در سفر خود به مسکو به کافه ای میرویم که جزو گرانترین کافه های روسیه است و برای بازدید از آن باید چند ماه قبل نوبت میگرفتیم.
اما داستانی که در شکل گیری و ایجاد این کافه بوده است، ماجرایی شنیدنیست.
مختصری از ماجرایش برایتان میگویم.
ماجرا به پنجاه سال قبل باز میگردد زمانی که خواننده ی معروف فرانسوی به اسم گیلبرت بکو به مسکو سفر کرد. بعد از بازگشت از مسکو، ترانه ای به اسم "ناتالی" را ساخت و در این ترانه،از احساس خود به مسکو و دختری به اسم ناتالی گفت. از کافه ای به اسم کافه پوشکین نام میبرد.
این ترانه، تبدیل به معروفترین و به یادماندنی ترین کارهای این خواننده شد. توریستهای فرانسوی بعد از معروف شدن این آهنگ و سفرشان به مسکو، به دنبال یافتن کافه پوشکین بودند ولی نکته اینجا بود که این کافه اصلا وجود خارجی نداشت!!!
اما این جرقه ای برای آندره دلوس رستوراندار معروف روسی-فرانسوی شد که به فکر تاسیس یک کافه-رستوران با این نام باشد. در سال 1999 این عمارت را در یکی از معروفترین بلوارهای مسکو و با حضور همان خواننده ای که کافه پوشکین را در خیالش پرورش داده بود و با خواندن ترانه ی معروف ناتالی افتتاح کرد .
درست است که قدمت این کافه با این تفاسیر خیلی زیاد نیست ولی امارت کافه پوشکین سال 1780 میلادی ساخته شد و متعلق به نجیبزادگان تبعیدی دوران کاترین کبیر بوده ولی بعدها تبدیل به داروخانه شد و مردمی که در صف برای گرفتن داروهایشان بودند میتوانستند چای یا قهوه سفارش دهند و منتظر بمانند تا داروهایشان آماده شود.
فضای کافه از چند قسمت و طبقه تشکیل شده، طبقه ی خصوصی که رزرو برای مهمانیهای خصوصی است، طبقه ی کتابخانه و طبقه ی بار که از همان طبقه های داروخانه ی سابق مستقر در اینجا استفاده شده است.
اما برای رزرو به چند نکته دقت کنید، از جمله اینکه باید چند ماه قبل، ساعت و طبقه ی مورد نظر را به وبسایت کافه ایمیل زده و میز رزرو کنید، در صورت داشتن میز خالی در تاریخ و زمان مورد نظرتان، به شما ایمیلی مبنی بر تایید رزروتان و تاکید بر این که شما باید با لباس رسمی به کافه تشریف بیاورید، ارسال خواهد شد، این رزرو کاملا رایگان است.
من دو ماه قبل به این کافه ایمیل زدم و دو تاریخ مختلف را رزرو کردم که اگر در هرکدام از زمانهای مورد نظر مشکلی پیش آمد رزرو دیگری داشته باشم.دیدن این کافه را در همان اولین روز ورودمان به مسکو قرار دادیم تا استفاده ی مفیدی از این زمان شود.
با استفاده از مپس-می اسم کافه را سرچ کردم و مسیر، متروهای مورد نظر نمایش داده شد و راهی کافه پوشکین شدیم. راس ساعت وارد کافه شدیم.
فضایی شبیه به کاخهای قرون وسطایی، با ابهت، با خدمتکارانی شیک پوش و خنده بر لب، با خوش آمد گویی طوری که تصور میکردی تو شاید وزیر هستی و خود خبر نداری. اسممان را پرسید و در لیست نگاه کرد و مارا به سمت زیرزمین که اتاق تعویض لباسو جامه داری، بود هدایت کرد .
طبقه ی جامه داران که محل تعویض لباس و به امانت گذاشتن کیف و پالتو بود و آسنسور جذاب قدیمی کافه پوشکین
راه پله ها همان حال و هوای قدیمی را داشت. وارد زیرزمین شدیم دو مرد میانسال شیک پوش با احترام و لبهای خندان،پالتوهایمان را در آوردند و کیف را تحویلشان دادیم و در قفسه گذاشتند. انگلیسی خوب میدانسند، یکی از آنها پرسید اهل کجایید ؟ گفتیم ایران، گفت ایران را میشناسد و اسم خواننده ای آورد که همه او را با "خوشکلا باید برقصن" میشناسیم و گفت ایشان میهمان ما بودند و جالب بود که چند بیتی از اشعار این بزرگوار را هم خواندند! :)
وارد آسانسوری شدیم شاید جزو اولین آسانسورهای روسیه بود آنهم برای نجیب زادگان. ولی حالا ما سوار بر این آسانسور بودیم و خود را در همان ساختمانهای قدیمی قرن 18 میدیدیم با همان دیوارها با همان کتابخانه ی قدیمی .
میزی که رزرو کرده بودم در طبقه ی کتابخانه و پر از دکورهای آنتیک قرن هجدهمی بود. حس لاکچری بودن کاملا درک میشد ولی تا این حد لاکچری بودن با خون ما سازگازی نداشت، خوب گاهی اوقات لاکچری بازی لازم است!.
گارسون ما را به میز دونفره ای که کنار یکی از قفسه ها بود هدایت کرد و منویی با همان سبک و سیاق قدیمی برایمان آورد و گفت هر کاری داشتید من در خدمت شما هستم و چند متری عقب رفت تا ما به منوی گرانقیمتشان نگاهی بیاندازیم. سالاد سزار به همراه دو لیوان آبمیوه ی آناناس سفارس دادیم. مات و مبهوت زیبایی کافه بودیم ( مایی که به کافه نادری میبالیدیم )
حالا میفهمم چرا در ایمیلی که برایم فرستادند تاکید کردند با لباس رسمی تشریف بیاورید و خدا را شکر میکردیم که آبرومندانه پا به این کافه گذاشتیم. سالاد را به همراه آب میوه را میل کردیم، گارسون که دربست در اختیار ما دو نفر بود و با فاصله ای چند متری از ما با حواسی کاملا جمع فقط منتظر اشاره ای از ما بود تا اجابت کند، بیست دقیقه ای با آرامش مشغول خوردن غذایمان بودیم.
اشاره ای به گارسون کردم و درخواست کردم رسید را برایمان بیاورد، تعجب را در نگاهش دیدم که با خود میگفت "فقط همینو خوردید؟!" رفت و رسید را آورد و 2500 روبل را به همراه 200 روبل انعام داخل رسید گذاشتم و پرسیدم اجازه ی عکاسی و فیلمبرداری داریم؟ گفت مشکلی نیست ولی بهتر است فیلم نگیرید و در عکسهایتان از اشخاص در کافه عکسی گرفته نشود، و بعد با خوشرویی گفت اگر هم بخواهید میتوانید نگاهی به کتابها بیاندازید و کمی درباره ی آنها توضیح داد. گفت قدمت بعضی از آنها به همان دورانی که اینجا داروخانه بوده برمیگردد (حدود 300-200 سال پیش)
برای اطلاع از منوی غذای کافه پوشکین و لیست تمامی قیمتها میتوانید به سایت کافه پوشکین مراجعه نمایید.
توصیه میکنم در سفر به مسکو، حتما از این کافه دیدن کنید.