مناظر ناهموار قزاقستان که توسط دیانا تاکاکسوا عکسبرداری شده، همان منبع الهامی است که این تابستان به آن احتیاج دارید.
اگر در اینستاگرام به دنبال مکانهای تفریحی مختلف و اضافه کردن آنها به لیست سفر خود هستید، دیانا تاکاکسوای عکاس میتواند اشتیاق شما به سفر را در مسیر جدیدی قرار دهد. اکتبر گذشته او به مدت 2 هفته به قزاقستان سفر کرد و قبل از سفر با قطار به آلماتی به پایتخت این کشور یعنی نور سلطان رسید (نام کنونی آن آستانه است). سپس ماشینی کرایه کرد و به قسمتهای جنوب شرقی کشور سفر کرد تا از مناظر جلگهای، کوهستانی و دریاچههای کریستالی در طول مسیر دیدن کند.
او میگوید: «یکی از مناظر موردعلاقه من مناظر مربوط به برف و کوههای پوشیده از برف در اطراف آلماتی، کنار رودخانهها و دیدن طلوع خورشید در مناطقی در کوهستان تی ینشان و آکتااو بود که میبایست با پای پیاده به آنجا میرفتم، همچنین تماشای دریاچه کایندی که دارای منظره منحصربهفردی است.»
بیشک نفسگیرترین عکسهای او مربوط به چشمانداز گستردگی شگفتانگیز زمینهای دور و اطراف است. در مقابل، مقیاس و زرقوبرق نور سلطان باعث شد که این عکاس وجود کافهها و ساختمانهای تاریخی را بهکل از یاد ببرد.
رانندگی کردن و اینکه بتوان در هر نقطهای توقف کرد نوعی مزیت محسوب میشود، در اینجا جادهها طولانی و افق پیش رو بسیار گسترده است. در میان چشماندازهای مختلف در مجموعه او، مکانهایی نیز برای استراحت وجود دارد. دیانا میگوید: «در میان هیچ و پوچ مسیر، رستورانهای کوچک کنار جادهها حکم آبادی و واحه را داشتند. کوههای قزاقستان نیز در این چشماندازها گویی بخشی از دکور هستند. یکی از مکانهایی که گردشگر کمتری به آنجا میرود، شهر زارکنت است که در 30 کیلومتری مرز چین قرار دارد و با مساجد سبک چینی کمیابی که داراست، شناخته میشود.»
همانطور که گاهی میتوان در طی سفر انتظار داشت، اغلب عکسهای خاطرهانگیز در زمان صرف ناهار گرفته میشوند. یکی از این مکانها رستورانی بینراهی بود که بیشتر شبیه به یکخانه بود تا رستوران: خانوادهها در حال حسابکتاب بودند و بچهها در حال بازی و خود را از نور شدید آفتاب در خارج از رستوران پنهان میکردند. تنها غذای موجود در منو یک سوپ سنتی گوشت بود.
اینگونه مکانها به دیانا این فرصت را میداد که بتواند با محلیها تعاملی دوستانه داشته باشد، با آنها صحبت کند و عکس بگیرد.
دیانا میگوید: «من همیشه بهعنوان یک عکاس و مسافر دوست دارم زیرپوست شهر را ببینم و واقعیت روزانه را در هر کشوری که هستم تجربه کنم. اغلب برای دیدن مکانهای تاریخی و اصلی شهر که هر گردشگری مشتاق آن است پافشاری نمیکنم، بلکه بیشتر به دنبال مکانهای دورافتادهای هستم که در اینترنت آنها را مییابم. البته چیزهای غیرمنتظره معمولاً بین این دو حالت اتفاق میافتند و شما باید آماده تغییر برنامه باشید.»
نکتههایی که در ادامه آمده میتواند برای داشتن سفری هیجانانگیز به قزاقستان شمارا یاری کند. این نکات را از زبان خود دیانا میخوانیم.
اول از همه، فقط بروید!
میدانم که قرقیزستان نسبت به قزاقستان اغلب مقصد جذابتری برای گردشگران است و معمولاً میشنوم که میگویند چیز زیادی در قزاقستان وجود ندارد، اما من اینطور فکر نمیکنم. دوست دارم دفعه بعدی برگردم و از مکانهایی دیدن کنم که این بار نتوانستم ببینم، مانند ترکستان و دریای آرال. دوست دارم در سنتهای عشایری و زندگی روزانه آنها کاوش کنم.
بهترین زمان برای سفر به قزاقستان در ماه جولای (تیر ماه) و آگوست (شهریور ماه) است.
در این ماهها کشور از آبوهوای مناسبی برخوردار است. هرچند سفر ما در پائیز صورت گرفت و تعداد گردشگران در این فصل کم بود. برخی از مکانهایی که ما از آنها بازدید کردیم شناختهشده نبودند، بنابراین اگر گردشگری هم در آنجا میدیدیم، مسافری باتجربه بود که میتوانستیم نکتهها و داستانهای طول سفر را باهم به اشتراک بگذاریم. میتوان گفت که پربازدیدترین مکانها آلماتی و دره چارین بود.
با هیچچیزی به غیر از سفر با قطار نمیتوان وسعت و بزرگی این کشور را درک کرد!
ما با قطار شب از نور سلطان به آلماتی آمدیم که بسیار راحتتر و سریعتر از قطار روز بود. از طرفی زمان کافی نداشتیم، مدتزمان کل سفر قطار با توقف در چند شهر کوچک 13 ساعت بود. فکر میکنم که سفر با قطار در طول روز تجربه هیجانانگیزتری باشد. در هر دو حالت میتوان فواصل، چشماندازهای دوردست و سکوتی که تنها با صدای قطار شکسته میشود را تجربه کرد. سفر باقطار همچنین مقرونبهصرفه و راحت است. قطارهای تندرو پلاتزکارت ندارند (یک واگن باز بدون هیچ در و پیکری). از آنجاییکه در فصل تابستان بلیطهای قطار خیلی سریع به فروش میرسند، پیشنهاد میکنم که از قبل بلیط خود را رزرو کنید.
رانندگی در جادههای قزاقستان نیاز به مهارت و تجربه دارد، البته موضوع ترافیک نیست، بلکه مسیرهای صعبالعبور کوهستانی، نبود چراغ روشنایی و گاهی مواجه با گله حیوانات است. این را هم فراموش نکنید که آشنایی به زبان روسی یکی از ضرورتهاست!
بهاندازه کافی منعطف باشید!
من همیشه با برنامهریزی و تحقیق سفرهایم را شروع میکنم. هدف من تجربه کردن است و درنهایت فهمیدن مکانی که به آنجا سفر میکنم. وقتی مقصدی را انتخاب میکنم، از تمام دانش محلی و اولویتها استفاده میکنم، همچنین از دوستانی که قبلاً به آن کشور سفرکردهاند نیز سؤالاتی میپرسم. باید بگویم که در برنامهریزی کمی وسواس دارم و بیشتر دوست دارم به مکانهای ناشناخته سفر کنم. همزمان سعی میکنم میان برنامهریزی و برنامههای ناگهانی همیشه یک نقطه تعادل بیابم. دوست دارم به مکانهایی بروم که واقعاً مشتاق دیدار آنهایم، اما هر جا که لازم باشد انعطاف هم به خرج میدهم.
منبع: calvertjournal.com