Istanbul, Beni Unutma ، استانبول، فراموشم نکن!

4.5
از 41 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
زیباترین نقطه‌ی دنیا در مرز آسیا و اروپا، همینجاست! +تصاویر

bn.4.jpg

Istanbul, Beni Unutma

(استانبول، فراموشم نکن!)

پرواز شماره‌ی W5115 هواپیمایی ماهان از زمین بلند شد.

از پنجره‌ی هواپیما می‌بینم که شهر مدام کوچک و کوچک‌تر می‌شود.

شهری که یک تکه از قلبم پیشش ماند.

خداحافظ استانبول

بازهم خواهم آمد.

زمان در سفر برای من این‌طور تقسیم می‌شود: صبح زود بیدار شوم و صبحانه‌ی کاملی ترجیحا شامل خوراک‌های گرم در هتل بخورم بعد از مکان‌های دیدنی که ساعات کار مشخصی دارند به صورت فشرده دیدن کنم. عصرها در کوچه و خیابان‌ها بگردم، در کافه‌ها بنشینم و به زندگی مردم محلی نگاه کنم و چه بهتر که مقصدِ سفر، شب‌های زنده‌ای داشته باشد و من در کوچه و پس کوچه‌هایش و لابلای جمعیت چرخ بخورم و بگردم. همراه با مردمِ اهل موسیقی، چهارزانو روی زمین دور‌تا‌دور یک نوازنده‌ی خیابانی بنشینم و ساعت‌ها به هیچ چیز فکر نکنم. اگر آن مقصد مکان خوبی برای خرید‌های خوب هم باشد که دیگر هیچ و استانبول، هرچه من می‌خواهم همه را یکجا داشت.

سفر استانبولِ من و همسرم برای حدود یک سال پیش و اواخر شهریورماه 96 است. با رزرو هتل از سایت بوکینگ و خرید بلیط پرواز ماهان از سایت فلایتیو برنامه‌ی سفر قطعی شد. سال گذشته هنوز قیمت‌ها بالا نرفته بود و ما پرواز رفت و برگشت صبح به شب را نفری 840 هزار تومان خریدیم. هتل انتخابی ما Trass hotel ، یک هتل کوچک ولی تمیز، نزدیک به میدان تقسیم با قیمت 353 دلار برای پنج شب بود.

مکان‌های دیدنی، رستوران‌ها، خوراکی‌های مخصوص و خلاصه هر نوع اطلاعاتی، یادداشت و همه‌ی نقاط مورد نظر روی نقشه‌ی گوگل ثبت شد.

روز سفر با اسنپ و مبلغ 45 هزار تومان به فرودگاه امام رفتیم و در همان بدو ورود، از صف بلند بالای ورودیِ فرودگاه و شلوغی عجیب و غریبش تعجب کردیم. چیزی که امسال کمتر دیده می‌شد و با توجه به قیمت بلیط و ارز، حجم سفرها به شدت کم شده است. تقریبا نیم ساعت در صف ورود به فرودگاه و یک ساعت در صف خروج منتظر شدیم. پرواز راس ساعت بلند شد و صبحانه‌ی قابل قبولی سرو شد. در آن لحظه احساس خاصی نسبت به این سفر نداشتم، چه بسا از رفتن به استانبول زیاد راضی هم نبودم. این احساس برمی‌گشت به زمان سفرم به روسیه (تیرماه) و مسئول گیتِ پرواز، که غرغرکنان می‌گفت تعداد مسافران ترکیه زیاد است و هرکس با 500 هزارتومان به ترکیه می‌رود و چه و چه و چه ... من هم احساس می‌کردم از همان‌هایی هستم که مسئولِ گیت می‌گفت. البته احساسِ اشتباهی بود و در کل حرف ایشان نیز اشتباه.

طبق عادت برای دوره‌ی مسافرت، برنامه‌ی روزانه داشتیم که مبادا چیزی را از قلم بیندازیم. البته تصمیم دارم در سفرهای آتی (معلوم نیست با این وضعیت قیمت ارز و بلیط و عوارض چه زمانی محقق شود!) سعی کنم سفری بدون برنامه‌ی از قبل چیده شده بروم و جمله‌ی هرچه پیش آید خوش آید را تجربه کنم. برنامه‌ی سفر به صورت زیر بود:

01.JPG

روز اول: استانبول، سلام

بعد از حدود 3 ساعت به فرودگاه آتاتورک رسیدیم و مراحل ورود خیلی راحت و ساده انجام شد. برای رفتن به هتل راه‌های مختلفی وجود داشت. استفاده از شاتل‌های هتل، تاکسی و نیز مترو.

مسیر مترو، برای هتل‌های محدوده‌ی تقسیم به این صورت است که خط M1 یا خط قرمز را سوار و سپس در ایستگاه ینی‌کاپی خط مترو را عوض کرده و وارد خط M2 یعنی خط سبزرنگ به سمت حکی عثمان شده و در ایستگاه تقسیم پیاده می‌شوید. این موضوع را مدنظر داشته باشید که در استانبول برای تغییر خط‌های مترو هربار باید کارت زده شود.

راه دیگر، استفاده از اتوبوس‌های هاواباس است که در خروجی فرودگاه ایستگاه دارند و هر نیم ساعت یکبار مستقیم به تقسیم می‌روند و چند ایستگاهِ محدود دارند. هزینه‌ی این اتوبوس‌ها نفری 12 لیر است و ایستگاه پایانی آن‌ها در میدانِ تقسیم، روبروی هتل دیوان و هتل تایتانیک سیتی قرار دارد.

هتلِ ما در ابتدای خیابان تارلاباشی و بعد از هتل کارتون قرار داشت با 5 دقیقه پیاده‌روی از میدان تقسیم به هتل رسیدیم و اتاق را زودتر از موعد مقرر تحویل گرفتیم.

2.jpg

اتاق ما در هتل تراس

بعد از کمی استراحت به سمت خیابان استقلال رفتیم. متاسفانه به دلیل انجام عملیات عمرانی و تعویض سنگفرش خیابان، خبری از تراموای معروف استقلال نبود.

خیابان استقلال، ترکیبی از موسیقی، رنگ، نور، شادی، عشق و لبخند است. این خیابان در قسمت اروپایی شهر استانبول و در منطقه بی‌اوغلو قرار دارد. طول تقریبی آن 1.4 کیلومتر و مملو از کافه، رستوران، بوتیک و مرکز خرید است و تقریبا در تمام ساعات شبانه روز مملو از جمعیت. شب‌های زنده‌ی استقلال و کوچه‌های معروف و جذابش یکی از بهترین قسمت‌های سفر ما بود. محال است عاشق این خیابان نشوید. قدم زدن از ابتدا تا انتهای این خیابان، نشستن در کافه‌هایش، قهوه خوردن و به هیاهوی خیابان نگاه کردن، جمع شدن اطراف گروه‌های موسیقیِ خیابانی و کوچه‌های زنده و پراز صدای موسیقی‌اش، همین‌ها باعث شد که شهر در اعماق قلبم نفوذ کند.

hkYba3AaorrYRRafd3mDooWLNaHIOlpPuVaMa5k2.jpeg

خیابان استقلال در دست تعمیر

شب‌ها در خیابان استقلال، گاری‌های فروش بلوط، بلال و صدف را می‌بینید (ترکیب صدف با برنج فلفلی خیلی خوشمزه است) و امتحان این خوراکی‌های خیابانی و خاصِ ترکیه یکی از تجربه‌های جذاب سفر است.

5.jpg

6.jpg

6-1.jpg

کبابی‌های خیابانی

اولین مکانِ دیدنی که بازدید کردیم کلیسای سنت آنتونی پادوا بود که در امتداد خیابان استقلال قرار داشت. این کلیسای کاتولیک در دوره‌ی امپراطوری روم، بزرگترین کلیسای کاتولیک استانبول بوده که توسط ایتالیایی‌ها ساخته شده است. از نکات قابل ذکر این کلیسا، حضور پاپ ژان بیست و سوم قبل از انتخاب به عنوان پاپ و به عنوان سفیر رسمی واتیکان در این کلیسا به مدت ۱۰ سال است.

EBXE9pZFyivKlfumjcdQacAZunIXhjqm6ViswcPI.jpeg

8.jpg

9.jpg

10.jpg

بعد از بازدید از کلیسا به یکی از کافه‌های زنجیره‌ای و معروف استانبول به نام مادو رفتیم و دوندورما یا همان بستنی خوردیم. سپس استقلال را تا انتها ادامه دادیم و به محله‌ی گالاتا رسیدیم.

برج گالاتا یا نماد استانبول، جذاب و دوست داشتنی، از آن برج‌های بلند مخابراتی و مدرن نیست. برجی‌ست قدیمی‌ با اصالت و متفاوت. گالاتا در قدیم برج مسیح نام داشته و به عنوان برج نگهبانی استفاده می‌شده است. پس از فتح شهر به دست عثمانی‌ها، برج به زندان تبدیل می‌شود. تاثیر هنر و معماری دوره اسلامی و عثمانی در تزئینات و کاشیکاری‌های گالاتا به چشم می‌خورد. در طبقه‌ی بالای برج، کافه‌ای قرار دارد و از بیرون آن دید 360 درجه‌ای از شهر استانبول و تنگه بسفر.

11.jpg

12.jpg

13.jpg

نمای پانوراما از بالای برج گالاتا

بعد از بازدید از برج گالاتا و عبور از کوچه پس‌کوچه‌هایی با شیب تند و پله‌های فراوان به پل گالاتا رسیدیم. یک پل دو طبقه بر روی خلیج شاخ طلایی که شمال و جنوب قسمت اروپایی استانبول را به‌هم وصل می‌کند. در سمت دیگرِ پل، اسکله امین‌اونو و بازار ادویه یا مصری‌ها، و در حاشیه‌ی اسکله، کشتی‌های ماهی‌گیری قرار دارند که ساندویچ ماهیِ گریلِ معروف به نام بالیک اکمک را به قیمت 10 لیر می‌فروشند. برای شام از این ساندویچ‌ها گرفتیم که نیم‌پز بود و بوی شدید ماهی می‌داد و من که اصلا دوست نداشتم. روبروی اسکله امین‌اونو ایستگاه اتوبوس‌ها قراردارد و ما از همانجا با اتوبوس به میدان تقسیم برگشتیم.

14.jpg

15.jpg

16.jpg

برای استفاده از مترو و اتوبوس و همینطور کشتی‌های دولتی باید استانبول کارت تهیه کنید و هر کارت را می‌توانید چند بار به تعداد افراد استفاده کنید. البته تخفیف‌های این کارت‌ها به صورت پلکانی کم می‌شود و اگر تعدادتان زیاد است به نظرم بهتر است برای هردو نفر یک کارت تهیه کنید. مبلغ خود کارت 7 لیر است که به میزان مورد نیاز شارژ می‌شود. دستگاه‌های شارژ در همه ایستگاه‌های تراموا و مترو وجود دارد و کار با آن‌ها خیلی ساده است. کافیست کارت را در مکان مشخص بگذارید و هر اسکناسی که مدنظرتان است وارد دستگاه کنید. کل مبلغ وارد شده، در کارت شارژ می‌شود.

 قبل از رفتن به هتل، کمی در خیابان استقلال قدم زدیم و شب‌های استقلال را دیدیم. گروه‌های موسیقی خیابانی در گوشه گوشه استقلال مشغول بودند و در بین آن‌ها گروه‌های ایرانی هم بود.

17.jpg

فروشگاه‌های زنجیره‌ای سیمیت سرای و بورک‌های خوشمزه

17-1.jpg

خوشمزه فروشی‌های استقلال

جدول هزینه‌های روز اول (هزینه خریدهای شخصی در نظر گرفته نشده است):

18.JPG

روز دوم: قسطنطنیه یا کنستانتینا؟

صبحانه‌ی هتل تراس، متنوع و قابل قبول بود و تقریبا هر روز تغییرات اندکی داشت.

19.jpg

19-1.jpg

بعد از صرف صبحانه با مترو به سمت مسجد سلمانیه رفتیم. مسجد سلیمانیه یا مسجد جامع، توسط معمار سینان و به دستور سلطان سلیمان ساخته شده‌است. سبک معماری آن، مانند دیگر کارهای سینان و معماران عثمانی ترکیبی از سبک معماری بیزانسی و اسلامی است.

20.jpg

21.jpg

22.jpg

23.jpg

24.jpg

25.jpg

وضوخانه مسجد

25-1.jpg

محل عبادت بانوان

پشت مسجد سلیمانیه یک گورستان و دو آرامگاه، شامل مقبره های سلطان سلیمان اول و دخترش مهری‌ماه سلطان، چند پادشاه و شاهزاده دیگر عثمانی و همسر بانفوذ سلیمان، خرم سلطان قرار دارد.

26.jpg

27.jpg

مقبره خرم سلطان

سپس از محوطه بازار بزرگ استانبول یا کاپالی چارشی عبور کردیم و با تراموا به سمت مسجد سلطان احمد رفتیم. به دلیل ساعت نماز امکان بازدید از داخل مسجد نبود و ما به همان نمای بیرونیِ آن بسنده کردیم. این مسجد به دستور سلطان احمد اول بنا شده و خودش نیز در همین مسجد دفن شده‌ است. این مسجد ورودیه ندارد و بازدیدِ آن رایگان می‌باشد. تفاوت زیادی بین مساجد ترکیه با مساجد ایران وجود دارد. سبک معماری مساجد ترکیه با آن گنبدهای فراوان و رنگ‌بندی‌های ساده، در برابر مساجد ایران با مناره‌های بلند و گنبدهای کاشی‌کاری شده و پرنقش و نگار. البته هردو سبک خاص خودشان را دارند و زیبا هستند اما به نظر من جلوه گنبد مسجد شیخ لطف اله اصفهان کجا و باقی گنبدها کجا.

28.jpg

مسجد سلطان احمد شاهکاری است از آقا ‌محمدِ معمار که ساخت آن هفت سال طول کشیده و شش مناره‌ی‌ باریکِ آن از بسیاری نقاط شهر پیداست.

ایاصوفیه، روبروی مسجد سلطان احمد قرار دارد.

29.jpg

ایا‌صوفیه به مدت ۱۰۰۰ سال کلیسای پر‌افتخار امپراتوری روم شرقی بوده و درقرن پانزدهم توسط معمار سینان به مسجدی با‌شکوه تبدیل شده و گنبدی بزرگ به ارتفاع ۵۶ متر دارد. ترکیب شکوه امپراتوری بیزانس و عثمانی بنای فوق العاده‌ای را به وجود آورده‌ است.

ایا صوفیه یا حاجیا سوفیا یا هاگیا صوفیا، کلیسای مسیحیت شرق بود که ساختمان فعلی آن در دوره امپراتوری بیزانس ساخته شد. پس از فتح استانبول، سلطان محمد دستور داد کلیسای ایاصوفیه را به مسجد تبدیل کنند. سلطان سلیمان دستور داد نقاشی‌ها و نگارگری‌های داخل ایاصوفیه را بپوشانند تا نماز جمعه در آنجا خوانده شود. سلیم دوم به معمار سینان دستور داد که ایاصوفیه را مرمت کند. در زمان مراد سوم، مناره، منبر و محراب، به ساختمان ایاصوفیه افزوده و در زمان مراد چهارم، آیاتی از قرآن بر روی دیوارها و سقف ایاصوفیه نوشته شد. علاوه بر این لوحه‌هایی دور تا دورِ سقف ایاصوفیه نصب شد که روی آن‌ها نام الله، محمد، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن و حسین به چشم می‌خورد. در نهایت پس از به قدرت رسیدن آتاتورک، ایاصوفیه به موزه تبدیل شد.

برای ناهار به کوفته سرای سلطان احمد رفتیم که درست روبروی محوطه‌ی مسجد آبی و ایاصوفیه قرار دارد با قدمتی طولانی و رتبه‌ی خوبی هم در تریپ ادوایزر. شیش کباب، مشابه چنجه خودمان و کوفته کباب که شبیه به کباب لقمه بود و همراه یک سس فلفلیِ خوب و قرمز رنگ (ترکیبی از پاپریکا و چیلی) و ترشی فلفل سبزهای درشت، سرو می شد، سفارش دادیم. دسر پودینگ برنج بود که در ترکی به آن سوتلاچ گفته می‌شود. همه‌ی غذاها بی‌نهایت خوشمزه و با کیفیت بود.

30.jpg

31.jpg

31-1.jpg

کوفته کباب های ذغالی

32.jpg

سوتلاچ

بعد از ناهار برای بازدیداز آب انبار باسیلیکا یا یرباتان سرای که در همان منطقه است رفتیم.

"قصر غرق شده"، نامی است که مردم استانبول به مجلل ترین آب انبار امپراطوری روم نسبت داده‌اند. قدمت این بنای حیرت انگیز متعلق به دوره بیزانس است و دارای  336 ستون مرمریِ قوس دار به ارتفاع 9 متر می‌باشد. ستون‌ها در 12 ردیف به طور منظم قرار گرفته‌اند. هنگام عبور از راهروی بازدید، تاریکی فضا و نورپردازی نارنجی رنگ ستون‌ها در کنار موسیقی هیجان‌انگیزی که پخش می‌شد، حسی دلهره‌آور به جانم انداخت. در انتهای راهروی بازدید، دو سرستون قدیمی و غول پیکرِ مدوسا قرار دارد و درکنارآن حوضچه‌های پر از ماهی های ریز و درشت. در افسانه‌های یونان باستان، مدوسا دختر زیبائی بود که به معبد آتن پیشکش شده بود. پوسایدن(خدای دریاها)، خواستگاری که از مدوسا جواب رد شنیده بود، برای انتقام او را به پیرزنی زشت با موهایی از مار بدل کرد. پیرزن به هرکس نگاه می‌کرد سنگ می‌شد و در آخر توسط پرسئوس پسر زئوس کشته شد و سرش از بدن جدا گردید.

33.jpg

34.jpg

35.jpg

36.jpg

برنامه‌ی عصر، بازدید از مرکز خرید کاله بود. هر فردی هرچقدر بی‌میل به خرید و پاساژ گردی، وقتی پایش به استانبول می‌رسد دلش می‌خواهد دست در جیب برده و کمی ولخرجی کند.  مرکز خرید کاله یکی از اوتلت سنتر‌های استانبول با 4 طبقه شامل فودکورت در طبقه بالا، فروشگاه کارفور در طبقه‌ی پایین و فروشگاه‌هایی از کلیه‌ی برندهای ترک است. خبری از زارا، منگو و این چنین برندهایی نیست. بعد از کمی خرید و گشت و گذار داخل مرکز خرید به طبقه بالا و فودکورت رفتیم و کمپیر و پیده استانبول را تست کردم.

37.jpg

برای برگشت از کاله سنتر با تراموای خط T1 به ایستگاه کاباتاش و از آنجا با فانیکولار به میدان تقسیم رفتیم. فانیکولار کابینی است که به وسیله تسمه در فاصله‌ی میدان تقسیم و اسکله کاباتاش کشیده می‌شود و تنها یک ایستگاه دارد .

آن‌شب بازهم خیابان استقلال بود و بازدید از کوچه‌ی نویزاده، کوچه ای باریک و پر از کافه و رستوران که شب‌ها همیشه شلوغ است و جذاب و در نهایت گشتی در پاساژ چیچک زدیم، همینطور از برگرهای خیس و معروف که در ابتدای خیابان استقلال به فروش می‌رسد، امتحان کردیم که واقعا خوشمزه ومتفاوت بود.

38.jpg

39.jpg

 

جدول هزینه‌های روز دوم:

40.JPG

 

روز سوم: مرغ‌های دریایی بازیگوش!

برای رفتن به بویوک آدا هم می‌توان از کشتی‌های خصوصی با نرخ‌های مختلف استفاده کرد و هم از کشتی‌های دولتی.

یکی از معروفترین شرکت‌های دولتی در این زمینه، شهیر هاتلاری است که از وبسایت آن، ساعت حرکت کشتی‌ها از هر ایستگاه را می‌توان دید. به علت تعطیل بودنِ اسکله‌ی کاباتاش، با تراموا به اسکله امین‌اونو رفتیم تا به بویوک آدا برویم. هزینه‌ی استفاده از کشتی‌های دولتی از طریق استانبول کارت قابل پرداخت است.

کشتی‌های دولتی در چند جزیره توقف دارند و ایستگاه آخر بویوک آدا است. در مسیر جزیره، مرغ‌های دریایی در کنار کشتی پرواز می‌کنند و مسافرین با پرتاب تکه‌های نان از آن‌ها استقبال می‌کنند که خیلی جالب و زیبا بود.

بویوک آدا جزیره‌ای زیبا و پر از توریست بود. قیمت بستنی در جزیره برخلاف گفته خیلی‌ها مناسب و هر بستنی 4 اسکوپی 5 لیر قیمت داشت. برای گشت داخل جزیره، هم می‌توان پیاده روی کرد که مسیر، سربالایی و کمی سخت است (مخصوصا برای افراد میانسال)، هم اینکه امکان کرایه دوچرخه و یا درشکه سواری موجود است. با انتخاب درشکه و سوار شدن بر آن، از مسیر زیبایی بالا رفتیم. در یک طرف خانه‌های پرگل جزیره و در طرف دیگر نمای زیبای دریا و آبی آب و آسمان که به هم رسیده‌اند و تپه‌های سرسبز.  بالای تپه 10 دقیقه برای عکاسی توقف کردیم و دوباره به ایستگاه اول برگشتیم. کل این مسیر حدود 50 دقیقه طول کشید.

41.jpg

41-2.jpg

42.jpg

43.jpg

برای رفتن به منطقه‌ی آسیایی و خیابان بغداد، از بویوک آدا مستقیم با کشتی به ایستگاه بوستانچی رفتیم که نزدیک به خیابان بغداد است و از آنجا تا ابتدای خیابان بغداد حدود 5 دقیقه راه بود. خیابان بغداد در بخش آسیایی قرار دارد و پر از ساختمان های جدید ساز و فروشگاه و رستوران است.

44.jpg

45.jpg

من طرفدار پرو پا قرصِ جناب "مارک وین" و برنامه‌ی سفرنامه‌ی غذایش هستم. در یکی از قسمت ها که به ترکیه و استانبول سفر کرده بود غذایی سنتی به نام "کوکورچ" را معرفی کرد. روده‌ی گوسفند که به شکل منظمی دورهم تابانده و کباب می‌شود. قسمتی از روده‌ی کباب شده را ساطوری کرده و با گوجه و فلفل و پیاز و آویشن و نمک طعم‌دار می‌کنند و خب مطمئنا همه دوست نخواهند داشت.

46.jpg

در انتهای پیاده‌روی در خیابان بغداد، به اسکله‌ی کادیکوی رسیدیم و آنجا تراموای نوستالژیکِ قرمز رنگِ استانبول را دیدیم. انگار در استانبول دو تراموای قرمز وجود دارد یکی در کادیکوی می‌چرخد و دیگری در استقلال. از اسکله‌ی کادیکوی با دولموش یا ون به تقسیم برگشتیم.

47.jpg

آن شب هم مانند همه‌ی شب های دیگر، ما بودیم و استقلال و شلوغی و موسیقی شادِ ترکی و مردمِ خوشحال و قهوه‌ی ترک و باقلوای حافظ مصطفی.

48.jpg

گل فروشی‌های میدان تقسیم و تاج گل‌های زیبا

49.jpg

50.jpg

جدول هزینه‌های روز سوم:

51.JPG

روز چهارم: حریم سلطان

امروز بعد از صرف صبحانه با مترو به سمت استانبول فروم رفتیم (از تقسیم تا ینی‌کاپی و از آنجا خط قرمز تا کجاتپه). دراستانبول دو آکواریوم وجود دارد. آکواریومِ اصلی و بزرگ‌تر نسبتا دور است و آکواریومِ کوچکتر در طبقه پایین مرکز خرید فروم قرار دارد. در این آکواریوم انواع ماهی‌ها، لاک پشت، تونلِ زیرِ دریا و کوسه‌ها، عروس دریایی و غیره ... وجود دارد. بلیط آکواریوم را، هم به صورت تکی می توان خرید و هم پکیچ‌های مختلفی وجود دارد که بر اساس علاقه و برنامه‌های قبلی می‌توان از پکیج‌ها با قیمت مناسب‌تری استفاده کرد. ما پکیچ آکواریوم و موزه‌ی مادام تسو را انتخاب کردیم که هرکدام از این دو مقصد بلیط تکشان 45 لیر بود و ما پکیج را به قیمت 65 لیر برای هر نفر،خریداری کردیم.

52.jpg

53.jpg

54.jpg

بعد از دیدن آکواریوم و کمی خرید در فروم استانبول، ناهار هم در فودکورت همان جا اسکندر کباب امتحان کردیم که خوشمزه و البته چرب بود.

مقصد بعدی پارک گلهانه و کاخ توپکاپی بود.

56.jpg

57.jpg

58.jpg

همه با این پل‌ها عکس می‌گرفتند.

پارک لوکیشن خوبی برای عکس‌های عروس دامادی هم بود.

کاخ توپکاپی از قصرهای معروف امپراتوری عثمانی و نخستین کاخ عثمانی، در قرن ۱۵ میلادی ساخته شده است. داستان‌های زیادی در این قصر اتفاق افتاده، از سلیم مست که بعد از نوشیدن بی‌اندازه‌ی‌ شراب غرق شد، ابراهیم دیوانه که بعد از تحمل ۲۲ سال زندان عقلش را از دست داد و الکساندرای روس یا خرم سلطان، برده‌ای که ملکه‌ قدرتمند عثمانی شد.

پیش از این‌که به دروازه ورودی برسید، باجه‌های فروش بلیت قرار دارند.

دروازه دارای دو برج مراقبت است و با نام دروازه‌ی سلام شناخته می‌شود.در زمان عثمانی، هرکس که به این مکان وارد می‌شد، پیش از ورود می‌بایست به سلطان سلام و درود می‌فرستاد. در حال حاضر این دروازه محل بازرسی امنیتی و چک کردن بلیت است. پس ‌ازآن به حیاطِ کاخ (حیاط دیوان) وارد خواهید شد.

60.jpg

دروازه سلام

در سمت راستِ حیاطِ دیوان، آشپزخانه‌های کاخ قرار دارند که در آن‌ها ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ آشپز به پخت غذا برای هزاران ساکن قصر مشغول بوده‌اند و در آن‌سوی حیاط در سمت چپ اقامت گاه مشاوران سلطان قرار دارد. وزیر و صدراعظم برای مطرح کردن مسائل روزانه و یا بازدیدهای خارجی از این مکان استفاده می‌کردند. در اتاق کناری نیز خزانه واقع بوده است که امروزه به نمایشگاهی از سلاح‌های آن دوران بدل شده است. برفراز این دو بنا نیز برج عدالتی وجود داشت که از آن برای داشتن نظارت بر ساحل استفاده می‌شد. ورودی حرمسرا نیز در این حیاط قرار دارد.

61.jpg

برج عدالت

62.jpg

اقامتگاه مشاورین و محل بازدیدهای خارجی

63.jpg

خزانه سابق، نمایشگاه اسلحه فعلی

پس از حیاط دیوان دروازه‌ای با نام سعادت وجود دارد و پس از آن حیاط اندرونی. دلیل انتخاب این نام (سعادت) این است که در گذشته سلطان و اهالی کاخ، رویدادهای بزرگ را در این مکان جشن می‌گرفتند. در آن زمان سلطان بر روی تخت پادشاهی خود می‌نشست و هنگامی‌که او شاد بود، همه شاد بودند.

64.jpg

حیاط اندرونی

از دیگر بناهای حیاط اندرونی، سالن سخنرانی است که در آن سلطان، سفرای خارجی را می‌پذیرفت. در حال حاضر در این حیاط مرکز نگهداری از آثار مقدس و مذهبی قرار دارد که در این میان می‌توان به خرقه، جای پا، یک‌ دندان و یک تار موی پیامبر اسلام، شمشیر نخستین خلفای اسلامی، لباس حضرت فاطمه و امام حسین اشاره کرد. در این مکان سالهاست که بی وقفه قرآن توسط قاری ها خوانده می‌شود.

توپکاپی به مدت حدودا چهارصد سال، مرکز حکومت عثمانی بوده و در قرن 19 این قصر را ترک و به قصر دلما باغچه نقل مکان کردند.

65.jpg

66.jpg

67.jpg

68.jpg

69.jpg

70.jpg

بعد از بازدید از کاخ، به سمت حرمسرا رفتیم. حرم یا حرمسرا محل زندگی زنان بی‌شمار پادشاه بود و این زنان تمامی از کشورهای دیگر به بردگی به آنجا آورده شده بودند. حرمسرا یکی از زیباترین جاهای این کاخ بود که متاسفانه تنها درب چند اتاق به روی بازدیدکنندگان باز است.

انگار در راهروهای حرمسرا، زمزمه‌هایی می‌شنیدم. نمی‌دانم این زمزمه‌ها و صداها واقعا وجود داشت یا به ذهنِ منِ خیالبافی می‌رسید، که آرزوی سفر در زمان، دیدنِ گذشته و زندگیِ سلاطین و پادشاهان را دارم!!! یادم می‌آید در کاخ چهلستونِ اصفهان هم، شاه عباس را دیدم که روی تخت نشسته و مراسم رقص و پایکوبی را می‌بیند. ملیجک دربار هم در حال شیرین کاری و دلبری از شاه بود و نیز فواره‌های حوض را دیدم که با قدرت، آب را به بالا می‌پاشند.

سرم را می چرخانم و خرم سلطان را میبینم که با ندیمه هایش از راهروی روبرو می آید در حالی که لباسی فاخر از جنس مخمل زرشکی به تن دارد.

آخ که چه دسیسه ها و فریب ها و نقشه ها این دیوارها به خود دیده اند و شنیده اند.

با تکان دست همسر به خود می آیم و از حرم بیرون می رویم.

71.jpg

72.jpg

73.jpg

74.jpg

75.jpg

جدول هزینه‌های روز چهارم:

76.JPG

روز پنجم: غروب خورشید روی تنگه بسفر

قبل از رفتن به شهربازی ویالند، از مجسمه‌ی جمهوریت در میدان تقسیم بازدید کردیم. مجسمه‌ی آتاتورک و هم‌پیمانانش، بعضی معتقدند که یکی ازآن‌ها رضاشاه پهلوی است اما این موضوع صحت ندارد. یادبود جمهوریت توسط پیکرتراش مشهور ایتالیایی، پیترو کانونیکا ساخته شده و ادای احترامی به تشکیل جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ میلادی است.

77.jpg

میدان تقسیم یا تکسیم در قدیم، مرکز انشعاب و تقسیم آب استانبول بوده و به همین دلیل اسم تقسیم را به خود گرفته است.

بعد از بازدید از مجسمه جمهوریت از طریق سرویس رایگان مخصوص شهربازی به ویالند رفتیم.

در کل من آدم ترسویی هستم. حتی دیدن ترن هوایی و رنجر و امثال این ها ضربان قلبم را بالا می برد و به خاطر ندارم از رفتن به شهربازی ذوق زده شده باشم حتی در زمان نوجوانی! اما دیدن شهربازی ویالند خالی از لطف نبود و البته مدیونید اگر فکر کنید هدف من، بیشتر رفتن به مرکز خرید ویالند بوده!!!!

78-1.jpg

78.jpg

مرکز خرید ویالند یکی ازبهترین مراکز خرید استانبول بود که به واسطه فاصله خلوت بود و اجناس فروشگاه‌ها تکمیل.

بعد از کمی گشتن در مرکز خرید به امین‌اونو رفتیم تا به بازار ادویه یا بازار مصری‌ها بریم.

گفته می‌شود در زمان ساخت این بازار، هزاران نوع ادویه از کشورهای خاور دور مثل هند و عربستان، به همراه گیاهان درمانی و داروهای مخصوص هر بیماری، در بازار ادویه فروخته می‌شدند. از آنجاییکه بازار با مالیات‌هایی که از مصر گرفته می‌شد ساخته شده‌بود، با نام بازار مصری نیز شناخته شده است.

79.jpg

79-1.jpg

80.jpg

80-1.jpg

80-2.jpg

80-3.jpg

ادویه‌هایی که در این بازار فروخته می‌شود از کیفیت بالایی برخوردار هستند همچنین معروف‌ترین فروشگاه قهوه ترک استانبول به نام مهمت افندی در این بازار شعبه دارد که هزینه هر یک کیلو قهوه ترک 50 لیر بود.

تور بسفر در هنگام غروب مزه دیگری دارد. برای دیدن تنگه بسفر در هنگام غروب آفتاب به سمت اسکله رفتیم.

تور گشت کوتاه بسفر توقفی ندارد و حدود 2 ساعت طول می‌کشد. در گشت بسفر از کنار مناطق مختلفی مانند کاخ دولما باغچه، قلعه روملی حصار، مسجد اورتاکوی، برج دختر عبور کردیم و برای هرکدام توضیحات مختصری به انگلیسی و ترکی داده می‌شد. اما من به توضیحات گوش ندادم و ترجیح دادم هدفون در گوشم بذارم و موزیک ملایم ترکی گوش بدهم و از غروب آفتاب روی تنگه لذت ببرم.

81.jpg

82.jpg

83.jpg

84.jpg

جدول هزینه‌های روز پنجم:

 

85.JPG

روز ششم: هرگز نگو خداحافظ!

روز آخر سفر ما بود. چمدان‌ها را بستیم و اتاق را تحویل دادیم و برای دیدن موزه‌ی مادام تسو که بلیطش را به صورت پکیج با آکواریوم خریده بودیم، به خیابان استقلال رفتیم. در موزه‌ی مادام تسو، یکی از جاهایی که همیشه دوست داشتم ببینم، تندیس‌های مومیِ افراد مشهور و تاریخ‌ساز ساخته و نگهداری می‌شود. این موزه توسط ماری توسو پایه‌گذاری شد و شعبه مرکزی این موزه در لندن قرار دارد. پس از آن شعباتی در سایر شهرهای آمستردام، وین، برلین، نیویورک و اخیرا در استانبول نیز افتتاح شده است.

86.jpg

87.jpg

88.jpg

89.jpg90.jpg

91.jpg

پس از دیدن موزه به بازار استانبول رفتیم. جمعه بازار استانبول، واقع در محله فندیک‌لو، یکی از بهترین مکان‌ها برای دیدن زندگیِ واقعی مردم است. البته تعداد توریست‌های این مکان هم کم نیست اما همچنان یکی از فضاهای سنتی و جذاب و رنگارنگ استانبول است. محل عرضه‌ی سبزی، میوه و ماهی‌های تازه در کنار تلاش فروشنده‌ها برای جذب مشتری و فروش محصولاتشان. کمی در این بازار چرخیدیم و به استقلال برگشتیم و برای صرف ناهار به یکی از رستوران‌های سلف سرویسِ این خیابان رفتیم که غذای خوب و قیمت مناسبی داشت. برای آخرین بار در استقلال گشت و گذاری کردیم و در نهایت به فرودگاه رفتیم.

92.jpg

94.jpg

93.jpg

95.jpg

دل کندن از این شهر برایم سخت بود. چقدر زود گذشت این یک هفته، هنوز سیر نشده بودیم. هنوز جاهایی بود که نرفته و ندیده بودیم. برخلاف برخی سفرها که در فرودگاه به انتظار ساعت پرواز، سالن ترانزیت را متر می‌کنم این بار حتی دلم نمی‌خواست از فرودگاه هم بروم. اما ساعت پرواز رسید.

پرواز شماره W5115 ماهان بلند شد. شهر کوچک و کوچک‌تر شد.

دلم پیشش ماند.

استانبول، دوباره خواهم آمد.

 

 

هتل:

توضیحات کامل هتل در بخش نقد و بررسی هتل نوشته شده اما به طور کلی:

  • تمیزی: خوب
  • برخورد پرسنل : خیلی خوب
  • کیفیت اینترنت : خوب
  • دسترسی : عالی

 

لیست سایر اماکن تفریحی و مراکز خرید استانبول:

  • کاخ دولماباغچه
  • کلیسای چورا
  • برج دختر
  • قلعه روملی حصاری
  • موزه تاریخ باستان
  • حمام خرم سلطان
  • قلعه یدی کوله
  • مسجد اورتاکوی
  • مینیاتورک
  • آکواریوم

 

مراکز خرید :

  • مرمره فروم
  • جواهیر
  • الویوم
  • ایستینیه پارک
  • آک مرکز
  • متروسیتی

 

 

 

نویسنده :زهره دشتی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.