سفر هیجان انگیز با ماشین شخصی به 15 شهر ترکیه

4.2
از 63 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سفر هیجان انگیز با ماشین شخصی به 15 شهر ترکیه

سفر ماجراجویی زمینی دور ترکیه

سلام خدمت همه لست سکندیهای عزیز، امیدوارم هر جا هستید سلامت باشید و دلتون شاد و فکرای بزرگ تو سرتون. امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمک کوچیکی به شما دوستان عزیزم جهت سفرهای زمینی طولانی و غیر طولانی پیش روتون داشته باشم و پیشاپیش ممنونم که وقت میزارید و سفرنامه من رو میخونید.

مقدمه :

این سومین سفرنامه ایه که من نوشتم و شاید دوستانی که منو میشناسن میدونن با توجه به شخصیت من و همسرم فرشید بازدید از جاهای تاریخی جزو لذت های سفر ما نیست پس اول از همه بهتره بگم دوستانی که دنبال جاهای تاریخی ترکیه هستن با سفرنامه من متاسفانه هیچ اطلاعاتی بهشون اضافه نخواهد شد.

خب بریم سر اصل داستان، سفر ما بر میگرده به چند سال پیش و رویای من جهت تجربه سفر ادونچری یا همون ماجراجویی، هر سال تصمیم میگرفتیم بریم و با وجودی که اکیپ های دوستی و فامیلی زیادی داریم ، به همه دوست و فامیل پیشنهاد میدادیم اما هیج کس پایه نبود، امسالم که البته پارسال به دوستان و فامیل هایی که میدونستم ممکنه باهاشون خوش بگذره برنامه حدودی سفرو گفتیم و در نهایت یکی از دوستای عزیزمون شیده و محمدرضا اعلام آمادگی کردن. من همیشه تو آرزوهام بود یه سفری برم که تا حدودی خیلی برنامه نداشته باشه ، منظورم اینه هر جا خسته شدیم بخوابیم ، هرجا دوست داشتیم بمونیم، با مردم بومی هر شهر صحبت کنیم و از بودن کنار اون آدما و راه رفتن تو خیابوناشون لذت ببریم تا حدودی این سفر به اون چیزی که میخواستیم نزدیک بود، یجورایی شرایط آب و هوایی هفته اول هم با من برای داشتن این ویژگی سفر یار بود و از همه مهمتر همسر و هم سفری هام.

من تمام تلاشمو میکنم تمام اتفاقایی که شاید ارزش خوندن داره و مفید باشه رو بنویسم و اگه چیزی جا مونده و ننوشته شده پیشاپیش ببخشید، همچنین سعی میکنم کارای درست و اشتباهی که به ضرر و یا سودمون هم بود خدمتتون بگم که حداقل شما دوستان عزیز اشتباه نکنید. یه توصیفی هم از همسفرها و همسرم میکنم چون به نظرم مهمترین بخش سفر، انتخاب همسفره بخصوص اگه سفر زمینی باشه اونم 17 روز و بدون برنامه دقیق و ازین به بعد با اسم تو این سفرنامه ازشون یاد میکنم. بهترین و پایه ترین همسفر من، همسرم فرشید که مثل همیشه صبور و پایه تو همه ماجراجویی های من، شیده و محمد رضا که واقعا همسفر خوبی بودن و همه جوره خداروشکر با هم راحت بودیم و هیچ نارضایتی ای بینمون نبود.نکته مثبت دیگه همسفرهامون این بود که هم انرژی بودیم و خوشبختانه نیازی به استراحت ظهر و خواب طولانی نداشتیم به همین جهت حتماااا حتمااااا اگه خواستید گروهی سفر کنید حتما دنبال همسفرهای هم انرژی باشید.

 

چند نکته قابل توجه :

  • یه نکته دیگه در مورد سفرنامه خدمتتون بگم که البته میدونم بسیاری از دوستانی که اهل سفر هستند خودشون اطلاع دارند، کارکردن با گوگل مپه، اینکه مثلا من الان خدمتتون بگم فاصله بین این شهر تا اون شهر چند کیلومتره و چقدر راهه بنظرم ارزش افزوده ای نداره تو این سفرنامه، چون بسته به سرعت هر ماشین مدت راه متفاوته و نکته بعدی رستوران ها و مراکزی که باید بازدید بشه، نرم افزار Foursquare بنظرم بهترین نرم افزار برای رسیدن به بهترین غذاها (صبونه، نهار، شام) و بهترین جاها برای نوشیدن چای و کافی و نایت لایف و مراکز قابل بازدیده، همچنین بسته به نوع غذایی که مد نظر شماست با رتبه بندی و نظر کاربرا میتونید بهترین انتخاب رو داشته باشید.فقط این نکته رو در نظر داشته باشید که ببینید با توجه به چه تعداد کامنت اون امتیازارو اون رستوران  به دست آورده است لذا من تو سفرنامم تا اونجا که حافظم یاری کنه اسم رستوران هارو میزارم اما اینو خدمتتون بگم 50 درصد رستورانایی که رفتیم رو از طریق همین نرم افزار پیدا کردم مابقی رو هم از طریق پیشنهادهای مسئول هتل و پارکینگ ها.

 

  • نکته دیگه ای هم که متاسفانه مشکل همه ما ایرانی هاست حجم زیاد نقدینگی است که مجبوریم در طول سفر حمل کنیم.قبل سفر با وجودیکه خرید کردن اصلا جزو علایقم در طول سفر نیست چون مدت زیادی بود خرید نکرده بودم و تقریبا همه چی نیاز داشتم با همسرم توافق کردم 500 دلار هزینه خرید علاوه بر هزینه های دیگمون کنار بزاره، برآورد ما از هزینه های 4 تاییمون 6000 دلار بود که با توجه به وضعیت ماشین و کرونا تصمیم گرفیم هر تیم 4000 دلار در مجموع 8000 دلار همراهمون ببریم و خودتون قطعا میدونید حمل این پول در طول سفر خیلی خیلی کار سختیه، ارونجایی که منم تو نگهداشتن وسیله به هیچ وجه قابل اعتماد نیستم و دست به گم کردنم خوبه همه پول دست فرشید و محمد رضا و در سوراخ سمبه های مختلف بود. متاسفانه بسیاری از otel هایی هم که میگرفتیم safe box نداشتند.
  • مورد دیگه اینکه قبل سفر فرشید ازونجایی که علاقه زیادی به سایت بوکینگ داره جاهای مناسب با رتبه بالا و قیمت مناسب برای هر شهر رو کاندید کرده بود و تو گروه واتساپی 4 تاییمون فرستاده بود اما به چه دلیلشو دقیقا نمیدونم وقتی تو خاک ترکیه هستی امکان رزرو و مشاهده از سایت بوکینگ وجود نداره، از کشورای دیگه امکان این کارو داشتیم اما ترکیه خیر، پس فرشید سریع السیر یه سرچی داخل گوگل پلی کرد و یه نرم افزار بسیاااار مفید به نام otelz که کامنت های مثبت زیادی داشت دانلود کرد و اون شد سرلوحه کار ما در سفر.از طریق اون نرم افزار ما مکان مناسب رو که رتبه بالا و کامنت های مثبتی داشت کاندید میکردیم و محمد رضا وارد مذاکره با مسئول هتل میشد.این شده بود که سرگرمی برای ما که از هتلا بریم گود ایندیریم بگیریم. شاید باورتون نشه با وجودیکه هیچ کدوممون زبان ترکی بلد نبودیم و متاسفانه اکثرا انگلیسی بلد نبودن اما از 50 لیر تا 250 لیر از هر هتلی تونستیم تخفیف بگیریم.من قیمتهایی که خدمتتون میگم بعد از تخفیفه پس بدونید هر جایی که دوست داشتید اقات کنید امکان تخفیف گرفتن هست.
  • یه نکته در مورد جاده های ترکیه هم خدمتتون بگم که جاده ها و آسفالت های 70 الی 80 درصد مسیر از استاندارد بالایی برخوردار بود چرا که با اون حجم برف شهرداری یا هر ارگانی که مسئولش بود مرتب در حال برف روبی و پاکسازی جاده بود ، همچنین به نظر من به دلیل نرخ بالای هزینه بنزین تعداد انگشت شماری ماشین داخل جاده بود و در مورد پلیس هم من بجز 50 کیلومتر اول بعد از مرزکه گواهینامه و مدارک ماشین رو چک کردند هیچ پلیسی تو جاده نبود چه برسه بخواد مدارک مارو چک کنه.در مورد عوارض هم خدمتتون بگم فقط جاهایی که پول دریافت میکردند ما ملزم به پرداخت بودیم بقیه جاها که کسی نبود ما رد کردیم و خدارو شکر جریمه هم نشدیم پس با خیال راحت از عوارض ها رد شوید.
  • در مورد پارکینگ هتل ها هم خدمتتون بگم به غیر از هتل استانبول، همه هتل هایی که گرفتیم پارکینگ خصوصی و یا عمومی امن داشت که خود مسئول هتل پیشنهاد میکرد همونجا با مسئولیت اونا پارک کنیم، این نکته مهم برای ما چه از نظر هزینه چه از نظر امنیت، چون هم نیازی به پرداخت هزینه پارکینگ نبود و همینطور با توجه به اینکه یه سری وسیله تو ماشین بود خیالمون جمع تر بود .
  • نایت لایف شب های تابستانی ترکیه با نایت لایف شب های زمستانی و بهاری ترکیه قابل مقایسه نیست. با توجه به اینکه من تجربه سفر در تابستون هم دارم متاسفانه شب های بهاری ترکیه فقط تا 7 و 8 شب پرشور و صفا بود، بعد از اون تمام کافه ها و رستوران ها باز بود اما نه مثل روزهای تابستانی شلوغ پلوغ پس این موضوع رو شما به همه شهرهایی که تو سفرناممه میتونید بسط بدید چون واقعا هیچ شهری ازش مستثنی نبود. ولی خب مزیت سفر زمستانی به استانبول اینه که توی اون تایم به خاطر آب و هوای سرد تور ارزان استانبول زیاده.
  • همچنین درمورد کرونا خدمتتون بگم که ما 1 ماه قبل سفر دوز سوم آسترازنکا رو زدیم و یه کرونای معمولی هم تو دی گرفته بودیم و خوشبختانه در زمان مسافرت ما استفاده از ماسک تو هیچ محلی و شهری اجباری نبود اما ما خودمون با تو محل های سرپوشیده از ماسک استفاده کردیم و خوشبختانه سفرمون هم به خیر و خوشی گذشت.
  • و نکته آخر اینکه سطح سختی این سفر اگه هوا مساعد باشه مثلا تابستون یا حتی عیدهای بدون برف 1 از 5 هم به زوره، اما مال ما خیلی بود 2 از 5 پس پیشنهاد میکنم حتما یکبار امتحان کنید و از سفر ادونچریتون لذت ببرید.

 

با توجه به اینکه ممکنه بعضی دوستان فرصت خوندن کل سفرنامه رو نداشته باشن من خلاصه ای از برنامه سفر و هزینه های اقامت و خورد وخوراکام و بنزین رو در ابتدای سفرنامه میزارم و هر جایی که دوست داشتید میتونید به صورت جزئی ترشو بخونید، اینم خدمتتون بگم که هزینه ها یه تلرانس 5 درصدی داره ، با توجه به طول سفر کم یا زیادشو به خوبی خودتون ببخشید.

bxQVEnNuc6tZU1SDqau5XMGHJUvTfTVtfJrtHUyP.jpg
برنامه سفر

 

zek5R18AsXodOBRPQ54qMslQbnXEXls3kIJsTlZL.jpg

هزینه های سفر برای 4 نفر شامل خورد و خوراک و بنزین و اقامت و ...

خوشبختانه با توجه به اینکه ما خیلی مطمئن نبودیم که حتما تو شهرهایی که برنامه ریزی کردیم اقامت میکنیم هیچ هتلی رو از قبل رزرو نکردیم پیشنهادم هم به دوستانی که سفر زمینی و تعدد مقصد دارن همینه چون واقعا هیچ چیزی تو اینجور سفرها قابل پیش بینی نیست. لازم به ذکر است هزینه هر لیتر بنزین در طول سفر ما بین 19 تا 20.5 لیر بود که ما حدودا 370-380 لیتر بنزین (به علاوه 60 لیتر هم داخل مرز ایران) مصرف کردیم که این موضوع هم بسته به نوع ماشین و نحوه سوختش متفاوته. طبق محاسبات همسرم ما 100 ای 6 الی 7 بنزین سوزوندیم.

اقدامات قبل سفر :

از اونجایی که سفر زمینی به ویژه با یه ماشین ایرانی (دنا) یه سری کارهای پیش زمینه نیاز داره از جمله کاپوتاژ و پلاک ترانزیت و گواهینامه و بیمه و تعمیرات، 2 هفته قبل سفر من به همسرم وکالت دادم و اون هم تو یه روز کارای به مرز گمرک خلیج فارس رفت برگه کاپوتاژ ماشین رو گرفت (نکته کاپوتاژ هم خدمتتون بگم که یکساله است و چه بخواین تمدید کنید و یا چه بخواین لغو کنید باید سر سال یکبار دیگه در محل حضور پیدا کنید و نسبت به تمدید و یا لغوش اقدام کنید) و سپس به مرکز جهانگردی و اتوموبیلرانی خیابان آپادانا رفت و پلاک ترانزیت این ماشین که تا آخر عمر این ماشین تغییر نمیکنه رو دریافت کرد(اینم خدمتتون بگم با فروش ماشین باید پلاک ترانزیت تحویل صاحب جدید بشه).

یه موضوعی هم خدمتتون بگم که در زمان های پیک پیشنهاد میشه بجای گمرک خلیج فارس به گمرک فرودگاه پیام برای کاپوتاژ مراجعه بفرمایید اونجا خلوتتتره، بیمه رو هم با وجودیکه میشه سر مرز انجام داد اما ما برای جلوگیری از وقت تلف کردن با پرداخت 40 یورو بیمه بین المللی ایران گرفتیم و کاپوتاژ حدودا 150.000 تومن و پلاک رو باحدود 700.000 تومن تحویل گرفتیم.همسرم هم یه سرویس اساسی ماشینو کرد و یه سری قطعاتی که لازم بود رو جهت لوازم یدکی برای ماشین خرید.

گواهینامه هم فرشید که از قبل داشت منم اینترنتی با هزینه حدودا 250.000 تومن یک هفته قبل درخواست دادم و به موقع رسید. اینم جالبه که بگم خدمتتون کارت ماشین برای هر شخص صادر میشه مثلا با وجودی که مالک ماشین من بودم اما کارت ماشین به نام فرشید بود و من یا هر راننده دیگه ای که میخواست رانندگی کنه باید مادامیکه فرشید تو ماشین بود رانندگی میکرد وگرنه خلاف قانون بود در غیر این صورت می بایست کارت ماشین به نام من هم با هزینه جداگانه حدودا 180.000 تومنی صادر میشد. هزینه بیمه مسافرتی هم که حدودا 1.560.000 تومان با پوشش کرونا برای 1 ماه برای 4 نفرمون شیده به صورت آنلاین با پوشش 50.000 یورو برامون تهیه کرد.

من و شیده هم دو سه روز قبل سفر با هم به فروشگاه شهروند رفتیم و یه سری چیزا که بنظرمون مفید بود که 50 درصدش در نهایت مفید نبود خریدیم از جمله 10 تا غذاهای آماده و سفره و کیسه پلاستیک و چایی و دمنوش و عرق نعنا و خرما و اسکاچ و مایع ظرفشویی و لباسشویی و روغن و مایع لوبیا پلو و ماکارانی و مایع ماکارانی و .... . برنج و چند بسته دستمال هم خونه داشتیم که به وسایلمون اضافه کردیم و بردیم .اینکه غذای آماده هم گرفتیم نه بخاطر جنبه مادیش بلکه واقعا تو سفر 17، 18 روزه واقعا دل آدم برای برنج و غذای ایرانی تنگ میشه و پیشنهاد میکنم حتما با خودتون ببرید.

شروع سفر :

بعد از روز شماری های زیاد بالاخره روز موعود چهارشنبه 25 اسفند فرا رسید، سخت ترین قسمت ماجرا جا کردن وسایل ما 4 نفر تو ماشین بود ولی با هر زور و زحمتی بود جا کردیم و ساعت 5 از خیابان وزرا راهی تبریز شدیم. شام رو جغور بغور خیلی خیلی خوشمزه زنجان خوردیم و ادامه مسیر و طی کردیم، با وجودیکه تو برنامه اولیه مون قرار بود شب تبریز بخوابیم به ذوق سفر و جلوگیری از شلوغی و معطلی مرز و تعدد راننده تصمیم گرفتیم راهی مرز بازرگان بشیم. حدودا ساعت 5:30 به شهر بازرگان رسیدیم و به جهت گرونی بنزین ترکیه یه باک پر پر بنزین زدیم و خودمونو به پایانه مرزی بازرگان رسوندیم و حدودا 10 تا ماشین جلومون بودن اما تقریبا هیچ ماشینی تا ساعت 9:30 جلو نرفت، علتشم که جویا شدیم گفتن تعویضه شیفته دوستان مرزبان ترکه اما نمیدونم چرا انقدر تعویض شیفتشون طولانی بود.

ماهم فرصت خوبی برا 4 تاییمون بود که مرتب تو ماشین بخوابیم. ساعت 9:30 تقریبا یه تکون هایی ماشین ها خوردن و تو این فاصله همسرم هزینه مابه تفاوت بنزین ایران و ترکیه رو که برای ما حدودا 1.170.000 تومن بود و هزینه های جانبی دیگه رو پرداخت کرد و ما از راه پیاده رو و همسرم از راه ماشین رو از مرز ایران خارج و به مرز ترکیه وارد شدیم.با توجه به اینکه همه چی تو صندوق ماشین خیلی خیلی فشرده بود اما یکی از ساک هامونو ترکیه به صورت رندم گفت از دستگاه X-RAY رد کنیم و بعد از حدودا نیم ساعت از مرز رد شدیم. پیشنهادم اینه حتما با توجه به اینکه اینترنت ندارید نقشه آفلاین مسیر و تا یه جایی از مسیر که میدونید میتونید سیم کارت بخرید دانلود کنید.

ما هم ازونجایی که همه گفته بودن اولین شهر ها سیم کارت ترکیه را نخرید چون گرونتره تا ارزنون نقشه مسیر رو داشتیم و راهی سفر شدیم. از آگری رد شدیم و به ارزنون رسیدیم، هوا به نسبت تهران خیلی خیلی سردتر بود و ماهم کاپشن هارو پوشده بودیم و یه رستوران پیدا کردیم و همونجا نهار 115 لیر (4 تا ساندویچ دنر) خوردیم و بعدش باقلوا و چایی و یه چرخی هم در شهر زدیم و سیم کارتمون هم به قیمت 270 لیر با 20 گیگ اینترنت از همونجا تهیه کردیم، شهری مرتب و شلوغ با تمی مذهبی، همه برندهای لباس و خوراکی ها بود و ما هم چرخی در شهر پیاده و سواره 2- 3 ساعتی زدیم و راهی مثلا مقصدمون اوزونگل شدیم. حدودا ساعت 6 و 7 بود که برف تو جاده شروع شد و جاده لغزنده و ازونجایی که لاستیک های ما نسبت به لاستیک های بقیه برای این آب و هوا مناسب نبود از همونجا سفرماجراجویی ما شروع شد. نمیدونم خوش شانسی بود یا بدشانسی سرما و برف بی سابقه ای ترکیه رو فرا گرفته بودکه همه اخبار های تلویزیون و اینستاگرام در موردش صحبت شده بود.

 

leLvybDlDIQiLHdiod1drFmJDnbVA0i46tuAHbs0.jpg
جغور بغور زنجان
TtwjzGb7Wt8mQa2wGHbJZEMXN3o69qHKK6xXGOZw.jpg
مرز بازرگان
2rFxjF94tnXDuzDPXSGtluoChSE14UlGqKrGkqdz.jpg
ابتدای جاده ترکیه

با توجه به طولانی بودن مسیر و تعدد شهرهایی که هست من فقط در مورد شهرهایی که واقعا توش گشتیم و اطلاعاتی در موردش کسب کردم تو این سفرنامه مینوسیم لذا در مورد شهرهای بین راه اطلاعات خاصی ندارم و نمیزارم.

شب اول - شهر اول BAYBURT

شهری بسیار زیبا و مذهبی با مردمانی بسیار مهربان و خونگرم

برف عجیبی بود، زمین به شدت لیز و ماشین در حال سرسره بازی، من که تا آن زمان با اون حجم برف روبرو نشده بودم، با هر روشی بود ماشین رو یجا پارک کردیم و پیاده به دنبال هتلی جهت اقامت، شهری زیبا که از وسطش رودخونه ای رد میشد و مردمی مهربان، سوئیت داخل هتل دارای 4 تخت با قیمتی بسیار مناسب 400 لیر برای یک شب بدون صبحانه رزروکردیم، کاملا تمیز و دارای ملحفه و حوله تمیز و دستشویی و حمام و گاز و سینک. وسایلمونو بالا بردیم و از مسئول هتل هم اسم یه رستوران رو پرسیدیم و سریع السیر راهی خیابون شدیم، هوا بس ناجوانمردانه سرد بود اما ما با دوست همیشگیمون(کاپشن و کلاه) راهی خیابون شدیم، یه خیابون پر از کافه و شلوغ پلوغ، خیلی شهر بزرگ نبود اما ازونجایی که تو همه جای دنیا همه شهرها از همه امکانات از جمله پاساژ و رستوران و کافه و بیزینس ها به یه اندازه بهره میبرند این شهر هم یه شهر دارای امکانات کامل اما با تم مذهبی پر از مساجد سنتی بود.

چرخیدن تو این شهر خیلی زمان بر نبود تقریبا یک ساعتی قدم زدیم و برای شام رستورانی که مسئول هتل پیشنهاد داده بود ((canbaba رو با قیمت 170 لیر رفتیم و لوازم صبحونه خریدیم و برای خواب به هتل برگشتیم. از خونگرمی مردم نگم که چند جا که داشتیم سر میخوردیم (حال خودمم نگم براتون که آدرنالین بالا زده بود)  اما بدون درخواست کمک اهالی اونجا به کمکمون اومدن و حتی تو بالا بردن ساک ها پیشنهاد کمک بهمون میدادن.

همینجا لازمه بگم ما یه اشتباهی کرده بودیم هر زوجی یه ساک بزرگ که حمل و نقلش سخت بود برداشته بود، پیشنهادم اینه برای سفرهای طولانی که تعدد مقصد وجود داره از ساک های کوچیک که جابجاییش راحتتره استفاده کنید، ما اوایل سفر که کم تجربه بودیم مدام در حال حمل و نقل این ساک ها بودیم.

 

H6oA2Lxu4nxuT84wrDPlwxrYb9qQHCZVO09Jqagf.jpg
شهر BAYBURT
bCjzljSAeZc4toTGI8zqfNtmZ1JO1NFPbBw1ZHH1.jpg
شهر BAYBURT

شب دوم- شهر دوم TRABZON  

شهری ساحلی و کوهستانی

صبح با هدف عزیمت به اوزون گل از خواب بیدار شدیم و املت خوشمزه ای درست کردیم و خوردیم و با توجه به برف خیلی شدید تصمیم گرفتیم زنجیر چرخ ببندیم، همسر جان و محمد رضا زحمتشو کشیدن و در نهایت فقط 5 دقیقه به دردمون خورد و مجبور شدیم بازش کنیم. نکته جالب این بود نمیدونم شهرداری یا هر ارگانی که مسئول پاکسازی برف بود کارشو به خوبی انجام میداد و مدام در حال ریختن نمک و شن و برف روبی بودن ولی نکته مهمتر وضعیت لاستیک ماشین هاشون بود که اصلا قبل مقایسه با دنا نبود. وارد جاده اوزون گل که شدیم شروع شد به لیز بازی مجدد که همون جا من و فرشید یه نگاهی به هم کردیم و تصمیم گرفتیم این شهر از سفرمونو متاسفانه حذف کنیم و راهی ترابزون شدیم.

مشاهده قیمت تورهای ترابزون

با وجودیکه قصد اقامت در ترابزون نداشتیم و تصمیم بر این بود که فقط این شهر رو بازدید کنیم اما واقعا زیبایی شهر مجذوبمون کرد. یه نکته خدمتتون بگم شهرهای ترکیه پر از پارکینگه که حداقل ساعتی 5  تا 15 لیر می باشد لذا پیشنهاد میکنم جهت جلوگیری از عواقب جریمه و یا حمل با جرثقیل با پرداخت هزینه ماشینتونو تو یه جای امن پارک کنید. ما هم که همیشه ماشینمون پر وسیله بود ترجیحمون این بود ماشین رو همیشه در پارکینگ های موجه پارک کنیم لذا در بدو ورود دنبال جا پارک مناسب گشتیم و ماشین و اونجا گذاشتیم و راهی خیابون شدیم. شهر بسیار زیبا از یک طرف دریا و از طرف دیگه جنگل، البته مه شدیدی شهر رو فرا گرفته بود و منم ازونجایی که دختر گرگانم یاد بچگی و زادگاهم افتادم.

خیابون های زیبا و با صفا پر از کافه و رستوران و پر از جمعیت. به کمک یه گارسن افغانی رستورانی حوالی میدان اصلی شهر انتخاب کردیم و نهار خوشمزه رو اونجا (cemilusta) با قیمت 350 لیر خوردیم. نرم افزار Otelz رو باز کردیم و دیدیم تو نزدیکی اونجا یه Otel با رتبه خوب هست که ما در نهایت با 650 لیر سوئیت 4 خوابه به همراه صبحونه رو رزرو کردیم. بدی داستان این بود هنوز یاد نگرفته بودیم وسایل شهر بعدی رو از شهر قبل تو یه کوله بذاریم بخاطر همین مجبور شدیم کل وسایل رو تا بالا ببریم اما از بعد اونجا دیگه با تجربه شده بودیم و  وسایلمونو دسته بندی میکردیم، خلاصه وسایل و داخل otelگذاشتیم و محمد رضا و فرشید رفتن بیرون و خرید جزئی کردن (کالباس و نون) و بعدش استراحت کمی کردیم و برای شام هم 2 تا حلیم بادمجون آماده (خیلی بد مزه بود) و همون نون کالباس ها رو خوردیم و راهی خیابون ها و مشغول تماشای جاهای دیدنی ترابزون شدیم. چرخیدیم و چرخیدیم و در نهایت باقلوا چایی (حدودا 200 لیر) به رسم هر روز خوردیم و به otel برگشتیم. قدم زدن کنار دریا و کوچه پس کوچه های شهر و دیدن شور و شوق مردم حال و هوای خوبی بود.

DmSEbDcA9avTSaUhxh6C5GE9oz3FqtivdQ7uQ5Qh.jpg
جاده برفی حد فاصل BAY BURT & TRABZON
CvKFL8XB9PUfxwarhndcCYmVuPHlK4GnHrmm0vgk.jpg
شهر TRABZON
YMwePSeV4zaWwAyqHVHhOG4q22Tm6cYtMRQejhEG.jpg
نهار در میدان شهر TRABZON
xHaK8IIkoyyA5mWKXLpbNYeMvyudyGCWSxgf4k86.jpg

هتل در میدان شهر TRABZON

5RGXPvFXafy3IiNHakKsiwVZ9Hu8DfzTnt0vANQL.jpg
 شب میدان شهر TRABZON
gWrcIHLOisCtBPrJfWchZB5n6UGtYzBqnScl6Xbs.jpg
هتل در میدان شهر TRABZON

شب سوم، شهر سوم Kurşunlu  

روستایی در 400 کیلومتری استانبول

صبح زود بیدار شدیم و با توجه به اینکه قرار بود از جاده ساحلی به سمت سامسون جهت اقامت برای شب بریم راهی جاده شدیم. اوایل جاده هوا آفتابی و جاده زیبای ساحلی که با هیچ توصیف و عکسی نمیشه زیباییش رو نشون داد، از یک طرف دریای زیبای سیاه و طرف دیگر کوه های و ویلاهای ساحلی، در حالیکه داشتیم میگفتیم خداروشکر برف تموم شد، ناگهان برف شروع به باریدن گرفتن و آنچنان شدید بود که ناگهان جاده سراسر سفید و لغرنده و عجیب غریب شد. همانطور که میدونید در مناطق مرطوب و ساحلی اصولا برف قابل نشستن نمی باشد اما هر چهارتامون برای اولین بار ساحل شنی برفی تا لب آب رو مشاهده کردیم منظره بسیار دیدنی بود.

شاید اگه ماشینمون شاسی بلند یا لاستیک ها پهن تر بود استرس جاده هم کمی کمتر  بود. در نهایت به شهر ورزشی سامسون حوالی ساعت 1 و 2 بود رسیدیم و تصمیم گرفتیم نهار رو همونجا خودمون ردیف کنیم. ازونجایی که من اهل سفر کردنم یه سری وسایل سیار برای سفر داریم از جمله گاز مسافرتی و قابلمه و ماهی تابه و ... .محل مناسبی رو برا نهار کنار دریا انتخاب کردیم و گاز رو به پا کردیم. برنج و قرمه سبزی و قیمه و مرغ آماده رو روی گاز گذاشتیم و نهار نسبتا خوشمزمون رو میل کردیم. تجربه شخصی من این بود که برنج های آماده اصلا خوشمزه نبود اما قرمه سبزی و قیمه عالی بودند. همونجا یه مشورت 4 تایی کردیم و ازونجایی هم که هوا خیلی خوب شده بود تصمیم گرفتیم همون شب خودمون رو به استانبول برسونیم و خودمون رو برای فردا سال نو آماده کنیم پس راهی جاده شدیم.

با توجه به اینکه منم گواهینامه بین المللی گرفته بودم تصمیم گرفتم تو این جاده مناسب و هوای خوب رانندگی کنم و تقریبا 3 -4 ساعت که در جاده آفتابی و بسیار مناسب داشتیم از جاده و هوا و سفر لذت میبردیم کم کم برف داشت شروع میشد. نمیدونم چرا برفاش اینجوری بود یهو اوج میگرفت همانطور که داشتم رانندگی میکردم یهو برف شدید شد و در چشم به هم زدن جاده سفید منم اولین بار بود که تو جاده برفی داشتم رانندگی میکردم به همسرم گفتم من میخوام همین الان پیاده شم و ادامه رانندگی برام غیر ممکنه ولی متاسفانه تو اون جاده لیز لیزی امکان توقف نبود در نهایت به هر زور و زحمتی بود توقف کردم و با همسرم جابجا شدم.

ازونجایی که یکی از دوستان صمیمی ما برادرش صاحب کارگزاری سهند می باشند مدام باهم در تماس بودیم جهت وضعیت جاده و رزرو هتل. پیشنهاد دوستمون این بود تا استانبول نیایم و شب رو همونجا یه جایی اقامت کنیم چون به دلیل وضعیت هوا امکان بسته شدن جاده بود. همونجا تصمیم گرفتیم اولین منطقه ای که امکان اسکان وجود داره وارد شهرش بشیم، وقتی گوگل مپ هتل سرچ میکنید نزدیکترین جارو معرفی میکنه و خوشبختانه در فاصله 5 دقیقه ما otel وجود داشت. شاید باورتون نشه تو فاصله ای که محمد رضا پیاده شد تا به قول خودمون ایندیریم کنه و ما کوله هامونو ببریم بالا، حداقل 10 سانت برف نشست و جالبتر اینه همون محل در داخل نرم افزار هم بود و امکان بررسی قیمتش وجود داشت. دو اتاق 3 تخته با صبحونه با قیمت 720 لیر تونستیم رزرو کنیم و شام و نوشیدنی رو هم داخل هتل 400 لیر خوردیم.

جالبی داستان این بود صاحب هتل مرد مسنی هم در طول اقامت که داخل لابی بودیم باهامون هم صحبت شد و دقایق جالبی رو با هم سپری کردیم اون از وضعیت مالی و دولتشون و مذهب و خوانواده میگفت، ما هم از زندگی و کشور و مقاصد سفر و اتفاقای جالب زندگیمون. اوقات جالبی رو با هم تو هتل سپری کردیم و به امید اینکه فردا راه باز باشه و جاده آفتابی و ما در استانبول.

 

jRhLw8Conx0zMuIKeMjQAwDellsaianvcFIfBoll.jpg
شهر SAMSUN

 

H8QDcqoBgt47siu6ajc34KAUR3IuG2JahdJkN0oT.jpg
هتل روستای Kurşunlu

شب 4 ام، شهر سوم، استانبول 

شهر همیشه زنده

ازونجایی که حوالی ساعت 7 غروب سال تحویل بود تصمیم گرفته بودیم صبح زود بیدار شیم و خودمون رو هر جوری هست به استانبول برسونیم. پس صبح زود بیدار شدیم، اولین کاری که کردم پنجره رو کنار زدم و به امید زمین غیر سفید، اما زمین نه تنها سفید بود، برف هم هنوز میبارید احساس کردم باید یک شب دیگه همونجا بمونیم اما همسرم گفت نگران نباش میرسونمت امشب استانبول. صبحونه رو خوردیم و راهی جاده اصلی شدیم، من واقعا شوکه شدم چون جاده کاملا توسط گروه برف روبیشون پاکسازی شده بود، جاده 6 لاینه منتهی به استانبول زیبا رو سپری کردیم و به استانبول رسیدیم و برای اولین بار با دیدن تعداد زیادی ماشین ذوق زده شدم.مستقیم به سمت هتل رفتیم تا سریعتر جابجا شیم و خودمون رو برای سال نو آماده کنیم.

همانطور که خدمتتون گفتم اونجایی که مدیر کارگزاری گروه سهند برادر دوست صمیمون هستن هتل استانبول رو برای 4 نفرمون دو اتاق استاندارد 480 دلار برای 3 شب رزرو کردند. خوشبختانه به وفور هم پارکینگ های شبانه روزی اطراف هتل های تکسیم هست، ماشین رو اونجا گذاشتیم و برای 3 روز باهاش خداحافظی کردیم (شبی 80 لیر). تو راه که بودیم از دوستام که استانبول بودن آمار برنامه های سال تحویل رو گرفتم که متاسفانه همشون خیلی خیلی گرون بودن و خوب شد نرفتیم چون هر کی رفته بود بعدش ناراضی بود. وارد هتل که شدیم انگار وارد یه هتل ایرانی شده بودیم همه ایرانی بودن و فقط بنظرم مسئول هتل ترک بود. هتلمون بدی نبود و سریع السیر وسایل رو جابجا کردیم و زدیم بیرون. در رستوران burger king (حدودا 300 لیر) برگرمونو زدیم و برگشتیم هتل تا خودمون رو برای لحظه سال تحویل 4 تایی آماده کنیم.

قرن و سال جدید رو در کشور جدید در شهر زیبای استانبول شروع کردیم و به عادت همیشه به مامان باباها و بزرگترها زنگ زدیم و با جیغ و سوت و هورا و روانه خیابان استقلال و میدان تکسیم شدیم. شب قشنگی بود، همه شاد و خوشحال در حال قدم زدن بودن و گروه های متعددی هم در حال آوازخوانی و حرکات آکروباتیک.3، 4 ساعت تو خیابون قدم زدیم و چرخیدیم و صدف خوردیم (حدودا 60 لیر) در نهایت شام خوردیم و باقلوا چایی و به هتل برگشتیم. البته قیمت غذا در استانبول به دلیلی تورم بسیار متغیره.

q1LP5UeIdPDQiWO3YaPBZIFHBDdLeSFCzlcsyAKG.jpg
شهر استانبول

شب 5 ام، شهر سوم، استانبول 

شهر خرید

با توجه به اینکه یکی از جذابیت های استانبول خریدشه بعد از خرید استانبول کارت و شارژش روانه پاساژ فروما شدیم. اینکه چجوری رفتیم هم همونطور که گفتم گوگل مپ بهترین راهنماست، از هر هتل و جایی باشید بهترین مسیر رو بهتون نشون میده. تقریبا تا غروب مشغول خرید بودیم، قیمت ها بدی نبود، دیگه والله همه چی گرونه چه تو ایران چه تو خارج از ایران دیگه به هر ضرب و زوری بود یه مقدار خرید کردیم و ازونجای که من و همسرم علاقه زیادی به ایکیا داریم یه سری هم به اونجا زدیم و چند قلم اونجا هم خرید کردیم و نهار رو هم یه فودکورت بالای فروما بود خوردیم و غروب به هتل برگشتیم.

ازونجایی که یکی از دوستامون هم تو اون تایم استانبول بود با هم قرار گذاشتیم که شب رو با هم سپری کنیم. تقریبا ساعت 8 اینطورا اونا به ما پیوستن و ازونجایی که دوستم به زبان ترکی استانبولی مسلطه و چندین سال هم همونجا زندگی کرده یه خیابون خیلی خوشگل پشت استقلال پر کافه بردمونو شب به یاد موندنی رو اونجا با هم گذروندیم و بعدش یه رستوران دریایی و چای و باقلوا و به هتل برگشتیم.

iF61FF6x1u1Y5jBd7tzryAiw3DlJxxSEh3OOVKpA.jpg
مرکز خرید فروما شهر استانبول

شب 6 ام، شهر سوم، استانبول 

 شهر دور دور

به عادت همیشه صبح زود بیدار شدیم و صبحونه خوردیم و راهی خیابون ها شدیم. ازونجایی که هر 4 تاییمون جزیره ها و مراکز تاریخی و مساجد استانبول و موزه ها رو در سفر قبلیمون به استانبول رفته بودیم، اینبار تصمیم گرفتیم بیشتر راه بریم و چرخ بزنیم. بازار بزرگ استانبول، بازار پرزرق و برق و میدون های مرکزی و لنگرگاه و پیاده روی تو کوچه پس کوچه های استانبول حال و هوای خوبی داشت. از هر فروشگاهی که بنظرمون خوراکی های خوشمزه هم داشت چیزی میخریدیم (پمپیر 96 لیر، پاستیل 89 لیر، بورک 30 لیر) و میخوردیم (کل هزینه های نهار و شام استانبول 4500 لیر) و لذت میبردیم و تا بعد از ظهر مشغول قدم زدن بودیم بعدشم اومدیم هتل و تجدید قوا کردیم و دوباره راهی استقلال و تنگه بسفر شدیم و کمی هم از برندهای اونجا و حراجی های استانبول بازدید کردیم و باقلوا چایی خوردیم (کل هزینه های باقلواهامون تو 3 روز حدودا 400 لیر) و خودمون رو برای ادامه مسیر فردا آماده کردیم.

3ymbSQcp5UGBGnpcebQN36KTegBEj1bOvcawmGNH.jpg
تنگه بسفر، شهر استانبول
QBiWLEAMMTOeubAeG0qNp6RvfUoUnqQlswpzvd9v.jpg
لابی هتل GREEN PARK، شهر استانبول