واقعاً سفر به چین تجربه دلچسب و دوست داشتنی است!

4.4
از 19 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
واقعاً سفر به چین تجربه دلچسب و دوست داشتنی است! + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
13 بهمن 1398 09:00
37
14.6K

گفتی که هست چاره بیچارگان سفر           چون چاره رفتنست، به ناچار می‌رویم         (خواجوی کرمانی)

 

ادامه سفر در روز چهارم: سه‌شنبه 12 دیماه 1396 (معبد Guangxiao، موزهGuangdong Folk Art ، بُرج کانتون، کشتی سواری روی رودخانه مروارید)

بلیط 5 یوانی ورود به باغ - برکه شکوفه‌های هلو را خریده و وارد فضای بهشتی آن شدم. فضای طبیعی باغ با پیاده‌روسازی سنگفرش شده و برکه‌های متعدد آب در جای جای باغ دیده می‌شد. جریان آب آبشارهای کوچک باغ شکوفه‌های هلو همراه با آواز پرندگان چنان آرامشی بوجود آورده بود که هیچکس ترجیح نمی‌داد حتی با دیگری صحبت کند. آلاچیق‌های مسقف چوبی، سکوهای سنگی و تخت‌گاه‌های طبیعی در دِل کوه باعث می‌شد که پا برای رفتن از باغ شکوفه‌های هلو با شما همراهی نکند. در لابلای درختان در قسمت مرتفع باغ با حکاکی روی سنگ نماد حیوانات بوجود آورنده تقویم چینی را ساخته بودند که ایده متفاوتی بود. در بخش دیگری از پارک هم تعداد زیادی عکاس با دوربین حرفه‌ای در حال تنظیم دوربین‌هایشان برای شکار یک صحنه مهم بودند ولی تلاش من برای فهمیدن موضوع به جائی نرسید.

در هنگام خروج از باغ به سرویس بهداشتی رفتم که 3 بخش داشت: قسمت ویژه آقایان، قسمت ویژه بانوان و قسمت خانوادگی! چون قسمت آخر مشتری نداشت لذا کمی اطراف را نگاه کرده و در فرصت مناسبی که هیچکس نبیند به آن جا رفتم؛ خیلی بامزه بود برای یک خانواده چهار نفره که دو فرزند کوچک داشته باشند امکان استفاده همزمان وجود داشت؛ حتی یک سکو برای تعویض پوشک نوزاد هم روی دیوار تعبیه شده بود، چنین چیزی را در هیچ کدام از سفرهای خارجی ندیده بودم. البته فوق‌العاده تمیز و مرتب هم بود و همه جای آن بَرق می‌زد، این حد نظافت (شبیه هتل‌های 5 ستاره) در یک مکان عمومی آن هم در وسط کوهستان بیش از حد انتظار من بود. بالاخره بعد از 90 دقیقه از بهشت آرامش‌بخش کوهستان – پارک بایون دِل کنده و به سمت خروجی (با وَن) حرکت کردم. برای اطلاع از جزئیات بیشتر در مورد کوهستان – پارک بایون می‌توانید به سایت آن www.baiyunshan.com.cn مراجعه کنید.

 1.jpg

تصویر 1 : برکه‌های آب روان در باغ شکوفه‌های هلو

 2.jpg

تصویر 2 : سنگ‌نوشته اصلی در باغ شکوفه‌های هلو

تصویر 3 : فیلم فضای بهشتی باغ شکوفه‌های هلو

4.jpg

تصویر 4 : قسمت خانوادگی سرویس بهداشتی

 5.jpg

تصویر 5 : تقویم چینی حکاکی شده با سنگ - عکاسان با دوربین حرفه‌ای

 6.png

تصویر 6 : مسیر دسترسی به تِم پارک کودکانه بایون و کوهستان – پارک بایون

گرمای هوا در ساعت 2 بعدازظهر باعث شد که از میدان خروجی کوهستان- پارک بایون تا ایستگاه مترو Xiao-Gang را تاکسی بگیرم که تاکسیمتر آن مبلغ 12 یوان را نشان داد و معنی آن، پیمایش حدوداً 3 کیلومتری بود و فهمیدم راننده موتورسیکلت صبح درست گفته بود که کمترین کرایه ممکن را گرفته است. اکثر تاکسی‌ها در گوانجو مدل‌های مختلفی از خودروهای برند هیوندای کُره یا خودروهای برند BYD چین بودند. از دستگاه خودکار داخل ایستگاه، یک آبمیوه (4 یوان) و 2 عدد شیرینی (9 یوان) خریدم که هر دو خوشمزه بود. بعد از طی 7 ایستگاه از مترو خارج شده و به سمت معبد Guangxiao حرکت کردم. از کنار یک محوطه باستانی عبور کردم که اطرافش نرده کشیده بودند و هیچ نوشته انگلیسی نداشت که بفهمم چیست؟ هیچکس هم پیدا نکردم که انگلیسی بداند لذا از آن همچون معبد و کلیسای بعدی گذشتم. برخی از کوچه‌های این محله توسط ساکنین به صورت اختصاصی درآمده بود که برایم تازگی داشت و درک ‌کردم که فضاهای عمومی در بقیه کشورها هم گاهی واقعاً متعلق به همه نیست.

 7.jpg

تصویر 7 : قطار و ایستگاه خط 2 مترو

 8.jpg

تصویر 8 : محوطه باستانی، معبد و کلیسای بی‌نام و نشان

 9.jpg

تصویر 9 : زندگی روزمره مردم چین

آخرین فروشگاه‌های خیابان منتهی به معبد Guangxiao همگی به فروش عطر و روغن و عود و سایر وسایل مخصوص عبادت در معابد بودایی یا گل فروشی‌های بزرگ اختصاص یافته بود که نشان از اهمیت این معبد در بین بوداییان داشت. بعد از لبه خیابان، یک فضای سنگفرش بسیار بزرگ (احتمالاً برای اجتماعات) و سپس پیش ورودی چوبی مسقف با دو شیر سنگی در کنار راهروی آن قرار داشت. یک میز بزرگ طراحی شده با گل‌های تازه لی‌لی‌یوم قرمز، صورتی و لیموئی بعد از پیش ورودی چوبی معبد چشم هر تازه واردی را خیره می‌کرد. در جای جای فضاهای بیرونی معبد، گلدان‌های سنگی بزرگ یا سبدهای گل لی‌لی‌یوم به چشم می‌خورد و لطافت و عطر خاصی در فضا پیچیده بود. انواع سَرستون و سازه‌های حجمی سنگی تزئینی هم مسیرهای عبور را زینت داده بود. عبادت‌کنندگان در این معبد صرفاً گل لی‌لی‌یوم (و میخک) یا وجوه نقدی اهدا می‌کردند و سایر هدایا همچون گونی برنج یا میوه و ... دیده نمی‌شد. این معبد بسیار بزرگ، تمیز، چشم‌نواز و در یک کلام بشدت باکلاس بود. کیفیت اقامتگاه و پارکینگ خودروهای راهبان معبد در حیاط پشتی آن هم نشان از گردش مالی قابل توجه آن داشت (و از شرایط مشابه در سایر معابدی که در مالزی، تایلند و ژاپن دیده‌ام، ممتازتر است) لذا تصور می‌کنم به خدای برکت چینی تعلق دارد. بازدید من از این معبد 45 دقیقه زمان بُرد.

 10.jpg

تصویر 10 : فروشگاه‌های اطراف معبد Guangxiao

 11.jpg

تصویر 11 : پیش‌ورودی معبد Guangxiao

 12.jpg

تصویر 12 : عبادت‌گاه‌های معبد Guangxiao

 13.jpg

تصویر 13 : فضاهای معبد Guangxiao

 14.jpg

تصویر 14 : اقامتگاه و پارکینگ خودروهای راهبان معبد

دوباره به ایستگاه Gongyuanqian برگشته و این دفعه از طریق خط 1 به ایستگاه Chen Clan Academy رفتم. از خروجی ایستگاه مترو به راحتی موزه Guangdong Folk Art Museum دیده می‌شد. این موزه داخل محوطه اجدادی مقبره خانواده Chen قرار گرفته است و در آن انواع صنایع دستی منطقه گوانگدونگ جمع‌آوری شده و مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته بود و حتی مواردی هم برای فروش عرضه می‌شد. در محوطه خارجی باز Chen Clan Academy طاووس‌های در هم تنیده ساخته شده از گلهای رنگارنگ همراه با فضای سبز اطراف آن، هر عابری را به سمت خود جذب می‌نمود. این موزه، دیوار‌‌های پیرامونی خیره‌کننده ساخته شده با سیمان‌بُری خام و تزئینات مکمل از سفال یا کاشی یا سرامیک رنگ شده با طرح‌هایی از زندگی مردم چین توأم با نمادهائی از فرهنگ و سنن چینی همچون شیر و اژدها داشت. سَبک ساخت دیوارهای داخلی هم به آن شباهت داشت ولی فرم تزئینات متفاوت بود.

 15.jpg

تصویر 15 : محوطه اجدادی مقبره خانواده Chen

 16.jpg

تصویر 16 : طاووس‌های ساخته شده از گلهای رنگارنگ

 17.jpg

تصویر 17 : دیوار‌‌های پیرامونی موزه Guangdong Folk Art

 18.jpg

تصویر 18 : دیوار‌‌های داخلی موزه Guangdong Folk Art

 19.jpg

تصویر 19 : مجسمه‌های اساطیری مجاور موزه Guangdong Folk Art

بخشی از موزه به تاریخچه و فلسفه بادبزن چینی اختصاص داشت. بخش دیگری مربوط به اشیای فلزی و قسمتی هم مربوط به کارهای سفالی و ظروف و گلدان‌های سرامیکی بود. قسمت کنده‌کاری روی عاج فیل جذاب‌ترین بخش موزه است که اشیای بسیار زیبای تزئینی از آن ساخته شده بود. آخرین بخش موزه هم به نگهداری اشیای قدیمی (فکر کنم متعلق به خانواده چِن) اختصاص یافته بود. این موزه از ساعت 9 صبح تا 17 فعال و بلیط آن 10 یوان است، بازدید من از این موزه یک ساعت طول کشید ولی کشش بازدید دقیق‌تر و کامل‌تر حتی تا 2 برابر این مقدار را هم دارد. اطلاعات بیشتر هم در آدرس سایت www.gzchenjiaci.com قابل بررسی است.

 20.jpg

تصویر 20 : بروشور معرفی و بلیط موزه Guangdong Folk Art

 21.jpg

تصویر 21 : بروشور تاریخچه بخش بادبزن چینی

 22.jpg

تصویر 22 : بخش اشیای فلزی موزه

 23.jpg

تصویر 23 : ظروف سفالی و سرامیکی

 24.jpg

تصویر 24 : کنده‌کاری روی عاج فیل

 25.jpg

تصویر 25 : اشیای قدیمی موزه

مجدداً از ایستگاه آکادمی چِن در خط 1 به ایستگاه تلاقی Tiyu West Road (7 ایستگاه فاصله) در خط 3 رفته و در دومین ایستگاه بعد (ایستگاه برج کانتون) پیاده شدم. پیدا کردن مسیر دسترسی برای بازدید از برج کانتون کمی دشوار بود هر چند خود برج به سادگی دیده می‌شد! باجه بلیط فروشی بُرج، تنوعی از بلیط برای بازدید از بخشهای مختلف را داشت. من بلیط ترکیبی بازدید از طبقه همکف و طبقه 107 در ارتفاع 428 متری سپس طبقه 108 در ارتفاع 433 متری (که بازدید 360 درجه در اطراف برج داشت) بانضمام کشتی سواری روی رودخانه مروارید را به مبلغ 198 یوان (ارزان‌ترین نوع با دسترسی تا Zone  E) خریدم که الزاماً نیازمند ارائه اصل گذرنامه و درج مشخصات کامل روی بلیط بود.

بُرج کانتون برای بازی‌های آسیایی سال 2010 ساخته شد و با ارتفاع 604 متری آن زمان دومین بلندترین بُرج مخابراتی و تلویزیونی جهان به شمار می‌آمد لیکن الان جایگاه چهارمین بُرج بلند دنیا را دارا است. بعد از کنترل بلیط به چند گروه تقسیم شده و با یک راهنما وارد آسانسور شده و تا طبقه 107 رفتیم. در این طبقه به آخرین لایه بُرج نزدیک شده و امکان عکاسی از پشت یک شیشه ضخیم مهیا بود ولی بدلیل نورپردازی رنگی بیرون بُرج، عکس‌ها کیفیت جالبی پیدا نمی‌کرد. یک قسمت هم فضائی شبیه یک تراس شیشه‌ای ساخته بودند که هر کس می‌توانست وارد آن شود و عکاس آنجا از زوایای مختلف عکاسی می‌نمود که بعداً امکان خرید آن وجود داشت البته این بخش طوری طراحی شده بود که کیفیت عکسها از پشت شیشه آن عالی بود. سپس با یک آسانسور دیگر می‌شد به طبقه بالا رفت و به بازدید و خرید از انواع اشیای خیلی گران ساخته شده با موضوع بُرج کانتون پرداخت که من یک جا کلیدی را برای یادگاری 20 یوان خریدم.

بازدید من تا این قسمت یک ساعت طول کشید. سپس به پائین هدایت شده که امکان بازدید از انواع صفحات تلویزیون ساخته شده توسط شرکت LG در ابعاد چند ده متری یا تونلی شکل یا دایروی سایز بزرگ مهیا بود. در بخش دیگری از مسیر خروجی تعداد زیادی مُهر برای درج روی کارت پستال‌های خام به عنوان سوغات وجود داشت که خیلی مورد استقبال بازدیدکنندگان بود، من این روش از یادگاری برداشتن از مکانهای دیدنی را در برخی از معابد شهر کیوتو ژاپن مثل معبد کیومیزودرا نیز تجربه کرده‌ام. سپس یک ساعت دیگر را هم تا خروج از بُرج و عکاسی با آن، زمان صرف نمودم که واقعاً ارزشش را داشت. بازدید از بُرج کانتون همه روزه از 9 صبح تا 11 شب امکان‌پذیر است. اگر پول و وقت کافی دارید، می‌توانید بلیط زون فوقانی بُرج در ارتفاع 460 متری را خریداری نموده و از سوارشدن به قطار حباب شکل گردان در آن فاصله از سطح زمین لذت برده و یک خاطره منحصر بفرد برای خود رقم بزنید. البته اطلاعات تکمیلی در سایت www.cantontower.com در دسترس است.

 26.jpg

تصویر 26 : نقشه مسیر موزه تا برج کانتون

 27.jpg

تصویر 27 : بلیط ترکیبی بُرج کانتون و کشتی سواری رودخانه مروارید

 28.jpg

تصویر 28 : راهنمای طبقات و زون‌بندی بُرج کانتون

 29.jpg

تصویر 29 : گوانجو از ارتفاع 428 متری بُرج کانتون

 

تصویر 30 : فیلم نورپردازی بُرج کانتون در شب

 31.jpg

تصویر 31 : کارت پستال مُهر شده یادگار بُرج کانتون

سپس به سمت رودخانه مروارید رفته و با صف بی‌نظم اسکله کشتی‌ها مواجه شدم. صف چندان هم برای چینی‌ها معنی نداشت زیرا اگر هر کدام جلوی صف یک آشنا می‌دیدند عملاً به آنجا ارتقا درجه می‌یافتند و بندرت کسی اعتراض می‌کرد. بعد از حدود نیم ساعت، نوبت من شد و با کنترل بلیط سوار شدم. کشتی به آرامی روی رودخانه مروارید حرکت می‌کرد، نسیم ملایمی صورت را نوازش می‌داد و تماشای ساختمان‌های نورپردازی شده گوانجو در طرفین رودخانه بسیار لذتبخش بود. من ابتدا به طبقه آخر کشتی رفته و به تهیه عکس و فیلم پرداختم سپس به طبقه اول آمده و در فضای باز روی یک میز کوچک نشسته و از اتمسفر زیبای رودخانه مروارید حَظی بردم وافر.

دقایقی بعد، خدمه کشتی روی هر میز یک ظرف بادام زمینی طعم‌دار شده با سرکه و نمک قرار می‌دادند که برای سرگرمی و رفع گرسنگی بسیار دلچسب بود. کشتی بعد از رفت و برگشت یک مسیر یک ساعته به اسکله بازگشت. حدود 2 ساعت از شروع صف تا پیاده شدن از کشتی طول کشید که یکی از آرامش‌بخش‌ترین تجربه‌های من بود. سپس با استفاده از خط 3 و 6 مترو به هتل بازگشتم. آقا شاهین در لابی مشاوره می‌داد و من هم 400 دلار با همان نرخ قبلی از ایشان چنج نمودم و مجدداً قرار کنسلی هتل را گوشزد کردم. صرف یک قهوه و کلوچه هم آخرین فعالیت امشب من بود.

 32.jpg

تصویر 32 : گوانجو از روی رودخانه مروارید

 

تصویر 33 : فیلم کشتی سواری روی رودخانه مروارید

 

روز پنجم: چهارشنبه 13 دیماه 1396 (جزیره شامیان، پارک پرندگان Chimelong و سیرک Chimelong)

امروز صبحانه را با تاجر اهوازی میل کرده و ایشان از نحوه تجارتش در چین گفت که برای من بسیار آموزنده بود. تصورم این بود که در 2 روز گذشته ایشان باید کلی خرید کرده باشد ولی با تعجب متوجه شدم که فقط نوعی کُد برای ارسال اجناس‌شان به ایران گرفته‌اند که روی سفارشات‌شان بعداً درج می‌شود و باعث سهولت در حمل مستقیم به ایران خواهد شد. همچنین به دیدار چند نفر از عمده فروشانی که قبلاً از آنها خرید داشته‌اند، رفته و بَس. از لابلای صحبت‌هایش درک کردم که برای تجار حتی یک یوان ارزان‌تر خریدن کالا بسیار مهم است زیرا مثلاً ایشان در این سفر برنامه ‌خرید لباس ورزشی پسرانه و دخترانه داشت، از هر کدام 12000 سِت (یک بلوز و یک شلوار) ! خوب خیلی واضح است که اگر بتواند با جستجوی دقیق، هر دست لباس ورزشی را فقط 1 یوان ناقابل (آن زمان برابر 650 تومان ایران) ارزان‌تر بخرند یعنی 15.600.000 تومان سود بیشتر!

اینجا بود که فهمیدم من اصلاً به درد تجارت نمی‌خورم و خوبست که به شغل شریف کارمندی دولت مشغول هستم. چون صحبت‌مان با ایشان گُل انداخت تا از هتل بیرون بروم ساعت 11 شد لذا در ایستگاه اختصاصی جلوی هتل سوار تاکسی شده و با پرداخت 12 یوان کرایه، خودم را بسرعت به ایستگاه مترو (خط 6) رسانده و 11 ایستگاه بعدتر در Culture Park پیاده شدم. چند قدم آن طرف‌تر بانک ICBC را دیدم و برای تعویض 300 دلار وارد آن شدم. فوراً یکی از کارمندان بانک فرم مخصوصی را به من داد تا تکمیل کنم و تحویل باجه دهم. بعد از 10 دقیقه معطلی مسئول باجه، کارمند قبلی را با عِتاب صدا زد و بعد از کلی بحث؛ رو به من دلارها و پاسپورتم را پس داد و کارمند اولی با عذرخواهی فراوان گفت: خیلی متأسفم کشور شما در لیست تحریم قرار گرفته و امکان تبدیل ارز در بانک وجود ندارد! (هر چقدر فکر کردم و تمام زوایای ذهنم را کاویدم به این نتیجه رسیدم، با اینکه چین یک کشور دوست با ایران است ولی این رفتارشان نشان می‌داد که منافع ملی خود را به منافع ما ترجیح داده‌اند). به راه خود ادامه دادم و از میان انبوهی از فروشگاه‌های لوکس عرضه‌کننده داروهای طب سنتی چین (با قیمت‌های نجومی) به جزیره شامیان رسیدم.

 34.jpg

تصویر 34 : حفاظ جالب تاکسی گوانجو (تأخیر در خروج از هتل بدلیل صبحانه طولانی با تاجر اهوازی)

 35.jpg

تصویر 35 : فروشگاه‌های داروهای طب سنتی چین

جزیره شامیان یادآور استعمار فرانسه و انگلیس در ابتدای قرن 19 بر چین است. تمامی ساختمان‌ها و معابر آن به سَبک اروپای قدیم ساخته شده و هم اکنون اکثر ساختمان‌ها دارای کاربری اداری هستند. نام این جزیره در زبان چینی معنی « سطح شنی » را دارد که به نظر من اشاره به ساحل شنی و زیبای آن در کنار رودخانه مروارید بوده است. معابر این جزیره دارای سنگفرش‌های طرح‌دار رنگی بود که من را یاد محور تاریخی جلفا در اصفهان خودمان انداخت. همه ساختمان‌ها در این جزیره 3 طبقه بودند و هر کدام یک نوع طراحی نمای سنگی مخصوص به خود داشتند که به نظر می‌رسید طراحانش همان اروپائی‌ها بوده‌اند. درختان سر به فلک کشیده در میان معابر باعث ایجاد فضای روح‌انگیزی شده بود که سایه‌ی آنها قدم زدن در ظهر را قابل تحمل می‌نمود. مجسمه‌های نصب شده در لابلای معابر و درختان هم، اشاره به جریان زندگی روزمره مردم داشت: عکاسی، قدم زدن با کالسکه، محاسبه با چرتکه، صندوق پست و ... .  در هم تنیده شدن درختان طرفین معابر هم شباهت زیادی به خیابان فردوسی شاهرود و همچنین خیابان عباس‌آباد اصفهان داشت.

 36.jpg

تصویر 36 : معابر جزیره شامیان

 37.jpg

تصویر 37 : مجسمه‌های موضوعی در جزیره شامیان

 38.jpg

تصویر 38 : مجسمه‌های موضوعی در جزیره شامیان

سپس به پارک ساحلی جزیره رفتم که چند نفر خانم و آقای چینی داشتند با توپ بدمینتون البته بدون راکت، بازی زیبائی انجام می‌دادند (لطفاً فیلم آن را ملاحظه فرمائید). برای رفع خستگی به سوپر مارکت جزیره شامیان رفتم و از فروشنده جوان آن یک نوشیدنی خوشمزه درخواست کردم. ایشان هم یک نوشیدنی قوطی فلزی را پیشنهاد نمود و 5 یوان بابت آن دریافت کرد. یک نیمکت در فضای میان درختان جزیره پیدا کردم تا کمی استراحت کرده و رفع عطش نمایم. وقتی قوطی را باز کردم داخل آن یک مایع قهوه‌ای رنگ لَزِج با دانه‌های نیم پخته‌ای شبیه جو لِه شده و عدس در حال جوانه زدن وجود داشت که بشدت بدمزه بود به طوری که حتی یک قاشق آن را هم نتوانستم میل کنم! حیف آن 5 یوانی که حرام شد، بالاخره سفر است و این تجربه‌های جدیدش.

 39.jpg

تصویر 39 : پارک ساحلی جزیره شامیان

تصویر 40 : فیلم بازی بدمینتون بدون راکت

 41.jpg

تصویر 41 : نوشیدنی متفاوت چینی!

سپس با مترو خط 6 به میدان Haizhu رفته و بعد از تعویض قطار به خط 1 تا ایستگاه Huijiang رفتم. طبق اطلاعات سایت پارک پرندگان چایملونگ در خروجی ایستگاه مترو باید شاتل‌های رایگان هر 30 دقیقه متقاضیان را به پارک برسانند، هر چقدر در اطراف خروجی ایستگاه جستجو نمودم جائی یا تابلویی که نشان‌دهنده آن باشد را نیافتم لذا به کنار خیابان رفتم تا تاکسی بگیرم. چند دقیقه معطل شدم ولی واقعاً حتی یک تاکسی هم به چشم نمی‌خورد. چون اینجا تقریباً آخرین لایه داخلی حاشیه شهر است لذا تردد خودروهای شخصی هم در آن کمتر وجود داشت و هر از گاهی یک کامیونت یا خودروی قدیمی یا وانت عبور می‌کرد. گرمای هوا باعث شد که انتظار برای تاکسی سخت شود لذا ناگهان تجربه کوه بایون به ذهنم خطور کرد و نمی‌دانم با چه جرأتی آن هم در چنین جای دور افتاده و خلوتی تصمیم گرفتم که یک موتورسیکلت کرایه کنم بنابراین برای چند موتورسیکلت عبوری دست تکان دادم، خیلی سریع یکی ایستاد.

تصویر پارک پرندگان را از روی برگه‌های مسیریابی خودم به او نشان داده و پیشنهاد 10 یوان کرایه دادم و براحتی پذیرفت. کمی جلوتر، ایشان بسمت یک جاده فرعی رفت و بعد از یک کانال آب، وارد یک جاده خاکی شد و سرعتش را افزایش داد. آن چنان سرعت بالا بود آن هم در مسیر ناصاف که حتی نمی‌توانستم روی گوشی، جی‌پی‌اس کنترل کنم. در حالی که وحشت کرده بودم و داشتم پیش خودم به سردسته راهزنان چینی که آماده سرقت پول‌هایم و سپس تکه تکه کردن من بود؛ فکر می‌کردم، که دوباره به یک مسیر آسفالته بازگشت و چندقدم جلوتر ایستاد و با دست، ورودی پارک پرندگان را نشان داد (هنوز هم که هنوزه از اینکه چنین کاری را انجام دادم، وحشت می‌کنم!). کمی به خودم مسلط شدم و پس از پرداخت کرایه از راننده تقاضای یک عکس یادگاری نمودم که با اشتیاق پذیرفت. با پرداخت 100 یوان ورودیه وارد فضای نسبتاً استوایی پارک شدم. نقشه و برگه راهنمای پارک را بررسی کردم و متوجه شدم که چند دقیقه بعد اولین شوی عصرگاهی با پرندگان آغاز می‌شود لذا سریعاً خودم را به محل مشخص شده رسانده و یک صندلی خوب با موقعیت عکاسی عالی برای خودم دست و پا نمودم.

 42.jpg

تصویر 42 : راننده موتورسیکلت در ورودی پارک پرندگان چایملونگ

 43.jpg

تصویر 43 : نقشه، راهنمای شوهای پرندگان و بلیط پارک پرندگان چایملونگ

هر بخش از برنامه شو پرندگان دارای یک مجری و چند نفر آموزش دهنده بود که با همدیگر برنامه را اجرا و همراه با شوخی‌هائی به زبان چینی بود که من چیزی از آن نمی‌فهمیدم فقط از صدای انفجار خنده اطرافیان شاد می‌شدم. معمولاً مسابقاتی هم ترتیب می‌دادند که جایزه برنده آن، عکس یادگاری با مهم‌ترین پرنده آن بخش یا غذا دادن به پرنده مذکور بود که هیجان خاصی داشت. اولین قسمت شو در Bird Forum بود که یک توکا با منقار بزرگ رنگی بسیار جذاب بود (توکان یا توکا از دسته دارکوب‌سانان است) و تخمه‌هائی شبیه آفتابگردان می‌شکست. برنامه بعدی، شوی پرواز پرندگان بود که تعداد زیادی لک لک با همراهی مربی‌شان همزمان شروع به پرواز کرده و اوج گرفته و دوباره به نزدیک برکه برمی‌گشتند. در پایان این بخش هم، یکی از پرسنل یک طوطی داشت که می‌توانستید با پرداخت وجه روی شانه خود قرار دهید و عکس بگیرید.

در مسیر بین بخشهای مختلف تعداد زیادی پرنده همچون طوطی و مرغ‌عشق و ... آزادانه در فضای پارک، پرواز و بازی می‌کردند و هیچ فنسی هم در اطراف‌شان نبود و ما حتی می‌توانستیم تا چند سانتیمتری شان نزدیک شویم. هیجان‌انگیزترین قسمت، شوی کروکودیل بود. دو مربی با دو کروکودیل؛ نمایشی از بغل کردن کرکودیل، بیرون کشیدن اسکناس از دهان کروکودیل، قراردادن بادکنک در بین دندان‌های کروکودیل و ... را با مهارت تمام انجام می‌دادند که مشتاقان خود را داشت البته افرادی که بچه‌های خیلی کوچک همراه‌شان بود کمتر به این بخش آمدند. شوی Birds Wonderland بخش بعدی بود، این شو شامل تعدادی پرنده بود که از یک آشیانه به پرواز در آمده و از داخل حلقه مجریان مختلف با سرعت عبور می‌کردند و تا انتهای مسیر رفته و برمی‌گشتند. مسیر این قسمت تا بخش بعد هم به اسب آبی (واقعاً بد ترکیب بود حتی از کرگدن بدتر!) و شتر مرغ و چند پرنده دیگر اختصاص داشت. آخرین برنامه هم در کنار یک برکه به صورت ترکیبی از حیوانات خشکی و آبی بود. در انتها دو کودک چینی که فیگور زیبائی گرفته ‌بودند و والدین‌شان در حال عکاسی از آنها بودن، سوژه دوربین من شدند! در مجموع 3 ساعت در این پارک بودم که بسیار هیجان انگیز و بیاد ماندنی بود. پارک پرندگان از ساعت 9:30 صبح تا 18 در روزهای عادی و تا 18:30 در روزهای تعطیل فعال است و اولین شوی پرندگان هر روز ساعت 10:30 صبح است.

 44.jpg

تصویر 44 : شو در Bird Forum

 45.jpg

تصویر 45 : شوی پرواز پرندگان

 46.jpg

تصویر 46 : شوی کروکودیل

 47.jpg

تصویر 47 : شوی Birds Wonderland

 48.jpg

تصویر 48 : شوی خشکی و آبی

 49.jpg

تصویر 49 : ژست دوست داشتنی بچه‌های چینی

 50.jpg

تصویر 50 : نقشه قسمت‌های مختلف پارک پرندگان چایملونگ

سپس به خروجی پارک رفته و با اتوبوس‌های رایگان مجتمع چایملونگ که بی‌نظم هم بود به سمت محل سیرک بین‌المللی چایملونگ حرکت نمودم. لازم است توضیح دهم که مجموعه تفریحی چایملونگ از بخش‌های مختلفی تشکیل شده که در قسمت‌های مختلف شهر قرار گرفته است و بین آنها سرویس‌های رایگان ایاب و ذهاب وجود دارد. کمتر از 20 دقیقه در مسیر سیرک بودیم، حدود 90 دقیقه تا شروع اولین سانس باقی مانده بود. سیرک بین‌المللی چایملونگ در دو سانس شبانه برنامه دارد که یکی از 19:30 و دیگری از 21:30 آغاز می‌شود. بلیط ورودی سیرک 300 یوان برای صندلی‌های معمولی است، اگر کیفیت صندلی و البته مهم‌تر از آن موقعیت قرارگیری مناسب‌تری بخواهید می‌توانید با پرداخت هزینه اضافی کیفیت دید بالاتری داشته باشید. این هزینه اضافی از 200 تا 480 یوان علاوه بر مبلغ قبلی است. چون تا شروع برنامه زمان زیادی باقی مانده بود لذا به راحتی توانستم در دومین ردیف از صندلی‌های VIP یک صندلی خالی پیدا کنم و برای ساعت 19:30 با پرداخت 500 یوان در مجموع بلیط را خریدم ( الان در سال 98 بیشتر از یک میلیون تومان می‌شود، وای خدای من! چه پولی خرج کردم).

در محوطه سیرک، به گشت و گذار در فروشگاهی پرداختم که یادگاری‌های کوچک و اسباب بازی و مگنت و ... می‌فروخت البته عرضه خوراکی‌هائی همچون چیپس و پفک و کیک و ساندویچ هم وجود داشت. ساعت 19 درب‌های سالن باز شد و وارد شده و صندلی خودم که دقیقاً جلوی صحنه بزرگ نمایش بود را پیدا کردم. با یک حساب و کتاب سرانگشتی متوجه شدم که سالن نزدیک به 10.000 تا صندلی دارد که کم کم داشت پُر می‌شد. ساعت 19:15 یک آقای چند ایکس لارج وارد قسمت جلوی صحنه شد و یک استندآپ کمدی جذاب (خوشبختانه بی‌کلام) را تا شروع برنامه اصلی اجرا نمود. موضوع استندآپ ایشان هم خواستگاری رفتن بود که چون خیلی چاق بود و دائماً برای کمترین حرکتی عرق می‌ریخت لذا نقش یک آدم خجالتی را خیلی زیبا توانست با دعوت از چند خانم جوان از بین حُضار در بیاورد.

رأس ساعت 19:30 درب‌های سالن بسته شد و برنامه‌های متنوع سیرک آغاز و تا 90 دقیقه بعد ادامه یافت، آنچنان برنامه‌ها درهم تنیده و زیبا بود که من امکان تهیه فیلم را نداشتم چون اگر می‌خواستم فیلم بگیرم، بخشی از برنامه را از دست می‌دادم. برنامه سیرک تنوعی از بازیگران اروپائی، آسیائی و آفریقائی داشت ولی گردانندگان اصلی برنامه اوکراینی بودند. البته چند شات عکس هم گرفته‌ام که تقدیم‌تان می‌کنم ولی اینها اصلاً نشان‌دهنده جذابیت برنامه نیستند، تازه فهمیدم چیزهائی که قبلاً به عنوان سیرک در ایران رفته بودم بیشتر شوخی بوده است تا سیرک واقعی چون اینجا حتی یک ثانیه فرصت پِلک زدن در مدت حدود 120 دقیقه برنامه را هم نداشتم.

Qouz8by7S7qmlZzjUT1CyzlF4aUAgnELw37vXvJu.jpeg

تصویر 51 : بلیط و راهنمای سیرک بین‌المللی چایملونگ

 52.jpg

تصویر 52 : بخشی از برنامه سیرک بین‌المللی چایملونگ

 53.jpg

تصویر 53 : بخشی از برنامه سیرک بین‌المللی چایملونگ

 54.jpg

تصویر 54 : بخشی از برنامه سیرک بین‌المللی چایملونگ

 55.jpg

تصویر 55 : بخشی از برنامه سیرک بین‌المللی چایملونگ

 56.jpg

تصویر 56 :  نقشه و راهنمای انتخاب صندلی در سیرک بین‌المللی چایملونگ

چون صندلی‌ام ردیف 2 بود بنابراین باید صبر می‌کردم تا جمعیت تخلیه و نوبت من برای خروج از سالن برسد، ازدحام جمعیت قابل توجه بود البته عده زیادی هم بیرون سالن آماده می‌شدند که برای سانس بعد داخل شوند. چون خیلی حوصله این نوع شلوغی‌ها را ندارم لذا ترجیح دادم بروم سرویس بهداشتی تا کمی زمان بگذرد و بعد بسمت خروجی حرکت کردم. بخش قابل توجهی از جمعیت تخلیه شده بود ولی تعداد تاکسی موجود در محل کفاف متقاضیان را نداشت و بره‌کُشان آنها شده بود. بسختی یک تاکسی پیدا کردم و قیمت برای رفتن به نزدیک‌ترین ایستگاه مترو را گرفتم که گفت 50 یوان ! خیلی زور داشت مسیری که با تاکسیمتر 10 یوان بود را 5 برابر گفت و بلافاصله یک مشتری چرب‌تر پیدا کرد و رفت حتی معطل تصمیم من هم نشد. برنامه مسیریاب گوگل‌مپ حدود 1.5 کیلومتر مسافت تا نزدیک‌ترین ایستگاه مترو را نشان می‌داد و من ترجیح دادم که پیاده قدم بزنم و پول زور ندهم (این رفتار طبیعی یک اصفهانی‌الاصل است در حالی که 500 یوان برای برنامه 2 ساعته سیرک می‌پردازد ولی 40 یوان اضافی به راننده تاکسی نمی‌دهد و حدود 2 کیلومتر پیاده می‌رود!).

فضای عبور ابتدا از داخل محوطه چند مجتمع آپارتمانی گذر می‌کرد و چندصدمتر آن طرف‌تر به خیابان اصلی رسیدم البته بخشی از این قطعه نسبتاً تاریک بود. به خیابان که رسیدم متوجه شدم یک عده دستفروش در حاشیه عریض پیاده‌رو برای خودشان یک بازار شبانه مفصل ایجاد کرده‌اند که تفنن خوبی برای من بود و البته چند سوغاتی خیلی با کیفیت هم از آن جا خریدم. چون بُردن خریدها راحت نبود لذا یک چمدان چرخدار کوچک هم با قیمت مناسب (تقریباً نصف مشابه آن در فروشگاه‌ها) خریدم و همه وسایل را در آن گذاشتم (الان باید بگویم که در این مدت کیفیت چمدان خیلی عالی‌تر از چمدانی درآمده که از ترکیه خریدیم و البته به مراتب ارزان‌تر). بالاخره بعد از 90 دقیقه پیاده روی و خرید به ایستگاه Hanxi Changlong مترو در خط 3 رسیده و مستقیماً به ایستگاه Yantang در نزدیکی هتل رفتم.

 

روز ششم: پنجشنبه 14 دیماه 1396 (پارک سافاری Chimelong)

برنامه امروز بعد از آخرین صبحانه مفصل هتل، دیدن پاندا و کوآلا در پارک سافاری چایملونگ بود. این پارک به نوعی یک باغ‌وحش روباز است که در بخشهای زیادی از آن حیوانات (حتی درنده و خطرناک‌ها) کاملاً آزاد و بدون قفس و حصار هستند و مردم از کنار آنها عبور می‌کنند! هر روز از 9:30 صبح تا 18:30 عصر باز و البته قیمت بلیط آن در روزهای تعطیل گران‌تر است به همین دلیل من برنامه‌هایم را طوری چیده بودم که روزهای اول و دوم ژانویه را در مکانهائی که ورودیه نداشت، به بازدید بروم و سوم و چهارم ژانویه در چایملونگ باشم که قیمت‌ها عادی باشد. با تاکسی به ایستگاه مترو رفته و از طریق مترو خط 3 خودم را به ایستگاه Dashi رساندم و آنجا متوجه شدم که فاصله قابل توجهی تا پارک سافاری است، ضمن آن که باید از بزرگراهی نسبتاً شلوغ هم عبور کنم. کمی آن طرف‌تر از ایستگاه مترو یک پایانه کوچک وَن و اتوبوس قرار داشت به سختی خط مربوطه را پیدا کردم و منتظر شدم، چون نسبتاً زود بود لذا هیچ مشتری وجود نداشت و تا پُر نمی‌شد هم حرکت نمی‌کرد. موتورسیکلت‌های تاکسی به شدت چشمک می‌زدند، اولش با خودم گفتم: یک بار جَستی ملخک، دو بار جَستی ملخک و هنوز به سومین بار نرسیده بود که خودم را سوار بر تَرک یکی از موتورها دیدم که خیلی زود من را به ورودی پارک رساند و 10 یوانش را گرفت و رفت. جالب است که همیشه موتورسیکلت را یک وسیله نقلیه غیر امن می‌دانستم و در کل عمرم به اندازه این 3 روز، سوار موتورسیکلت نشده بودم؛ اعجاز سفر واقعاً در همین تجربیات ناب و خاصش است.

 57.jpg

تصویر 57 : آخرین صبحانه هتل دانلورد گوانجو در بخش اول سفر

 58.jpg

تصویر 58 : ورودی پارک سافاری چایملونگ و راننده موتورسیکلت

 59.jpg

تصویر 59 : نقشه، راهنما و بلیط پارک سافاری چایملونگ

بلیط 250 یوانی ورودیه را خریده و وارد پارک شدم. برای این که درکی از اندازه و وضعیت کلی پارک بدست آورم لذا تصمیم گرفتم که ابتدا براساس نقشه راهنما به بخش تله کابین بروم. برای امنیت بازدید کنندگان، اطراف کابین‌ها با حفاظ‌های استیل پوشانده شده بود. تله کابین از بالای محوطه‌های زندگی حیوانات مختلف عبور می‌کرد که بخشهائی از مسیر مثلاً قسمت کانگوروها که در حال خواب زیر سایه درختان بودند از این زاویه دیدنی‌تر بود. مسیر تله کابین حدود نیم ساعت طول کشید. سپس به سینمای چهاربعدی رفتم که یک فیلم کودکانه داشت و با زمان تلف شده در صف حدود 45 دقیقه طول کشید که از نظر من جالب نبود. بخاطر گرمای ظهرگاهی در محوطه فروشگاه‌های تنقلات، یک بستنی 15 یوانی خریدم که خوشمزه بود و کمی روی نیمکت‌ها استراحت نموده و به شادمانی کودکان چینی که همه تقریباً همچون پدران‌شان یک شکل بودند، نگریستم.

در کنار این بخش هم کالسکه بچه برای اجاره در اختیار متقاضیان قرار می‌گرفت. بعد از آن یک حیوانی شبیه میمون که اسمش را نمی‌دانم ولی گوریل هم نبود، را دیدم که تجربه متفاوتی بود؛ همیشه فکر می‌کردم که یک حیوان کارتونی است ولی حالا فهمیدم که واقعی است. سپس به بخش غذا دادن فیل‌ها و زرافه‌ها رفتم. با پرداخت 30 یوان یک شاخه درخت در اختیار شما قرار می‌گرفت که باید برای زرافه‌ها بگیرید تا برگ‌هایش را بخورند یا در دهان فیل پرتاب می‌کردید و بعضاً آنها می‌گرفتند و اکثراً روی زمین می‌افتاد. بخش پانداها بسیار جذاب بود، 2 پاندای شیطان در حال بازی بودند و برای آنها چند تپه از برف ساخته بودند و روی آن پلاستیک کشیده بودند که زود آب نشود. قسمت بعدی سافاری با وسیله نقلیه بود که به نظر من بهترین بخش پارک (بعد از قسمت پاندا و کوآلا) است.

در این قسمت، امکان ورود با خودروی شخصی هم وجود داشت که چند مورد از چینی‌ها با خودروی خودشان آمده بودند ولی به نظرم کاملاً می‌ترسیدند و خیلی از جاها جرأت نمی‌کردند نزدیک حیوانات بیایند. خودروئی شبیه یک قطار فانتزی درست کرده بودند که از روی خیابان‌های مسیر حرکت می‌کرد و در محل تجمع هر گروه از حیوانات لحظاتی برای عکاسی توقف و سپس ادامه حرکت می‌کرد که واقعاً از چند متری شیر و ببر آزاد در پارک را دیدن حِس و تجربه خیلی جدیدی بود. یادتان باشد قطارهای فانتزی مذکور هیچگونه حفاظی ندارد! غذا دادن به ببر سیاه هم با 40 یوان در قسمت بعدی امکان داشت. درختان و گلهای زیبائی هم در بین قسمتهای مختلف پارک کاشته شده بود.

 60.jpg

تصویر 60 :  تله کابین پارک سافاری چایملونگ

 61.jpg

تصویر 61 : سینما چهاربعدی پارک سافاری چایملونگ

 62.jpg

تصویر 62 : غذا دادن به فیل و زرافه در پارک سافاری چایملونگ

 63.jpg

تصویر 63 : بخش پانداها پارک سافاری چایملونگ

 64.jpg

تصویر 64 : سافاری با وسیله نقلیه پارک سافاری چایملونگ

 65.jpg

تصویر 65 : خرس سیاه و نوعی شتر در پارک سافاری چایملونگ

بعد از آن به بخش کوآلاها رفتم، حیوانی تنبل که تقریباً 20 ساعت در روز خواب است و غذا دادن به آنها با 100 یوان (گران‌ترین حیوان پارک) امکان پذیر بود. علت این موضوع را از مسئولش پرسیدم. پاسخ داد: بیدار کردن آنها سخت است و باید چند نفر تلاش کنند تا شاید موفقیت حاصل شود! حدود ساعت 5 عصر از فرط خستگی دیگر توان راه رفتن نداشتم و ترجیح دادم که به هتل برگردم. در خروجی پارک ایستگاه اتوبوس‌های مربوط به مجتمع چایملونگ قرار داشت که با استفاده از آن به نزدیک‌ترین ایستگاه مترو رفته و به هتل برگشتم. مجموعه تفریحی چایملونگ، بجز مواردی که من بازدید نمودم، یک شهربازی و پارک آبی هم دارد که هیچکدام در زمستان و بدون بچه‌ها، مناسب سفر من نبود. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به سایت مجموعه تفریحی چایملونگ به آدرس int.chimelong.com/en_US/GZ مراجعه فرمائید.

 66.jpg

تصویر 66 : بخش کوآلاها در پارک سافاری چایملونگ

 67.jpg

تصویر 67 : نقشه قسمتهای مختلف پارک سافاری چایملونگ

 

تصویر 68 : تیزر تبلیغاتی مجموعه تفریحی چایملونگ

 69.jpg

تصویر 69 : شهربازی مجموعه تفریحی چایملونگ

sgHEwixHNlrM33zd4bgo11hByfQEaHpTg8dllBD9.jpeg

تصویر 70 : پارک آبی مجموعه تفریحی چایملونگ

یک ساعت بعد در هتل به جمع کردن چمدانم پرداختم که خریدهای سوغات و وسایل غیر ضروری را در چمدانی که تازه خریدم قرار داده و شب به دوستم (تاجر اهوازی) تحویل دادم تا در زمان برگشت از ایشان بگیرم و بی‌دلیل دنبال خودم به شنزن و شیامن نبرم. آقا شاهین هم شب که به لابی آمد، اطلاع داد که خانم جاسمین با هتل هماهنگ کرده که من فردا صبح اتاق را تخلیه می‌کنم و روز آخر مجدداً برای یک شب برمی‌گردم و مبلغ 800 یوان هم به من بابت کنسلی پرداخت کرد و من هم 600 دلار دیگر با همان نرخ همیشگی از ایشان چنج کردم. از مسئول پذیرش هتل هم درخواست نمودم صبح ساعت 5:15 من را بیدار کنند. راستی فراموش کردم بگویم که چون من همیشه زمان ناهار و شام را بیرون از هتل بودم لذا در خصوص کیفیت سایر وعده‌های غذایی هتل دانلورد اطلاعی ندارم.

 

 

روز هفتم: جمعه 15 دیماه 1396 (سفر با قطار سریع‌السیر به شنزن، مجتمع تجاری کوکو پارک)

به طور اتوماتیک ساعت 5 صبح از خواب بیدار شده و چمدانم را برداشته و اتاق را تحویل داده و دپوزیت را پس گرفته و پیاده به سمت ایستگاه مترو حرکت کردم. به ایستگاه مترو که رسیدم هنوز درب آن بسته و کسی آنجا نبود. رأس ساعت 5:30 دربها باز شد و من با استفاده از خط 6 و تغییر به خط 2 به ایستگاه راه آهن جنوبی گوانجو رسیدم. چون طبق برنامه و بموقع از هتل راه افتاده بودم، لذا بدون استرس و 80 دقیقه زودتر از زمان حرکت به ایستگاه رسیدم. ایستگاه راه آهن جنوبی گوانجو (اصلی‌ترین ایستگاه راه آهن بین شهری گوانجو) بسیار بزرگ بود به طوری که بجز در شهر اوزاکا ژاپن، هنوز در هیچ جای دیگری ایستگاه به این وسعت ندیده‌ام. شاید برای درک بزرگی ایستگاه، توجه به برنامه زمانی حرکت قطارها روی تابلو اعلانات ایستگاه مناسب باشد.

نیم ساعتی طول کشید تا مراحل کنترل پاسپورت را طی و محل سکوی قطار تندرو شنزن را در طبقه دوم پیدا کنم. در زمان خرید اینترنتی بلیط قطارها، برای این که انواع قطارهای چین را تجربه کنم؛ 3 سطح مختلف آن را خریدم. 15 دقیقه قبل از زمان حرکت، مسئول کنترل بلیط آمده و اجازه ورود به سکو و سوار شدن را داد. موقع سوار شدن متوجه شدم که قطار، هم صندلی VIP دارد و هم صندلی درجه 1 و درجه 2 در واگن‌های مختلف. صندلی من در قسمت VIP قرار داشت که تنها بودم و بقیه صندلی‌های این بخش خالی ماند. مهماندار یک بسته آماده پذیرائی که شامل چند خوراکی کوچک و یک چشم بند و یک جفت دمپائی و روزنامه بود برایم آورد. قطار بدون تأخیر حرکت کرد و سرعتش را تا 254 کیلومتر در ساعت افزایش داد، بعد از آن وارد یک تونل طویل شد که در این قسمت، سرعت قطار تا 304 کیلومتر در ساعت هم رسید، واقعاً سفر دلچسبی بود.

تماشای بیرون قطار چندان جالب نبود و مطلقاً امکان عکاسی از بیرون قطار در آن سرعت هم نداشتم چون عملاً تیرهای چراغ برق متوالی، به هم چسبیده به نظر می‌رسید. دقیقاً رأس ساعت تعیین شده، قطار در ایستگاه راه آهن شمال شنزن (یک ایستگاه کاملاً معمولی) توقف کرد. بعد از کنترل گذرنامه توسط پلیس از ایستگاه شنزن خارج شده و چند قدم آن طرف‌تر تابلوی ایستگاه مترو دیده می‌شد. با پرداخت 4 یوان بلیط قطار خط 5 بسمت ایستگاه مترو Bao’an Center را از دستگاه خودکار خریدم. در ایستگاه تلاقی خط 5 و 1، باجه بلیط فروشی وجود داشت که سراغ بلیط‌های نامحدود را گرفتم. شنزن فقط کارت بلیط‌های 24 ساعته نامحدود به مبلغ 25 یوان دارد که با توجه به زمان اقامتم 6 عدد خریدم، این کارت‌ها از زمان اولین استفاده بمدت 24 ساعت فعال می‌شد. بعد از تعویض قطار، در ایستگاه Gushu پیاده شده و حدود 100 متر بعد در ورودی هتل بودم.

 71.jpg

تصویر 71 : ایستگاه راه آهن جنوبی گوانجو 

 72.jpg

تصویر 72 : صندلی VIP قطار تندرو - بسته پذیرائی قطار تندرو گوانجو به شنزن

 73.jpg

تصویر 73 : ایستگاه راه آهن شمال شنزن و ایستگاه مترو خط 5 در آن

هتل Huading Sheng یک هتل 3 ستاره در ساختمانی چند طبقه بود که طبقات اول تا سوم آن به دفاتر کار اختصاص داشت و طبقه همکف و طبقات 4 و 5 مربوط به هتل بود. مسئول پذیرش هتل با رؤیت برگه رزرو بوکینگ، تقاضای 1008 یوان هزینه اقامت 6 شب را نمود که بعد از پرداخت من، بلافاصله کارت اتاق را تحویل داد و محل صرف صبحانه را هم که در همان طبقه بود با دست نشان داد. من خیلی خوشحال شدم که اتاق به این نزدیکی به ایستگاه مترو و خیلی تمیز و مرتب را با این بهای نازل گرفته‌ام، قیمت تخفیف خورده روی تابلوی هتل هم دقیقاً با عدد پرداختی برگه رزرو من مطابقت داشت. آسانسور هتل طوری طراحی شده که برای رفتن به طبقات مربوط به هتل باید کارت اتاق را به سنسور مخصوصی نزدیک نمائید تا حرکت کند، این حالت برای جلوگیری از ورود افراد غیر از مسافران هتل (کارکنان یا ارباب رجوع دفاتر کار) به طبقات مذکور بود.

امکانات اتاق دقیقاً با آنچه در تصاویر بوکینگ دیده بودم یکسان بود فقط یخچال نداشت! بلافاصله برگه رزرو را کنترل نموده و دیدم در برگه رزرو بوکینگ هم به یخچال اشاره نشده بود و در تصاویر هم چیزی دیده نمی‌شد. کاملاً درست است، من بی دقتی و اشتباه کرده بودم چون تا الان هتل 3 ستاره بدون یخچال ندیده بودم و اصلاً تصور نمی‌کردم که حتی چنین امکاناتی را هم باید دقیق در لیست امکانات اتاق کنترل نمایم؛ بالاخره سفر عجله‌ای با یک سفر دقیق کاملاً از پیش برنامه‌ریزی شده باید فرق‌هائی داشته باشد! بنابراین امکان اعتراض نداشتم، پس سعی کردم شرایط بوجود آمده را بپذیرم؛ بالاخره هر چقدر پول بدهید آش می‌خورید. فضای اتاق نسبتاً بزرگ با پنجره‌های قابل قبول رو به خیابان پشتی هتل و دارای سرویس حمام و دستشویی اختصاصی با جداکننده ثابت شیشه‌ای سکوریت مات یک تکه به داخل اتاق بود.

امکانات اتاق شامل یک تختخواب بزرگ دونفره، تلویزیون مسطح سایز متوسط، کاناپه، صندلی گَردان، کتری، لیوان و فنجان، ماسک ضدحریق، و ... که همگی سالم و تمیز بود. چند کابل شارژ گوشی تلفن همراه، و یک دستگاه حشره کش برقی با قرص‌های آن هم داخل دراور کنار تخت بود که این آخری را قبلاً در هتل‌ها تجربه نکرده بودم! لوازم مصرفی مثل دمپائی روفرشی، مسواک، خمیردندان، شانه، ژیلت اصلاح صورت، شامپو و نرم کننده هم در سرویس بهداشتی اتاق وجود داشت (و البته هر روز شارژ هم می‌شد). مینی‌بار اتاق هم شامل چای کیسه‌ای و آبمعدنی بود (که هر روز رایگان شارژ می‌شد).

 74.jpg

تصویر 74 : ورودی ساختمان هتل Huading Sheng

 75.jpg

تصویر 75 : راهروی طبقه 4، سرویس بهداشتی اتاق من

 76.jpg

تصویر 76 : امکانات اتاق من

وسایل را در اتاق جا داده و کمی استراحت نموده سپس از هتل بیرون زدم. با خط 1 مترو تقریباً 20 ایستگاه بعد که حدود یک ساعت طول کشید در ایستگاه Shopping Park پیاده شدم. مترو شنزن تعداد خطوط بیشتری نسبت به گوانجو داشت و نقاط تلاقی آن هم خیلی بیشتر بود که امکان دسترسی به اکثر مکان‌های مهم مرکز شهر را بسادگی بوجود می‌آورد. قیمت کرایه در خطوط مترو شنزن برحسب تعداد ایستگاه طی شده متفاوت بود و به همین دلیل اگر بخواهید بلیط تک سفره بخرید باید دقیقاً مقصد را مشخص و برحسب آن قیمت از 2 تا 10 یوان متغییر بود که با توجه به دور بودن هتل من از مرکز شهر خیلی به صرفه بود که از کارت اعتباری استفاده کنم.

Shopping Park یک مجتمع ایستگاهی بود که فروشگاه‌های تجاری در چندین طبقه تا روی زمین را داخل خود جای داده بود، این حالت در تعداد زیادی از ایستگاه‌های مترو شنزن وجود دارد. مجتمع تجاری لوکس Coco Park در چندین طبقه در کنار مجتمع ایستگاهی Shopping Park قرار دارد. فروشگاه‌های بزرگ و لوکس پوشاک و لوازم آرایشی در آن به وفور دیده می‌شد که قیمت اجناس آن بسیار نجومی بود به عنوان مثال یک کت تک مردانه با کیفیت و خوش دوخت حدود 2200 یوان قیمت داشت که به قیمت آن زمان تقریباً 2 برابر گران‌ترین کت تک هاکوپیان در ایران بود. نم نم باران شروع شد لذا تصمیم گرفتم در مجتمع غذا بخورم تا باران قطع شود. اغذیه فروشی‌های چینی بسیار تمیز و لوکس بودند ولی غذاهایشان ظاهر و بوی بدی داشت که تصور تجربه آن را غیرممکن می‌نمود، من واقعاً آدم بدغذایی نیستم ولی اینجا وضع فرق می‌کرد.

بالاخره در برگرکینگ یک همبرگر ایتالیائی با نوشابه به قیمت 57 یوان سفارش داده و در سالن دوم آن میل کردم که کیفیتش رضایتبخش بود و به تراس آزاد مجتمع هم دسترسی داشت. بوضوح از وضعیت ظاهری فروشگاه‌ها، خودروها و مردم در شنزن می‌شد وضعیت اقتصادی بهتر کسب و کارشان را درک نمود. تعداد زیادی بنز، بی‌ام‌و، ولوو و ... در خیابانهای شهر جولان می‌دادند. شنزن در نگاه اول، مدرن‌تر و پیچیده‌تر از گوانجو بود البته زیر پوست این تجدد، ناهنجاری اجتماعی هم بیشتر بود مثلاً به تناوب جوانان سیگاری (بخصوص خانمها) با حِسی از تفاخر (یا معتادان به الکل که رفتارهای غیر مرسوم داشتند) به چشم می‌آمد. پوشش‌های جوانان عجیب و غریب‌تر و مدل‌های آرایش‌شان هم غلیظ‌تر از گوانجو بود، مثلاً در مترو خانمی با دوستش مشغول صحبت بود که نصف موهای سرش را تراشیده و بقیه موهایش هم به رنگ سبز بود!  بعد از 3 ساعت گشت و گذار در این دو مجتمع و خیابانهای اطراف از همان مسیر با مترو به هتل بازگشتم. برداشتم از وضعیت هتل این بود که بیشتر یک هتل ارزان غیراستاندارد شهر است و برای سفرهای کاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. علیرغم این که درخواستم اقامت در طبقه با ممنوعیت استعمال سیگار بود و تابلوهایش هم به دیوارها آویزان بود ولی بوی سیگار در راهرو بوضوح حس می‌شد و کسی هم بجز من ناراضی نبود!

 77.jpg

تصویر 77 : کارت اعتباری 24 ساعته و نقشه مترو شنزن

 78.jpg

تصویر 78 : نقشه کرایه مترو شنزن برحسب ایستگاه‌های طی شده

 79.jpg

تصویر 79 : ورودی مجتمع تجاری Coco Park

 80.jpg

تصویر 80 : اغذیه فروشی‌های چینی در مجتمع تجاری Coco Park

 81.jpg

تصویر 81 : برگرکینگ در مجتمع تجاری Coco Park

 82.jpg

تصویر 82 : مجتمع تجاری Coco Park

 

روز هشتم: شنبه 16 دیماه 1396 (Shenzhen City Mall، Gangqin Museum و Dongmen Pedestrian Street)

ساعت 7:30 صبح با صدای زنگ گوشی از خواب برخاسته و برای صرف صبحانه، به رستوران هتل رفتم. برای دقایقی همچون انسانهای برق گرفته؛ خشکم زد و عرق سردی بر پیشانی‌ام نشست! آن جمله سایت بوکینگ در ذهنم مجسم شد: تمامی کارکنان هتل چینی هستند!! تازه حالا معنی‌اش را درک کردم و همچنین متوجه علت تأکید هتل دانلورد (گوانجو) بر بین‌المللی بودنش می‌شدم. چون همه چینی بودند بنابراین فقط غذای چینی طبخ شده بود آن هم در دو سه نوع محدود که بسیار شور و کمی چرب بود ضمن آن که قاشق و چنگال هم وجود نداشت! حتی دریغ از یک لیوان چای یا قهوه، به سختی یک کم غذا برداشتم ولی بجز تخم مرغ آب‌پز، بقیه از شوری قابل خوردن نبود. بنابراین کم دردسرترین و اصلی‌ترین غذای روزانه من در چین هم به کابوس تبدیل شد!

واقعاً یک هتل 3 ستاره با امتیاز 7.5 نظرات کاربران سایت بوکینگ به این بدی هم می‌تواند باشد؟ من چه کرده‌ام با این هتل انتخاب کردنم واقعاً باید یک کاپ قهرمانی به من جایزه بدهند که چنین هتلی را کشف کردم! اینجا تنها وقتی بود که خدا را شکر کردم که همسرجان همراهم نیست چون ایشان بدون صبحانه کلافه می‌شود البته بسادگی می‌تواند ناهار و شام نخورد. بنابراین به شما توصیه می‌کنم برای رزرو هتل در چین، خیلی به جزییات دقت کنید و در موردش تأمل نمایید. یاد شرایط مشابه در رزرو هتل برای ایتالیا افتادم، آنجا باید حواستان باشد که بسیاری از هتل‌های ارزان قیمت دارای توالت و حمام مشترک با سایر اتاقها هستند که معمولاً براحتی بیان نمی‌شود البته من در رُم و میلان، هتل را درست انتخاب کرده بودم و چنین مشکلی نداشتم.

 83.jpg

تصویر 83 : سالن صبحانه خوری هتل HuadingSheng

برنامه امروزم صرفاً دیدن شهر و خرید است بنابراین بعد از طی 23 ایستگاه در خط 1 مترو شنزن به ایستگاه Science Museum رفته و به بازدید مجتمع تجاری Shenzhen City Mall پرداختم. بعد از کمی پاساژگردی به مک کافی رفته و یک مافین با قهوه سفارش دادم که 36 یوان شد و توانست مزه صبحانه هتل را شسته و از یاد ببرد. سپس به سمت موزه Gangqin Museum شروع به قدم زدن کردم و در میانه مسیر به یک پاساژ لوازم التحریر فروشان رسیدم. وای خدا من چه بهشتی را کشف کردم، باید بگویم من عاشق لوازم التحریر هستم و از تماشای مغازه‌های آن از کودکی بسیار به وجد می‌آیم و لذت می‌برم در ضمن عقلم از کار می‌افتد و مقدار قابل توجهی خرید می‌کنم به طوری که همیشه بیش از 100 عدد خودکار نو و استفاده نشده و ده‌ها بسته از انواع مدادرنگی، ماژیک، آبرنگ، چسب، جامدادی و ... در کمد من در منزل هست و معمولاً بخشی از آنها فاسد شده و دور ریخته می‌شود.

از تماشای لوازم التحریرهای این پاساژ 2 ساعتی سرگرم شده و کلی حظ بردم البته 200 یوان هم خرج پشت دستم گذاشت که اصلاً به هیچکدام احتیاج ندارم ولی خرید لوازم التحریر به اختیار خودم نیست. این را هم اضافه کنم، علیرغم کیفیت بسیار عالی محصولات اینجا تازه قیمت‌های آن هم واقعاً در مقایسه با ایران مناسب بود و اگر به شکل عمده خرید می‌کردید که تقریباً مفت می‌شد. متأسفانه موزه Gangqin Museum بدلیل تعمیرات موقتی تعطیل بود و نتوانستم از آن بازدید نمایم ولی گشت و گذار در پاساژها و فروشگاه‌های انواع سازهای موسیقی بسیار دلچسب بود، تا الان این همه ساز موسیقی مثل پیانو، اُرگ، ویولن و ... با این تنوع بالا و کیفیت را یک جا ندیده بودم. نم بارانی زده و هوا را لطیف نموده لذا کمی در Shennan Bld قدم زده و از طریق ایستگاه Yannan در خط 2 به ایستگاه Hubei رفتم. پیاده‌روی در هوای لطیف مسیر تا Dongmen Pedestrian Street بسیار لذتبخش بود و نسیم ملایمی به صورتم می‌خورد. روی پل عابر پیاده یک متکدی چینی به سَبک متکدیان پاکستانی نظرم را به خود جلب کرد و تنها موردی بود که در چین دیدم البته بی‌اختیار کمک کوچکی به او کردم.

 84.jpg

تصویر 84 : مجتمع تجاری Shenzhen City Mall

 85.jpg

تصویر 85 : کافی مک مجتمع تجاری Shenzhen City Mall

 86.jpg

تصویر 86 : خیابان‌های اطراف مجتمع تجاری Shenzhen City Mall

 87.jpg

تصویر 87 : اطراف موزه Gangqin Museum

 88.jpg

تصویر 88 : خیابان Shennan Bld

 89.jpg

تصویر 89 : مسیر دسترسی به Dongmen Pedestrian Street

خیابان Dongmen Pedestrian Street یک خیابان نسبتاً کم عرض مخصوص پیاده‌روی و ویترین گردی بود که همه فروشگاه‌های آن به انواع پوشاک و اغذیه فروشی اختصاص داشت. تقریباً اکثر مغازه‌ها بزرگ بود و معمولاً در جلوی‌شان چند نفر دادزن به تبلیغ و جذب مشتری مشغول بودند، برخی هم یک صدای ضبط شده را با باندهای غول پیکر پخش می‌کردند. در هر حال این خیابان از جنب و جوش و پویایی خاصی برخوردار بود و من تا عصر به خرید مشغول بودم که چندین پیراهن، بلوز و کاپشن با کیفیت خوب و قیمت عالی در حراجی‌ها خریدم (نزدیک 1500 یوان!). یک مغازه میوه فروشی هم در میان خیابان نظرم را به خود جلب کرد، یک خانم با دستکش و وسواس زیاد میوه‌ها را کاملاً شسته و سپس پوست کنده و خرد می‌کرد و یک فروشنده آقا هم میوه‌های انتخابی را وزن کرده و به شکل آماده مصرف به قیمت هر کیلو 18 یوان به مشتریان عرضه می‌نمود.

من چند قطعه میوه یاکا، استار، انبه، توت فرنگی، توت سیاه و ... انتخاب کردم که 16 یوان شد و کمی آن طرف‌تر روی نیمکتی سنگی نشسته و میل نمودم، جای شما خالی خیلی خوش طعم بود. اغذیه فروشی‌های چینی به عرضه انواع اعضای جنبندگان مشغول بودند و مشتریان زیادی هم داشتند. اوایل شب با استفاده از ایستگاه Laojio در خط 1 به هتل بازگشتم. دوچرخه فانتزی و کوچک یک پسر جوان و گاری دستی باربری دیگری توی مترو به نظرم جالب آمد. چون امروز زیاد خرید کردم، انواع اسکناس‌های یوان برایم باقی ماند و تماشای آن خالی از لطف نیست زیرا در برگه‌های راهنمای تور تأکید شده بود که در هنگام رد و بدل کردن پول بویژه با رانندگان تاکسی مراقب تعویض اسکناس‌های شبیه هم و تقلبی باشید.

 90.jpg

تصویر 90 : خیابان Dongmen Pedestrian Street

 91.jpg

تصویر 91 : میوه فروشی جالب

92.jpg

تصویر 92 : اغذیه فروشی‌های چینی

 93.jpg

تصویر 93 : دوچرخه فانتزی و گاری دستی باربری در مترو

 94.jpg

تصویر 94 : انواع اسکناس‌های یوان

 

روز نهم: يکشنبه 17 دیماه 1396 (پارک Lianhuan Shan Park، گالری هنری Gun Shayn Art Gallery و ... )

صبح با صدای قطرات باران که به پنجره اتاق می‌خورد از خواب بیدار شدم ولی چون انگیزه‌ای برای رفتن به صبحانه خوری هتل نداشتم لذا مجدداً پتو را روی سرم کشیده و تا حدود 9:30 خوابیدم بعداً یک چائی توی اتاق خورده و به سمت ایستگاه مترو به راه افتادم. توی مسیر موتورسیکلت‌هائی که برای خودشان چترهای برزنتی به عنوان سقف ساخته بودند جلب توجه می‌کرد. در ایستگاه Shopping Park از خط 1 به خط 3 تغییر مسیر داده و در ایستگاه Lianhuacum پیاده شدم. بعد از چند قدم پیاده روی وارد پارک Lianhuan Shan Park شدم. یک دریاچه بزرگ در وسط پارک قرار داشت که بعد از آن باران صبحگاهی روح‌نواز بود. درختان و گل‌های متنوعی در این پارک طراحی شده بود. یک قسمت هم به تابلوهای فلزی نصب شده روی دیوار با مضامینی از جنگ‌ها و جانفشانی‌های گذشته گرفته تا افراد موفق امروز اختصاص داشت و چون هیچ توضیحات انگلیسی نداشت و روی اینترنت هم چیزی پیدا نکردم لذا بیشتر از این نمی‌دانم. بازدید من از بخش کوچکی از این پارک 150 هکتاری یک ساعت طول کشید سپس از خروجی دیگری از آن بیرون رفتم.

 95.jpg

تصویر 95 : موتورسیکلت‌های سقف‌دار

 96.jpg

تصویر 96 : پارک Lianhuan Shan Park

 97.jpg

تصویر 97 : تابلوهای فلزی

در همان نزدیکی به گالری نقاشی Gun Shayn Art Gallery رسیدم که تماشای نقاشی‌ها و ابزارها و وسایل بجامانده از یک نقاش قرن بیستمی حدود یک ساعت به طول کشید. موضوع نقاشی‌ها اکثراً به کار و زندگی روزمره مردم مربوط و بسیار ساده بود شاید به همین علت بسیار به دل من نشست. سپس از طریق خط 7 به ایستگاه در محل تلاقی با خط 3 رفتم که یک مجتمع ایستگاهی جذاب و پویا داشت.

 98.jpg

تصویر 98 : گالری نقاشی Gun Shayn Art Gallery

 99.jpg

تصویر 99 : آخرین تصویر بجا مانده از نقاش بانضمام ابزارهایش

 100.jpg

100 : چند تابلوی نقاشی زیبای گالری

 

لطفاً ادامه سفرنامه را در قسمت سوم هم مطالعه فرمایید.