یزد، سرزمین آفتاب

4.2
از 24 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
یزد، سفری به سرزمین آفتاب + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
02 مرداد 1397 09:00
32
20.7K

 

ایساتیس، ایستخای يا ايزدشهر که امروزه يزد ناميده ميشه، تنها شهر تاريخي ثبت جهاني شده ايران، در فهرست ميراث جهاني يونسکو هست که در تابستان 2017 به ثبت رسيده. استفاده از امکانات محدود موجود براي بقاي زندگي در کوير، استفاده از سيستم آبرساني قنوات و حفظ معماري خاص و زيباي بخش تاريخي و قديمي شهر از مواردي بوده که باعث شده اين شهر، اولين شهر ايران باشه که در ليست ميراث جهاني يونسکو به ثبت ميرسه. نخست توضيحاتي کلي خواهم داد و سپس شرح سفر خواهم گفت.

در تصوير زير مي توانيد موقعيت محدوده خشتي شهر رو نسبت به کل شهر، ايستگاه­ راه آهن و فرودگاه شهيد صدوقي يزد مشاهده کنيد.

نقشه یزد

موقعيت محدوده خشت و گلي مرکزي يزد

نقشه یزد

محلات قدمي شهر (بيضوي هاي زرد رنگ) و جاذبه هاي گردشگري اصلي شهر  (مستطيل هاي قرمز)

نتيجه اين ثبت جهاني، رشد و رونق گردشگري، صنايع دستي، توسعه و افزايش تعداد هتلهاي سنتي و افزايش سرعت بازسازي و مرمت بافت تاريخي اين شهر بوده که به وضوح قابل مشاهده هست.

جاذبه هاي گردشگري داخل شهر

ليست جاذبه هاي گردشگري که ما بايد طي اقامت سه روزه مون ميديديم به شرح ذيل بود اما خوب موفق نشديم همه رو ببینيم، با اينحال من عکسهايي از سفرهاي پيشين براي معرفي اين مکانها ارائه خواهم کرد.

1-مسجد جامع يزد

2- باغ دولت آباد

3- موزه آب

4- دخمه زرتشتيان

5- آتشکده زرتشتيان

6- موزه آئينه و روشنايي

7- زندان اسکندر (مدرسه ضيائيه)

8- خانه لاري ها

9- آب انبار شش بادگيري

10- حمام خان

 

جاذبه هاي گردشگري خارج از يزد

متاسفانه ما موفق نشديم هيچ کدام از اين موارد رو ببينيم اما اگر شما با وسيله نقليه شخصي سفر مي کنيد و فرصت کافي داريد، موارد زير رو حتما ببينيد. برخي عکسها از اينترنت ارائه شده تا معرفي کوتاهي از اين موارد باشه.

  • نارين قلعه، برج کبوترخانه، يخچال و کاروانسراي شاه عباسي ميبد

نارین قلعه میبد

نارین قلعه میبد (عکس از اينترنت)

برج کبوترخانه میبد

برج کبوترخانه میبد (عکس از اينترنت)

یخچال خشتی میبد

یخچال خشتی میبد (عکس از اينترنت)

  • بافت تاريخي و خانه پدري آقاي خاتمي در شهر اردکان

خانه پدری آقای خاتمی در اردکان

خانه پدري آقاي خاتمي در اردکان (عکس از اينترنت)

 

  • باغ صدري شهر تفت و کوه عقاب

باغ صدری تفت

باغ صدري تفت (عکس از اينترنت)

کوه عقاب

کوه عقاب (عکس از اينترنت)

  • خانه آقا زاده و سرو چهار هزار ساله در شهر ابرکوه (ابرقو)

خانه آقازاده ابرکوه

خانه آقازاده ابرکوه (عکس از اينترنت)

سرو سه هزار ساله ابرکوه

سرو سه هزار ساله ابرکوه (عکس از اينترنت)

  • قلعه سر يزد در شرق مهريز

قلعه سريزد

قلعه سريزد (عکس از اينترنت)

  • عبادتگاه زرتشتيان چک چک

زیارتگاه چکچک

زیارتگاه چکچک

زیارتگاه چکچک

  • روستاي خرانق و روستاي فهرج

روستای خرانق

روستای خرانق

مسجد جامع روستای فهرج

مسجد جامع روستای فهرج

 

دسترسي به يزد

براي دسترسي به يزد از تهران 4 راه وجود دارد. که ما گزينه سوم رو انتخاب کرديم.

  • پرواز تهران (مهرآباد) – يزد (شهيد صدوقي) ............ حدود قيمت رفت و برگشت در فروردين 97 ، 270 هزارتومان (پرواز آسمان) تا 450 هزارتومان (پرواز کيش اير)
  • اتوبوس از پايانه هاي بيهقي يا جنوب، به مقصد يزد .............. با قيمت حدود 100 هزارتومان (رفت و برگشت)
  • قطار سريع السير پرديس يزد (قطار سالني-اتوبوسي) با دوساعت حرکت 6 صبح و 3.5 بعد از ظهر ........... با قيمت رفت و برگشت 68 هزارتومان (از سايت علي بابا) و ساير قطارهاي کوپه اي با قيمتهايي از 34 تا 72 هزارتومان
  • خودرو شخصي

قطار پرديس صبح، 6 ساعته ما رو از تهران به يزد رساند و حدود ساعت 12 ظهر به ايستگاه قطار يزد رسيديم. در قطار صبحانه فروخته مي شد و پرسنل خوش برخوردي داشت. صندلي هاي راحتي داشت با فواصل زياد تا صندلي جلويي، اما تنها نکته منفي اين قطار جاي محدود قرار دادن چمدان مسافرين بود.

قطار تندروی پرديس يزد

داخل قطار تندروی پرديس يزد

اقامت در يزد

براي اقامت در يزد گزينه اول پيشنهادي من هتل­هاي سنتي است اگرچه هتلهاي معروف تري مانند هتل پارسيان صفائيه رتبه اول شهر رو دارند، اما به علت فاصله دور تا مرکز شهر و فقدان حس و حال هتلهاي سنتي، تو ليست هتلهاي مورد علاقه من قرار نداشتند. بيشتر از همه تعريف هتل چهار ستاره باغ مشيرالممالک رو شنيده بودم و با اينکه کمي از مرکز شهر دور بود اما خيلي دوست داشتم در اين هتل اقامت کنم که متاسفانه در بازه مورد نظر ما جاي خالي نداشت. هتل داد نيز يکي ديگر از هتلهاي خوب شهر هست و فضاي زيبايي داره اما اون هم از محله خشتي شهر فاصله داره، هتل بين المللي لاله هم جا نداشت و در نهايت اتاق سه تخته هتل کاروانسراي مشير رو که پشت امامزاده جعفر قرار داشت و هتلي سه ستاره بود را از سايت ايران هتل آنلاين رزرو کرديم. قيمت هرشب در اتاق سه تخته اين هتل در فروردين 97 ، 294 هزارتومان شد. بعدا راجع به اين هتل بيشتر توضيح ميدم. در کل ليست هتلهاي پيشنهادي من به شرح زير هست به ترتيب الويت:

  • هتل باغ مشيرالممالک
  • هتل داد
  • هتل آنتيک ملک التجار
  • هتل بين المللي لاله
  • هتل موزه فهادان
  • هتل کاروانسراي مشير
  • ساير هتل هاي سنتي و کوچولوي زيباي محلات قديمي مرکز شهر مثل هتلهاي کهن کاشانه، شرق، راه ابريشم، سنتي يزد و ....

 

خوب ما سفرمون رو در روز چهارشنبه 22 فروردين ماه 97 به سوي يزد آغاز کرديم تا هم شهر زيباي يزد رو براي چندمين بار ببينيم هم اينکه همسر گرامي با يکي از دوستانشان که مقيم آمريکا بودند و براي مدتي به ايران آمده بودند ديدار کنند. اين دوست گرامي که ميبدي بودند و فعلا در يزد اقامت داشتند ما رو به يزد دعوت کردند و حتي هتل صفائيه رو براي ما رزرو کرده بودند که ما نخواستيم اينقدر بهشون زحمت بديم و خواهش کرديم تا رزرو را کنسل کنند تا ما در هتل فسقلي خودمون که رزرو کرده بوديم اقامت کنيم.

ظهر که به ايستگاه راه آهن يزد رسيديم، ايشان به استقبال ما آمدند و ما رو به هتل کاروانسراي مشير در بلوار امامزاده جعفر و خيابان مصلي، رساندند. خوشبختانه اتاق ما حاضر بود و با اينکه ساعت ورود به اتاق 14 ذکر شده بود، اتاق شماره 101 که يک اتاق سه تخته در طبقه همکف بود را در ساعت 12:30 در اختيار ما قرار دادند. اتاق نسبتا بزرگي بود اما متاسفانه پنجره نداشت، البته بعد از پرداخت وجه رزرو متوجه شدم که هنگام رزرو در سايت به اين نکته اشاره شده بود که اتاقهاي سه تخته اين هتل پنجره ندارند، ديگه تقصير خودم بود که نديده بودم. با اينحال اتاق تقريبا مناسبي بود، همه چيز در اين هتل در حد متوسط بود (تميزي، کيفيت صبحانه، برخورد پرسنل، دسترسي) به جز حياطش. يعني حياط هتل به تنهايي من رو راضي مي کرد. اينقدر زيبا و سرسبز بود که حد نداشت. انصافا در مرمت نماي خارجي اون هم نهايت سليقه به کار رفته بود اما فکر کنم درون اتاقها به يک بازسازي مجدد نياز داشت.

هتل کاروانسرای مشير

ورودی هتل کاروانسرای مشير

هتل کاروانسرای مشير

اتاق سه تخته هتل کاروانسراي مشير

هتل کاروانسرای مشير

هتل کاروانسرای مشير

هتل کاروانسرای مشير

هتل کاروانسرای مشير

حياط زيبای هتل

خوشبختانه در دو روزي که ما در يزد و هتل کاروانسراي مشير اقامت داشتيم به دفعات باران باريد و هم هواي شهر خنک و مطبوع بود، هم زيبايي حياط صد چندان شده بود.

فيلم کوتاه از فضای هتل

پس از تحويل گرفتن اتاق و استراحتي کوتاه عازم رستوران هتل سنتي ملک التجار يزد شديم براي صرف ناهار. متاسفانه گوگل مپ همراهي نکرد و مسير مناسبي براي رسيدن به هتل ملک التجار نشان نداد و ما مجبورشديم حدود بيست دقيقه خيابان امامزاده و قيام رو پياده برويم تا به رستوران برسيم اما در بازگشت متوجه شديم که از کوچه هاي پشت بازار خان، کمتر از پنج دقيقه راه داشتيم تا هتل ملک التجار.

هتل آنتيک ملک التجار، هتل نسبتا کوچکي بود با يک حياط مرکزي زيبا که داراي پنجره هاي چوبي مرمت شده بي نظيري بود. ظرافت گره هاي چيني اين پنجره ها آدم رو متحير ميکرد. سقف حياط با چادر برزنتي پوشيده شده بود تا جلوي آفتاب سوزان کوير گرفته بشه و يک کولر آبي بزرگ هم روشن بود که فضاي حياط رو خنک و مطبوع کرده بود. ناهار کباب چنجه، جوجه کباب و ماهي قزل آلاي سرخ شده خورديم که بسيار خوشمزه بود و کل مبلغ ناهار براي سه نفر حدود 70 هزارتومان شد که واقعا قابل قبول بود و ارزشش رو داشت.

هتل ملک التجار يزد

هتل ملک التجار يزد

هتل ملک التجار يزد

هتل ملک التجار يزد

حياط هتل آنتيک ملک التجار يزد

نکته جالبي که توجه من رو جلب کرده بود اين بود که اکثر کارکنان هتل با لهجه شيرازي با هم حرف مي زدند و موسيقي هم که در فضاي حياط پخش مي شد شيرازي بود. لهجه شيرازي تو يزد !!!!!!!!! هنگام خروج متوجه شدم که اين هتل قبلا منزل يک تاجر شيرازي بوده و شايد اين دوستان هم به همين علت لهجه شيرازي داشتند. خلاصه که من حس خوبي داشتم از شنيدن لهجه شيرين شيرازي و دلم حسابي هواي وطن کرده بود.

پس از صرف ناهار به هتل برگشتيم تا استراحتي کرده باشيم. مجددا بعد از ظهر دوست مهربان به همراه همسرشون و دخترکوچولوي سه ماهه شون اومدن دنبال ما و با هم رفتيم براي بازديد باغ دولت آباد. بليط ورودي باغ دولت آباد براي بازديدکنندگان ايراني نفري سه هزارتومان بود. باغ دولت آباد يکي از نمونه هاي زيباي باغ ايراني است که يک عمارت هشتي در وسطش داره با بادگيري به طول 8/33 متر که بلندترين بادگير جهان به شمار مياد. سقف اين عمارت هشتيِ دو طبقه و شيشه ها و اورسي هاي رنگارنگش از جاذبه هاي اين باغ بزرگ و زيباست و استخر طويلي که در کل طول باغ امتداد داره به زيبايي هاي باغ افزوده.

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

باغ دولت آباد

تقريبا يک ساعتي در باغ قدم زديم و بعد براي صرف شام به پيشنهاد دوستان به رستوران باغ مرشد رفتيم در بلوار بسيج و نزديک به ميدان مارکار. فضاي سنتي معمولي داشت اما کيفيت غذا خيلي عالي بود و در ظروف مسي هم سرو شد که خيلي خوشگل بود. ما خوراک مرغ، قورمه سبزي يزدي و جوجه کباب خورديم و همه از غذاشون راضي بودند قيمت هم مجموعا براي چهار نفر حدود 70 هزارتومان شد.

رستوران باغ مرشد

شام در رستوران باغ مرشد

دوست مهربان يزدي ما دست شيرازي ها رو تو تعارف کردن از پشت بسته بودند و اصلا اجازه نميدادند ما هيچ پولي خرج کنيم، هزينه شام و ناهار و بليط ورودي اماکن ديدني رو خودشون پرداخت کردند. هرچي ما خواهش و تمنا کرديم که اجازه بدهند ما هم يکبار حساب کنيم موفق نشديم. نمي دونستم يزدي ها هم اينقدر مهمان نواز و مهربان هستند.

پس از صرف شام، چون کوچولوي همراهمون هم خسته شده بود، دوستان ما رو به هتل رساندند و از هم خداحافظي کرديم. کمي وقت داشتيم تا از فضاي دل انگيز هتل استفاده کنيم. نور پردازي ماهرانه حياط هتل، زيبايي اش در شب رو دو چندان کرده بود. صداي آبي که از فواره هاي کوچک حوض به گوش ميرسيد آرامش بخش بود.

هتل مشيرالممالک

هتل مشيرالممالک

هتل مشيرالممالک

فضاي هتل کاروانسراي مشير در شب

فيلم هتل در شب

صبح روز بعد پس از صرف صبحانه در رستوران هتل که کيفيت متوسطي داشت و البته شامل چند آيتم ويژه يزدي بود (آش شولي، حلواي ارده و ارده و شيره) عازم حمام خان شديم که تقريبا سه دقيقه با هتل ما فاصله داشت. در ورودي حمام خان که در حال حاضر کاربري رستوران و کافي شاپ داره نوشته شده بود که بازديد نفري 2 هزارتومان است به انضمام يک ليوان شربت. بلافاصله پس از پرداخت وجه برايمان شربت خنکي آوردند که فکر کنم بيدمشک- نسترن بود و حسابي چسبيد. کمي از فضاي حمام عکاسي کرديم و به هتل بازگشتيم تا منتظر دوستان باشيم.

حمام خان یزد

حمام خان یزد

حمام خان یزد

حمام خان یزد

حمام خان یزد

حمام خان یزد

حمام خان

دوست يزدي آمدند و ما رو به ديدن دخمه هاي زرتشتيان بردند. دخمه ها سازه هايي استوانه اي بر فراز کوههايي در جنوب شهر يزد هستند که در گذشته زرتشتيان اجساد مردگانشان را توسط افرادي که نساسالار ناميده مي شدند در آنها قرار ميدادند تا گوشت آنها توسط لاشخورها خورده شود. پس از اتمام گوشت، نساسالارها استخوانها را جمع آوري کرده و در استوانه مرکزي دخمه مي ريختند (اُستُدان يا استخوان دان) و روي آن آهک، گوگرد يا تيزاب مي ريختند تا حل شده و توسط آب باران و از طريق چاه موجود شسته شده و از محوطه دخمه خارج شود. نساسالارها بيرون از شهر و در پاي دخمه ها زندگي مي کردند و براي جلوگيري از گسترش بيماريهاي واگيردار ناشي از تماس با مردگان، کمتر به شهر مراجعه مي کردند. دلم خيلي براشون مي سوخت. از زمان پهلوي دوم روش دخمه گذاري ممنوع شده و در حال حاضر زرتشتيان نيز متوفيان خود را دفن مي کنند.

جداي از توصيف وهم انگيز کاربري اين دخمه ها، حضور اين سازه هاي استوانه اي بر بالاي کوه و آسمان ابري و زيباي يزد ترکيب جذابی ايجاد کرده بود. خرابه هايي که در پائين اين دخمه ها وجود دارند خيله، نام دارند که اقوام متوفي که از راه دور مي آمدند در اين خيله ها اقامت مي کردند و هر روستا براي خودش خيله اي داشته.

دخمه های زرتشتيان يزد

دخمه های زرتشتيان يزد

دخمه های زرتشتيان يزد

خيليه های مردم

خيليه های مردم

یزد

آسمان زيبای يزد

متاسفانه فرصت بازديد از آتشکده زرتشتيان يزد در اين سفر فراهم نشد اما تصاويري که از سفرهاي قبل داشتم رو باهاتون به اشتراک ميگذارم. گفته ميشه آتشي که در اين آتشکده نگه داري ميشه بيش از هزار و پانصد سال هست که خاموش نشده و هميشه نگهباني از آن حفاظت ميکنه.

آتشکده زرتشتيان يزد

آتشکده زرتشتيان يزد

 مقصد بعدي ما موزه آئينه و روشنايي يزد در خيابان کاشاني و روبروي پارک هفت تير بود. عمارت اين خانه متعلق به آقاي صراف زاده از ثروتمندان يزد بوده که بعد از انقلاب مصادره شده بود و هيچ اسم و رسمي از ايشان در اين محل نبود، تنها در پاسخ سوال ما، نگهبان گفت که خانه متعلق به ايشان بوده. در تزئينات داخلي اين عمارت زيبا، از معماري ايراني و اروپايي توامان استفاده شده بود و چقدر زيبا در کنار هم کار شده بودند. آبي روشن اروپايي در کنار اورسي هاي رنگي پنجره ها، اتاقهاي زيبايي خلق کرده بود. بيش از مواردي که در موزه به نمايش گذاشته شده بود خود عمارت جلب نظر مي کرد.

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

موزه آينه و روشنايی يزد

 

حالا وقت خوردن يک پالوده يزدي بود و در منطقه صفائيه ميهمان دوست عزيز بوديم به صرف پالوده يزدي، البته من فالوده شيرازي خودمون رو ترجيح دادم اما همسرم گفت که پالوده هم خيلي خوشمزه بوده.

پالوده يزدی

پالوده يزدی

ظهر شده بود و بعد از کوهپيمايي و پله نوردي که پاي دخمه ها کرده بوديم حسابي گرسنه شده بوديم. براي صرف ناهار به رستوران باغ ناجي در منطقه صفائيه رفتيم. رستوران چندان جالبي نبود اما باغ زيبايي داشت. باز هم ناهار براي سه نفر شد حدود 70 هزارتومان، اينقدر قيمت غذاها نسبت به تهران خوب بود آدم هي دلش ميخواست بره رستوران

باغ ناجی یزد

باغ ناجی

اطراف استخر وسط باغ ناجي کلي درختهاي توت قرمز بود که ما از خجالتش دراومديم و حسابي توت خورديم. بعد از ناهار براي استراحت به هتل بازگشتيم و بعد از ظهر رو در اختيار خودمون بوديم.

يکي از لذايذ شهر يزد گرفتن اسنپ و تپ سي تو اين شهر هست. از هتل ما تا ابتداي خيابان مسجد جامع 2 هزارتومان ميشد که واقعا کيف داشت با اين کرايه تاکسي گرفتن. موقع غروب آفتاب با اسنپ به خيابان مسجد جامع رفتيم. خيابان مسجد جامع سنگفرش شده بود و عبور وسايل نقليه توش ممنوع بود البته بودن ماشينهاي عبوري اما بازم قشنگ بود. کلي تغييرات کرده بود نسبت به 5 سال پيش که رفته بودم. در دو طرف خيابان پر از کافه هاي زيبا و مغازه هاي صنايع دستي و ترمه فروشي بود که خيلي خيابان رو جذاب کرده بود و حتي سطلهاي زباله، صندلي ها و چراغهايي که براي روشنايي معابر نصب کرده بودند هم ريزه کاريهاي معماري ايراني-اسلامي و رنگ فيروزه اي کاشي کاريهاي اصفهان و يزد رو داشت. نور آبي رنگي هم که مسجد جامع رو باهاش روشن کرده بودند از دور دستها دلبري مي کرد.

مقصد ما کافه مارکوپلو بر پشت بام هتل شرق در نزديکي مسجد جامع بود که از تو اينترنت پيداش کرده بودم و مي دونستم نماي بي نظيري از مسجد جامع داره. البته هتل شرق رو بلد بودم چون هشت سال پيش هم از حياط اين هتل زيبا بازديد کرده بودم. خلاصه وارد هتل شديم و بعد از هماهنگي پذيرش با مسئولين کافه مبني بر اينکه جا دارند يا نه ، به پشت بام هتل رفتيم.

هتل شرق

هتل شرق

هتل شرق

هتل شرق در سال 1389

هتل شرق

هتل شرق در 1397

کافه و رستوران مارکوپلو از دو بخش تشکيل شده بود يک بخش سرپوشيده رستوران، که بوفه باز شام داشت به قيمت نفري 40 هزارتومان (البته غذاي تکي هم سرو مي کردند) و يک بخش بالاتر و روباز که حکم کافه رو داشت. تمامي ميهمانان هتل روي بام خارجي بودند اينقدر که قاطي مي کردي الان اينجا يزده يا خارج. يکي از مواردي که مي دونم هميشه توريستهاي ورودي به ايران باهاش مشکل دارن خوردن کباب و جوجه کباب با گوجه کبابي هست که مي دونم اکثرشون ازش نفرت دارن چون هرجا ميرن فقط رستوران ها کباب سرو ميکنن. خوبي اين رستوران اين بود که کلي غذاهاي خوشمزه خانگي و محلي داشت و توي منوش فقط انواع کباب نبود.

 اول تصميم گرفتيم در هواي خنک و نيمه ابري پشت بام کيک و چاي بخوريم. کيک سيب و کيک شکلاتي عالي بود و چاي دم شده بي نظير هم تو ظروف سفالي زيباي يزدي سرو شد و در کمال آرامش چاي و کيک رو خورديم و کمي عکس گرفتيم. اما ناگهان باران شروع شد اونم چه باروني، خلاصه که سريع بند و بساطمون رو جمع کرديم رو رفتيم تو رستوران، ايستاده بوديم که شايد بند بياد اما نيومد. ديگه ديديم ضايع هست اونجا بايستيم و رفتيم طبقه پايين و تو ايوان بزرگ و زيباي هتل حدود يک ساعتي نشستيم تا بارون بند بياد. اما بازم بند نيومد. گفتيم چيکار کنيم که تصميم گرفتيم بازهم بريم بالا و شکمويي و چاقالويي کنيم. چلو و خورشت فسنجان و کوکوي سيب زميني سفارش داديم. کيفيت غذا هم عالي بود. مجموع شام و کيک و چاي مون 60 هزارتومان شد که واقعا خوب و مناسب بود. خلاصه بعد از شام يه کوچولو بارون بي خيال ما شد و توانستيم فرار کنيم و خودمون رو به هتل برسونيم.

مسجد جامع يزد

کيک و چای و مسجد جامع يزد

کافه مارکوپلو

کافه مارکوپلو

کافه مارکوپلو

کافه مارکوپلو

کافه مارکوپلو بر بام هتل شرق

منوی کافه

منوی کافه

 

جمعه روز آخري بود که تو يزد بوديم و بايد سر ساعت 15 در ايستگاه قطار مي بوديم تا به تهران برگرديم. صبح پس از صرف صبحانه عازم مسجد جامع شديم تا عکاسي کنيم. من عاشق رنگ آبي کاشيکاريهاي اين مسجدم. بازهم از خيابان سنگفرش شده و باران خورده مسجد جامع گذر کرديم تا به مسجد رسيديم. مسجد بسيار زيبايي است. براي کساني که به معماري علاقمند هستند جاي بي نظيريه اما خيلي نامرتب بود، همه چيز همه جا پخش و پلا بود، مهر، جانماز، کتب ادعيه و ازهمه بدتر لامپهاي بزرگ کم مصرف و زشتي بود که از جاي جاي مسجد آويزان بودند. کاش يه آدم با سليقه يه کم بهش رسيدگي ميکرد.

خيابان مسجد جامع یزد

صندلي ها و پايه هاي چراغهاي روشنايي در خيابان مسجد جامع

مسجد جامع یزد

خيابان باران خورده و سنگفرش مسجد جامع

مسجد جامع يزد

مسجد جامع يزد

مسجد جامع يزد

مسجد جامع يزد

مسجد جامع يزد

مسجد جامع يزد

به هم ريختگي و لامپهاي کم مصرف بدقواره که در عکسها مشهوده

بعد از بازديد از مسجد تا قبل از ساعت 12 که بايد اتاق هتل رو تحويل ميداديم وقت داشتيم تا يک گشتي در محله فهادان بزنيم. محله فهادان محله اعيان نشين قديمي شهر بوده که کلا خشت و گلي است. کوچه پسکوچه هاي اين محله نسبت به پنج سال پيش خيلي تغيير کرده بود، پر از تابلوهاي راهنما بود و کلي کافه و هتلهاي سنتي و خونه هاي بازسازي شده و مغازه هاي صنايع دستي. شنيدم که خود يونسکو براي حفظ اين اثر جهاني پول ميده، و هزينه شدن اين مبالغ واقعا مشهود بود. بازهم به نظرمم هنوز خيلي جاي کار داره اما روند پيشرفتش مثبت و خوب بود.

محله فهادان یزد

محله فهادان یزد

کوچه پس کوچه هاي محله فهادان

تصميم داشتيم خانه لاريها در اين محله رو ببينيم اما فرصت نکرديم و به جاش در پشت بام کافه خانه هنر (جنب حمام ابولمعالي) خودمون رو به دو تا شربت خنک مهمون کرديم. بازديد از پشت بام اين کافه گالري 4 هزارتومان بود اما در صورتيکه از کافه استفاده مي کرديد رايگان بود. شربت بيدمشک –نسترن و خيار سکنجبين ما مجموعا 15 هزارتومان شد. کافه زيبايي بود پر از سفالها و صندلي هاي رنگارنگ که منظره زيبايي از بافت قديمي اين محله رو نشان مي داد.

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

کافه خانه هنر يزد

تو سفرهاي پيشين از زندان اسکندر يا مدرسه ضيائيه هم بازديد کرده بوديم که عکسهاشو اينجا براتون ميگذارم.

مدرسه ضيائيه یزد

مدرسه ضيائيه یزد

مدرسه ضيائيه یزد

مدرسه ضيائيه يا زندان اسکندر

در سفر قبل يک شب در هتل موزه فهادان روبروي زندان اسکندر اقامت داشتيم. اگر گذرتون به زندان افتاد از حياط اين هتل زيبا هم بازديد کنيد.

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

هتل موزه فهادان

خانه لاريها هم با کمي فاصله در همين محله قرار گرفته که متعلق به تاجرين اهل شهرستان لار در استان فارس بوده. اين خونه يه تخت خيلي بزرگ روي حوض وسط حياطش داره که جون ميده شبهاي تابستون روش بشيني و با مامان بزرگ و بابابزرگت هندونه بخوري

خانه لاريها

خانه لاريها

محله فهادان یزد

محله فهادان یزد

محله فهادان یزد

محله فهادان یزد

محله فهادان (عکسها از سفرهاي مختلف)

 

ديگه کم کم داشت دير ميشد و بايد خودمون رو به هتل مي رسونديدم. خوشبختانه به موقع رسيديم و اتاق رو تحويل داديم.

پس از تحويل اتاق، عازم ميدان اميرچخماق شديم. ميدان و مجموعه امیرچخماق شامل بازار، تکیه، مسجد و دو آب‌انبار هست که قدمت‌شان به دوره تیموریان می‌رسد. اصلي ترين اين موارد همين تکيه بزرگ و زيباييست که رو به غرب و در ميانه ميدان قرار گرفته. مردم براي انجام مراسم عزاداري ماه محرم در جلوي آن تجمع مي کنند و با برداشتن نخل که يک سازه گنبدي شکل چوبي است، مراسم را اجرا مي کنند.

تکيه اميرچخماق

تکيه اميرچخماق (عکس از سفرهاي پيشين)

پس از بازديد از ميدان به سمت موزه آب رفتيم تا از آنجا بازديد کنيم. موزه آب در ضلع شمال غربي ميدان اميرچخماق قرار گرفته و در صبح جمعه بي نهايت شلوغ بود و بايد مدتها تو سکشن هاي مختلف صبر مي کرديم تا بتونيم اشياء موزه رو ببينيم يا توضيحات رو بخونيم. اما در کل موزه جالبي هست و توضيحات خوبي راجع به روش حفر قنات و پاياب هاي قنوات و ضروف مختلفي ميده که در گذشته استفاده ميشده.

عمارت موزه آب که به خانه کلاهدوزها هم مشهور است فاقد بادگير است اما دو سرداب داره و آب دو رشته قنات از اون عبور ميکرده . قناتهاي زارچ و رحيم آباد. قنات زارچ هم که حتما معرف حضورتون هست؟ بلندترين قنات جهان با طول حدود 100 کيلومتر و سني بيش از 3000 سال. مادر چاه اين قنات (مبدا قنات) در روستاي فهرج قرار گرفته و پس از گذر از شهر يزد، قنات در شهر زارچ ظهور مي يابد و مظهر قنات در زارچ قرار گرفته. مهمه که بدونيد اين قنات به همراه ده رشته قنات ديگر به عنوان يکي از اعجاب انگيزترين سازه هاي ساخت بشر در فهرست ميراث جهاني يونسکو به ثبت رسيده اند.

موزه آب یزد

موزه آب یزد

موزه آب یزد

موزه آب یزد

موزه آب یزد

موزه آب یزد

موزه آب

بعد از ديدن موزه به ديدن آب انبار شش بادگيري در شمال ميدان اميرچخماق رفتيم که به زورخانه تغيير کاربري داده شده بود و متاسفانه در زمان بازديد ما برنامه اي اجرا نمي شد. خيلي فضاش رو دوست نداشتم به خصوص بوي رطوبتي که کمي آزاردهنده بود. متاسفانه شعبه شيريني فروشي حاج خليفه رهبر در ميدان اميرچخماق هم بسته بود و نتوانستيم سوغات بخريم.

آخرين ناهار رو هل هولکي در رستوران هتل صفائيه يزد خورديم که اگرچه فضاي زيبايي داشت اما قيمتهاش بسيار گرون بود و کيفيت معمولي داشت.

هتل صفائيه يزد

هتل صفائيه يزد

 ما که نرسيديم سوغاتي بخريم اما اگر خواستيد شيريني يزدي بخريد شعبه اصلي شيريني فروشي حاج خليفه رهبر در ضلع شمالي ميدان اميرچخماق هست. کلي مغازه ديگر هم با همين نام اون حوالي هستند اما بايد اين شعبه رو از بقيه تميز بديد.

يکي ديگه از شيريني فروشي هاي مطرح يزد، شيريني سنتي يزد هست که دو تا شعبه داره و حتي فروش اينترنتي هم داره. قبل از عيد نوروز يک جعبه چهارلوز از اين شيريني فروشي هديه گرفته بودم که جعبه اش خيلي خيلي خوشگل بود. تو يزد که بوديم همش چشمم دنبال اين مارک مي گشت که شعبه صفائيه اش رو ديدم اما وقت نبود که ازش خريد کنم. حالا خلاصه از تو سايتش مي تونيد شعباتش رو پيدا کنيد.

124.JPG

جعبه زيباي چهارلوز شيريني سنتي يزد با نقاشي زيباي خانم نجمه نادري

سفر کوتاه ما با شش ساعت قطار سواري و ديدن غروب آفتاب در حوالي کاشان به پايان رسيد. مجموع خرج ما دو نفر براي سه روز و دو شب (بدون سه وعده غذا که مهمان بوديم) يک ميليون و يکصد هزارتومان شد.

اميدوارم به اين شهر زيبا سفر کنيد و لذت ببريد.

 

نویسنده : پرستو عطرسایی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.