امشب با یه پدیدهی عجیبی روبرو شدم که تا بهحال ندیده بودم. ماجرا اینطوریه که برای خوردن شام به یکی از قدیمیترین پیتزاییهای تهرانپارس رفتم؛ پیتزا هات! این پیتزایی درست گردِ فلکهی اوله و خاطرهسازِ دوران کودکی منه. از قدیم ندیما هم پاتوق فستفود خوریِ اهالی تهرانپارس بود و هنوز هم هست. معروفترین غذاش هم کبابتورکی های خوشمزهش بود.
تا اینجای کار همه چیز خوب و رواله، اما ظاهرا یه صندوقدار جدید آوردهن که یه طنز خاص و البته بینمکی در گفتارشه. مثلا وقتی سفارشم رو گفتم، ازم پرسید نوشابه مشکی باشه یا سیاه؟!
خب اولش برام عجیب و خندهدار بود و گفتم سیاه. بعد پرسید ساندویچتون ساده باشه یا معمولی؟!
من یه ساندویچ دونر گوشت سفارش دادم با یه نوشابه. اول که سرویس رو آوردن دیدم کف سینی که اصولا یه برگ کاغذ پهن میکنن رو نذاشتن و از نظر بهداشتی برام جالب نبود. گفتم چرا کاغذ نذاشتین؟ گفت آخه کاغذ گرون شده دیگه نمیصرفه! گفتم الکل چرا رو میزا نیست؟ گفت تو سینی پد الکلی گذاشتیم چون ارزون تره!
خلاصه هرچی میگفتم یه جواب بیمزهای میداد و انقدر هم چهرهی جدی داشت که نفهمیدم شوخی میکرد یا جدی میگفت؟!
غذام رو آوردن دیدم خیلی سنگینتر از حد معموله! اولین گاز رو که ازش زدم فهمیدم پر از پنیر پیتزاس و سنگینیش برا پنیره. از طرف پرسیدم چرا پنیر ریختین تو دونر؟ گفت برا اینکه پول بیشتر بگیریم هههههه!
گفتم یعنی چی آقا؟ چرا درست جواب نمیدی؟
هیچی نگفت. غذاشون هم بینمک بود. نمکدون خواستم برام آورد و گفت چون من خودم با نمکم دیگه نمک به غذامون نمیزنیم! گفتم تو که خیلی با نمکی!!
آخرش که میخواستم بیام بهش گفتم برو خدا رو شکر کن خانومم نبود وگرنه بدجور دعوات میکرد، گفت پس همیشه تنها بیا???
از این حرفا که بگذریم محیط پیتزایی تمیزه اما دکور خیلی معمولی داره، غذاشون هم بینمک بود و به خاطر پنیری که زده بودن اصلا مزهی دونر کباب رو متوجه نشدم اما بهش میخورد کیفیت خوبی داشته باشه!