پرخوری در پاریس

4.1
از 12 رای
خاطره سفر: پرخوری در پاریس + تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
06 مرداد 1399 18:00
5
1.6K

سلام خدمت خوانندگان و دست اندرکاران مجموعه خوب لست‌سکند 

سفر همیشه پر از خاطرات و اتفاقات خوب و بد است و با اندکی صبوری و لذت بردن ازش می‌شه این اتفاقات رو به نفع خودمون رقم بزنیم طوریکه باعث خودساختگی ما بشه و درس‌های زیادی ازشون یاد بگیریم.
در همین راستا من تو یکی از سفرهام به شهر پاریس که تو سال 90 انجام شده بود و این اولین سفر من به پاریس هم بود بعد از یک روز طولانی و البته لذت‌بخش با شکمی گرسنه به هتل رسیدم، من و همسرم تصمیم داشتیم غذا رو در یک رستوران نزدیک هتل میل و زودتر بازگردیم تا استراحت کرده و آماده گشت فردا شویم، پس همون نزدیکیا یه فست‌فودی پیدا کردیم که کباب ترکی‌هاش به نظر خیلی خوشمزه می‌اومد و چشمک می‌زد و صاحبانش نیز عرب بودند، دیگه معطل نکردیم و رفتیم تو و بعد از نگاهی اجمالی به منو و عکس‌های رنگارنگارش 3 تا غذا سفارش دادیم. 2 تا دونر کباب و یک ساندویچ که بهش می‌گفتن بوفالو و خودش شامل دونر کباب، کتلت و دو عدد تخم مرغ به همراه سیب زمینی سرخ کرده فراوون بود. صاحب مغازه یه نگاه به من و همسرم کرد و با تعجب پرسید آقا شما چند نفرید؟ گفتم دو نفر، گفت همه این غذا ها رو می‌خورید؟ من که خیلی گرسنه بودم گفتم بله. اون هم با تعجب سفارش‌ها رو آماده کرد.

وقتی غذا ها رو دیدم متوجه شدم اون بنده خدا حق داشت تعجب کنه چون بسیار حجیم و حسابی پرملاط بودند ولی خب جاتون سبز از اونجایی که من بسیار گرسنه بودم، به غذا‌ها رحم نکردم و ضربه فنی‌شون کردم.
وقتی رفتم پول غذا ها رو حساب کنم دیدم صاحب مغازه زیر چشمی به سینی‌های خالی غذای ما و بشقاب‌های جارو شده یه نگاهی کرد و بعد بهمون گفت همشو خوردید؟! منم در جوابش خندیدم.
که دیدم همکارشو صدا کرد و با هم گفتند ماشاا... الله اکبر 
ازم پرسید کجایی هستی؟ گفتم ایرانی 
با خوشحالی گفت مسلمون؟ گفتم بله 
من هم برای معاشرت بیشتر با اونها هرچی سرنماز از سبحان ا... و قنوت و سجده بلد بودم گفتم یه جاهایی هم کم آورده بودم به کتاب‌های قرآن مدرسه گریز زدم. اینقدر با هم حال کردیم و از غذا خوردن من خوششون اومده بود که 5 یورو بهمون تخفیف دادند، از اون روز به بعد من هربار که پاریس می‌رم حتما یه وعده غذا رو می‌رم پیش اون دو تا برادر و آنها هم که دیگه ما رو می‌شناسن یاد قدیم می‌کنن و می‌خندن و با روی خوش با ما برخورد می‌کنن.

#دهمین_تولد_لست_سکند

 

نویسنده: MAKA

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر