سفر زمینی به سه کشور ترکیه ، گرجستان ، ارمنستان

4.5
از 136 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفر زمینی به سه کشور ترکیه ، گرجستان ، ارمنستان + تصاویر

EL50Ei9uYio04zSXxbHcpxLGXBBJDWRJIm17xcWV.jpeg

با سلام خدمت تمام دوستان و بخصوص دوستانی که با سفر کردن جون میگیرن و تمام مدت دنبال یه تعطیلی هستن که برن باز یه مسافرت عجیب و غریب تا نفسی تازه کنن از جمله خودم .

یه مدت بود که دلمون میخواست شهر ترابزون در کشور ترکیه رو ببینیم آخه عکسایی که ازش میدیدیم خیلی دیدنی بود . برنامشو واسه عید سال 95 ریختیم ولی چون من یک ماه بعدش اعزام سربازی بودم اجازه ندادن از کشور خارج بشم حتی با وثیقه و سند خونه ، پس این برنامه استند بای موند تا ماه پیش.

بعد گفتیم ما که داریم تا ترابزون میریم ، سر راهش میریم شهر وان که خریدهامون هم بکنیم. از اونور هم گفتیم ما که تا ترابزون میریم ، خب نزدیک باتومیه کشور گرجستانه ، حیفه اونجا رو نبینیم . بعدش هم ما که وارد گرجستان شدیم ، خب تفلیس هم ببینیم دیگه خخخ . خب بعدش هم که داریم برمیگردیم چرا از ترکیه برگردیم ، میریم از سمت ارمنستان برمیگردیم که ایروان هم ببینیم . خلاصه یکم یکم برنامه جوری شد که تو دو هفته سه تا کشور و پنج شهرو ببینیم .

مشاهده لیست قیمت تورهای ترابزون

عکس شماره یک – نقشه مسیر مسافرت

 

بعدش دنبال یه تاریخ خوب بودیم که این سفر رو عملی کنیم که خوشبختانه تاریخ 23 شهریور سال 96 با برناممون جور در اومد . که شهر اول وان – ترکیه (شهری برای خرید) ، شهر دوم ترابزون – ترکیه (شهری برای طبیعت) ، شهر سوم باتومی – گرجستان (شهری زیبا با ساحلی دلنشین) ، شهر چهارم تفلیس – گرجستان (شهری تاریخی) ، شهر پنجم ایروان – ارمنستان (شهری قشنگ با مردمی شاد) رو ببینیم . (البته این اسمارو خودم رو شهرها گذاشتم با توجه به حسی که اون شهر بهم داد)

 

خلاصه اگر خودمونی و غیری ادبی این سفرنامه رو نوشتم پیشاپیش عذر میخوام.

 

مقدمات قبل از سفر

چون با ماشین میخواستیم بریم باید یه سری کارا قبلش میکردیم . اول از همه گواهینامه بین المللی بود که پدرم از قبل بخاطر سفر با موتورش به ارمنستان ، هم گواهینامه موتور هم ماشینش رو بین المللی کرده بود و هنوز اعتبار داشت ، و هزینه هر کدومش تنها 90 هزار تومنه ولی با هم 110 هزار تومنه . منم هزینشو تو هزینه های سفر حساب میکنم تا یه برآورد درست بشه برای دوستانی که میخوان برن مسافرت و از این سفرنامه میخوان اطلاعات کسب کنن . بعدش برگه ی کاپوتاژ بود ، که باید برید گمرک شهرتون که 20 هزار تومن هزینشه (دقت کنید برگه ای که براتون روش کاپوتاژو پرینت میکنه سالم باشه و پشتش برگه باطله نبوده باشه) و تو شهری که ما هستیم ظاهرا تنها جاییه که هم موتور ماشین رو با سیم پلمب میکنن و هم میفرستنت محضر که تعهد بدی ماشینو برمیگردونی . ولی اینجوری که من سرچ کردم تو بقیه شهرا نه موتور پلمب میشه و نه میفرستن محضر . هزینه محضر هم شد 67 هزار تومن . بعدش گرفتن پلاک بود که مثل گواهینامه باید برید یکی از آژانسای مسافری معتبر شهرتون بگیریدش که قبلا 200 هزار تومن بوده ولی از شهریور 96 به بعد (شانس ما) شده بود 423 هزار تومن . بهتره همه کارا از جمله پرداخت عوارضی و پرداخت بیمه رو هم انجام بدید تو شهر خودتون تا اونجا دیگه تو صفای الکی معطل نشید . نفری 25 تومن واسه عوارضی باید پرداخت میشد و 3 هزار تومن هم بخاطر مرز رازی باید به نام شهرداری قطور پرداخت میشد . و تو فیشا باید به صورت چاپی کد ملیتون ثبت بشه (فقط تو همون عوارضی هم ثبت بشه کافیه) . و ما 4 نفر بودیم شد جمعا 112 هزار تومن که تو همون شهر خودمون پرداختش کردم . ولی اشتباه کردم با اینکه خونده بودم بیمه رو پرداخت کنم ولی گذاشتمش برای لب مرز که زیاد تر از شهر خودمون شد هزینش . برای بیمه هم باید برید بیمه آسیا که بستگی به مدل و سال ساخت و مدت زمان بیمه هزینشو براتون حساب میکنه . ما چون شهر اولمون وان بود و آخرای تابستون بود مطمئنن خیلی شلوغ میشد پس جلو جلو باید واسه این شهر هتل رزرو میکردیم که با کلی دردسر تنها جای خالی هتل فوات پیدا شد که اونم شبی 300 تومن . سه شب رزرو کردیم شد جمعا 900 . برای دلار هم 200 تا از سفر قبل مونده بود.الان هم 2500 تا خریدیم که قیمت دلار در تاریخ 96/06/22، 3950 تومن بود که جمعا شد 9875000 تومن ولی 1150 دلارش خرج نشد و برگردوندیم . دیگه همه چیای قبل سفر آماده بود بریم سراغ سفر که هر روزش رو جدا میذارم براتون .

روز اول – 24 شهریور – 15 سپتامبر – جاده تا مرز رازی

روز اول مسافرت که 9 صبح از سمت بوشهر به سمت رازی راه افتادیم . جوری تنظیم کردیم که مثلا 7 فردا صبحش برسیم ولی یه جا دیگه هم من و هم پدرم خوابمون گرفت که دیگه 3 ساعتی خوابیدیم و 10 رسیدیم مرز که خیلی شلوغ بود متاسفانه . خرجایی هم که تو راه نیاز شد به غیر از خوراکی ها ، 148 لیتر معادل 148 هزار تومن بنزین زدیم .

 

روز دوم – 25 شهریور – 16 سپتامبر – وان ترکیه

روز دوم صبحش رسیدیم شهر قطور و اونجا آخرین پمپ بنزین با قیمت لیتری هزار تومنه که تا اونجا که جا داشت ماشینو پر کردیم شد 12 لیتر (ولی شهر قبلی که پمپ بنزین داره خوی هست و اونجا پر کنید ماشینو و ریسک نکنید بذارید یکم مقدار مصرف شده رو تو پمپ بنزین قطور بزنید) و بعدش زدیم سمت مرز رازی که نیم ساعت بعدش رسیدیم .اولش یه پارکینگ خیلی بزرگ میبینید.

عکس شماره دو – پارکینگ رازی

 

به محض رسیدن چنتا بچه دورتونو میگیرن که میگن برگه هاتون بدید بریم براتون کاراتون کنیم برگه بیجک بگیریم و این حرفا . همون اول بگید نمیخوایم مرسی و نذارید دورتون بمونن که الکی مثل ما با اینکه همه کارا خودمون کردیم ولی باز انقدر گفتن که 30 هزار تومن پول دادیمشون . ولی از اول بگید برن بهتره چون کار سختی نیس که نتونید انجامش بدید. ماشین رو میبرید تو صف ماشینا و بقیه مسافرا باید برن تو صف مسافرا به غیر از راننده. یادتون باشه 8 تا بست زیبی با خودتون ببرید و همونجا تو صف پلاک ترانزیتو رو پلاک قبلیتون وصل کنید .

عکس سوم – مرز رازی صف ماشین ها

عکس چهارم – مرز رازی صف مسافرها

 

مدارکی که باید برای عبور از مرز داشته باشید: گذرنامه، کاپوتاژ، سند بین المللی ماشین، گواهینامه ، پلاک ترانزیت ، فیش  بانکی عوارض و شهرداری قطور و بیمه

اگه بیمه و عوارضی داشتید که هیچی ولی اگه نداشتید میرید سمت در اصلی یه جا نوشته عوارضی و یه جا هم نوشته بیمه که پرداختش میکنید . برای ما بیمه شد 127 هزار تومن . بعدش راننده تو ماشین میشینه تا از در بزرگ رد بشه و بقیه مراحلش به ترتیب به صورت زیر خواهد بود :

1- در اولین مرحله ارزیاب میاد مثلا ماشین رو چک میکنه و پشت برگه کاپوتاژ رو امضا میکنه.

2- بعدش باید برید به اتاقکی که در محوطه هست و برگه و پاسپورت رو بدید تا فرم خروج از گمرک رو صادر کنند (بیجک) و پشت برگه کاپوتاژ رو مهر کنه. یک کپی هم برای گارد گمرک  از کاپوتاژ نیاز هست که سعی کنید همراهتان باشد

3- بعد به محوطه بازرسی سمت ایران حرکت میکنید ولی قبل از شروع بازرسی باید برید مهر خروج رو  گذرنامه بزنید و از دری که مسافرین خارج میشن هم اجازه میدن که خارج از نوبت مهر روی پاس تون خورده بشه.

4 - بعد از اینکه مهر خروج تو پاس تون خورد نوبت بازرسی ماشین توسط گارد گمرک میرسه که البته قبلش کپی کاپوتاژ رو ازتون میگیرن. متاسفانه تا حدودی باید تمام وسایل رو بیارید پایین تا چک بشه.

5 -   بعد از اوکی کردن این مرحله با طی کردن 10 تا 15 متر از یک در فلزی رد میشید و میرسه به مرحله چک کردن پلیس ترک،  که چند نفر هستن که صندوق رو چک میکنند و اگه اوکی بود که دستور میدن برید جلوتر بایستید و گرنه اگه مثل ما ساک زیادی داشته باشید میبرن پارکینگ تا آقا سگه بیاد خوب ماشین رو بو بکشه و بررسی کنه،  تو این مورد کاملا خونسرد باشید تا کارشون رو انجام بدن تو این فاصله شما میتونید بقیه مراحل رو انجام بدید.

6 -  چه ماشین نیاز به بازبینی بیشتر داشته باشه و چه نداشته باشه شما از دری که مسافرین خارج میشن وارد بشید تا مهر ورود به پاس تون بخوره.

 7 -  بعد از مهر ورود،  سند بین المللی،  بیمه و پاسپورت رو به اتاقی که درب ورود به ترکیه هست تحویل میدید تا پلاک تون ثبت بشه.

8 -  بعد از ثبت اگه تو جست جوی ماشین مشکلی نبوده باشه یک فرم رو آماده میکنند و شما امضا میکنید و میرید تا آخرین مرحله کار که پیدا کردن ارزیاب هست تا کنار مهر خروج تون یک مهر کوچیک بزنه و از اینجا به بعد ماشین آماده خروج هستش و میتونید همراه هاتون هم سوار کنید و بزنید به جاده.

 

 

این کارای ماشین بود و مسافرا هم تو صف میرن و واقعا اونجا باید از ایرانی بودن خودت پشیمون بشی وقتی بعضی از هموطنامونو میبینی که چجوری از بالای میله میان بالا که مثلا 20 دقیقه جلوتر وارد ترکیه بشن .

عکس شماره پنج – مرز رازی

 

اونجا چند نفر دیگه میان در گوشت میگن میخوای 20 30 هزار تومن بده ببریمت خارج صف که شما قبول نکنید چون به زور واردتون میکنن با دروغ و باید یهو هول بخورید تو صف که دعواتون میشه با بقیه و دارید در حق بقیه هم وطناتون نامردی میکنید . تو اون صف همه پول دارن در حد 20 30 تومن پس بهتره رعایت کنید تا سریع صف حرکت کنه و معطل نشید.اونجا منم دعوام شد با یه آقای بیشعوری که با اینکه خارج صف وارد شده بود ولی به مادرم تنه زد که دیگه نتونستم آروم باشم.

اون صف میره سمت جایی که دو تا افسر ایرانی نشستن و پاستونو مهر میکنن و دو تا برگه پرداختی عوارضی و شهرداریتونو میگیرن. بعدش وارد محوطه باز میشین که بین مرز ایران و ترکیه رو یه دیوار کاذب تشکیل داده

عکس شماره شش – مرز ایران ترکیه

بعدش هم وارد محوطه ترکیه میشید که 3تا صفه فرقی نمیکنه هر کدوم برید مهر میشه پاستون و وارد ترکیه میشید تمام .

 

طرفای ساعت 2 مراحل خروج تموم شد و به سمت وان حرکت کردیم .

عکس شماره هفت – ورودی ترکیه

 

جاده خوی به قطور با جاده صد کیلومتری مرز به وان قابل مقایسه نیست البته اوایل کمی خاکی هست که دارن تعمیر میکنند ولی هرچه به وان نزدیک میشیم کیفیت این اتوبان بالاتر میره.

حداکثر سرعت هم 110 کیلومتر هست ولی چون از دو آبادی سارای و اوزلپ میگذره حداکثر سرعت در بعضی نقاط به 50 کیلومتر میرسه که حتما رعایت بشه تا در موقع خروج از ترکیه با مشکل پرداخت جریمه روبرو نشید.

طرفای ساعت 6 عصر رسیدیم وان . مستقیم به کمک گوگل مپ عزیز به سمت هتل رفتیم ولی چیزی که اونجا متوجه شدیم و بدلیل پر بودن هتل ها ما دقت به امکانات هتل نکردیم پارکینگ بود . هتل فوات پارکینگ نداشت و اول که در خیابان اصلی kazem karabekir پارک کردیم تا برم پاسپورتا بدم هتل و کلید اتاقو بگیرم  یه خانمی اومد با دستگاه تو دستش شماره ماشینو زد و یه قبض زد به ماشین . برگشتم که جا پارک پیدا کنیم هرچی به خانمه گفتم که اینجا چجوریه جریان پارکش و ساعتی چنده که متوجه نشد فقط یه چهار لیر از دهنش شنیدم که گفتم باشه یه ساعتی میذاریم ماشینو اینجا تا جا بگیریم بعد پارکینگ پیدا کنیم . بهش هم گفتم بعد پرداختش میکنم چون از سفر قبلی فقط 3تا سکه یک لیری باقی مونده بود و لیر نداشتیم حتی برای پارکینگ. وسایلو بردیم هتل بعد رفتم صرافی (DOVIZ) پیدا کردم 100 دلار چنج کردم 338 لیر بهم داد . چیزی که برام جالب بود تو صرافی فارسی نوشته بود کارت خوان عضو شتاب بانک های ایرانی موجود است !!

عکس شماره هشت - صرافی وان ترکیه (عکس مربوط به روز سوم است که ریت به 340 رسیده بود)

 

دوتا ساندویچ کباب ترکی هم برگشتنی همون دم هتل خریدم که ته دلمونو بگیره و مقداری آب و خوراکی تا آماده بشیم برای شب . بعدش هم با پدر رفتیم یه جا پارکینگ پیدا کنیم که چنتا محفظه باز پیدا کردیم نوشته بودن پارکینگ ولی سوییچ ماشینو میگرفتن چون ماشینا همه پشت هم پارک میکردن ، انگلیسی هم که کلا متوجه نمیشن فقط از حرفاشون فهمیدم ورودی 5 لیره تا هرچقدر بمونی ، دیگه چون نمیخواستیم کلیدو بدیم تصمیم گرفتیم تو یه کوچه پارک کنیم تا شب خلوت بشه بیایم حداقل آخرین نفره پارکینگ پارک کنیم.

تو خیابون اصلی هم از تابلو پارکینگشون عکس گرفتم فهمیدم نرخاشون که زنه میگفت چجوریه

عکس شماره نه – تابلو پارکینگ

 

شب رفتیم تو خیابون kazem karabekir قدم زدیم یکمم استارت خریدا زدیم و شام خوردیم طرفای دوازده شد که برگشتیم هتل و رفتیم ماشینو بیاریم که شارژ گوشیم تموم شد و ماشینو که تو نقشه علامت زده بودم گم کردیم که خاطره ای شد برای خودش ، یکم دنبالش گشتیم پیدا کردیم ولی نگران هم شده بودیم چون اون کوچه تاریک شده بود . خلاصه ماشینو اوردیم تو همون کوچه روبرو هتل که پارکینگ داشت پارک کردیم که جای امنی بود آخه سه شب ماشین همونجا بود و اتفاقی نیوفتاد خداروشکر

وان دوتا خیابان اصلی داره که هرچی هست تو همین دوتا خیابونه kazem karabekir و cumruhiyet

عکس شماره ده – خیابان جمهوریت و کاظم کارابکیر

 

روز سوم – 26 شهریور – 17 سپتامبر – وان ترکیه

روز سوم ساعت هفت بیدار شدیم تا آماده بشیم دوش بگیریم شد هشت . رفتیم صبحانه هتل که بد نبود صبحانش

 عکس شماره یازده – صبحانه هتل فوات

 

بعدش زدیم بیرون گفتیم یه سمت خیابان جمهوریت رو بگردیم چون هتل ما دقیقا سر تقاطع جمهوریت و کارابکیر بود که میشد وسط جمهوریت . ولی به محضی که اومدیم بیرون یادمون اومد یکشنبست و روز تعطیلیشونه و متاسفانه صرافی که باز نبود و مغازه ها هم 50% باز بودن (بزرگا و مارکا باز بودن) تقریبا نصف وقت صبح رو تو ال سی وایکیکی بودیم و دویست دلاری رو همونجا خرید کردیم و چنج کردیم . با ریت 343 لیر . که خوشحال شدم صرافی بسته بود چون بیشتربرامون چنج کرد . کلا همیشه تو رستوران و مغازه ها بیشتر چنج میکنن تا صرافی ها

عکس شماره دوازده – خیبان جمهوریت

دیگه تا میدان بشیول (میدان ماهی) رفتیم که طرفای ظهر شده بود . یه چیز جالب هم تو میدان بشیول دیدیم که برای بازیافت بطریا جمع میکردن . یه ظرف پایینشه که آب باقی مانده رو برای حیوونا و پرنده ها ریختن و بطری را در این محفظه

 

عکس شماره سیزده – بازیافت بطری پلاستیکی میدان بشیول

 

برگشتنی هم از سمت مقابل برگشتیم هتل طرفای ساعت 3 و سر راه بورک گوشت گرفتیم که مزش بد نبود

 

عکس شماره چهارده – بورک گوشت

 

یه استراحت کوتاه کردیم و طرفای 7نیم 8 رفتیم نصفه دیگه خیابان جمهوریت رو بگردیم که بدتر از صبح بود و اکثرا به غیر کوتون و 2 3 تا مغازه دیگه تعطیل بودن بخاطر اینکه یکشنبه بود. دیگه ما هم قدم زدیم تا شب و یکم شکلات و خوراکیاشون خوردیم تا شام برسه . شام هم رفتیم تو یه مغازه از طرز پختنش خوشم اومد گفتم اجازه هست عکس بگیرم از غذا که خودش خوشحال شد ژست گرفت منم دیگه از خودشم گرفتم .

 

عکس شماره پانزده – شام

 

روز چهارم – 27 شهریور – 18 سپتامبر – وان ترکیه

روز چهارم هم بیدار شدیم 8 رفتیم برای صبحانه بعدش رفتیم باز سمت خیابان جمهوریت چون دیروزش تعطیل بود و کامل نگشتیمش . چون ممکن بود خریدای ریز کنیم 100 دلار در صرافی با ریت 340 لیر چنج کردیم . (تو مغازه ها و رستوران ها چنج کنید بیشتر لیر حساب میکنن بهتره ولی بعضیاشون میگن باید 100لیر حتما خرید کنید تا چنج کنیم) برای همین ما چنج کردیم که لیر داشته باشیم .

عکس شماره شانزده- لیر

صبح رو همش تو کوتون که جای آن در عکس شماره 10 مشخص کردم بودیم . قسمت مردانش چیزای خوبی داشت و 200 دلار خرید کردیم که با ریت 341.5 لیر چنج کرد برامون .

تو همه ی مغازه های بزرگ رو جنس ها دو تا قیمت میبینید ، که از یکیشون پرسیدم فهمیدم اگر نقدی پرداخت کنید قیمت کمتره است و مالیات بخاطر کارت کم نمیشه ولی اگه با کارت خرید کنیم مالیات هم باید بدید و قیمت بیشتره میشه

عکس شماره هفتده – دو قیمت بودن اجناس 

 

هر فروشگاهی هم یه دستگاه رمز زن دارن که سمت مشتری اومده و هرکس باید خودش رمزشو بزنه (اگر با کارت خرید کنید) و مثل ایران نیس که بپرسن رمز کارتتون چیه تا خودشون بزنن

عکس شماره هجده – دستگاه رمز کارت

 

مغازه ها هم جنساشونو گذاشتن و میرید جنستونو بر میدارید میرید پرو میکنید و خوشتون نمیومد تو همون پرو ولش میکنید میاید بیرون و نیازی نیست اصلا صحبتی هم بکنید . لیر هم برای محاسبه آسون تر بگید هر 10لیر ، 12 هزار تومن خودمونه ، البته تو این زمان که تقریبا ثابته نسبت به پول ایران

عکس شماره نوزده – فروشگاه های وان

 

توی دو تا کشور ترکیه گرجستان نگران شارژ گوشیتون نیاز نیس باشید چون دستگاه هایی ساختن که با انداختن سکه میتونید دکمه مدل گوشیتونو بزنید و شارژش کنید

 

عکس شماره بیست – دستگاه شارژ گوشی

 

بعدش رفتیم تا مرکز خرید van avm  که محلشو تو عکس شماره 10 مشخص کردم و دم درش یه رستوران بود که نمادش تاکسی زرد قشنگی بود که کلی قشنگ کرده بود اونجارو

عکس شماره بیست و یک – مرکز خرید van avm

 

پاساژ بسیار شیکی بود که تمامی برند ها اونجا شعبه داشتن ولی تنوع اون ساختمونایی که مخصوص هر یک از برندا ساخته شده بودن رو ندارن

عکس شماره بیست و دو – داخل مرکز خرید وان

 

تو ترکیه یکی از کلماتی که اگه نخواید هم یادش میگیرید ایندیریم هست که یعنی تخفیف چون زیاد میبینیدش

عکس شماره بیست و سه – مرکز خرید وان

 

اگه گذارتون اون سمتا افتاد حتما این بستنیا امتحان کنید اعتیاد آور بودن 

عکس شماره بیست و چهار – بستنی ترکیه

 

اگر این تابلورو دیدید یعنی 10 تا بخری 2تا اشانتیون میدن (شاید خیلیا ترکی بلد باشن ولی متاسفانه من هیچی بلد نبودم و این اطلاعاتو هم با سوال کردن فهمیدم

عکس شماره بیست و پنج – تابلو اشانتیون خرید

 

این هم یه تابلو که زن و مرد و بچگانه رو هم انگلیسی و هم ترکی نوشته ، که اگه مثل من بلد نیستید یادشون بگیرید بد نیست چون همه جا انگلیسیشو ننوشته

عکس شماره بیست و شش – تابلو راهنمای طبقات

 

این تابلو رو هم تو اوت لت هاشون میبینید که میگه پول دوتا بپردازید ولی 3تا بردارید

عکس شماره بیست و هفت – عکس در اوت لت

 

هایپر مارکتاشون همه چی میفروشن و میوه های خیلی رنگ رنگی و خوشمزه ای داره ترکیه که پیشنهاد میکنم از دستشون ندید

عکس شماره بیست و هشت – میوه فروشی وان

 

دیگه تا شب بیرون بودیم و رفتیم یه جا برای شام ، کوفته میخواستیم و خوشبختانه فقط کوفته از غذاهاش مونده بود و واقعا خوشمزه بود . 1خوراکش گرفتیم و 4تا ساندویچ که وقتی اوردش دیدیم خوشمزست رفتم دوتا دیگه هم سفارش بدم گفت تموم شده

عکس شماره بیست و نه – کوفته

عکس شماره سی – فلفلی که در اکثر رستوران های ترکی سر میزها میذارن و خوشمزست

عکس شماره سی و یک – منو غذای همون رستوران که قیمت غذاهاش بد نبود

عکش شماره سی و دو – اینم یکی دیکه از اون ساخته های خوبه که شبیه تور بسکتبال بود برای بازیافت قوطی های پلاستیکی

 

روز پنجم – 28 شهریور – 19 سپتامبر – وان ترکیه به سمت ارزروم

 

دیگه روز آخر موندنمون تو شهر وان بود باید اتاقو تحویل میدادیم و میزدیم سمت ترابزون ، ولی چون ترابزون دور بود یکم و فقط گواهینامه پدر رو بین المللی کرده بودیم گفتیم اگه خسته بودیم ارزروم بمونیم شب که همینطور هم شد . صبح 7 بیدار شدیم رفتم ترسیدیم دلار کم بیاریم آخه خریدا زیاد شده بود (که خداروشکر کم نیووردیم و کلی هم برگردوندیم) ولی محض اطمینان رفتیم 300 لیر با کارت شتاب خریدیم گفتیم شاید تو شهرای بعدی نداشته باشن خرید با کارتای ایرانی که لیر رو 1210 حساب کرد شد 363 هزار تومن . صبحانه خوردیم و اتاق بدون کولر فوات رو تحویل دادیم زدیم سمت اسکله وان که سر راهمون بود و یکی از جاهای دیدنی وان هم حساب میشه (کلا گرون ترین هتلمون تو کل مسافرت هتل فوات بود و بدترین هتلمون که هم پارکینگ نداشت هم کولر نداشت هم سرعت اینترنتش کم بود و هم آب حمومش سرد بود ... هتل فوات بود ) اسکله وان هم قشنگ بود ولی اگه بتونید طرفای غروب برید مطمئنم قشنگ تر هست

 

عکس شماره سی و سه – هتل فوات

عکس شماره سی و چهار – اسکله وان

عکس شماره سی و شش – مسیر وان ارزروم

 

تو ترکیه و گرجستان تعداد زیادی پمپ بنزین میبینید و هرکدومشون قیمت خودشونو دارن . شرکتای مختلفی هستند که تابلوشونو اول پمپ بنزین زدن میتونید قیمتارو ببینید

عکس شماره سی و هفت – پمپ بنزین وان

 

تو راه ما مسیری رو که گوگل مپ جان پیشنهاد داده بود رفتیم و بقول خودش نزدیک ترین راه بود ولی جاده اصلی و اتوبانشون نبود ، جاده بی نهایت خوشکل بود و مثل شمال خودمون بود تو کوه و جنگل رد میشد ، ولی بدیش این بود که هیچکس نبود ، هیچکس ، و ما یکم نگران شده بودیم و لب مرز استانشون ایست بازرسیشون بود که با اسلحه و مجهز جلومونو گرفتن که خوشبختانه یا متاسفانه نه اونا یه کلمه زبون مارو میفهمیدن یا انگلیسی بلد بودن نه ما ترکی بلد بودیم ، خلاصه با پانتومیم بازی کردن فهموندیم که کجا میریم و با چک کردن پاسپورتا اوکی داد و با روی خوش دست داد و گفت برید (دمش گرم)

 

عکس شماره سی و هشت – جاده وان ارزروم

 

عصر طرفای ساعت 7 رسیدیم ارزروم که اولش قصد داشتیم بریم ترابزون ولی دیدیم خستمونه و به شب هم خوردیم و گفتیم شبو میمونیم و صبح میزنیم سمت ترابزون . رفتیم یه جا شام بخوریم و بعدش بریم هتل پیدا کنیم . گفتیم به یاد استانبول لامهجون بخوریم رفتیم یه پرسیدم لامهجون چنده گفت 3 لیر (سه هزار ششصد تومن) گفتم چه مفته برای 4نفر بیار ، بعد دیدم سوپ اورد خودش ، سالاد اورد ، نون اورد ، دوغ اورد برامون ریخت ، ظرفای پر لامهجون اورد ، دیگه فهمیدم همه این کارا برای 12 لیر نیس ، که بعد فهمیدم هر کدوم از این نصف نونا 3لیره که برای هر شخص 4تاشو میذارن که برای ما کلا شد 66لیر(هشتاد هزار تومن) که باز هم خوب بود چون سیر خوردیم و اضاف هم اوردیم گذاشتیم برای صبحانه

عکس شماره سی و نه – لامهجون ارزروم

عکس شماره چهل – سوپ خوشمزه ترکی

 

بعدش رفتیم تو پارک کنارش قدم زدیم گفتیم آخر شب بریم هتل پیدا کنیم که اشتباه کردیم چون هتل کم پیدا کردیم همش هم پر بودن ، نگران جا بودیم که متوجه شدیم ماشین هم مشکل پیدا کرده ، و چون ارزوروم تو برنامه موندنمون نبود منم نقششو کامل لود نکرده بودم و هتل ها و بقیه جزئیات تو نقشه پیدا نبود . ماشین آب رادیاتور کم میکرد ، تا روشن بود مشکلی نبود ولی تا خاموشش میکردیم به اندازه 1لیتر آب از پایین تره در یه سوراخ از قبل تعیین شده بود میریخت بیرون انگار که این آبه اضاف بود ، رادیاتور هم کامل عوض کرده بودم قبل سفر و این یکم نگرانمون کرد و با تستایی که کردم فهمیدم پرش کنیم خاموشش نکنیم آبی کم نمیکنه ، دم ارزروم هم گرم هر 100 متر یه جایی رو تعیین کردن برای آب خوری و آب خیلی تمیزی هم داره . خلاصه تا عیب ماشینو فهمیدیم شده بود 1شب و هتل هم پیدا نکردیم دیگه گفتیم تو ماشین یه استراحتی میکنیم تا صبح زود راه بیوفتیم برسیم ترابزون.

عکس شماره چهل و یک – پارک ارزروم

عکس شماره چهل و دو – آب خوری ارزروم

 

روز ششم – 29 شهریور – 20 سپتامبر – ارزروم ترکیه به سمت ترابزون

 

ساعت هفت رادیاتورو پر کردیم زدیم سمت ترابزون، بین راه یه جا زدیم کنار برای سرویس بهداشتی و یه چیز بگیریم بخوریم برای صبحانه که تعمیرگاه هم بود ، بردیم نشونشون دادیم ، به صورت پانتومیم فهموند از درشه و مشکلی نداره ادامه مسیر بدید ، شیلنگ شیشه شورهم که آقا سگه لب مرز تو موتور رو میگشت زده بود پاره کرده بود ، این بنده خدا دیدش عوض کرد پولی هم قبول نکرد (دمش گرم)

عکس شماره چهل و سه - جایی که وایسادیم ماشینو نشون تعمیرگاه دادیم

 

بعد رفتیم بنزین زدیم که بنزین سوپر لیتری 5.34 لیر (تقریبا شش هزار و پانصد تومن) که 20 لیتر زدیم شد 107 لیر (128 هزار تومن) ، تو اکثر پمپ بنزینای ترکیه هم کارواش هست که سکه یک لیری میندازی داخل 10دقیقه آب باز میشه و اگه کف هم میخوای یک لیر هم کف میشه که باید خودت بشوری ماشینتو که ما هرچی بنزین زدیم از این کارواشاشون لذت بردیم و برامون شده بود یه تفریح .

عکس شماره چهل و چهار – پمپ بنزین

عکس شماره چهل و پنج – پمپ بنزین

عکس شماره چهل و شش - کارواش

 

 ساعت 10 رسیدیم ترابزون . چنتا جایی که تو بوکینگ سرچ کرده بودم برای هتل و هاستل رو رفتیم که متاسفانه پر بودن ، کنار مرکز شهرش دیگه هتل زیاد بود توشون گشتیم و یکیش که خوب بود رو hotel eray برای دو شب رزرو کردیم (هتل خوبی بود در حد 3ستاره بودنش، آب گرم، وان حمام، کولر، پارکینگ یخچال، تلویزیون، صبحانه ی خوب،اینترنت). 3تخته شبی 150لیر بود که با یه تشک اضافه شد 170 لیر (204 هزار تومن) . خیلی چونه بزنید چون اولش میگفت 200 لیر 3تختش ولی چونه زدم 4نفر رو داد 170 لیر .  وسایلو بردیم بالا و یه دوش گرفتیم آماده شدیم و طرفای ساعت 5 رفتیم سمت مرکز شهرش،پیاده میشه رفت 5دقیقه راه بود،ولی چیزی که تو ترابزون جالب بود سربالایی و سرپایینی زیاد کوچه هاش بود ، بعضیاش خیلی شیب دار بود واقعا، وقتی رسیدیم Ataturk square تازه فهمیدم چرا به ترابزون میگن استانبول دوم .

عکس شماره چهل و هفت – ترابزون

 میدان آتاتورک خیلی شبیه میدان تکسیم استانبول بود و یک خیابان شلوغ هم در امتدادش بود که شبیه خیابان استقلال بود (البته در وسعت کوچکتر) یکم قدم زدیم توش و از شعبه مک دونالد اونجا بستنی گرفتیم که واقعا لذیذ بود.

عکس شماره چهل و هشت – بستنی مک دونالد

 

بعد تو نقشه دیدم یه خیابون رو تا آخر بریم اسکله هست که رفتیم دیدیم عجب جاییه و چه آرامشی داره دو ساعتی اونجا نشستیم. یه کشتی تفریحی تو آب بود که آهنگ گذاشته بود ، از صدا و چیزای کمی که پیدا بود احتمال میدادیم جشنی چیزی گرفته باشن ، رستوران اونجا هم آهنگ گذاشته بود و داشتن ترکی میرقصیدن ، کنارمون هم چنتا سگ داشتن بازی میکردن و چیزی که عجیب بود تو گوش همشون یه پلاک به عنوان شناسه داشتن و مشخص بود سگای ولگردشون هم رو حساب کتابه . بعد دیگه طرفای 10 برگشتیم سمت میدان آتاتورک و شام هم شاورما خوردیم بعد تا طرفای 2 تو همون میدونه بودیم که هنوز هم شلوغ بود و اون وسط با چند نفر توپ بازی و یه سگی بود که توپو ازمون میگرفت کلی بازی کردیم . آدم اونجاها معنی آزادی رو میفهمه ، هرکی از یه جایی بود ولی داشتیم بازی میکردیم و مشکلی هم پیش نیومد.

 

عکس شماره چهل و نه - سگ های ترابزون

عکس شماره پنجاه - اسکله ترابزون ، دریای سیاه

عکس شماره پنجاه و یک – رستوران های میدان آتاتورک

عکس شماره پنجاه و دو – سرویس بهداشتی 75 کروش میدان آتاتورک (900 تومن) (ایرانی هم داشت)

عکس شماره پنجاه و سه – میدان آتاتورک

 

روز هفتم – 30 شهریور – 21 سپتامبر – ترابزون

ساعت 8 بیدار شدیم رفتیم برای صبحانه که واقعا صبحانه کاملی داشت و منم که در مقابل سیب زمینی سرخ کرده مقاومتی ندارم یه سری خود کشی کردم اونجا و رستوران هتل هم بالاترین طبقه بود که کامل دریای سیاه پیدا بود.

عکس شماره پنجاه و چهار – صبحانه هتل اری

عکس شماره پنجاه و پنج – من در مقابل سیب زمینی مقاومتی ندارم

 

 تا آماده شدیم شد طرفای ساعت 10 ، اول رفتیم سمت مرکز خرید فوروم که تو لیست دیدنی های ترابزون حساب میشه و دیدنی بود در نوع خودش ولی چون خرید هامونو کرده بودیم دیگه زیاد نگاه نکردیم تو چیاشون به غیر چنتا چیزای کوچولو ، منم که همش تو قسمت نمایندگی سامسونگش بودم آخه نوت 8 رو رونمایی کرده بودن داشتم بررسیش میکردم ، بعد هم تو خریدی که تو ال سی داشتیم یه چیز جالب متوجه شدم که خیلی برای شرکت مهمه که فروشگاه دو نبش باشه تو همه جا دیدم دو نبشه ، و خیلی جالب بود همیشه جوراباشو تو صف پرداخت آخر کار میذاره که همینجوری که تو صفی یهو یادت بیاد جوراب بخری که خودمم گرفتم . 100 دلار هم اونجا چنج کردیم که به ریت 347.5 لیر چنج کرد که از صرافی خیلی بهتر بود. من خودم این نکته های ریز رو خیلی دوس دارم و گفتم شاید شما هم دوس داشته باشین . راستی سرویس بهداشتیایی که روشون نوشته  Alaturka ایرانی هستن . یکم خوراکی و چیپس برای تو راه سوملا گرفتیم و زدیم بیرون از فورم. بعد اومدیم بیرون که فرصتی شد از این میخای ورود ممنوع ترکیه عکس بگیرم، تو ترکیه به ورود ممنوع خیلی اهمیت میدن ، به حدی که آخر اکثر جاهای یک طرفه از این میخ ها گذاشتن که اگه برعکس برید پنچر بشید .

عکس شماره پنجاه و شش – مرکز خرید فوروم

عکس شماره پنجاه و هفت – جوراب های مرکز خرید ال سی وایکیکی

عکس شماره پنجاه و هشت – میوه فروشی مرکز خرید فوروم

عکس شماره پنجاه و نه – مرکز خرید فوروم

عکس شماره شصت – ورود ممنون در ترکیه خیلی مهم است

 

 ساعت 12 زدیم سمت   Sumela monastery که جاده بسیار قشنگی داشت و لذت بردیم. وقتی رسیدیم ورودی داشت و با انگلیسی دست و پا شکسته ای که بلد بود گفت تعمیرات دارن میکنن تو سوملا و تو خودش نمیتونید برید و فقط میتونید برید جلوتر و از نزدیکاش عکس بگیرید. که قبول کردیم بریم گفت ورودی 10 لیره ، که رفتم از ماشین پول بیارم اما پلاکو دید که نوشته ایران ، پرستید ایرانی هستید؟ گفتم بله و با همون انگلیسی دست و پا شکستش گفت ایران و ترکیه برادرن پولی نمیگیریم و دست داد و خوشحال شد ، امیدوارم یه روز اگه اومد ایران همین برخورد باهاش بشه...

عکس شماره شصت و یک – ورودی سوملا و دو دوست عزیز ترک

عکس شماره شصت و دو – سوملا

 

تو ترکیه آبگرم کن خورشیدی زیاد هست ، حداقل من بالای 90 درصد خونه ها دیدم . رفتیم بالا و جاده باریک پیچ پیچی و جالبی داشت که خالی از لطف نبود ، عکسامونو گرفتیم اومدیم پایین طرفای 5 عصر شده بود که مستقیم رفتیم سمت مسجد ایاصوفیه و مسجد گلبهار خاتون، که دیدیم یه عروس دوماد هم اومدن با ساقدوشاشون و از سادگیشون تعجب کردیم ، در حدی که با گوشی داشتن عکس میگرفتن.

عکس شماره شصت و سه – آبگرم کن های خورشیدی ترکیه

عکس شماره شصت و چهار – نمای ترابزون از بالای مسجد ایاصوفیه ترابزون

عکس شماره شصت و پنج – مسجد ایاصوفیه

 

طرفای 7 رفتیم سمت هتل یه استراحت کوتاه کردیم باز رفتیم میدان آتاتورک یکم قدم زدیم و شام خوردیم که پول هم چنج کردیم فردا تو راه داشته باشیم که با ریت 345 لیر چنج کرد که شاممون 4تا شاورما گوشت و یه دونه خوراک کوفته مخصوص ترابزون بود و دوغ این چیزا شد 45 لیر (54 هزار تومن) که 300 لیر پسمون داد . طرفای 1 هم رفتیم هتل که برای فردا آماده بشیم.

عکس شماره شصت و شش – خوراک شاورما

عکس شماره شصت و هفت – کوفته مخصوص ترابزون

عکس شماره شصت و هشت – کیوسک شارژ ویلچرهای برقی

عکس شماره شصت و نه – میدان آتاتورک

 

روز هشتم – 31 شهریور – 22 سپتامبر – ترابزون به ازونگول

ساعت 7 بیدار شدیم و آماده شدیم تا 8 بریم برای صبحانه (تایم صبحانه بین 8 الی 10 بود) باز من یه سری با سیب زمینی خودکشی کردم.

عکس شماره هفتاد – هتل ایری

عکس شماره هفتاد و یک – هتل ایری

 

ساعت 11 زدیم سمت اوزونگل که بعدش بزنیم سمت باتومی گرجستان. تو راه 10 لیتر بنزین زدیم شد 53لیر (63هزار تومن) بعدش هم از این کارواشا بود 1لیر و نیم بود . اومدیم بشوریم یه نفر بود جارو میکرد اونجارو ، اومد برامون راهش انداخت خودشم کامل شستش دیگه ، منم 2لیر دادم بهش و اومد نیم لیر رو پس بده گفتم نمیخواد برای خودت. کلی خوشحال شد به ترکی دعا میکرد ... 600 تومن انعام دادم انقدر خوشحال شد ولی تو ایران 5هزار تومن میدی ناراحت هم میشن طرفای 12 رسیدیم ازونگل و تازه فهمیدیم بهشت یعنی چی ، تو برناممون بود که 2 ساعت اونجا باشیم ولی بعد 2 ساعت همه هم عقیده بودیم که شبو اینجا بمونیم و دور برکه رو پیاده روی کنیم و از محیط و هوا لذت ببریم.

عکس شماره هفتاد و دو – فرعی سمت ازونگل

عکس شماره هفتاد و سه – پمپ بنزین اول فرعی اوزونگل

عکس شماره هفتاد و چهار – کارواش پمپ بنزین

 

رفتم از چنتا هتلای اونجا قیمت بگیرم حدودا همشون بین 200 تا 300 لیر بودن، یکیش اوکی کردیم ولی گفتم یه جا دیگه هم برم که یه جای خیلی خوب پیدا شد هتل کلبه ای بود با چوب و پشتش کامل جنگل بود ، 4تخته و تلویزیون و آب گرم و پارکینگ گفت 120 لیر ، ما گفتیم 100 لیر (120هزارتومن) قبوله ؟ اونم قبول کرد (کلا چونه بزنید چون راحت قیمت میارن پایین) دیگه همونجا اوکی کردیم و وسایل بردیم داخل ، لباسای گرم پوشیدیم زدیم بیرون. خیلی خوشکل بود و چیزی که عجیب بود انگار داشتیم تو دبی راه میرفتیم چون اکثر نوشته ها و منوها عربی بودن و 90% توریستا عرب و با روبنده بودن ، مشخص بود اونجا شده بود تفریح عرب ها و خیلی هم براشون ارزون در میومد چون خیلی انعام میدادن . تا ساعت 8 دور برکه میگشتیم و یه عروسی هم اونجا بود که قشنک بود دیدنش ، شام هم رفتیم یه رستورانی که دید خوبی به برکه داشت ماهی خوردیم که 4دست ماهی و برنج و سیب زمینی  و آب شد 64لیر (76هزار تومن) . بارون گرفته بود ما هم یکم خوراکی برای هتل گرفتیم و رفتیم هتل ساعت 10 بود که از خستگی زیاد خوابیدیم .

عکس شماره هفتاد و پنج – مسجد اوزونگل  (دقت کنید میبینید نوشته ها عربی هست)

عکس شماره هفتاد و شش – هتل در اوزونگل

عکس شماره هفتاد و هفت – هتل در اوزونگل

عکس شماره هفتاد و هشت – اوزونگل

عکس شماره هفتاد و نه – مغازه های دور برکه

عکس شماره هشتاد – اوزونگل

عکس شماره هشتاد و یک – اوزونگل

عکس شماره هشتاد و دو – اوزونگل در شب

عکس شماره هشتاد و سه – شام ماهی

 

روز نهم – 1 مهر – 23 سپتامبر – ازونگول ترکیه به سمت باتومی گرجستان

صبح ساعت 8 بیدار شدیم آماده شدیم و یکم از صبح و منظره اونجا لذت بردیم بعدش ساعت 9 اتاقو تحویل دادیم زدیم سمت مرز گرجستان . از ترس اینکه بعد از مرز پمپ بنزین نباشه تصمیم گرفتیم آخرین بنزین گرون ترکیه رو هم بزنیم تا خیالمون راحت بشه. 10 لیتر زدیم شد 54 لیر (64 هزار تومن) . از همون سوپری کنار پمپ بنزین هم یکم خوراکی برای صبحانه گرفتیم که کلا شد 17لیر (20 هزار تومن) . 10 دقیقه مونده بود به لب مرز، صف طولانیه ماشین های سنگین ترسوندمون، گفتیم باز اوضاع صف و اعصاب خوردیه،ولی برعکس رسیدیم دیدیم ماشین های سواری 4 تا بیشتر نبودن که راهنمایی کردن مسافرا بدون وسایل پیاده شن و فقط پاسپورت نیازشونه ، راننده هم تو ماشین بمونه. ما هم پیاده شدیم رفتیم تو صف آدما که دیدم تو صفی که هستیم دارن 15لیر پول پرداخت میکنن و منم پولی همرام نبود ، یکم پرس و جو کردم فهمیدم اشتباه ایستادیم اصلا،اون صف برای خود ترک ها بود که اگه میخوان برن گرجستان باید 15لیر پول بدن ولی برای بقیه ملیت ها پولی نمیخواد. یجورایی مثل عوارض خروج از کشور خودمون بود. رفتیم داخل باز دوتا صف میشد که ملیت ترک و بقیه ملیت هارو جدا کرده بود،اون صف هم 4 دقیقه ای تموم شد و رفتیم داخل از اونور هم باز مهر ورود زدن و وارد خاک گرجستان شدیم به همین راحتی ، و همزمان با ما بابا با ماشین هم کارش تموم شد اومد. و جالبیش این بود ما در حین رد شدن از راهروها به دلیل شیشه ای بودن محفظه ، ماشینمونو میدیدیم که داره کارش تموم میشه و کلا خروج از مرز ترکیه و ورود به گرجستان 10 دقیقه هم طول نکشید و یک جالبیه دیگش این بود که راننده اصلا از ماشین پیاده هم نشد. چقدر هم که مسئولاشون با روی خوش کارارو انجام میدادن که آدم لذت میبرد ولی متاسفانه تو کشور خودت... ، یکم به حال مرز خودمون و اون کارایی که هموطنامون میکردن تاسف خوردم و وارد کشور گرجستان شدیم.

عکس شماره هشتاد و چهار – جاده اوزونگل به سمت باتومی

عکس شماره هشتاد و پنج – پمپ بنزین

عکس شماره هشتاد و شش – مرز ترکیه ، گرجستان قسمت ماشین ها

عکس شماره هشتاد و هفت – مرز ترکیه ، گرجستان قسمت مسافرها

عکس شماره هشتاد و هشت – مرز ترکیه ، گرجستان آخرین قسمت خروجی ماشین

 

به محض ورود و هر چه بیشتر به باتومی که یک ساعت بیشتر راه نبود نزدیک میشدیم بیشتر متوجه حال و هوای شهر و کشور میشدیم. تا رسیدیم اولین صرافی که دیدیم زدیم کنار و لیرای باقی مانده و 100 دلار دادیم تا به لاری تبدیل کنیم. کلا 85لیر مونده بود که ضرب 0.7 کرد شد 59.5 لاری و 100 دلار که شد 247 لاری.

عکس شماره هشتاد و نه – گرجستان

عکس شماره نود – ورودی باتومی گرجستان

عکس شماره نود و یک – چنج پول در گرجستان

 

 بعدش رفتیم سراغ هاستلایی که از قبل تو نقشه مشخص کرده بودم و خوشبختانه اولیش که نزدیک ترن هاستل بود به ساحل و مجسمه علی و نینو، یک پرایوت روم خوب داشت که همونو گرفتیم. یه تخت دو نفره داشت و دو تا صندلی که میگفت تخت میشه  ولی تشک اضاف داشت دیگه گفتیم رو زمین میخوابیم. هاستل کالیپسو خوب بود هم اینترنت خوبی بود هم کولر داشت و هم آبگرم مجزا داشت و هم آشپزخانه. گفت شبی 60لاری (104 هزار تومن) وسایلو بردیم داخل ساعت 5 گفتیم بریم ساحلو بگردیم.

عکس شماره نود و دو – هاستل در باتومی

عکس شماره نود و سه – لاری گرجستان

 

 واقعا ساحل قشنگی داره ، پر هم هست از مجسمه های قشنگ که کلی باهاشون عکس گرفتیم ما ، آب میوه یخی های باحالی هم میسازن کنار ساحل که پیشنهاد میکنم از دستش ندین. تا ساعت 9 مشغول قدم زدن و عکس گرفتن با نماد علی و نینو بودیم که بارون گیر شدیم و یکمم زیر بارون راه رفتیم ولی چون دیگه بارون تند شد مجبور شدیم برگردیم هاستل. سر راه هم گوجه های خوشکلی دیدیم که با تخم مرغ و نون مخصوصشون گرفتیم شد 12 لاری (تقریبا 21هزار تومن) تو هاستل درست کردیم و خاطره خوبی هم شد.شب هم یه فیلم رو فلش ریختم رو تلویزیون نگاه کردیم تا خوابیدیم.

 

عکس شماره نود و پنج – ساحل باتومی

عکس شماره نود و شش – مجسمه باتومی گرجستان

عکس شماره نود و هفت – مجسمه باتومی گرجستان

عکس شماره نود و هشت – مجسمه باتومی گرجستان

عکس شماره نود و نه – تخت ساحل باتومی

عکس شماره صد – باتومی گرجستان

عکس شماره صد و یک – پارک باتومی گرجستان

عکس شماره صد و دو – قیمت های غذا در یکی از رستوران های باتومی

عکس شماره صد و سه – آشپزخانه هاستل کالیپسو باتومی

عکس شماره صد و چهار – نیمرو در هاستل کالیپسو

 

روز دهم – 2 مهر – 24 سپتامبر – باتومی گرجستان

صبح بیدار شدیم آماده شدیم یه شیر و نون شیرینای محلی گرفتیم خوردیم و ساعت 10 زدیم بیرون،از رسپشن پرسیدم که دلفیناریوم میخوایم بریم گفت ساعت 4 عصر نمایششون شروع میشه ولی قبلش باید بلیطشو بخرید چون تموم میشه . بعد هم گفت اگه میخواید امشب بمونید میشه 80لاری (138 هزار تومن) که دلیلشو پرسیدم گفت بستگی به شلوغی و خلوتی داره الان مشتری هست قیمتش میره بالا و تو زمستونا میاد تا 30 لاری (انگلیسیش خوب بود خداروشکر) ، و پیش خودمون گفتیم کاش همون دیروز واسه 2 شب پرداخت کرده بودیم که اینجوری نمیشد. دیگه پرداخت کردیم و زدیم سمت پارک 6می که چنتا جاهای دیدنی کنار هم تو اون ناحیه هست. تو راه هم 100دلار چنچ کردیم باز به ریت 247 لاری (تو گرجستان خیلی همه چیز ثابت هست تقریبا ، نرخ دلار ، نرخ بنزین و تماما قانونمند و پلیس های با ادبی دارن، مردمش هم بیشتر از ترکیه بلدن انگلیسی صحبت کنن) مستقیم رفتیم بلیط دلفین هارو گرفتیم نفری 15لاری بود (نفری 26هزار تومن) همه روزه به غیر از دوشنبه ها باز هست و اگر بخوای پانزده دقیقه با دلفینا تو آب برقصی برای افراد 3تا 16 سال میشه 100 لاری (172هزار تومن) برای 16 سال به بالا میشه 150لاری (258 هزار تومن) .

عکس شماره صد و پنج – پارک دلفین های باتومی

عکس شماره صد و شش – مپ جاهای دیدنی باتومی

عکس شماره صد و هفت – بلیط های دلفیناریوم

 

 بعد رفتیم تو پارک 6می که با نم نمی که میومد بی نظیر شده بود قدم زدیم و باغ وحش هم نفری 2لاری بود (3500 تومن) که کوچیک بود ولی هزینه زیادی هم نمیشه (حداقلش گور خر قشنگی داشت) آکواریوم هم کنار همون دلفیناریوم هست که از ساعت 11 الی 18 باز هست فقط ساعت 2 الی 3 به علت غذا دادن به ماهیا میبندنش . اونم هزینش 2لاری بود (3500 تومن) اینم زیاد بزرگ نبود و اگه نرسید بریدش چیزی رو از دست ندادید.

عکس شماره صد و هشت – دریاچه نوریگلی

عکس شماره صد و نه – تابلو ورودی آکواریوم باتومی

عکس شماره صد و ده – آکواریوم باتومی گرجستان

عکس شماره صد و یازده – باغ وحش باتومی

 

ساعت 3 شده بود و یک ساعت وقت داشتیم،و متاسفانه هم باطری دوربین یک خط داشت و هم مموری موبایلم پر بود یادم رفته بود رو لبتاب خالیش کنم، یکم خوردنی گرفتیم برگشتیم هاستل و یکم غذا خوردیم هم باطری شارژ کاردیم تا 4 که رفتیم دلفیناریوم. جای هر کس مشخصه تو بلیطش و با توجه به ABCD بودن بلیطت تو راهرو مشخص میرید و سر جای خودت باید بشینی. واقعا دیدنی بود این یکیو واقعا پیشنهاد میکنم از دستش ندید ، خیلی خوب بود. 45دقیقه طول میکشه نمایششون بعدش رفتیم سمت ساحل یکم رو سنگا کنار آب نشستیم . چون هنوز ساعت 5 بود تصمیم گرفتیم یه مرکز خریدی که تو مپ میدیدیم رو بریم تا عصر بشه بریم سمت رقص فواره ها.(بین راه پارک آبی هم پرسیدیم که گفت بستست بخاطر هوا)

عکس شماره صد و دوازده – دلفیناریوم باتومی

عکس شماره صد و سیزده - دلفیناریوم باتومی

عکس شماره صد و چهارده – پارک آبی باتومی

عکس شماره صد و پانزده – مرکز خرید فروم باتومی

 

تا ساعت 7 هم اونجا بودیم رفتیم سمت رقص فواره ها ولی دیدیم خاموشه ، وقتی پرسیدیم گفتن ساعت 9 ال 12 شب روشنش میکنن ، ما هم رفتیم یه رستورانی تا 9 بشه و اونجا هم خینخالی و آجاریان رو امتحان کردیم که بد نبود، خینخالی خوشمزه تر بود ، قیمت زیادی نداره 10تا دونش شد 10لاری (17هزار تومن) و دو تا آجاریان هم شد 15لاری (26 هزار تومن) ساعت 9رفتیم رقص فواره ها که دیدنی بود اونم ما دوس داشتیم. طرفای 10 گفتیم باز بریم سمت هاستل که بریم همون ساحل کنار مجسمه علی و نینو که موتور کرایه کنیم. بین راه داشتیم حرف میزدیم متوجه نشدیم پلیس بهمون ایست داده،وسطای راه دیدیم یک ماشینی کنارمون یه چی گفت و اشاره عقب کرد، نگاه عقب کردیم دیدیم پلیس داره آژیر زنان میاد دنبالمون :))) هیچی دیگه ما زدیم کنار پلیسه خودش پیاده شد با ادب اومد کنار ماشین و یه چیزایی گفت ما نفهمیدیم و انگلیسی هم کم بلد بود،فقط فهمیدیم گفت الکل تست ، با دستگاهی که تو دستش بود از بابا تست گرفت که من پکیده بودم از خنده چون بنده خدا بابا نمیدونست تست الکل اصلا چجوری میگیرن. فکر کنم هموطنان عزیز خیلی اونجا فعال بودن چون این اولین بارش بود ولی دو بار دیگه هم فرداش از بابا باز تست گرفتن. تست که گرفت عذر خواهی کرد رفت و واقعا پلیسای گرجستان خیلی با ادب بودن.

عکس شماره صد و شانزده - خینخالی

عکس شماره صد و هفتده - آجاریان

عکس شماره صد و هجده - باتومی

عکس شماره صد و نوزده - باتومی

عکس شماره صد و بیست – رقص فواره ها باتومی

 

کنار ساحل هم دو تا موتور دو نفره کرایه کردیم هر موتور نیم ساعتی 25لاری هست (43هزار تومن) ولی اگه چونه بزنید کم میکنن. ما دو تا موتور گرفتیم هر کدوم 15لاری که جمعا شد 30لاری (52 هزار تومن) .دیگه ساعت یک شب بود ولی امن بود که برگشتیم هاستل.

 

عکس شماره صد و بیست و دو – صندلی سنگی ساحل باتومی

عکس شماره صد و بیست و سه – اجاره موتور در ساحل باتومی

 

روز یازدهم – 3 مهر – 25 سپتامبر – باتومی گرجستان به سمت تفلیس گرجستان

تا بیدار شدیم و صبحانه خوردیم شد 11 ، ساعت 11 زدیم سمت تفلیس. (با این خارجیا تعارف نکنیدا اصلا سرشون نمیشه خخخخ ، داشتیم صبحانه میخوردیم تو آشپزخانه هاستل به یک پسره فرانسوی دیدیم از اتاقش اومد بیرون تعارف کردم ، اومد نشست خداروشکر زود سیر شد رفت :)))) ) تو راه هم دو بار پلیس نگهمون داشت تست الکل گرفتن و یک بارش هم جریمه شدیم گفت سرعت گیر بوده ولی کامل سرعتت کم نکردی. منم نمیدونستم چقدر میخواد جریمه کنه گفتم میشه به خودتون پرداختش کنیم (طبق عادته دیگه خخخ ) ولی بهش برخورد گفت حتما باید بری بانک ، تو پاسپورت هم با دستگاه ثبت کرد که لب مرز متوجه بشن ، برگه رو که دیدیم فهمیدیم بنده خدا 10لاری جریمه کرده(17 هزار تومن). 30لیتر هم بنزین زدیم شد 70 لاری(120 هزار تومن) .

عکس شماره صد و بیست و چهار – باتومی به سمت تفلیس

عکس شماره صد و بیست و پنج – پمپ بنزین در راه

عکس شماره صد و بیست و شش – پلیس های گرجستان

عکس شماره صد و بیست و هفت – جاده به سمت تفلیس

عکس شماره صد و بیست و هشت – فاصله تا تهران

 

ساعت 6 رسیدیم تفلیس که اولین جای دیدنی که ستاره دار بود دریاچه لیسی بود و سر راهمون بود گفتیم اونجا بریم. چیز خاصی نداشت و یکم آرامش خوبی داشت بقیه تفریحات کنارش هم برنامه ای براشون نداشتیم (کارتیگ . پینتبال ...) . تفلیس خیلی شهر شلوغیه و خیلی اذیت شدیم موقع هتل پیدا کردن. 8 تا هاستل مشخص کرده بودم ولی همشون یا پر بودن یا اینکه خیلی کثیف بودن و اصلا جوری نبود که بشه با خانواده موند. تعداد صرافی ها در گرجستان کمتر از ترکیه هست ، ما هم یه جا دیدیم صرافیه 100 دلار چنج کردیم به ریت 247.5 لاری. خلاصه همینجوری که میگشتیم یه هتل دیدیم که ظاهرش بد نبود گفتیم اینم بپرسیم که خوب بود قیمتش همونجا موندیم. شبی 140 لاری چهار تخته (240هزار تومن) هتل کالیستا سه ستاره. مستقر که شدیم رفتیم سمت پل صلح. تو تفلیس تا دلتون بخواد کلیسا هست. شام هم رفتیم یه رستوران کنار پل گفتیم 4تا غذای گرجی بیار که اصلا به دلمون ننشست ، فکر کنم اینارو با الکلیجات سرو میکنن چون هم اصرار داشت که بیاره برامون قبول نکردیم و هم که خیلی شور بودن. (کلا طعم غذاهای ترکی خیلی بهتر گرجستان و ارمنستان بود) غذا هم شد 50 لاری (86هزار تومن) یکم از پل و پارک کناریش لذت بردیم تا ساعت 12 برگشتیم هتل. تو رستوران که بودیم یکی اومد هی سمند سمند میکرد رفتم ببینم چی میگه که دیدم خودشم سمند داره و خوشحال شده سمند ایرانی دیده، از حرفاش و حرکات دستش فهمیدم که داره میگه تاکسی هستم و اینو به پول ما 10 میلیون خریده بود اونم قسطی،فکر میکرد سمند ما ال ایکسه که گفتم نه همش مثل همن ولی اسمش سورنه خخخ

عکس شماره صد و بیست و نه – برکه لیسی

عکس شماره صد و سی – سمند در گرجستان

عکس شماره صد و سی و یک – پل صلح در تفلیس

 

روز دوازدهم – 4 مهر – 26 سپتامبر –  تفلیس گرجستان

ساعت 11 صبح رفتیم سمت مجسمه مادر (کارتلیس ددا) . برای رفتن به مجسمه مادر از سه راه میتونید برید. یکی با ماشین که مشخص کردم در عکس صد و سی و دو که کجا پارک کنید . دوم از راه پله که از پایین تا بالا پله درست کردن برای رفتن پیاده. سوم هم از راه تله کابین که تقریبا باید برید سمت پل صلح سوار بشید (چون با تلکابین نرفتیم دقیق نمیدونم مبداش کجاست) . ما با ماشین رفتیم و جایی که مشخص کردم پارک کردیم 5دقیقه پیاده روی داره ولی سربالایی نیس. متاسفانه مجسمه رو به شهره و نمیشه عکس خوبی ازش گرفت . همون بالا 3تا از جاهای دیدنی تفلیس هست ( مجسمه مادر،قلعه ناریکالا،باغ گیاهشناسی تفلیس) .

عکس شماره صد و سی و دو – محل پارک ماشین برای رفتن به مجسمه مادر تفلیس

عکس شماره صد و سی و سه – مجسمه مادر تفلیس

 

عکس شماره صد و سی و پنج - مسیر تلکابین  مجسمه مادر

عکس شماره صد و سی و شش – تفلیس از منظره بالا

 تا ساعت 3 اونجا بودیم بعدش اومدیم پایین سمت حمام های سولفور. تو همون محیط داشتن هندیا فیلم پر میکردن که یکم اونارو نگاه کردیم و اشتباه بزرگی کردیم گفتیم یه پولی چنج کنیم تا دیگه تو گرجستان نیاز به چنج نداشته باشیم !!! یه صرافی بود بهش گفتیم 50 دلار هم چنج میکنی گفت آره ولی نامرد تابلو ریتشو داخل صرافی رو دیوار سمت چپی زده بود ، منم فکر کردم ریت همشون مثل همه چون چنتا صرافی کنار هم بود بقیش 247 زده بودن. بعد بهمون یه 50 دلاری داد و 110 لاری  . یکم اومدیم اینورتر حساب کتاب کردم بعد برگشتم گفتم کم بهم برگردوندی رفت داخل فاکتورش بهم داد. نگاه کردم دیدم ریتش 224.8 هست . گفتم نمیخوام پولو پس بده گفت نمیشه بهت فاکتور دادم دیگه . گفتم خب باز بهم کم پول دادی رفتن با کلی فحش 2لاری اورد ، منم چون ازش بدم اومده بودم گفتم تا آخرین تتری باید بدی که کلی غر زد و صحنه جالبی بود چون اون به زبون خودش فحش میداد منم به انگلیسی و فارسی فحشش میدادم ولی بقیه پولو که چیزی نمیشد رو داد . گفتم همینجوریش دزدی کردی کم پول دادی دیگه نمیذارم از اینورم پول کمتر بدی. خلاصه تجربه خوبی شد که همیشه قبل از اینکه دلارو بدم بهشون سوال کنم به چه ریتی چنج میکنن. بعدش از یه پلیسی پرسیدم بانک کجاست که جریمه رو پرداخت کنیم ، از ماشین پیاده شد کلاه گذاشت سرش بعد جوابمو داد(واقعا پلیساشون با ادبن) دیگه آدرس داد و گفت تا 6عصر بازه . رفتیم بانک 11لاری گرفت گفت یک لاری کارمزدشه. منم گفتم میشه مستر کارت باز کنیم گفت بله میشه گفتم گرجستانی نیستم گفت مشکلی نیس پاسپورتتونو بدین، پاسپورتو که دید گفت شرمنده ایرانی هستید ریسکه براتون باز کنیم  . بعدش رفتیم 15 لیتر بنزین زدیم شد 30لاری (52 هزار تومن) . گفتیم بریم هتل یه نفسی تازه کنیم برای شب، بین راه نزدیک هتل یه کباب ترکی فروشی خوب پیدا کردیم 4تا ساندویچ ازش گرفتیم که مثلشو تو خود ترکیه نخورده بودم!! جوری بود که جاشو بوکمارک کردم تو نقشه تا فردا هم بگیریم ازش.

عکس شماره صد و سی و هشت – پرداخت جریمه در تفلیس

عکس شماره صد و سی و نه – پرکردن فیلم توسط هندی ها در تفلیس

 

عکس شماره صد و چهل و یک – پمپ بنزین تفلیس

عکس شماره صد و چهل و دو – کباب ترکی در تفلیس

 

 طرفای 7 زدیم سمت خیابون روستاوولی . خیابون قشنگیه و شلوغه و مثل خیابون استقلال استانبول توش ساز میزنن. و اونجا هم یک ایرانی دیدیم که داشت روسری و دستبند میفروخت و انگلیسی نوشته بود با فروختن اینا میتونم به سفرم ادامه بدم . یکم باهاش حرف زدیم فهمیدیم روز 70ام سفرش بود و ما هم ازش خرید کردیم. میشه تو اون خیابونه و میدان آزادی تا ساعت 12 شب موند چون هم خیابون زنده ایه و هم خوردنیای زیادی از جمله شیرینی محلیشون (چورچخلا) اونجا میفروشن.ساعت 12 به بعد اکثر چیاشون تعطیل میکنن ما هم یه بار دیگه پل صلح رو رفتیم و یکم خوراکی گرفتیم چون هنوز سیر بودیم بخاطر ساندویچه و رفتیم هتل.

عکس شماره صد و چهل و سه – کوله پشتی یک توریست ایرانی در تفلیس

عکس شماره صد و چهل و چهار – میدان آزادی تفلیس

عکس شماره صد و چهل و پنج – شهر تمیز تفلیس

عکس شماره صد و چهل و شش – ساختمان محل انجمن

عکس شماره صد و چهل و هفت – کلیسا تفلیس

عکس شماره صد و چهل و هشت – میدان آزادی تفلیس

عکس شماره صد و چهل و نه – شیرینی چورچخلا

 

روز سیزدهم – 5 مهر – 27 سپتامبر –  تفلیس گرجستان به سمت ایروان ارمنستان

صبح ساعت 8 که بیدار شدیم در زدن که دیروزو پرداخت کنید ما هم 140 لاری دیگه هم (240هزار تومن) دادیم واسه شب دوم هتل کالیستا و زدیم بیرون سمت ایروان ارمنستان. قبلش رفتیم باز 4تا کباب ترکی گرفتیم برای نهار که تو راه بخوریم. کباب ترکیا شد 20لاری (35هزار تومن) . واسه صبح هم باقلوا و آب میوه و اینا گرفتیم .

عکس شماره صد و پنجاه – هتل کالیستا تفلیس

عکس شماره صد و پنجاه و یک – هتل کالیستا تفلیس

عکس شماره صد و پنجاه و دو – مسیر تفلیس گرجستان به ایروان ارمنستان

 

 ساعت 3رسیدیم مرز. ارمنستان واسه ورود به خاکش حتما حق خاک و کاپوتاژ میگیره که میشه 43دلار. ما یه 50دلاری دادیم و 3000 درام بهمون داد. گفتم واسه تو راه درام داشته باشیم واسه همین همونجا 100 دلار و بقیه لاری هارو دادیم ، بهمون 54700 درام داد و کلی داشتم حساب کتاب میکردم که چی به چی شد چون سه تا واحد پول بود و من همشونو داشتم به تومن برمیگردوندم خخخخ . همونجا تو پارکینگ وقتی کارای کاپوتاژ ارمنستان تموم شد نهارمونو خوردیم و خارج شدیم سمت ایروان. تا با ماشین اومدیم بیرون چنتا بچه دنبالمون دوییدن که بیمه بیمه ، از قبل میدونستم که باید بیمه هم داشته باشیم و رفتیم سمت کیوسکای بیمه ، یکیش پرسیدم گفت 8000 درام واسه 10روز (67هزار تومن) ولی کیوسک بقلیش میگفت 3000 درام واسه 10روز (25هزار تومن) همونو گرفتیم . 4ربع کم بود دیگه زدیم سمت ایروان (کلا کارای مرز واسه مسافرا که هزینه نداشت و 5دقیقه ای تموم شد و واسه ماشین 200هزار تومن بیمه و کاپوتاژ شد که نیم ساعته تموم شد) تو راه دیدیم پلیس یک ماشین پلاک ایران گرفته داره جریمه میکنه و ما هم کلی رعایت کردیم (از قبل خونده بودم که پلیسای ارمنستان به همه چی گیر میدن الکی تا رشوه بگیرن نامردا) خلاصه ما با سرعت آروم داشتیم میرفتیم دیدیم یه پلیس اومد پشتمون یکم اومد بعد چراغ زد بایستیم . گفت عقبیا کمربند نبستن در صورتی که بسته بودن و میشه 40000 درام (332 هزار تومن) و باید نقد پرداخت کنید. و شروع کرد الکی تو کاغذ یه چیزایی نوشتن . گفتیم نداریم گفت درام ندارید به دلار پرداخت کنید گفتم ندارم گفت خب به لاری پرداخت کنید گفتم ندارم گفت به درام ایرانی(منظورش ریال بود) پرداخت کنید گفتم باز ندارم گفت پس باید ماشین بمونه اینجا تا پرداخت کامل بشه. گفتم بده میرم بانک پرداخت میکنم گفت الان بانک بسته و باید به ما پرداخت کنی . خلاصه یکی اون بگو یکی ما و خودش هی کمش میکرد که آخر گفتم 10 هزار درام دارم میخوای؟ گفت قبوله و گرفتش رفت (83هزار تومن) کلا پلیساشون خیلی عوضین و سعی کنید شب تو جاده برید که تشخیص ندن پلاکه مال کجاست . دیگه کل مسیر تن و بدنمون میلرزید که باز اینا بیان و اعصابمون خورد کنن. 10 لیتر بنزین زدیم شد 4000 درام (33هزار تومن) . بین راه دریاچه سون میخواستیم بایستیم ولی از پلیساشون خواستیم سریعتر خلاص بشیم دیگه مستقیم رفتیم ایروان.

عکس شماره صد و پنجاه و سه – مرز گرجستان ارمنستان

عکس شماره صد و پنجاه و چهار – خروجی ماشین رو مرز گرجستان ارمنستان

عکس شماره صد و پنجاه و پنج – بیمه ماشین در ارمنستان

عکس شماره صد و پنجاه و شش – جاده زیبای ارمنستان

عکس شماره صد و پنجاه و هفت – دریاچه سون

 

 ایروان خیلی خوشکل و تمیزه من خیلی خوشم اومد . مردم خوب و قانونمندی داره (برعکس پلیساشون) خلاصه گشتیم هاستل پیدا کردیم یکی از اتاقاش 8تخته بود که پرایوت خواستیمش گفت شبی 24000 درام (200 هزار تومن) دیگه چون تمیز بود همونجا موندیم. 30000 درام دادمش گفتم بقیش فردا پرداخت میکنیم. وسایل بردیم داخل و ساعت 10 زدیم بیرون سمت ساختمان اپرا و چون نزدیک بود و هوا عالی بود پیاده رفتیم دیگه. از تمیزی و مقرراتیه ارمنستان در مقایسه این شهرایی که دیده بودیم تو این سفر هرچی بگم کمه. 100دلار چنج کردیم با ریت 474 که شد 47400 درام . یکمم خوراکی برای شام خرید کردیم برگشتیم هاستل.

عکس شماره صد و پنجاه و هشت – هاستل در ایروان

عکس شماره صد و پنجاه و نه – هاستل در ایروان

عکس شماره صد و شصت – انواع سوسیس ها در ایروان

عکس شماره صد و شصت و یک – میوه های رنگی ایروان

عکس شماره صد و شصت و دو – میدان آزادی ایروان

 

روز چهاردهم – 6 مهر – 28 سپتامبر –  ایروان ارمنستان

ساعت 9بیدار شدیم رفتیم صبحانه خوردیم (هاستل با صبحانه بود) . 18000 درام باقیمانده هاستلو دادم بهش. آماده شدیم ساعت 11 زدیم بیرون سمت پارک آزادی و مجسمه مادر.

عکس شماره صد و شصت و سه – صبحانه هاستل ایروان

عکس شماره صد و شصت و چهار - صبحانه هاستل ایروان

 

 خداییش مجسمه مادر ایروان خیلی قشنگ تر از مجسمه مادر تفلیس بود ، باهاش هم میشد عکس بگیری چون وسط یه محوطه بود و کنارش هم موزه و پارک و دریاچه هست. شهر هم کامل زیر پاته و حس خوبی داشت اونجا. بعدش رفتیم سمت کاسکاد(هزار پله) و موزه متناداران.

عکس شماره صد و شصت و پنج – دریاچه پارک آزادی ایروان

عکس شماره صد و شصت و شش – پارک شهر هایتنک ایروان (کنار مجسمه مادر)

عکس شماره صد و شصت و هفت – مجسمه مادر ایروان

عکس شماره صد و شصت و هشت – ایروان از منظره بالا

 

 چون جا پارک پیدا نکردیم پایین هزار پله ، ریسک کردیم رفتیم بالای بالاش گفتیم اونجا پارک میکنیم حتما یه راهی داره واسه آدما که بریم وارد مجموعه بشیم که خوشبختانه بود . کاسکاد خیلی خوب بود مجموعه پله ای هست که هر چنتا که میری بالا یه استراحتگاه و آبنما هست . که جدیدا هم پله برقی ساختن کنار همین پله ها که جزو یک موزه هست ولی رایگانه. میتونید همینجوری که از پله برقی بالا پایین میرید از موزه هم دیدن کنید . متناداران کنار کاسکاد هست و 15 دقیقه پیاده روی داره که چون خانواده خستشون بود خودم تنها رفتم و چیز خاصی نبود تو موزه هم پولی بود  که دیدم چیز خاصی نیست و خانواده هم نبودن منم بیخیالش شدم .

عکس شماره صد و شصت و نه – هزار پله کاسکاد

عکس شماره صد و هفتاد – موزه متناداران

عکس شماره صد و هفتاد و یک – پله برقی کاسکاد

عکس شماره صد و هفتاد و دو - کاسکاد

 

بعدش اومدیم پایین کاسکاد شانس خوب ما فستیوال رقص و آهنگ محلیشون بود که داشتن تمرین میکردن میگفتن 8 شب شروع میشه ولی همون تمرین کردنشون هم دیدنی بود . یکم نشستیم به خوندنشون نگاه کردیم بعدش هم با مجسمه های پایین کاسکاد عکس گرفتیم و پیاده رفتیم پارک عشاق که رو گوگل مپ نشونش کرده بودم. پارک عشاق 10 دقیقه فاصله داره از کاسکاد البته به صورت پیاده. پارک عشاق خیلی خوشکل بود و جوونای زیادی رو میبینید اونجا که دارن خوش میگذرونن و کاری به کار همدیگه ندارن. تو پارک هم وای فای رایگان هست مثل خیلی از جاهای دیگه ایروان که میتونید استفاده کنید.

عکس شماره صد و هفتاد و چهار – وای فای رایگان در پارک های ایروان

عکس شماره صد و هفتاد و پنج – آب خوری های در ایروان

عکس شماره صد و هفتاد و شش – پارک عشاق

عکس شماره صد و هفتاد و هفت – تابلو وای فای رایگان

 

 بعدش دوباره از پله برقی کاسکاد رفتیم بالا ماشینو برداشتیم و 40 لیتری بنزین زدیم شد 16000 درام (136 هزار تومن) و رفتیم مرکز خرید دراما که جزو جاهای دیدنی ایروان حساب میشه. مرکز خرید بزرگی بود که سینما و بولینگو رستوران و شهر بازی و ... شامل میشد. همونجا فود کورت داشت که غذا گرفتیم ازشون بد نبود. طرفای 8 بود رفتیم vernisage  که بازار محلیشون میشد ولی بسته بود گفتن دیر وقته ما هم پیاده رفتیم میدان جمهوریت که کنار اون بازار بود. شانسمون میتینگه هاسکی بازا بود و کلی سگ هاسکی جمع شده بودن. میدان شلوغیه که مردم اونجا خیلی خونگرمن و با هم شادن. نم نم بارون شروع شده بود که گفتیم برگردیم هاستل یه لباس گرمی بپوشیم بریم فستیواله که پایین کاسکاد قرار بود شروع بشه.

عکس شماره صد و هفتاد و هشت – پمپ بنزین ایروان

عکس شماره صد و هفتاد و نه – مرکز خرید دالما ایروان

عکس شماره صد و هشتاد – میدان جمهوریت

 

 ماشینو گذاشتیم هاستل و لباس عوض کردیم رفتیم کاسکاد پیاده 10 دقیقه راه بود. فستیواله بی نظیر بود خیلی رقص محلیشون جالب بود در حدی که یکی از پستای اینستامو شامل شد. با اینکه بارون داشت میومد ولی ادامه دادن کارشونو. دو ساعت بعد تموم شد رفتیم سمت ساختمان اپرا یکم چیز میز گرفتیم رفتیم هاستل. متاسفانه شب آخر یه اتفاق بدی برامون افتاد و قلب مادرم درد گرفت ما هم به رسپشنه اونجا گفتیم زنگ زد آمبولانس اومد و به دلیل اینکه شهروند اونجا نبودیم 10000 درام گرفت (85 هزار تومن) . مامان خداروشکر بهتر شد حالش رفت تو اتاق، منم دیگه با رسپشنیه و یه پسر دیگه که از آلمان بود رفیق شده بودم تا 5 صبح نشستیم حرف زدیم که واقعا حس میکردم پیشرفت داشتم تو زبان تو این سفر.

عکس شماره صد و هشتاد و یک – فستیوال رقص و آهنگ سنتی ایروان

 

روز پانزدهم – 7 مهر – 29 سپتامبر –  ایروان ارمنستان به سمت بوشهر ایران

صبح 9 بیدار شدیم رفتیم صبحونه خوردیم ولی بعدش رفتیم تو لابی چون میخواستیم شب بزنیم سمت مرز، دیشب رسپشنه میگفت پلیسای اینجا چون خیلی خرج میکنن پلیس بشن واسه همین بعد پلاک غریب که میبینن به هر بهونه ای جریمش میکنن. ما هم تصمیم گرفتیم شب تو جاده باشیم که پلاک خونده نشه و دوباره نخوایم با پلیساشون جربحث کنیم. تا 12 که فرصت چک اوت بود موندیم هاستل بعدش رفتیم مرکز خرید ایروان که اونجا هم خوب بود. همونجا 50 دلار چنج کردم با ریت 476 که شد 23800 درام. از اینترنت اونجا استفاده کردیم و یکم گشتیم تا شد ساعت 5 بعدش رفتیم سمت بازار محلیشون که روز قبلش بسته بود. تو ارمنستان و گرجستان سمند ایرانی میفروشن ولی مشخص بود کیفیتشون فرق داره. یه دستگاهای باحالی هم دارن که قهوه سازه. تو شهر زیاده و با قیمت ناچیزی میتونید قهوه یا هات چاکلت یا چیزای گرم دیگه بخورید (خودم که اکثر جاهاش از هات چاکلتش نگذشتم)

عکس شماره صد و هشتاد و دو – مرکز خرید ایروان

عکس شماره صد و هشتاد و سه – درام ارمنستان

عکس شماره صد و هشتاد و چهار – مرکز خرید ایروان

عکس شماره صد و هشتاد و پنج – یک سمند ایرانی و یکی ارمنستانی

عکس شماره صد و هشتاد و شش – دستگاه قهوه ساز

 

 وقتی رسیدیم داشتن جمع میکردن،گفتن از 9 صبح هستن تا 6 بعد از ظهر . همونجا یه رستوران بود نهار خوردیم . 4تا کباب با نون و یکی لامهجون و یکی کباب ترکی شد  4750 درام (41 هزار تومن)

طرفای ساعت 7 که هوا تاریک شد زدیم سمت ایران. تو راه هم مجبور شدیم یه بار دیگه بنزین بزنیم که پول خوردای تو جیبمو دادم بهش شد 4560 درام که برامون 11لیتر بنزین زد.

عکس شماره صد و هشتاد و هفت – بازار سنتی ایروان

عکس شماره صد و هشتاد و هشت – ایروان ارمنستان به سمت بوشهر ایران

عکس شماره صد و هشتاد و نه – پمپ بنزین بین راه

 

ساعت 3 صبح رسیدیم مرز. که سمت ارمنستان مشکلی نبود. یکم سمت ایران تو ساکا گشت که چیزی نداشتیم و خداروشکر همه چیز با خیر خوشی تموم شد . 15000 درام هم مونده بود که نگه داشته بودم شاید جریمه بشیم تو راه که  خدارو شکرنشدیم ، همونجا دادم صرافی که با ریت 8.1 خرید و بهم 122 هزار تومن داد. چنتا تابلو هم بود برای ورود و خروج از ایران که عکسشو میذارم استفاده کنید.

عکس شماره صد و نود – مرز ارمنستان ، ایران

عکس شماره صد و نود و یک – پل مرز بین ارمنستان و ایران

عکس شماره صد و نود و دو – هشدار های ورود به ایران

عکس شماره صد و نود و سه – داروهای ممنوعه

عکس شماره صد و نود و چهار – مرز نوردوز ایران

 

خداروشکر سفر خوبی بود و ممنونم از شما که وقت گذاشتید و سفرنامه رو خوندید . امیدوارم لذت برده باشید و تونسته باشم کمکی بکنم و اطلاعات مورد نیاز رو انتقال بدم. عکسا به اندازه کافی بود (شاید هم بیشتر از اندازه بود)

 

تجربه های سفر :

  1. اول مرز نیاز نیست به کسی پول بدید و خودتون میتونید کارای خروج رو انجام بدید
  2. هنگام رزرو هتل یا هاستل حتما به داشتن کولر و پارکینگ دقت کنید
  3. دقت کنید روز تعطیل اون کشور برای خرید نرید چون 90% مغازه هاشون تعطیلن
  4. حتما قبل از چنج کردن ریت رو بپرسید و بپرسید مالیات هم ازش کم میشه یا نه چون اگه پول کم بهتون دادن دیگه پس نمیگیرن
  5. در هنگام خرید چونه بزنید چون قیمتو کم میکنن راحت
  6. اگر دلار دارید در فروشگاه ها و رستورانا دلار بدید چون بهتر از صرافی چنچ میکنن
  7. در صورت امکان برای عبور از جاده ارمنستان در شب عبور کنید تا جریمه نشید
  8. قبل از حرکت کل مدارک رو آماده کنید و همه پرداختیا و عوارضیا رو در شهر خودتون انجام بدید و کپی هم ازشون داشته باشید تا لب مرز معطل نشید

 

خلاصه ای از مخارج :

 

کل هزینه خرج شده برای ما : 8508000 تومان

که شامل همه چیز حتی خرید ها میشه . که در زیر به مختصر نوشتمشون

 

خرید ها : 2748000 تومان

 

بنزین در ایران : 290000 تومان

بنزین در خارج از ایران : 641000 تومان

 

غذا در ایران : 100000 تومان

غذا در خارج از ایران : 915000 تومان

 

هتل در هر سه کشور : 2571000 تومان

 

خرجای اضافی ( شامل کاپوتاژ، گواهینامه، پلاک، بیمه، پارکینگ، کارواش، بلیط تفریحی، اجاره موتور، جریمه ماشین، هزینه آمبولانس، .... )

در ایران : 777000 تومان

در خارج از ایران : 587000 تومان

 

کل مسافت طی شده با ماشین  : 6300 کیلومتر

کل بنزین زده شده : 436 لیتر

مصرف بنزین : تقریبا هر صد کیلومتر 7لیتر

 

 

با تشکر از سایت لست سکند

 

نویسنده : بابک شاهینی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.