مقدونیه، سرزمینی که نمی تواند به اسکندر افتخار کند

4.4
از 76 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
مقدونیه، سرزمینی که نمی تواند به اسکندر افتخار کند
آموزش سفرنامه‌ نویسی
20 اردیبهشت 1403 12:00
28
6.1K

مقدمه

مقدونیه باستان، پادشاهی کوچکی بود که در شمال یونان قرار داشت. تاریخ سلطنت مقدونی در سال 808 قبل از میلاد با کارانوس آغاز گردید. در سال 359 قبل از میلاد، هنگامی که فیلیپ دوم پادشاه مقدونیه شد، قسمت عمده دولت شهرهای یونان جنوبی را با شمال متحد کرد و همه آنها را تحت حاکمیت مقدونی قرار داد. پادشاه فیلیپ دوم ارتش خود را بهبود بخشید و شروع به طراحی نقشه هایی برای تسخیر سرزمین های دیگر در منطقه مدیترانه کرد. او قبل از اینکه بتواند نقشه هایش را عملی کند، احتمالا با توطئه همسر و پسرش، اسکندر مقدونی کشته شد و در سال 336 قبل از میلاد، اسکندر مقدونی پادشاه شد. از اینجا به بعد تاریخ را، ما ایرانی ها بسیار خوب میدانیم. او با سیاست و جنگ، کل یونان اروپایی را با خود متحد کرد و پس از سالهای جنگ با داریوش سوم، موفق به فتح امپراتوری ایران شد. او قلمرو خود را تا هند گسترش داد و معروف است که او در هیچ جنگی شکست نخورده است. پس از مرگ اسکندر در سال 323 قبل از میلاد، جنگ قدرت میان ژنرالهای او آغاز شد و بتدریج تمامی فتوحات از دست سلطنت مقدونی خارج شد. 

در میانه قرن دوم پس از میلاد، امپراتوری رم سرزمینهای مقدونی را تصرف کرد و به پادشاهی باستانی این سرزمین پایان داد. پس از تجزیه رم در قرن پنج پس از میلاد، مقدونیه به یکی از بخشهای امپراتوری بیزانس تبدیل شد. مقدونیه از اواخر قرون وسطی، مانند بقیه بالکان، تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود. با این حال، به دلیل افزایش ناسیونالیسم در طول قرن 19، امپراتوری عثمانی نتوانست کنترل منطقه را حفظ کند، که بعداً منجر به تجزیه امپراتوری عثمانی نیز شد.

در سال 1912 و در خلال اولین جنگ بالکان، کشورهای یونان، بلغارستان و صربستان متحد شدند تا مقدونیه را از امپراتوری عثمانی آزاد کنند. پس از آن، درگیری بین سه کشور بر سر قلمرو مقدونیه آغاز شد. یونان و صربستان مقادیر زیادی از این خاک را دریافت کردند، در حالی که بلغارستان تنها بخش کوچکی از کشور را به دست آورد. در سال 1914 بلغارستان این سرزمین را فتح کرد و چند سال بعد، صربستان دوباره آن را پس گرفت. پس از جنگ جهانی دوم، دولت یوگسلاوی تحت رهبری ژنرال تیتو تصمیم گرفت مقدونیه را به بلوک یوگسلاوی متصل کند، پس در سال 1946 ، مقدونیه یکی از شش جمهوری دولت یوگسلاوی شد.

پس از مرگ ژنرال تیتو، مقدونیه نیز مانند سایر جمهوری‌ها، علیه دولت فدرال که عمدتاً صرب بودند، تظاهرات کردند. سالها بعد  و  در سال 1991، کرواسی و اسلوونی استقلال خود را از یوگسلاوی اعلام کردند و به طور کامل توسط جامعه بین المللی به رسمیت شناخته شدند. چند ماه پس از آن، مقدونیه یک رفراندوم ملی برای استقلال برگزار کرد و 95 درصد از مردم به کشور مستقل مقدونیه رای دادند. از آنجا که یونان نیز دارای یک استان با نام مقدونیه در قسمت شمالی خود است و نمیخواست میراث مقدونیه باستان و به ویژه اسکندر مقدونی را از دست بدهد و یا بعدها این کشور جدید، ادعایی برای مالکیت قسمت یونانی مقدونیه داشته باشد، با نام " جمهوری مقدونیه" مخالفت کرد. بنابراین جهت جلب رضایت همسایه خود، نهایتا با نام " جمهوری مقدونیه یوگسلاوی" در سال 1993 رسما، عضو سازمان ملل شد.

جهت کسب رضایت یونان برای عضویت این کشور در ناتو و اتحادیه اروپا، همه پرسی تغییر نام به "مقدونیه شمالی" در سال 2018، برگزار گردید که بعلت مشارکت کم نامعتبر اعلام شد. نهایتا در سال 2019 با تصویب پارلمانهای دو کشور، نام مقدونیه شمالی رسمیت یافت و در سال 2020 نیز، سرانجام به ناتو پیوست. این کشور هم اکنون در مسیر عضویت در اتحادیه اروپا قرار دارد.

موقعیت مقدونیه شمالی در نقشه
موقعیت مقدونیه شمالی در نقشه

پرچم جمهوری مقدونیه، نماد خورشیدی با هشت پرتو در زمینه قرمز است. جمعیت مقدونیه شمالی کمتر از دو میلیون نفر است و زبان آنها مقدونیه ای است  که از زمان اسکندر، تفاوت چندانی با زبان یونانی ندارد. 

پرچم جمهوری مقدونیه شمالی
پرچم جمهوری مقدونیه شمالی

واحد پول این کشور، دنار است که هر یورو معادل تقریبا 61 دینار است. در خرداد ماه سال 1402، مشتاقانه سفر خود به این کشور باستانی را از مرز زمینی آن با آلبانی، آغاز میکنم.

چگونگی سفر

خوشبختانه دریافت ویزای مقدونیه شمالی، به اندازه آلبانی و بوسنی و هرزگوین برای ایرانیها سخت نیست. الزامات آن، بلیط رفت و برگشت، تمکن مالی و کمی شانس است. مقدونیه شمالی در ایران سفارت ندارد و باید از طریق کشورهایی مثل ترکیه و یا امارات اقدام کرد. 

خوشبختانه با داشتن ویزای شنگن چند بار ورود، میتوانید از مقدونیه شمالی دیدن کنید، علیرغم اینکه این کشور عضو شنگن نیستند. مسلما دریافت ویزای شنگن چند بار ورود، خود داستان غم انگیزی دارد و مستلزم سفرهای قبلی به این حوزه، داشتن دعوت نامه در یکی از کشورهای عضو و تمکن مالی متناسب با مدت ویزای درخواستی است.

ورود من به مقدونیه شمالی، از طریق ایستگاه مرز زمینی Kafasan صورت گرفت. هنگامی که نوبت به چک پاسپورت برای من شد، مامور مربوطه پاسپورت مرا برداشت، کانتر را موقتا بست و برای پرسشی به دفتر مرکزی که در آن سمت ایستگاه بود، رفت. بسیار زود برگشت و پاسپورت مرا مهر شده، تحویل داد. من نظری در مورد اعتبار پاسپورت ایرانی نمیدهم ولی ای کاش، حداقل ظاهر پاسپورت کمی بهتر شود. بگذاریم و بگذریم !

موقعیت ناحیه مرزی بین آلبانی و مقدونیه شمالی
موقعیت ناحیه مرزی بین آلبانی و مقدونیه شمالی

چه بخواهید به اسکوپیه پایتخت مقدونیه شمالی بروید، چه بخواهید دریاچه Orhid را ببینید و چه مقصد شما هر جای دیگری باشد، راه تا Struga یکی است و تنها چند دقیقه با اتوبوس و هر خودرویی فاصله دارد. برای ماجراجویی در Orhid، استروگا نقطه شروع است و شما میتوانید با 5 یورو و بوسیله تاکسی به شهر Ohrid برسید(و یا گزینه ای را برای هیچهایک پیدا کنید). Orhid  قدیمی ترین دریاچه اروپا است که بین آلبانی و مقدونیه شمالی مشترک است. در این دریاچه افسانه ای، انواع گیاهان و گونه های جانوری منحصر به فرد و همچنین فسیل های بی مانند یافت می شود. در این سفرنامه، به بین جزئیات پایتخت زیبای مقدونیه شمالی خواهم پرداخت، بنابراین از استروگا به سمت اسکوپیه ادامه میدهم.

اسکوپیه

پایتخت مقدونیه شهر اسکوپیه(Skopje) است که در حدود ششصد هزار نفر جمعیت دارد. این شهر بزرگ ترین شهر کشور و در عین حال نمایانگر یک مرکز سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی است. اسکوپیه در شمال کشور قرار دارد که توسط رودخانه واردار(Vardar) به دو قسمت تقسیم شده است. این شهر در طول حیات خود بسته به شرایط تاریخی به نام های مختلفی نامگذاری شده و نام باستانی آن اسکوپی است.

با ورود اتوبوس به شهر، از این همه ابهت و زیبایی مرکز شهر که شامل قلعه، رودخانه، پلهای زیبا و ساختمانهای باشکوه است، نفسم در سینه حبس میشود. طاقت ماندن بیشتر در اتوبوس را نداشتم و به راننده گفتم که لطفا همینجا مرا پیاده کن. راننده گفت اصلا امکان ندارد و باید تا ایستگاه اتوبوس مرکزی برویم، زیرا جریمه رانندگی بسیار وحشتناکی خواهد داشت. پس به شهر بسیار قانونمندی وارد شده ام. ایستگاه مرکزی اتوبوس، به نسبت سایر شهرهای بالکان، بسیار موقر و شیک بود. از آنجا تا محل اقامتم که Skopje Hostel نام داشت، پیاده رفتم. تختی در یک اتاق Dorm  شش نفره که هزینه هر شب آن، ده یورو بود را رزرو کرده بودم. رزرو این هاستل را در سایت بوکینگ دات کام، بدون نیاز به کارت اعتباری و پیش پرداخت به راحتی انجام داده بودم. قیمت هاستل در این شهر، از شبی 8 یورو تا کمی بالاتر متغیر است.

خب، بیایید در تاریخ غرق شویم. شهر مرا از دروازه مقدونیه که منقش به تصاویر برجسته از ماقبل تاریخ تا دوره باستان و پس از آن است، به سمت مجسمه با شکوه جنگجوی سوار بر اسب ( Warrior on a horse ) میبرد. همه میدانند که این جنگجو، همان اسکندر مقدونی است ولی همانگونه که گفتم، بعلت ادعای قدیمی تر یونان مبنی بر اصلیت اسکندر به قسمت یونانی مقدونیه، دولت مقدونیه شمالی نمیخواهد وارد تنش با همسایه خود شود و آن را رسما، اسکندر نمی نامد. بنای برنزی اسکندر که 14.5 متر ارتفاع و 30 تن وزن دارد، بر پایه ده متری خود، به سمت طلوع خورشید نگاه می کند. بر روی آن پایه، سه حلقه وجود دارد که نشان دهنده سه نبرد است. در اطراف ستون فواره ای قرار دارد که با هشت سرباز برنزی به ارتفاع سه متر و هشت شیر ​​به ارتفاع دو و نیم متر تکمیل می شود که چهار نفر از آنها رو به چشمه هستند. 

مجسمه با شکوه اسکندر مقدونی
مجسمه با شکوه اسکندر مقدونی

جایی که این مجسمه در آن واقع شده است، میدان مقدونیه نامیده میشود. میدان مقدونیه در اسکوپیه به طور کامل در دوره بین دو جنگ جهانی شکل گرفت. این میدان در کنار پل سنگی، رودخانه واردار و ساختمانهای مهم پیرامون خود، حلقه ارتباطی قسمتهای بارز شهر به همدیگر است.

میدان مقدونیه
میدان مقدونیه

در 26 ژوئیه 1963، در ساعت 5:17 صبح، 90 درصد ساختمان های این شهر توسط زمین لرزه ای به بزرگی 6.1 ریشتر ویران شد. بر اثر زلزله 1070 نفر جان خود را از دست داده اند و بیش از 20000 نفر بی خانمان شده اند. امروزه اسکوپیه به عنوان شهر همبستگی در نظر گرفته می شود، زیرا به طور خاص با همبستگی، این شهر توانست خود را تجدید کند. کمک های اولیه به شهروندان در آن دوره از تمام جمهوری های یوگسلاوی انجام شد و چند روز پس از زلزله، گروه های امداد و نجات از 87 کشور جهان وارد شدند و کمک کردند تا شهر دوباره ساخته شود.  بنابراین میدان مقدونیه نیز، پس از زلزله آرایش متفاوتی را بخود گرفت و به گونه ای دیگر بازسازی شد. ایستگاه راه آهن قدیمی، امروزه موزه شهر اسکوپیه و نماد زلزله بزرگ است. ساعت ایستگاه برای همیشه در ساعت مرگبار 05:17 متوقف شده است. 

به سمت رودخانه که برویم، بلافاصله در کنار پل سنگی، بناهای یادبود انقلابیون مقدونیه برمی خیزند. در مقابل آنها بنای یادبود اولین رئیس هیئت رئیسه مجلس ملی جمهوری خلق مقدونیه، قرار دارد و در سمت دیگر بنای یادبود ژوستینین قرار دارد. چگونه این همه تاریخ را هضم کنم.

میدان مقدونیه و پل سنگی

میدان مقدونیه و پل سنگی

قدم بر پل سنگی قرن پانزدهمی میگذارم که نماد شهر اسکوپیه است و ارتباط بخش قسمت جدید و قدیمی شهر. پس قدم به سمت قدیمی شهر میگذارم. پل در شکل اولیه خود دارای 13 طاق به طول کل 215 متر و عرض شش متر بوده است و به منظور بازگرداندن ظاهر اولیه پل سنگی، در سال 1992، مداخلات و اصلاحاتی انجام شد و وضعیت فعلی پل، حاصل آن تلاشهاست. چه از روی این پل و چه از هر سمت این شهر، آن چیزی که چشم را به خود خیره میکند، قلعه کاله (Kale) است.

آن قسمت تپه که قلعه برآن بنا نهاده شده است، از اوایل دوره نوسنگی و عصر مفرغ مسکونی بوده است. قدمت این قلعه به اوایل قرن ششم و زمان امپراتور ژوستینین اول (Justinian I) برمی‌گردد. این قلعه به دلیل موقعیت و نقش استراتژیک خود در طول تاریخ بارها مورد حمله و استفاده جنگجویان مختلف قرار گرفته است.

قلعه کاله

قلعه کاله

اگر از روی پل به سمت یادبود اسکندر مقدونی بنگرید، کوه وودنو (Vodno) را به ارتفاع 1061 متر بر فراز اسکوپیه خواهید دید. در سال 2000، صلیب هزاره(Millennium Cross) با ارتفاع 66 متر بر فراز این کوه نصب شد تا نمادی باشد برای گذر از هزاره دوم به هزاره سوم.

کوه وودنو و صلیب هزاره
کوه وودنو در دوردست و صلیب هزاره

حالا پشت به کوه وودنو، به سمت قسمت قدیمی شهر میروم. هیجان شما هم آهنگ با فواره های مجسمه با شکوه فیلیپ دوم همراه با پس زمینه ای زیبا از ساختمانهای متعدد، فوران میکند. گویا افتخار کردن به پادشاه فیلیپ دوم، برای مردم این کشور منعی ندارد! عجیب است که یونان، این حق را برای همسایه باستانی خود، قائل شده است. 

در پشت بنای یادبود فیلیپ دوم، حمام قرن پانزدهمی امام داوت پاشا (Daut Pasha ) قرار دارد که در سال 1948 به طور کامل بازسازی شد. سقف چشمگیر آن از 13 گنبد  با توزیعی زیبا تشکیل شده است و نمونه کاملی از یک حمام زیبای ترکی است. 

یادبود فیلیپ دوم همراه با حمام داوت پاشا
یادبود فیلیپ دوم همراه با حمام داوت پاشا

وارد بازار قدیمی شهر میشوم که تلفیقی است از تاریخ، سنت، فرهنگ و معماری با اقتصاد و تجارت جدید. بازار قدیمی اسکوپیه دارای روحی از دوره عثمانی است که با بناهای جدید، روحی مدرن نیز در آن دمیده شده است. 

بازار قدیمی اسکوپیه که قدمت آن به قرن 12 می رسد و به طور فعال از قرن 15 تا 19 در حال توسعه بوده است. این مجموعه به سبک شرقی، با چندین خیابان باریک  و باریک تر و سنگفرش شده ساخته شده است. در اینجا می توانید انواع صنایع دستی سنتی، آهنگری، زرگری، سفالگری، کفاشی، خیاطی، ساعت سازی، حلبی سازی و فعالیتهای مختلف تولیدی و خدماتی پیدا کنید. 

بازار قدیم اسکوپیه
بازار قدیم اسکوپیه
نمایی دیگر از بازار قدیم
نمایی دیگر از بازار قدیم

جالب است که اسکندر بیگ، قهرمان ملی آلبانی، در اینجا هم بخاطر مبارزه خود برای آزادی از بردگی عثمانی بسیار مورد احترام است. در بازار قدیم، برج ساعتی وجود دارد که متعلق به اواسط قرن شانزدهم است و اولین برج ساعت در امپراتوری عثمانی بوده است. از وعده های غذایی خود، دو وعده را در رستورانهای همین ناحیه خوردم. شش قطعه کباب(شبیه کباب Kofte در استانبول)، کمتر از 3 یورو قیمت دارد. همچنین بستنی های خوشمزه این شهر، کمتر از نیم یورو قیمت دارند که حتما باید امتحان کرد.  

در روز بعد، سری به بازار میوه و تره بار این شهر که در قسمت قدیمی شهر است، میزنم. قیمت میوه، تره بار، عسل و تخم مرغ بسیار مناسب تر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. بطور کلی، من عاشق قیمتهای مواد غذایی در منطقه بالکان هستم.

قیمت میوه و مواد غذایی در اسکوپیه (هر 61 دنار یک یورو است)
قیمت میوه و مواد غذایی در اسکوپیه (هر 61 دنار یک یورو است)

بیایید بعد از این همه شکم گردی، کمی هم به معنویات بپردازیم. مادر ترزا، این انسان دوست آلبانیایی، در اسکوپیه به دنیا آمده است! بهمین علت و از آنجاییکه مادر ترزا برای ماموریتهای بشردوستانه بارها به اسکوپیه آمده است، در اینجا او را شهروند افتخاری اسکوپیه میدانند. به بنای یادبود مادر ترزا میروم تا کمی معنویت جمع کنم.

خانه و بنای یادبود مادر ترزا
خانه و بنای یادبود مادر ترزا

 این بنای یادبود قدیمی، منحصربه‌فردترین کلیسایی است که در مقدونیه شمالی می‌بینید. در داخل ساختمان یک موزه کوچک در طبقه اول وجود دارد که یادگاری‌های مربوط به مادر ترزا را به نمایش می‌گذارد. در طبقه دوم یک کلیسای کوچک حیرت‌انگیز با دیوارهای شیشه‌ای وجود دارد. 

موزه ای از یادگاری های مادر ترزا
موزه ای از یادگاری های مادر ترزا

این بنای یادبود در محل کلیسایی بسیار قدیمی قرار دارد، که مادر ترزا در آن غسل تعمید داده شده است. من هم برای جایزه نوبل مادر ترزا و فعالیتهای بشردوستانه او احترام زیادی قائل هستم اما هرگز فعالیتهای موازی در کنار و یا در تقابل با راهکارهای علمی را نمیپذیرم. مادر ترزا، پس از مرگ بوسیله کلیسا و بر اساس شایعاتی در خصوص درمان ماورایی سرطان، به مقام قدیسی رسید در حالیکه بسیاری آن درمانها را ناشی از روشهای پزشکی میدانستند. همچنین انتقادهایی به نحوه مراقبتهای پزشکی مادر ترزا و غیر علمی بودن آنها، وجود داشته است. به هر حال من نمیدانم!

کلیسای مادر ترزا در طبقه دوم
کلیسای مادر ترزا در طبقه دوم

در پشت بنای یادبود مادر ترزا، یک برجی قدیمی بنام Feudal است که مانند قدیس سازی های خیالی در حال فروپاشی است. این برج، با بالکن چوبی خمیده‌اش، محکوم به فنا است، اما هنوز هم مورخان شهر را گیج می کند. هیچ کس نمی داند چرا ساخته شده است، زیرا این قسمت از شهر، در زمان ساخت برج، خالی بوده است. براستی این برج از چه چیزی محافظت میکرده است؟! از قدیس بشرساخته ای که هنوز دنیا نیامده بود؟

من در این شهر، کلیسایی را دیدم که معماری و حال و هوایی آن متفاوت با سایر کلیساها بود. بله، کلیسای  Kliment Ohridskiمقدس. کلیسای سنت کلمنت اوهرید به دلیل سبک معماری باشکوه و تزئینات برجسته خود به عنوان یکی از زیباترین کلیسای مقدونیه در نظر گرفته می شود.

کلیسای سنت کلمنت اوهرید
کلیسای سنت کلمنت اوهرید

معماری این کلیسا، بگونه ای عجیب منطبق با حال و هوای شهر است، بدون زیاده گویی و بدون تشریفات. 

پایان سفر

در حال و هوای مقدونیه ای نفس کشیدم که امکان افتخار به اسکندر خود را نداشت. سرزمینی که هم سالاری تاریخ را تجربه کرد و هم فرمانپذیری امپراتوری های روم، بیزانس و عثمانی و هم تکه تکه شدن بوسیله همسایگان بالکانی خود. آنها امروز دوباره سر بر آورده اند، چه اهمیتی دارد که کلمه " شمالی" به آنها اضافه شده است و بجای اسکندر بزرگ، در مورد جنگجوی سوار بر اسب صحبت کنند. 

هزینه اقامت من برای هر شب هاستل، 10 یورو و هزینه متوسط میوه، نوشیدنی و مواد غذایی، 4 یورو برای هر شبانه روز بوده است (آشپزی در هاستل). تمام شهر را پیاده گشتم و هزینه ای برای ایاب و ذهاب نداشتم. هیچ پولی برای ورودی ای نپرداختم. بعلاوه اینها، روزی یک بستنی نیم یورویی خورده ام و دو وعده به قیمت کل 5 یورو را در رستورانهای بازار قدیم میل نمودم. تاریخ به تنهایی برای شما بزرگی نمی آورد، اما ...

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر