مقدمه پهناورترین کشور جهان که در شمال اوراسیا قراردارد. این کشور در آسیای شمالی و اروپای شرقی قراردارد و با اقیانوس آرام شمالی و اقیانوس منجمد شمالی، دریای خزر، دریای سیاه و دریای بالتیک مرز آبی دارد . اختلاف ساعت غرب ترین تا شرق ترین منطقه
با فاصله ای کمتر از 6 ماه این بار کشور آرام و مهمان نواز عمان طلبید تا راهی سفر دیگه ای بعد از سفر ترکیه که در خرداد 1401 بود بشیم با این تفاوت که همسفر اینبار همون دوست عزیزی بودند که سفر زیارتی سوریه
(سفر کردن همانند یک سخنرانی کوتاه است که تو را به یک قصه گوی بلند تبدیل می کند.) چند وقتی بود که همسرم مجدداً اصرار به سفر خارجی می کرد. قبلاً در سال 89 ماه عسل دبی رفته بودیم، سال 98 هم بهمراه پسرم به گشت
مقدمه من و سایر افراد فامیل قصد داشتیم در تابستان ۱۴۰۳ همانند سال های قبل در نقطه ای از اروپا درهم گردآمده و دیداری تازه کنیم. هر یک نقطه ای را پیشنهاد دادند. کشور فرانسه نقطه ای بود که همه موافق بودند، چون زمان سفر مصادف
امروز دهم مرداد 1403 یعنی دقیقا فردای برگشت من از شهر ایروان و کشور ارمنستانه.شاید باورتون نشه که شوق نوشتن سفرنامه خواب رو دیشب از چشمای من گرفته بود . دوست داشتم هرچه زودتر صبح بشه و شروع کنم به نوشتن سفرنامه. با سلام و
به نام خدا بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی در این سفرنامه می خواهم مهمترین تجربیاتی رو باهاتون به اشتراک بگذارم که دوست داشتم پیش از سفر به دبی و کشور امارات می دانستم و امیدوارم برای خوانندگان این مطلب
سلام، قبل از هرچیز میخواستم از سایت خوب لست سکند تشکر کنم، دوستانی که بدون منت و یا حتی هزینه، با زحماتشون خدماتی رو به من و شما ارائه میدن که جای قدردانی بسیار داره، من به شخصه امکان نداره بخوام سفری برم و توی
سلام خدمت لست سکندیهای عزیز سفرنامه من مربوط به شهر دبی، شهر مورد علاقه من است شهری که داخلش نظم و قانون و تمیزی رو قشنگ حس میکنی، شهری مدرن و با تکنولوژی های پیشرفته وبا برجهای به شکلهای مختلف و سربه فلک کشیده و
آمده ام که سر نهم عشق تورا به سر برم ورتو بگوییم که نی, نی شکنم شکر برم با سلام وعرض ادب خدمت خوانندگان محترم سایت وزین لست سکند .چندین سال بود آرزوی سفر به شهر قونیه و زیارت مزار مولانا را در دلم داشتم تا اینکه
سفر رفتن همیشه پس انداز برای ایندس.تصمیم گرفتن برای سفر برای ما ایرانیان که غرق در فشار و استرس هستیم شور وراشتیاق به زنگی رو دوچندان می کنه.چند سالی بود که تصمیم داشتم مجدد به یه کشور جدید سفر کنم..دفعه قبل که از ترکیه برگشتم
دریاچه بالدِنای (Baldeneysee) مدتی بود سفرنامه های من رنگ وبوی تاریخی به خود گرفته بود. لذا تصمیم گرفتم این بار سری به طبیعت بزنم و دوستداران طبیعت را با خود همراه کنم. با توجه به آغاز فصل گرما و عدم برنامه ریزی از قبل فکر کردم
من و همسرم خیلی وقت بود که به فکر افتاده بودیم تا به مسقط پایتخت کشور پادشاهی عمان مهاجرت کنیم. واقعا تبلیغات وسوسه کننده ای برای مهاجرت به عمان برای ایرانی ها در اینستاگرام انجام میشه که با خودت میگی باید امتحانش کنم که البته
سال های سال بود که ما خانوادگی هر سال به مشهد الرضا سفر می کنیم علی الخصوص زمان شهادت امام رضا(ع)، ولی چندین سال بود که تعداد سفرها کمتر شده و دو سه سال یکبار به مشهد می رفتیم آخرین مرتبه ای که با تور
سفرنامه خواندن، بیشترین چیزی بود که به من در برنامهریزی سفر شخصیام کمک کرد. پس با خودم فکر کردم حالا که تقریبا دو ماه از سفرم به ترکیه میگذره، دیگه وقتش شده که من هم دِین خودم رو ادا کنم و تجربیاتم رو برای بقیه
به نام خدای زیبایی ها خداوندی که سفر را پیش پای انسان نهاد تا بتواند نشانه های قدرت خدا و آفرینش هنری او را ببیند. فرودگاه اسپارتا درست این نقطه جایی از سفرم بود که تصمیم گرفتم در مورد این سفرم بنویسم. وداع هایی که اینجا صورت می
سلام بر دوست داران سفر هدف من از نوشتن این سفرنامه ثبت خاطرات سفر و ارائه تجربیاتم به دوستان اهل سفر است. پس خیلی داستان سرایی نمیکنم و بیشتر قصدم ارائه نکاتی است که احتمالا در سفر به کمکتان می آید. اولین مرحله سفر ما انتخاب
الف مثل اول بسم الله : تشکر می کنم از همه کسانی که دست به قلم می شوند و راهنمایی ها و نکات سفر خود را در اختیار دیگر هموطنان قرار می دهند . این اولین دست نوشته اینجانب در سایت لست سکند می باشد
نمی دانم عشق به سفر از كی و كجا به جانم افتاد. شاید از اولین باری كه شروع كردم به خواندن شعر مسافر سهراب سپهری و بعد شروع كردم به تمام وقت مرور كردنش زیر لبم مثل وردی كه قرار بود از روزمرگی زندگی نجاتم
درود به همه لست سکندی های عزیز تو نوروز 1403 تصمیم گرفتیم بعد از کلی ایرانگردی و سفر های داخلی باز هم به یک سفر خارجی بریم. اوایل اردیبهشت بود که مقاصد مختلفی رو بررسی کردیم، اولین تصمیم سفر ترکیبی به دو شهر توریستی گرجستان بود،تفلیس
مدتها بود كه خیال رفتن به یزد به جانم افتاده بود. دلم میخواست در کوچهپسکوچههای قدیمی یزد قدم بزنم و بوی خوش کاهگل نم زده را نفس بكشم. دوست داشتم اگر بشود شب را در یکی از خانههای قدیمی یزد سپری كنم. كنار حوض آبیشان