روستای خاتون گونای Khatoon Gonai Village

این روستا در ۲۵ کیلومتری شهرستان قره قاج قرار داره تعداد خانوار این روستا حدود ۸ خانوار می باشد . دور تا دور روستا را کوها در بر گرفته اند در این روستا هیچ امکاناتی وجود ندارد و برای تامین نان و نیازهای دیگر زندگی به داخل شهر که حدود ۴۰ دقیقه مسیر را باید طی کنند کل مسیر آسفالت و فقط آخر که وارد روستا می شوید خاکی هستش . آب روستا را از چشمه های که در کوهای اطراف وجود دارد از طریق لوله کشی تامین می کنند و در پایین روستا رودخانه ای قرار گرفته واز آب آنجا را برای باغها استفاده می کنند در این روستا فقط گوسفند نگهداری می کنند. به دلیل آب و هوای که داره گیا هان زیادی بصورت دیمی رشد می کنند . به دلیل نبود ماشین آلات آسمان تمیز و شبها پر ستاره نیز هستش و شبها هوا در فصل تابستان هم سرد می باشد.

این روستا در حدود ۲۵کیلومتری قره اقاج قرار داره که بیشتر مسیر آسفالته از نوع خرابش هست و انتهای مسیر خاکیه تعداد خانوار این روستا حدود ۸خانوار هستش و یکی از قدیمترین روستاهای این اطراف هستش اب این روستا از چشمه های کوهای اطراف تامین میشه که به دست جهاد سازندگان یه منبع اب در راستای کمربند کوه ساخته شده و اب چشمه رو به داخل آن هدایت و با لوله کشی به روستا رسانده اند بیشتر ساکنین این روستا کوچ کردن که البته چند خانوار که از بچه‌ های پیرهای قدیمی این روستا هستن دوباره برای اباد کردن سرزمین پدری برگشته و اقدام به ساخت خانه به سبک امروزی کردن ؛ در این روستا هیچ گونه امکانات رفاهی وجود ندارد و از آنتن و دنیای مجازی خبری نیست و برای تهیه وسایل مورد نیاز حدود ۴۰دقیقه تا شهر اول که همان قره اقاج هستش باید مسیر خاکی آسفالته رو طی کرد ؛اب و هوای این منطقه بسیار بسیار عالی هستش و در تمامی روز آفتاب تیز و سایه بسیار خنک و شبها هوا در تیر ماه به ۱۰درجه بالای صفر میرسه و آسمان این منطقه در شب بسیار صاف و پر از ستاره هستش ؛پایین روستا یه رود بزرگی هستش که برای تامین اب کشاورزی استفاده میشه و داخل اب هم ماهی به صورت فراوان وجود دارد البته تو این فصل ماهی کوچیک بود ما با تور چند تا گرفتیم و بعد رها کردیم ولی لذت خاصی داره ماهی گیری ؛تو این منطقه خرس ،گرگ،گراز ،مار ،مارمولک ،آفتاب پرست ،کبک ،کفتر چاهی و ...وجود داره داخل روستا از طریق سگهای محلی که تعدادشون سگ گله هستن به صورت جالب محافظت میشه این طور که وقتی یکی از سگها اونطرف از روستا احساس خطر می‌کرد و به طرف اون حس پارس می‌کرد و دنبال اون حس میرفت تمام سگهای روستا یک نواخت پارس میکردن و متحد دنبال اون حس میرفتن وبعد از دور کردن اون حس یا حیوان وحشی بر میگشتند داخل روستا که این کارشون چندین بار طی شب انجام میشد که برای من خیلی جالب بود ؛فراوردهای گوسفندی این روستا بسیار عالی و ارگانیک هستش و دام این منطقه فقط از علفهای تازه و مقوی و اب چشمه ها استفاده میکنن که فک میکنم رمزش هم در همینه