چشم هایم رو میبندم و خودم رو توی معابد انکوروات تماشا میکنم که قدم میزنم و لذت میبرم. همه چیز از دیدن فیلم مستند انکوروات و فیلم سینمایی مهاجم مقبره شروع شد و با خواندن یک کتاب تاریخی از وقایع خمرهای سرخ به اوج رسید و
“دنیا مثل یک کتابه و کسانی که سفر نمیکنند تنها یک صفحه از این کتاب رو میخونن “ سنت آگوستین چه رویاهایی می آیند زمانی رو به یاد میارم که هنوز اونقدر بزرگ نشده بودم که سفرنامه خوندن تفریح مورد علاقه ام باشه. اما به طرز عجیبی میخکوب
به نام خدا سفرنامه کامبوج، سرزمین آرام ولی ناهموار معتقدم سفر کردن مثل کتاب خواندن، برای ما فرصت شناخت زندگی و جهان هستی و زمینه رشد و تعالی را فراهم میکند و هر چه بیشتر سفر کنی، بزرگتر و عاقلتر میشوی. بیهوده نبوده که از قدیم، برای
"کامبوج؛ سرزمین ِ خیس"
شهرِ سیِیم ریپ...
از پنوم پن پایتخت کامبوج به شمال ِ غرب ِ کشور و شهرِ سیِیم ریپ می آییم. سوار یک ون ِ کوچک ۱۲ نفره می شویم و تمام مدتی که در راه هستیم از حرف زدن های یکریز دختری فرانسوی که راهنمای یک گروه توریستی کوچک است کلافه می شویم. دوستم حدس میزند که دختر فرانسوی با این حرف زدن های یکریز و بی وقفه تلاش میکند نظر ِ موافق افراد ِ گروه را برای یک جور حمایت مالی از یک فعالیت اکوتوریسم جلب کند.
بعد از حدود ۵ ساعت به سییم ریپ ِ قشنگ میرسیم. یکراست به سمت ِ هاستلی می رویم که قبلا درباره اش مفصل خوانده ایم. این هاستل ِ جالب که نامش "مَد مانکی" است، یکی از شلوغ ترین و جوانپسند ترین هاستل هایی است که در دو سه سال اخیر در چند شهر توریستی ِ کامبوج، ویتنام و تایلند افتتاح شده. مالک آن یک جوان اروپایی خوش فکر است و کارمندان همگی دختران و پسران جوان ِ بومی هستند که به زبان انگلیسی مسلط اند. استخر ِ کوچکی در حیاط ورودی قرار دارد که مشخص است محل دورهمی های روزانه توریستهای جوان است. بعد از آن یک راهرو پر از نقاشی های دیواری رنگارنگ و شاد و بعد اتاق هایی است که در هر کدام پنج تخت دوطبقه قرار گرفته است. البته اتاق های دو نفره با تخت های بزرگ هم هست که بیشتر مورد توجه زوج هاست و سایرین ترجیح میدهند در همین اتاق های شلوغ باشند تا هم هزینه کمتری بپردازند و هم با آدم هایی از کشورهای مختلف آشنا شوند. در اتاق ِ ما چهار دختر و دو پسر دیگر هم هستند که همگی اروپایی و همسن و سال ِ خودمان هستند. کوله های کوچک و دو سه دست لباس ِ سبکی که همراه دارند را از رخت آویزهای تخت هایشان آویزان کرده اند. چیپس و تنقلات روی تخت ها ریخته و یک جور شلختگی ِ دلچسب در فضای اتاق موج میزند.
در حمام اشتراکی اتاق دوش می گیریم و راهی شهر می شویم. از "مَد مانکی" تا مرکز شهر پنج دقیقه پیاده روی دارد. ناهار ِ کامبوجی به غایت لذیذی می خوریم و به گشت و گذار در شهر می پردازیم. توریستهای اروپایی و چینی فراوان اند و بدون شک سییم ریپ یکی از اصلی ترین مقاصد گردشگرانی است که به کامبوج سفر میکنند. شب ِ شهر تبدار و پر هیجان است. گردشگران همه جا هستند و با انواع و اقسام سرگرمی شب شلوغ ِ سییم ریپ را صبح می کنند.
برنامه ریزی کرده ایم که فردا به آنگکور وات برویم. معابد عظیمی که در سالهای دور توسط خِمِرها در قلب جنگل ساخته شده و امروزه در فهرست میراث یونسکو به ثبت رسیده است. ختم ِ شب را برچیده و به هاستل بر می گردیم. صدای موسیقی از طبقه سوم که رستوران آنجا قرار گرفته، بلند است. "مَد مانکی" از صبح تا نیمه های شب برای توریستهای جوان برنامه های شاد و مفرح دارد؛ هیچ کدام از هم اتاقی هایمان در تخت هایشان نیستند!
سرمایه گزاران ِ اروپایی و چینی راه ِ کامبوج را در پیش گرفته اند و با مطالعه دقیق سلیقه و توان ِ مالی توریستهای جوان، بهترین و شادترین شیوه کسب درآمد را در این سرزمین انتخاب کرده اند. کامبوج با آب و هوای مطلوب و اقلیم سبزش، ارزش پایین پولش در مقایسه با دلار، نیروی جویای کار ِ بسیارش، رازآلودی فرهنگی و مذهبی و تاریخی اش و صد البته با مردمی خونگرم و پذیرنده، مکان ِ بسیار مناسبی برای سرمایه گزاری در صنعت گردشگری است.
#تایسیز