جاده تیروپاتور به کاوالور جاده ای جنگلی است که به یکی از تاریک ترین آسمان های هند می رسد. جاده ای باریک که اگر دو ماشین بخواهند از کنار هم رد شوند، یکی باید کوتاه بیاید و وارد شانه خاکی شود. البته بعضی جاها شانه ای وجود ندارد و به ناچار باید وارد بوته ها و درختچه های کنار جاده شد!
هندی ها به بوق زدن عادت دارند و حالا در چنین جاده پر پیچ و خم، دیگر نور بالا جوابگو نیست و باید برای پیشگیری از خطر احتمالی، همیشه و مخصوصا سر پیچ ها با بوق ممتد اعلام حضور کرد.
وقتی راننده در چند جا توقف کرد تا آدرس بپرسد، فهمیدیم بومی ها به رصدخانه میگویند تلسکوپ.
ساعت بازدید این رصدخانه فقط شنبه ها ساعت 19 تا 22 است و بازدید کننده ها اجازه دارند به مدت یک ساعت فقط از رصدخانه کوچکی که یکی از 7 رصدخانه مجموعه است استفاده کنند.
از مدت ها قبل، با موسسه اخترفیزیک هندوستان در ارتباط بودیم و دوستانی پیدا کرده بودیم که برای هماهنگی بازدید از رصدخانه اصلی کمک بزرگی به ما کردند. معمولا بازدید و استفاده از این مجموعه صرفا برای پژوهشگران، دانشجویان و دانشمندان علم نجوم ممکن است.
در بدو ورود، مشخصات خود را به نگهبانی دادیم و پس از تایید وارد رصدخانه شدیم. مدیر رصدخانه یک سوئیت از مجموعه اقامتی رصدخانه را تدارک دیده بود و به هنگام پذیرش و ثبت مشخصات، کلید آن را به ما دادند. هرچند که قرار بود شب را زیر آسمان و گنبد نقره ای رصد خانه سر کنیم و در نهایت هم از اقامتگاه رصدخانه استفاده ای نکردیم.
از قوانین ورود به رصدخانه این است که باید خیلی خیلی به تاریکی احترام بگذاریم و از حداقل نور استفاده کنیم. حتی چراغ خودرو در جاده های داخل رصد خانه باید خاموش باشد. چرا که پرتوهای نور، رصد تلسکوپ ها را مختل می کند.
یک اشتباه بزرگ ما این بود که غذا نداشتیم و قرار بود تمام شب را در سرما بیدار باشیم! آنقدر زمان کم بود که به غذا فکر نکرده بودیم!
ساعت نزدیک به هشت شب بود و بعد از پذیرش، مسئول رصدخانه ما را به غذاخوری دعوت کرد تا برای شام همراه پژوهشگران، کارمندان و مهمانان آن مجموعه باشیم.
هدیه بزرگی بود! یک شام دلچسب -و البته تند- که با سوپ شروع شد و با چلو خورش هندی و ماست که آرام دلِ سوخته ما بود، ادامه پیدا کرد. بعد از شام، راهی رصدخانه شدیم و با راماچاندران که مهندس و سرپرست آنجا بود آشنا شدیم. گفتگوها، عکاسی و آشنا شدن با کار تلسکوپ تا 3 صبح طول کشید. آسمان، صاف و شفاف و پر ستاره که هر بیننده ای را جادو می کرد. باور کردنی نیست که هند با جمعیت میلیاردی و آلودگی نوری فراوان، هنوز جاهایی را در دل خود دارد که آسمانش تاریک و ستاره هایش مثل الماس می درخشند.
تنها بدشانسی ما، این بود که بعد از کالیبره کردن تلسکوپ و بازکردن گنبد رصدخانه، آماده عکاسی از آن آسمان پر ستاره شدیم که در یک چشم به هم زدن ابر و مه کل منطقه را فراگرفت و این ایده تا سفر و دیدار بعدی ما عقب افتاد.