این آب انبار مقابل مسجد و مدرسه سردار قرار دارد و از بناهای ساخته شده توسط برادران سردار از امرای فتحعلی شاه قاجار، در سال ۱۲۲۹ ھ . ق است. سر در آب انبار مزین به کاشیکاری و داخل ورودی آن دارای رسمی بندی و کتیبه ای از سنگ مرمر به خط نستعلیق است. راه شیر آب انبار سی و شش پله دارد.
در قزوین عمارت های زیادی بدست محمد حسن خان و محمد حسین خان دو برادر سرداردر زمان فتحعلیشاه ساخته شده که چون این عمارت منتسب به برادر سردار کوچکتر میباشد به اب انبار سردار کوچک معروفه وگرنه از لحاظ وسعت از آب انبار سردار بزرگ وسیعتره.ورودی آن مانند مسجد سردار با خطوط نستعلیق زیبایی عمر بنا را معرفی کرده و با کاشی های خوش رنگ و لعاب قجری زینت داده شده .و دارای ۴ گنبد و ۴ بادگیر میباشد.این بنا در کوچه ی سردار و دقیقا روبروی مدرسه سردار قرار دارد.
سوار ماشین که بودم و به سمت آب انبار می رفتیم, نگاهم به بیرون بود که از دور بنایی توجه م را جلب کرد. با خودم فکر کردم این بنای تقریبا خرابه باید قدیمی باشه. تا زمانی که ماشین خیابان رو دور زد و درست مقابل همان بنا ایستاد. بنایی که از دور دیده بودم همان آب انبار سردار کوچک بوده که قرار بود آنرا ببینیم.
این آب انبار رو به رو مدرسه و مسجد سردار قرار دارد و بازدید عمومی ندارد. تور ما با هماهنگی امکان بازدید را فراهم کرده بود.
این آب انبار جز آب انبارهای عمومی قزوین است که بانیان ساخت آن دو برادر سردار فتحعلی شاه قاجار به نام های محمد حسن خان و محمد حسین خان سردار بوده اند.
تقریبا سر ظهر بود و هوا خیلی گرم بود که به آب انبار رسیدیم. پله ها را که پایین تر می رفتیم هوا برامون خنک تر میشد. تا بالاخره وارد فضای مخزن آب انبار شدیم. برای اولین بار بود که مخزن آب انبار را از نزدیک میدیدم, فضای بسیار بزرگی بوده. یک ستون در وسط قرار داشت و 4 گنبد در سقف آن که بادگیرهایی بر روی آن تعبیه شده بود.
در گذشته فقط میرآب که نگهبان آب انبار بوده برای لایروبی کف وارد مخزن میشده. امروزه که آب انبار مورد استفاده نیست دیوار آن را برای بازدید باز کرده اند.
زمانی که استاد حضرتی ها درباره آب انبار سخن گفتند. عظمت بنا, مهارت و خردورزی پیشینیان و معمار بنا بیشتر به چشم آمد. و در دل چقدر تحسین شان کردم.
در این آب انبار 3800 متر مکعب آب ذخیره میشده. مخزن آب انبار به روش گودبرداری ساخته شده, برای این منظور زمین را می کندند. وقتی به عمق زمین می رسیدند کف را با شفته ریزی آهک خاصی و دیوارها را با ساروج عایق بندی می کردند.
برای آبگیری آب انبار دریچه هایی تعبیه کرده بودند. وجود چهار بادگیر در سقف باعث گردش هوا و جلوگیری از رکود و ماندآبی شدن میشده.
برای تصفیه آب میرآب میزان مشخصی خاکستر را از دریچه ها و یا بادگیر به سطح آب می پاشیده. خاکستر به آرامی املاح موجود در سطح و وسط آب را با خودش سنگین میکرده و میورده پایین ته نشین میشده. در واقع کف آب انبار انباشتی از املاح بوده که همان طور که گفته شد میرآب کار لایروبی کف آن را انجام میداده.
با توجه به این موضوع سطح دسترسی آخرین شیر آب را بالاتر از کف قرار می دادند. زمانی که آب بالا بوده کل پله ها را پایین نمی آمدند بلکه از اولین شیر آب بر میداشتن که به شیر آب اول شیر برج فروردین و اردیبهشت می گفتند. شیر آب دوم خرداد و تیر, شیر آب سوم مرداد و شهریور و به همین ترتیب.
وقتی از مخزن انبار خارج شدیم و پله ها را بالا می آمدیم به دقت جای شیر آب ها را نگاه می کردم. جالب بود که کنار پله ها راه باریکه ای برای هدایت سر ریز آب از شیر به سمت پاشیر تعبیه شده بود. که آقای حضرتی ها گفتند این سر ریز آب به آب های سفره های زیر زمینی می پیوسته و در واقع یک قطره آب هم هدر نمیشده. به بالای پله ها که رسیدیم تفسیر آقای حضرتی ها از طرح سقف ورودی آب انبار جالب بود. ایشان گفتند در فضای تاریک که معمولا عنکبوت تار میبنده, این تار رو برای عنکبوت درست کردن که به او بگویند دیگه پایین تر نره و به طور انتزاعی بر بهداشت آب انبار تاکید داشتن.