بعد از ظهر روز پنجشنبه 12 بهمن 96 بعد از ظهر روز پنجشنبه بود. کت و شلوار خود را پوشیده و آماده رفتن می شدم .خیلی هیجان داشتم. چندیست که منتظر چنین روزی بودم، حالا آنروز فرا رسیده، از خانه بیرون رفته، سوار ماشین شده و
در این سفرنامه خواهید خواند: -کنسل شدن پروازهای تای -صفویان -صفرهای بی پایان -گرفتن انتقام قطعنامه گلستان وترکمانچای از روس ها توسط بنده -ubud زیبا -یخ زدن من در فرودگاه -حس تلخ حقارت -سنگاپور و چشم های گرد من -استخر هتل مارینا -از اوج قدرت تا ... -شکم گردی در محله عرب ها -سنتوزای حوصله سربر -روز پرواز
نکات کلی : قبل از هر چیز میخوام بگم که قصد دارم این سفرنامه رو خیلی سلیس و روان بنویسم و از نوشتن متن رسمی خوشم نمیاد . چون نمیخوام خواننده ها حس نامه رسمی خوندن بهشون دست بده و میخوام با لذت بخونن . من سعی