استانبول با طعم کنافه

4.6
از 39 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
استانبول با طعم کنافه

به کجا چنین شتابان

گون از نسیم پرسید

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری زغبار این بیابان

به سلامتی گذشتی     

به شکوفه ها به باران

برسان سلام مارا

با سلام به خوانندگان عزیزو گرامی ؛

سفر روح ما را جلا می دهد و زنگار خستگی از روزمره گی ها را از درون مان پاک می کند و حس ماجراجویانه سفر تا مدتها وجودمان را مملو از شادی و نشاط می کند . انتخاب مقصد گردشگری با توجه به شرایط ، علائق و بودجه هر فرد متغییر می باشد ،ما برای انتخاب مقصد نهایی چند گزینه روی میز داشتیم که در نهایت برای مسافرت به شهر استانبول به توافق رسیدیم  .

1.jpg
پیش به سوی استانبول

استانبول بزرگترین و پر جمعیت ترین شهر ترکیه است و مساجد عثمانی  که در جای جای این شهر به چشم می خورد بخشی از هویت این شهر زیبا ست . استانبول شهری زیبا ، تاریخی و پر جنب و جوش با طبیعتی چشم نواز می باشد، که تلفیق بناهای تاریخی بی نظیر و طبیعت سرسبز این شهر، لذت سفر را برایتان دوچندان می کند .

بهار و پاییز بهترین فصول برای سفر به این شهر می باشد . ابتدا با توجه به بودجه در نظر گرفته شده و امتیازات کاربران در سایت بوکینگ،چند هتل را انتخاب کردیم .اولویت ما برای انتخاب هتل ، تمیزی و دسترسی خوب آن به وسایل نقلیه عمومی بود. با تحقیق و بررسی، نهایتا آیسا هتل در منطقه بی اوغلو ، در مجاورت خیابان استقلال را انتخاب کردیم. خوشبختانه تا انتهای سفر از این انتخاب خود بسیار خشنود بودیم ، چون تمام انتظارات ما (نظیر، دسترسی ها ، تمیزی و..... ) رابا توجه به بودجه مون برآورده کرد.

بعد از خریداری تور استانبول به مدت ۶ شب و ۷ روز و انتخاب ساعات پروازی نسبتاً مناسب ( زمان رفت صبح و برگشت بعداز ظهر ) و هتل مورد نظر خودمان،با خیال راحت شروع به تحقیق در مورد جاذبه ها و جاهای دیدنی استانبول کردیم ،تا نهایت استفاده از زمان را داشته باشیم. ابتدا با خواندن سفرنامه های عزیزان در لست سکند و جستجوی اینترنتی ، اطلاعاتی راجع به جاذبه های گردشگری و نحوه دسترسی به آنها و اطلاعاتی از قبیل رستوران های خوب در منطقه محل اسکان وجاهای دیدنی مورد نظر پیدا کردیم .

بعد از گرفتن بلیط و ووچر هتل از آژانس موردنظر، از شعبه منتخب بانک ملت در میدان فردوسی( تهران ) حواله ی ارز مسافرتی تهیه کردیم که به ازای هر نفر ۵۰۰ دلار و مابه تفاوت قیمت آن با ارز آزاد تقریباً ۱۰ هزار تومان به ازای هر دلار بود. (البته تهیه حواله ارز از شعب ارزی بانک ملی هم مقدور می باشد )

روز اول ( جمعه ) 

بالاخره در روز ۲۵ فروردین ماه ( 1402 ) با پرواز ۱۰:۲۰ صبح با هواپیمایی معراج به سوی استانبول پرواز کردیم.  من و دخترم مبلغ هزار و ۵۰۰ دلار ، جهت هزینه های سفر و خرید با خود بردیم . پرواز ما بدون تاخیر انجام شد . فاصله کم صندلی ها در پرواز معراج برای مسافران ، بویژه افراد قد بلند ، آزاردهنده بود.

2.jpg

نهار هواپیمایی معراج

ناهار هواپیما، مرغ و برنج در پرس های کوچک بود که با ادویه مخصوصی که مزه ناخوشایندی داشت طعم دار شده بودو باعث شد که از خوردن غذا صرف نظر کنیم .عجیب اینکه که در هنگام برگشت دقیقاً همین غذا در هواپیما سرو شد . پس به خوردن تنقلات،  اکتفا کردیم . پرواز به راحتی انجام شد و هواپیما در فرودگاه بزرگ تازه تاسیس استانبول ، در ساعت 13 به وقت استانبول  و ساعت 14/30 دقیقه به وقت تهران فرود آمد.

از فرودگاه استانبول نگم براتون که برای خودش دنیایی بود پر از رنگ و زیبایی. فرودگاهی کاملا فعال و پر انرژی، دارای طراحی چشمگیر و مدرن ، با کافه ، رستوران و فری شاپ های متنوع که به زیبایی آن می‌افزود ، این فرودگاه یکی از بزرگترین فرودگاه های جهان است که سالانه پذیرای بیش از 150 میلیون مسافر می باشد که در سال 2018 میلادی افتتاح شده و یکی از مدرن ترین و هوشمندترین پایانه های هوایی جهان می باشد.

گفتنی است که بعد از بازگشت ما از سفر در خرداد ماه سازمان ناوبری هوایی اروپا ( یورو کنترل ) اعلام کرد که تعداد پرواز های انجام شده توسط فرودگاه استانبول به 1684 پرواز رسید که رکورد 1624 پرواز فرودگاه فرانکفورت در سال 2019 را شکست .  

3.jpg
داخل فرودگاه جدید استانبول

پس از گرفتن چمدانها، جهت استفاده از اینترنت رایگان فرودگاهی،  ابتدا می بایست پاسپورت خود را همانند کارت های بانکی از قسمت بار کد دار از دستگاه های مخصوص فری وای فای عبور داده و با وارد کردن شماره پاسپورت ، رمز فعال کردن وای فای  جهت استفاده از اینترنت را دریافت کنید.( شما می توانید تا مدت زمانی که در فرودگاه  هستید از این اینترنت پر سرعت استفاده نمائید)

با طی کردن مسافت زیادی در فرودگاه عریض وطویل استانبول، جلوی درب شماره ۱۳ به دنبال ترانسفر خود که جوانی ترک به نام اوزان بود گشتیم . اوزان کم‌وبیش فارسی بلد بود. جمع شدن مسافرین حدود نیم ساعت طول کشید . اوزان بعد از کلی معذرت خواهی از یکی از مسافرین بابت تاخیر و پس ازپرسیدن نام هتل از مسافر ،با لهجه ی با مزه ای گفت بابا شما که اصلا مسافر من نیستید ، سپس مسافر را تحویل تور لیدر مربوطه داد .

خلاصه به دنبال اوزان به طبقه پایین رفته ، سوار اتوبوس شده و تقریبا ساعت 5 عصر به آیسا هتل رسیدیم . در بین راه راننده ، تورلیدر ایرانی که دختر جوانی به نام پریسا بود را سوار کرد . او در مورد تورهای گردشگری و قیمت آنها توضیح داد. یک خانواده چند تور از ایشان خریداری کرد و بقیه فقط در مورد کم و کیف تور رایگان شهری که شامل بازدید از مرکز خرید الیویوم ، کارخانه چرم و قهوه فروشی و...... بود سوال کردند. ما هم که قصد استفاده از هیچ کدام از تورها را نداشتیم ، فقط شماره تورلیدر را برای ترانسفر برگشت در گوشی ذخیره کردیم .

تور لیدر ما بعد از پیاده کردن مسافران در هتل های مربوطه ، بالاخره ما را به هتل خودمان رساند . تورلیدر ما برای آخرین بار این سوال را تکرارکرد که هیچ کدوم از این تورها را نمی خواهید و ما هم با جواب اینکه فکر می کنیم و اگر خواستیم تماس میگیریم پاسخ دادیم . ایشون هم انگار به این جوابها عادت داشت با اطمینان جلوی اسم ما علامت خیر گذاشت  . پس از رسیدن به هتل با دخترم تمرین کرده بودیم که من که کمی ترکی بلد هستم ، اگر رزروشن هتل ترک بود، به زبان ترکی و اگر انگلیسی می فهمید ، دخترم به انگلیسی در مورد کم و کیف اتاقی که می خواهند به ما بدهند صحبت کنیم .

با سلام احوالپرسی کردن رزروشن ایرانی  هتل، کل پروژه کنسل شد. پس به زبان شیرین فارسی گفتیم ، لطفاً یه اتاق خوب به ما بدید و آنها هم در جواب گفتند تنها یک اتاق خالی در هتل موجوده وتمام .بنابراین پس از حمل چمدان ما به سویت کوچک و نقلی ولی تمیز در طبقه اول ، رسماً در هتل مستقر شدیم .(بهتر است حداقل هزار لیر با خود همراه داشته باشید تا برای خرید خوراکی ،انعام دادن ، .... و پیدا کردن وچنج کردن دلاردر صرافی های منصف به زحمت نیوفتید)

محل اقامت ما در هتل سوئیت کوچکی بود که دارای اسپیلت سرد و گرم ، چای ساز، مینی یخچال،  آویز لباس ، سشوار، حوله، دمپایی، ۲عدد لیوان و  فنجان و یک سیفتی باکس کوچک کنار تخت بود. سرویس حمام و توالت فرنگی در یک جا قرار داشت و تمامی وسایل کاملا تمیز و نو بودو مشخص بود که مدت زیادی از بازسازی آن نمی گذرد .لوازم مصرفی مانند شامپوی سر و شامپو بدن  و کافی میکس و چای در هنگام روم سرویس شارژ می شد. و دو عدد آب معدنی داخل یخچال قرار داشت .

ملاک ما در انتخاب این هتل، تمیزی ، رضایت مسافران  ودسترسی عالی این هتل  به وسایل حمل و نقل عمومی بود . با توجه به بودجه در نظر گرفته شده، آیسا هتل کاملا رضایت ما را در مدت اقامت جلب کرد .

4.jpg
داخل  آیسا هتل

پس ازگذشت دو روز از اقامت ما در این هتل، طبق قول رزروشن، اتاق بهتری در طبقه پنجم که بزرگ تر و دارای یک تراس و سرویس حمام و دستشویی مجزا بود، منتقل شدیم.(البته بدون پرداخت وجه اضافی) بابت توجه هتل واقعا متشکریم.

با توجه به اینکه هتل ما در یکی از خیابان‌های فرعی استقلال قرارداشت ، کوچه های اطراف به دلیل وجود کافه و رستوران ها و..... دارای  محیطی بسیار زنده و دوست داشتنی بود. و ما به راحتی و در امنیت کامل می‌توانستیم در ازدحام توریست ها تا دیر وقت در همان اطراف گشت و گذار کنیم . بعد از ظهرتا انتهای خیابان استقلال پیاده رفتیم، در اواسط راه  صدای موسیقی توجه ما را به خود جلب کرد .گروهی از نوازندگان ، مشغول نواختن آهنگهای معروف کلاسیک در بالکن یکی از ساختمانها ( مرکز طراحی و هنر ) بودند . مردم نیز با اتمام هر قطعه آنان را تشویق می کردند . ما نیز دقایقی به نوای زیبای موسیقی گوش سپرده و سپس به راه خود ادامه دادیم .

5.jpg
موسیقی در بالکن

سپس به کلیسای  زیبای سنت آنتونی پادووا رسیدیم .  این کلیسا توسط جامعه ایتالیایی برای چهل هزار رومی کاتولیک (سال 1912 م) که در آن دوره در استانبول زندگی می کردند ساخته شده بود. زیبایی معماری این بنای تاریخی قابل تحسین می باشد .در این کلیسا مجسمه هایی از پاپ و حضرت مسیح وجود دارد. هنگام ورود به کلیسا دهها شمع در حال سوختن در سمت چپ و راست کلیسا مشاهده می کنید . و نوای موسیقی شما را تحت تاثیر قرار می دهد . بازدید از این کلیسای کاتولیک رایگان می باشد.بعد از بازدید از کلیسا و گرفتن چند عکس یادگاری به راه خودمان ادامه دادیم .

6.jpg

کلیسای سنت آنتونی پادووا

بعد از کمی پیاده روی، به برج زیبای گالاتا رسیدیم . برج زیبایی که در کنار آن رستوران‌های متعددی قرار دارد. برج گالاتا یک برج قرون وسطایی است ، که با اهداف نظامی ساخته شده و یکی از بناهای تاریخی و سمبل این شهر به شمار می آید و فضای داخلی آن به شکل  موزه ، طراحی شده است .رستوران معروف نصرت، نیز نزدیک برج گالاتا قرار دارد .ما فقط به‌دیدن ظاهر زیبای این برج اکتفا کردیم،

7.jpg
برج گالاتا

 در پای برج از دستفروشی شاه بلوط بو داده به مبلغ ۳۰ لیر خریدیم، بعد از خوردن نیمی ازآن ورفع کنجکاویمون ، بقیه شاه بلوط ها را که مزه ای شبیه سیب زمینی آب پز بیات میداد دور ریختیم. در ادامه ی مسیر با کمک گوگل مپ به سمت پل گالاتا حرکت کردیم . پس از گذشتن از چند کوچه شیبدار، به پل گالاتا رسیدیم . زیر پل گالاتا ، رستوران های متعددی قرار دارند، که اکثراً غذاهای دریایی سرو می کنند .

 با گذر از کنار رستورانها، آنها شما را برای خوردن غذا به داخل دعوت می کنند. در مسیر پیاده روی زیر پل ، محلی برای دیدن چشم انداز دریا طراحی شده است. کمی ایستادیم و زیبایی این مناظر را با تمام وجود حس کردیم . سپس از پایین پل به سمت بالای آن که تعداد زیادی از ماهی‌گیران با سطل های آب و میگو های کوچک به عنوان طعمه ، مشغول ماهیگیری بودند رفتیم ، هر کدام از آنها بسته به مهارت و شانس خود تعدادی ماهی صید کرده بودند.

8.jpg
ماهیگیران پل گالاتا
9.jpg
مناظر پل گالاتا
10.jpg
منظره غروب از روی پل گالاتا
11.jpg
مناظر پل گالاتا

 بعد از پشت سر گذاشتن پل ، مسجد زیبای ینی جامی ( مسجد جدید ) را دیدیم که مابین مناره های آن جمله ای به این معنا که زندگی را در قرآن پیدا کن به چشم می خورد.

12.jpg
مسجد ینی جامی

 در انتهای پل با پرس و جو ، در همان نزدیکی چند دستگاه استانبول کارت دیدیم و با کمک گرفتن از یک دختر روس ، با پرداخت ۵۰ لیر، یک استانبول کارت خریدیم و به مبلغ۲۰۰ لیر شارژ کردیم  ، تهیه این کارت مقدمه ای برای شروع گشت و گذار مان بود. با توجه به نخوردن غذای بدمزه ی هواپیما ، حسابی گرسنه بودیم ،پس برای خوردن غذا به سمت خیابان استقلال حرکت کردیم .

استقلال خیابانی مملو از  رستوران ها ، کافه هاو فروشگاه های جذاب است که تا دیر وقت فعالیت دارند . بستنی فروشان این خیابان در واقع جزئی از شناسنامه این خیابان محسوب می شوند. در هنگام عبور شما کودکانی را خواهید دید که شگفت زده با چشم و دهانی باز حرکات شعبده وار بستنی فروش را نگاه می کنند .

13.jpg
خیابان استقلال
14.jpg
بستنی فروش

ساعت 11 شب در رستوران لوکانتو با سفارش دوپرس غذا شامل برنج ،گوشت ، مرغ ، سیب زمینی و نوشیدنی جمعا به مبلغ ۲۶۵ لیر از خودمان پذیرایی کردیم .  این رستوران دارای انواع غذاهای ترکی مانند ؛ دلمه ، کوفته ، مرغ و.....  می باشد که با کیفیت و نسبت به قیمت غذا در ترکیه با قیمتی نسبتا مناسب عرضه می شود .  

15.jpg
شام رستوران لوکانتو

حدود ساعت ۱۲ شب به هتل برگشتیم وبابرنامه رفتن به جزیره ی بویوک آدا در صبح فردا به خواب رفتیم.

روز دوم ( شنبه )

صبح روز دوم بسیار پر انرژی از خواب بیدار شدیم وبا توجه به اینکه می خواستیم ساعات اولیه صبح به سمت بویوک آدا حرکت کنیم ، از صبحانه هتل صرف‌نظر کردیم و در اتاق با کمی کافی و شیرینی که از تهران به همراه خود برده بودیم ته بندی کردیم، ساعت هفت و نیم از هتل خارج شدیم و به سمت بالای خیابان استقلال که میدان تکسیم قرار داشت حرکت کردیم .در ابتدای خیابان استقلال مسجد زیبایی ( مسجد تکسیم ) قرار داشت که چند عکس به یادگار، در محوطه بیرون آن گرفتیم.

با بررسی های قبل از سفر ، متوجه شدیم مسیر رفتن به جزیره بویوک آدا ، بسیار راحت می باشد . با توجه به دسترسی ما به میدان تکسیم ( ۱۰ دقیقه پیاده روی )، توانستیم با مترو به اسکله کاباتاش و از آنجا به راحتی با کشتی به بیوک آدا برویم .

16.jpg
مسجد تکسیم
17.jpg
مسجد تکسیم

با ورود به میدان زیبای تکسیم با افقی وسیع و باز روبرو می شوید، که پرواز انبوه پرندگان توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند. مجسمه ی جمهوریت یادمانی از پیدایش جمهوریت ترکیه است که ساخته ی دست ، پیکر تراش نامدار ایتالیایی ( کانو نیکا ) می باشد ، که در میان این میدان خودنمایی می کند .

18.jpg
مجسمه جمهوریت

علت نامگذاری میدان تکسیم این است که در گذشته این مکان ، محلی برای انشعاب آب هایی بوده است که وارد استانبول می شده و از  این بخش ، آب به سایر نقاط شهر تقسیم می شده است . و همین علت موجب شده تا این میدان نام تکسیم یا تقسیم، به خود بگیرد . ما از خانم مسنی که دانه می فروخت یک لیوان گندم به مبلغ ۱0 لیرخریدیم و برای کبوتران ریختیم و با غذا دادن به پرندگان در کنار آنها عکس های زیبایی ثبت کردیم .

19.jpg
کبوتران میدان تکسیم

قدیمی ترین تراموای استانبول در منطقه ی تکسیم قرار دارد و میدان تکسیم به نوعی تمامی وسایل حمل و نقل عمومی نظیر مترو ، اتوبوس ، تراموا و تاکسی را دارا می باشد و تردد شما را به راحتی امکان پذیر میسازد. سپس وارد ایستگاه مترو ،که در سمت چپ میدان قرار داشت شدیم. به محض پایین رفتن از پله ها با دیدن تابلو کاباتاش که در روبروی پله ها قرار داشت و پرداخت بلیط بوسیله استانبول کارت به سمت خط  کاباتاش رفتیم و با پیمودن یک ایستگاه به اسکله کاباتاش رسیدیم .

با خروج از مترو، و اندکی پیاده روی ، اسکله کاباتاش را در سمت دیگر خیابان ، روبروی خود دیدیم و با ورود به صف کشتی آدالار و  قسمت بویوک آدا وارد کشتی سه طبقه شدیم. لازم به ذکر است که در ترمینال‌های کشتی و اتوبوس و مترو ، دستگاه هایی برای خریدن یا شارژ استانبول کارت وجود دارد که می توانید بعد از خرید استانبول کارت در حد نیاز کارت رو شارژ کنید. کشتی راس ساعت 9 به سمت مقصد حرکت کرد .

20.jpg
اسکله کاباتاش
21.jpg
اسکله کاباتاش

کشتی ها معمولا دارای سه قسمت می باشند، که  طبقه آخر کشتی روباز می باشد و توریست های کمتر آفتاب دیده اروپایی از قرار گرفتن در آفتاب لذت می بردند . در این کشتی و یا حتی داخل کشتی هایی که برای تردد شهری، بین اسکله های استانبول فعالیت می کند کافی شاپ برای استفاده مسافرین وجود دارد. میزهایی بین صندلی ها برای نوشیدن چای یا کافی تعبیه شده که مسئول کافی شاپ چای یا کافی را برای شما در آنجا قرار می دهد .

باعبور از کنار  چندین جزیره ،که به جزایر پرنس معروف هستند، و یک ساعت و نیم حرکت روی دریای زیبای مرمره و آسمانی که مرغان دریایی بر فراز آن بال گشوده بودند ، سرانجام به جزیره ی زیبای بویوک آدا رسیدیم .جزایر پرنس شامل 9 جزیره است که در زمانهای قدیم محل تبعید شاهزادگان خاطی بوده و بزرگترین این جزایر، جزیره بویوک آدا می باشد. این جزایر طبیعتی زیبا و به دور از هیاهوی شهری دارند ، پس با فراغ بال می توانید از آرامش و آب و هوای عالی اینجا لذت ببرید .

22.jpg
جزایر پرنس
23.jpg
جزایر پرنس ( کینالی آدا )
24.jpg
جزایر پرنس ( بورگاز آدا )

ناگفته نماند که برخی از توریست ها در بین راه در این جزایر پیاده می‌شدند تا بعد از گشت و گذار مجدداً در اسکله سوار کشتی شوند و به جزیره بویوک آدا بروند. بعد از پیاده شدن از کشتی در جزیره بویوک آدا و عبور از بازارچه این جزیره با دنبال کردن دیگران به محل ایستگاه ماشین های برقی که یک دور کامل دور جزیره می گردند رسیدیم . (لازم به ذکر است که در اینجا می توانید هزینه ماشین های برقی را با استانبول کارت پرداخت کنید ) ما ابتدا ترجیح دادیم پیاده چرخی در اطراف بزنیم و بعد از ماشین های برقی استفاده کنیم . نماداین جزیره مجسمه پری دریایی است که در انتهای یکی از کوچه ها و کنار ساحل قرار دارد .

با پیاده روی در خیابان های این جزیره آرامش و زیبایی محیط ما را مسحور خود کرده بود. کوچه ها مملواز گل های رنگینی بود ،که خانه های چوبی را در آغوش گرفته و زیبایی این جزیره رادر فصل بهار ،دو چندان می کرد . اسکله نیز مملو از کشتی های کوچک تفریحی بود، که در کنار بندر صف آرایی کرده بودند .

25.jpg
جزیره بیوک آدا

در این جزیره استفاده از خودروهای بنزینی و گازوئیلی ممنوع است و علت اصلی آب و هوای بسیار عالی این منطقه نیز همین ممنوعیت می باشد . در بیشتر معابر سه چرخه ها و موتور های برقی بعنوان وسیله نقلیه ی شخصی افراد کنار منازل پارک شده بودند. و متل های کوچک نیز جهت اقامت مسافران ، در خیابان ها به چشم می‌خورد.

26.jpg
ماشین های برقی جزیره بیوک آدا

رنگهای شاد درب منازل در کنار سبزی دلنشین گیاهان ، تصاویری زیبا در ذهن انسان به یادگار می گذاشت. بعد از گرفتن عکس های مادر دختری در جزیره، دوباره به مرکز ورودی جزیره و ایستگاه ماشین برقی برگشتیم و این بار با ماشین برقی ،جزیره را به طور کامل دور زدیم . از کنار یک پارک که نمادهایی زیبا به شکل قلب و گل برای عکس گرفتن داشت با ماشین عبور کردیم . شما می توانید در آنجا پیاده شده و پس از گشت و گذار در پارک ، درست همانجا برای رسیدن ماشین بعدی برای برگشت به ایستگاه اول منتظر بمانید .

پس از بازگشت به ابتدای مسیر ،متوجه شدیم ، پیاده روی ما در کوچه و خیابان های زیبای جزیره بسیار لذت بخش تر بود چرا که با حرکت کردن ماشین های برقی مناظر اطراف مانند فیلمی که تند شده باشد به سرعت ازجلوی چشمان ما می گذشت ، بی آنکه از دیدن آنها لذت کافی و وافی ببریم .قبلا کالسکه هایی برای دور دور در جزیره وجود داشته ،که امروزه آنها را با ماشین های برقی جایگزین کرده اند . بنظر من اگر قصد گشت و گذار در پارک بین مسیر را ندارید، استفاده از ماشین های برقی چندان توصیه نمی شود. بهتر است قدم زنان درکوچه پس کوچه های ساحلی ، از این جزیره زیبا و هوای دلپذیر آن لذت وافر ببرید . 

از آنجا که بعد از ظهر برنامه دیگری داشتیم بعد از بررسی زمان برگشت کشتی ها ، تصمیم گرفتیم ناهار را در جزیره بخوریم . راجع به گران بودن غذا در جزیره زیاد شنیده بودیم . بنا براین ، از یکی از اهالی جزیره با ترکی دست و پا شکسته سراغ رستوران خوب و با کیفیت را گرفتیم و گفتیم جایی که خودشان آنجا می‌روند را به ما معرفی کنند . پیرمردی مهربان آدرس رستوران کناک (به معنی میهمان ) را به  ما داد. و گفت هم غذا ها با کیفیت است و هم قیمت قابل‌قبولی دارد و خودمان هم از آنجا غذا می گیریم .در ضمن ایرانی ها را زیاد در این رستوران می بینیم .

پس از وارد شدن از ایستگاه کشتی به داخل جزیره در سمت چپ رستوران های ساحلی زیادی را مشاهده می کنید ،که در  انتهای رستوران های ساحلی می توانید رستوران کناک رابه راحتی پیداکنید ،که سمت  راست، سالن رستوران و سمت چپ ،کنار دریا بخش ساحلی رستوران قرار دارد .

27.jpg
رستوران کناک ( میهمان )
28.jpg
نهار کناک

 ما با تاکید بر اینکه  ساعت  1 بعد از ظهر باید حرکت کنیم یک پرس دنده کباب و ماهی و نوشیدنی به مبلغ ۳۱۷ لیر سفارش دادیم. و در حدود یک ربع بعد غذای ما روی میز بود .کیفیت غذا خیلی خوب  و به نظرم با توجه به توریستی بودن جزیره قیمت غذاهم مناسب بود. غذا را در کنار تصویری زیبا از دریا و مرغان دریایی همیشه در صحنه میل کردیم و با وجود اصرار صاحب رستوران برای صرف چای (که بعداز نهار مهمان رستوران بودیم) ، از آن صرف نظر کرده و با عجله به سمت اسکله رفتیم و این عجله اینجا کار دستمان داد ،چرا که بی توجه به مقصد کشتی ، سوار اولین کشتی شدیم.

غافل از اینکه کشتی‌ها به اسکله های مختلف در استانبول می‌روند، نه صرفا اسکله ی کاباتاش، (دانستن این نکته لازم است که برای رفتن به بیوک آدا به جز اسکله ی کاباتاش ، از اسکله ی امینونو  و کادی کوی هم کشتی وجود دارد و شما را با همان هزینه به جزیره می برند )این موضوع رابا پیاده شدن در اسکله ای ناآشنا فهمیدیم.

پس از خروج از کشتی از خیابان جدید ونا آشنایی سر درآوردیم و از آنجا که اسم رمز ما میدان تکسیم بود . اصلا نگران گم شدن نبودیم گفتیم هر جا گم شدیم راه رفتن به تکسیم رو می پرسیم، با دیدن تابلو فهمیدیم ناخواسته وارد محله ی کادی کوی شدیم واز آنجا که راجع به این محله خوانده بودم به دخترم گفتم بیا یه دوری تو محل بزنیم ، ببینیم چه خبره . کادی کوی یکی از محله های جذاب بخش آسیایی استانبول است که در ساحل شمالی دریای مرمره قرار گرفته و باشگاه فنر باغچه در جنوب این منطقه قرار گرفته است .

29.jpg
اسکله کادی کوی
30.jpg
گلفروشی کنار اسکله

کافه و رستورانهای زیادی در این خیابان به چشم میخورد .به طوری که می توانید یک روز کامل خود را در این حوالی سپری کنید.

31.jpg
محله کادی کوی

پس از فرصت استفاده کرده در کنار مجسمه ای از دو کودک در کنار آتاتورک عکس گرفتیم. این محله سالانه میزبان آیینی به نام فرزندان آتا تورک است که در آن عده ی زیادی در یک روز خاص ، در این میدان جمع شده و روز جمهوریت ترکیه را با یک گردهمایی بزرگ جشن می گیرند و این مجسمه در واقع نماد این سنت دیرینه است .سپس وارد خیابان پر جنب و جوشی مثل خیابان استقلال که مملو از مغازه و رستوران و توریست بود شدیم که واقعاً ارزش دیدن را داشت . این توفیق اجباری بود که بر اثر یک اشتباه نصیب ما شد .

زندگی مسالمت آمیز با حیوانات در استانبول به وضوح قابل مشاهده است . در میان شلوغ ترین معابر و خیابانها و معروفترین و لوکس ترین فروشگاه ها و مراکز خرید ، سگها و گربه ها فارغ از  هیاهوی عالم ، راحت و بی خیال لم داده اند . و از عبور و مرور این خیل انسانها اصلا احساس ناراحتی نمی کنند . هم زیستی با حیوانات در فرهنگ و زندگی عامه مردم آمیخته شده است . در ویترین یک کتابفروشی گربه ای بی خیال و آسوده خوابیده بود.  

32.jpg
حضور گربه ها در مکان های غیر متعارف  

پس از حدود سه ساعت گشتن در این محله ، و قدم زدن در خیابان بغداد ( بغداد جاده سی) در ابتدای خیابان بهاریه مجسمه ی گاو نر کادی کوی را دیدیم ،که نماد قدرت و یکی از مشخصه های محله کادی کوی است. این مجسمه بیش از 160 سال قدمت دارد و هدیه دولت  آلمان به امپراطوری عثمانی می باشد .

33.jpeg
مجسمه گاو نر کادی کوی ( عکس از اینترنت )

بعد از ظهر دریکی از کافه های آنجا به نام کمال اوستاوافلز، خودمان را به کافی و وافل مهمان کردیم .

34.jpg
کافه کمال اوستا وافلز
35 .jpg
رستوران های محله کادی کوی
36.jpg
محله کادی کوی

با گرفتن آدرس یک صرافی در همان نزدیکی که با آن دوویز می گویند، یک صد دلاری را به قیمت خیلی خوب چنج کردیم .در کل صرافی های خیابان استقلال برای تبدیل پول مناسب نیستند . کنار پل گالاتا که فاصله چندانی با خیابان استقلال ندارد قیمت چنج  پول خیلی بهتر از استقلال است .در اینجا یعنی کادی کوی هر صد دلار را با ۱۹۸۰ لیر چنج کردیم در صورتیکه هنگام برگشت نرخ تبدیل دلار در استقلال۱۸۰۰ لیر به ازای صد دلار بود . ما معمولاً بیشتر از ۲۰۰ دلار همراه خود نمی بردیم به خاطر اینکه در صورت گم شدن یا احیانا سرقت به مشکل بر نخوریم پس بنابراین به همین مقدار دلار بسنده کردیم . 

با پرس و جو فهمیدیم که با یک کشتی دیگر می توانیم به کاباتاش برگردیم. لازم به ذکر است که در این کشور مردم و حتی جوانان خیلی کم به زبان انگلیسی تسلط دارند .زبان انگلیسی در این کشور زیاد به کار نمی آید و زبان ترکی نصفه و نیمه من که تا حدی مکالمات را می فهمیدم ولی قادر به بیان منظورم به ترکی استانبولی نبودم و فقط کلمات کلیدی رو می گفتم خیلی برایمان کار راه اندازبود.

از آنجا که شهروندان این کشور شباهت فرهنگی زیادی به ایرانیان دارندتاچند کلمه دست وپا شکسته ترکی حرف می زدم ، شروع به صحبت و پرس و جو از اینکه از کدام کشور هستید، چند روزه اینجا هستید و  خوش میگذره والی آخر.... ودر ادامه درد دل وگفتگو می‌کردند،  من تقریبا ۷۰ درصدمفاهیم رو می فهمیدم و بقیه رو با  لبخند و جواب های تلگرافی از لغت نامه ناقصم جواب میدادم ،که بعضی وقت ها با خنده طرفین ختم به خیر می شد .

توصیه من به شما دوستان این است ، افرادی که توانایی ارتباطات گفتاری ، استفاده از اینترنت و یا کسانیکه توانایی بدنی لازم برای گردش انفرادی ندارند یا برای رفتن به جاهایی که دسترسی به آن نقاط دشوار می باشد استفاه از تور  مناسبتر است . در غیر این صورت سفر با تور انگار افراد در دریا با آکواریوم  سفر می کنند و فقط با هم وطنان و هم زبانان خود از پشت شیشه همه چیز رامی بینند و لذت کشف وهمراه شدن با فرهنگ و خصوصیات واقعی مردم کشور مقصد رو از خودشون دریغ می کنند. وقتی در بطن مردم یک کشور به جاهای مختلف میروید، فرهنگ و خصوصیات واقعی مردم را با گوشت و پوست خود حس می کنید، و واقعا لذت می برید . چیزهایی را می بینید که در صورت استفاده از تور ، لمس و دیدن آن غیر ممکن‌ می باشد.

بسیاری از خاطرات مادر این سفر مربوط به ماجراجویی ها وگفتگو ، بگو بخند (محاورات) ما با مردم وبرخورهای جالب و شیرین آنان بود. این سفر سومین سفر خارجی ما محسوب میشد. سفر های قبلی ما به مالزی و تایلند به صورت خانوادگی بود. و این سفر مادر دختری ما ، با استفاده از تجربیات سفر های قبل، بسیار بی دردسر و راحت، ولی هر از گاهی با چالش های جذاب همراه بود. با سوارشدن به کشتی درون شهری با استفاده از استانبول کارت به اسکله کاباتاش برگشتیم و با سوار شدن به مترو ، یارو یاور همیشگی مون در این سفر ، به ایستگاه تکسیم و هتل برگشتیم.  

37.jpg

کشتی های درون شهری ( اتوبوس دریایی )

پس از یک ساعت استراحت در هتل ، به کافه مادو درخیابان استقلال رفته و با سفارش کنافه همراه با بستنی و چای عصرانه ای میل کردیم. با توجه به خستگی امروز  تصمیم گرفتیم به مرکز خرید جواهیر که در همان نزدیکی بود سری بزنیم . برعکس تصور من که فکر میکردم پیاده می شود به آنجا رفت ،گفتند با مترو باید به آنجا بروید، در مترو میدان تکسیم، با سوار شدن به خط M2 و پیاده شدن در ایستگاه شیشلی به جواهیر رسیدیم. خروجی مترو نیز داخل مرکزخرید می باشد .

مرکز خرید جواهیر ،مرکز خرید بزرگ و زیبایی است که تمامی برندهای جهانی و ترک را در فروشگاهایی شیک جای داده. در بدو ورود فروشگاه لوازم ورزشی دی کت لون توجه ما را  به خود جلب کرد ، اگر ورزشکار هستید و علاقه مند به وسایل ورزشی ، این فروشگاه ، صفر تا صد تمامی نیاز های شما را بر طرف می نماید . فروشگاهی وسیع و مجهز که تمامی ملزومات همه رشته های ورزشی را در خود جای داده است .وسعت این فروشگاه و کامل بودن وسایل ورزشی بسیار جالب بود .با توجه به بسته شدن مرکز خرید در ساعت ۱۰ شب تا ساعت ۹ و نیم در پاساژ چرخیدیم و به دیدن برندهای لوکس مانند : ویکتوریا سیکرت ،انگلیش هوم و ....... بسنده کردیم  .

38.jpg
مرکز خرید جواهیر

 در آخر از هرچه بگذریم سخن شکم خوش تر است . در نهایت به فود کورت که در طبقه ی آخر قرارداشت رفتیم ، و پس از دیدن برد های غذایی و عکس های غذاها ، در آخر به شعبه پیتزا هات رفته و یک پیتزای مخلوط به مبلغ ۱۰۵ لیر با سیب زمینی سرخ شده به مبلغ ۲۹ لیر، و دو عدد نوشابه مجموعا ۱۷۶ لیر سفارش دادیم .

39.jpg
شام پیتزا هات

پس از صرف غذا ، کرکره های مغازه های پاساژ یکی ، یکی پایین می رفت ، پس به سمت مترو رفته با همان مسیر به سمت تکسیم برگشتیم .در راه استانبول کارت را دویست لیرشارژ مجدد کردیم ،یک استانبول کارت تاپنج نفر قابل استفاده است،ولی بهتر است نهایتا هردونفر یک کارت تهیه کنند چون بعد از استفاده از سقف پولی کارت دیگه کارت قابل شارژ نبوده وباید مجددا کارت جدید تهیه کنید.

روز سوم ( یکشنبه )

امروز برنامه بازدید از منطقه فاتیح که از معروفترین مناطق استانبول هست را داشتیم بنابراین برای اولین بار صبحانه را در کافه ی هتل خوردیم و به سرعت بیرون زدیم . تا بتوانیم ساعت 9 در فاتیح باشیم .

40.jpg

صبحانه آیسا هتل

با جستجوی اینترنتی براحتی راه رفتن به منطقه فاتیح راپیدا کردیم. برای اطمینان در مترو آدرس را از دختری جوان به ترکی پرسیدم و او در جواب به فارسی پرسید شما ایرانی هستید، و با خوشرویی شماره خود را به ما دادتا هر موقع نیاز به راهنمایی داشتیم با وی تماس بگیریم  .کثرت هموطنان در این شهر به حدی بود که من به دخترم گفتم ، ایرانی ها خیلی نا محسوس و زیر پوستی دارند استانبولو اشغال می کنند. به طوری که در مترو ، خیابان ، مراکز خرید ،گردشگری وخلاصه همه جا صدای هموطنان همیشه در صحنه به گوش می رسد .ما براحتی با مترو به منطقه ی سلطان احمد یا فاتیح رسیدیم .

41.jpg
محله ی سلطان احمد ( مسجد ایا صوفیا )
42.jpg
محله ی سلطان احمد ( مسجد ایا صوفیا )

بعد از رسیدن به منطقه فاتیح به سمت کاخ توپکاپی حرکت کردیم و با خرید بلیط به مبلغ هر نفر ۶۵۰  لیروارد کاخ توپکاپی شدیم .به جهت استفاده از راهنمای صوتی می توانستیدبا به امانت گذاشتن گذرنامه یا یک 100 دلاری از راهنمای صوتی که به شما داده می شد استفاده نمایید.و می توانستید توضیحات قسمت های مختلف کاخ را به چند زبان بین المللی بشنوید، که متاسفانه ماهیچکدام از این موارد را نداشتیم . پس بدون راهنما به مسیر خودادامه دادیم .

43.jpg
بلیط های توپکاپی
44.jpg
ورودی توپکاپی
45.jpg
نمای بیرونی توپکاپی

پس از خریدن بلیط وارد کاخ توپکاپی شدیم. کاخی که حیاط آن با لاله های رنگین به زیبایی مزین شده بود.   کاخ چندین حیاط دارد و بخشی از کف آجری قدیمی در حیاط دست نخورده برای بازدید کنندگان حفظ شده است . این حیاط بیرونی بزرگترین و تنها حیاط عمومی این مجموعه محسوب می شده و در قدیم هر فرد غیر مسلح می توانست وارد این حیاط شود .

بعد از این حیاط دروازه ی سلام دیده می شود که به صحن دوم منتهی می گردد. در حیاط دوم برج عدالت قرار دارد که بالای اتاق شورا و کنار حرم واقع شده است . از این برج جهت نظارت سلطان یا یکی از معتمدین، بر تصمیمات شورا استفاده می شد. 

46.jpg
دروازه سلام
47.jpg
برج عدالت

هرکسی که وارد اینجا می شود باید به سلطان سلام و درود می فرستاد . حیاط سوم دروازه سعادت نام دارد که محل اقامت خصوصی سلطان بوده است.

48.jpg
دروازه سعادت ( عکس از اینترنت )

 حیاط چهارم شامل باغ های پلکانی و عمارت هایی با منظره ای شگفت انگیز رو به تنگه بسفر می باشد .

49.jpg
آبخوری های حیاط کاخ

این کاخ به دستور سلطان محمد فاتح بنا شده بود .کاخ چشم اندازی عالی به تنگه بسفر در کنار دریای مرمره دارد. این بنا در کنار مسجد ایاصوفیا معروفترین بنای استانبول است .

50.jpg
نمای ایا صوفیا از داخل کاخ

یکی از بناهای این کاخ محل تشکیل شورای سلطان با مشاورانش بود و بنای دیگر، برای استراحت سلطان استفاده می گردید . کاخ قدیمی اولین بخش ساخته شده این مجموعه می باشد. امروزه دراین کاخ ادوات جنگی شامل سپرها ، شمشیر های سلاطین عثمانی ،سرپوش های اسب ها و ساعت های قدیمی را می توان دید.

51.jpg
ادوات جنگی
52.jpg
ساعت های تزئینی

 بازدید از این کاخ حداقل 3  ساعت زمان می برد .در تراس این کاخ نمای زیبایی از شهر را می توانید با دوربین های تعبیه شده مشاهده کنید . ( با انداختن سکه  )

53.jpg
منظره تنگه بسفر

در یکی از مجموعه کاخ ها که به نوعی موزه ی اسلامی محسوب می‌شود، قاب طلایی مستعمل که محل قرار گرفتن حجرالاسود در کعبه بوده نگهداری میشود. که قاری در آنجا مشغول تلاوت قرآن میباشد.خانم ها برای ورود به این قسمت  می‌بایست از شالهایی که به‌آنها داده می‌شود استفاده کنند. در این بخش عمامه های منسوب به حضرت علی و دیگری منسوب به حضرت محمد وجود دارد .البته صحت و سقم این موضوع خود چیز دیگری است . در قسمتی از کاخ ها مجموعه ای از تخت سلاطین عثمانی قرار گرفته بود .

54.jpg
تخت سلاطین عثمانی
55.jpg
مجسمه سلاطین عثمانی

شعری بر سر در  ورودی یک از کاخ ها با این مضمون توجه ما را به خود جلب کرد .

گشاده باد به دولت همیشه این درگاه     به حق اشهد ان لا الله الی الله

56.jpg
شعر  پارسی بر سر درب کاخ ها 

ما بعد از دو ساعت و نیم حضور در این مجموعه و بازدید،از کاخ بیرون آمده وبه سمت پارک گلهانه به معنای گلخانه رفتیم.  در کنار فواره تاریخی سلطان احمد چند عکس یادگاری گرفتیم و سپس به سمت مسجد و مزار سلطان احمد رفتیم . در اینجا مجموعه ای از مزار پادشاهان عثمانی و شاهزاده ها و ولیعهد هایی که به دست سلاطین قدرت طلب ، به قتل رسیده  بودند وجود دارند .با دیدن این صحنه ها سریال حریم سلطان جلوی چشمم تداعی شد.

57.jpg
مزار سلاطین عثمانی

بعد از بازدید از مسجد سلطان احمد ( مسجد آبی ) از فرط خستگی  فقط به دیدن نمای بیرونی مسجد ایا صوفیا اکتفا کردیم و صدالبته صف بسیار بسیار طولانی، جلوی ایا صوفیا هم در این تصمیم گیری بی تاثیر نبود. از منطقه فاتیح با تراموا به منطقه لاله لی رفتیم .این منطقه به دلیل فروش البسه به صورت عمده معروف می باشد. اما برخی فروشگاه ها تک فروشی هم داشتند . وقتی به آنجا رسیدیم اکثر مغازه ها بسته و در این بین فقط تعداد کمی از مغازه ها باز بود که اجناس این مغازه ها بیشتر به سبک البسه بازار بزرگ تهران بود. نه شیک ، نه جذاب ،پس با یک نگاه اجمالی گذر کردیم .

برای پیدا کردن رستوران برای خوردن ناهار اطراف را جستجو کردیم . کمی جلوتر از ایستگاه تراموا یک رستوران با ظاهری معمولی مرغ ،ماهی با برنج و چند نوع غذا و سالاد سرو میکرد که دو نوع مرغ با یک کاسه ماست در ظرف سفالی گرفتیم و به جرات می‌توانم بگویم که این مرغ ها لذیذترین مرغی بود که در طول سفر خوردیم با سس بسیار خوشمزه ،ماست پرچرب و نان، غذایی بسیار دلچسب و مطبوع بود.

در موقع حساب کردن از مبلغ غذا تعجب کردیم چون یکی از ارزان ترین غذاهایی بود که در طول سفر خورده بودیم . غذای عالی و با کیفیت اما ارزان ،هزینه ی غذا حدود ۱۳۵ لیر برای دوپرس غذا با ماست و نوشابه شد . با تشکر جانانه از صاحب رستوران از آنجا بیرون آمدیم . با مترو که ایستگاهی در همان حوالی داشت به راحتی به میدان تکسیم برگشتیم.

58.jpg

ناهار خوشمزه در لاله لی

در کافه مادوی خیابان استقلال کنافه و چای به مبلغ 20۰ لیر خوردیم . دسر های ترکیه طعمی عالی و خوشمزه دارند پس حتما در مدت اقامت خود تا آنجا که می توانید ازآن لذت ببرید . سپس برای استراحت به هتل بازگشتیم.

59.jpg
کنافه کافه مادو

پس از بازگشت به شرکت ترکیه هلپر در واتساپ پیام دادم و با دادن اسامی و اسم هتل و شماره اتاق برای کشتی ایرانی آرش در قسمت  وی آی پی، برای همان شب جا رزرو کردم. ( البته با اطمینان از خانوادگی بودن مدعوین ) با توجه به اینکه ساعت اتمام مراسم ، ۱۲ شب بود واقعا نیاز به استراحت داشتیم. با بررسی های پیش از سفر و نظرات مثبت مردم این شرکت را از اینترنت پیدا کرده بودم‌ .قراربود مبلغ تور کشتی که ۳۵ دلار برای هر نفر بود پس از ترانسفر داخل کشتی پرداخت شود. همین تور کشتی توسط تورلیدر به مسافران دیگر هتل ، مبلغ 50 دلار فروخته شده بود .

زمان ترانسفر از هتل به کشتی ساعت ۹ شب بود که  راس ساعت مقرر انجام شد .ما به همراه چندین مسافر ازهتل خودمان که تور را از تورلیدر خریداری کرده بودند ، با اتوبوس به اسکله رفتیم و سوار کشتی آرش شدیم. برنامه شب ایرانی شامل اجرای سه خواننده ایرانی و تکنوازی زیبای ویولن از آهنگ های معروف بود .پذیرایی با انواع میوه و نوشیدنی به صورت نامحدود انجام می شد . شام نیز به صورت پرس های ( میکس ) مرغ و ماهی سرو می شد .

60.jpg

شام کشتی ایرانی

منظره زیبای دریا ، تنگه بسفر و برج گالاتا در شب بسیار چشم نواز بود. هوای دلپذیر بر روی عرشه ی کشتی بسیار مطبوع بود، موسیقی وجمع خانوادگی این کشتی که درتور به آن تاکید داشتند محیطی گرم و پر انرژی و شاد در آن شب برای همه فراهم کرده بود. در کشتی ، عکاسی جهت ثبت این لحظات زیبا حضور داشت و پروفایل هر عکس  را در صورت پسندیدن ، با مبلغ ۵۰ لیر به افراد داده می شد. در طول مراسم یک بادیگارد قوی هیکل هم برای جلوگیری از بروز هرگونه مشکلی در تمام وقت حضور داشت.

این مراسم تا ساعت ۱۲ شب به طول انجامید. همه حاضرین از این ساعات لذت وافر بردند. مسافران برای بازگشت به هتل ، به سمت اتوبوس ها هدایت شدند و ما  بدون هیچ مشکلی به هتل برگشتیم، و با خاطره‌ای  زیبا از یک شب پر شور و هیجان و تصاویری فراموش‌نشدنی از دریای زیبای مرمره در هتل به خواب رفتیم.