حدود 100 سال پیش یک کشتی به نام اندورنس در زیر یخهای قطب جنوب فرو رفت و غرق شد. حالا عکسهایی از این کشتی به دست آمده که آخرین لحظات غرق شدن آن و تلاش مسافران برای نجات جانشان را نشان میدهد. در حال حاضر این تصاویر منحصربهفرد در انجمن جغرافیایی سلطنتی در معرض دید عموم هستند. درست است که کشتی غرق شد، اما پیشنهاد میکنیم تا ماجرای نبرد مسافران کشتی را تا آخر دنبال کنید، چون بدون شک متعجب خواهید شد.
تاریخدانی به نام مردیت هوپر دربارهی این تصاویر چنین گفت: " تصاویر اندرونس باعث شده تا مردم گمراه شوند زیرا در یکی از عکسها بادبانها برافراشتهاند. این در صورتی است که کشتی داخل یخ گیر کرده بود و هیچ تکانی نمیخورد. واقعا بادبانها بالا بودند، اما دلیل این موضوع چیزی نبود جز احساسات پوچ خدمهی کشتی! زیرا آنها گمان داشتند که هر لحظه ممکن است کشتی از یخ جدا شود و آنها به راه خود ادامه خواهند داد." در حقیقت مسافران کشتی آمادهی حرکت بودند اما نمیدانستند که دیگر هیچگاه کشتی آنها از یخ بیرون نخواهد آمد.
شاید با خود بگویید که چرا ماجرای غرق شدن یک کشتی باید به این اندازه مهم باشد و افراد بسیاری در جهان به آن اهمیت بدهند و به دیدار عکسهایی بروند که از این کشتی منتشر شده است. ماجرا از این قرار بود که یکی از مسافران این کشتی، فردی به نام شکلتون بود که قرار بود اولین فردی باشد که پا به قطب جنوب میگذارد. او در این سفر پرماجرایش چالشهای بسیاری را پشت سر گذاشت که این تصاویر تنها گوشهی ناچیزی از آنها را روایت میکنند. شکلتون در کنار 27 نفر خدمهی کشتی می خواست از یک ساحل قطب جنوب به ساحلی دیگر در آن سمتِ قطب برود.
میگویند شکلتون به شدت نگران بود و قصد داشت به هر قیمتی که شده نخستین کسی باشد که پا به قطب جنوب میگذارد و کشتی اندورنس و ماموریت خود را دستاوردی بزرگ میپنداشت. متاسفانه او هیچ وقت به قطب جنوب نرسید زیرا کشتی او دچار طوفان شد و بعد از 6 روز درگیری با آن طوفان در میان یخها گیر کرد. بد نیست بدانید که تاریخ دقیق این حادثه سال 1915 میلادی بود.
خدمه تصور میکردند به زودی از یخها خارج خواهند شد اما آنها 10 ماه در همان وضعیت گرفتار شدند. خوشبختانه فرانک هارلی یک عکاس استرالیایی، تمامی روزمرگیهای اعضای این کشتی را به تصویر کشیده و حالا بازدیدکنندگان میتوانند با تماشای عکسهایش اطلاعات زیادی را دربارهی این حادثه به دست بیاورند. تصاویر نشان میدهند که خدمه تا مدتی به روشهای مختلف سعی میکردند خود را از درون یخها نجات بدهند اما پس از مدتی با این واقعیت روبهرو میشوند که هیچ راه نجاتی وجود ندارد و قطب جنوب هم به زودی سردتر خواهد شد. در حقیقت آنها میدانستند که به زودی بر اثر سرما و یخ زدگی جان خواهند داد.
حتما تصور میکنید که وقتی مسافران کشتی متوجه شدند که راه نجاتی ندارند، تسلیم شدند اما واقعیت چیز دیگری بود، آنها یک زمین فوتبال ایجاد کردند و تصمیم گرفتند که زمانشان را با شادی سپری کنند. گویا این کار از نظر شکلتون نوعی استراحت و آزاد شدن افکار تلقی میشد.
بعد از اتمام بازی، همه به داخل کشتی بازگشتند و جای خوابشان را به انبار کشتی منتقل کردند تا کمی گرمتر شوند. از این زمان به بعد، کشتی به خانهی آنها تبدیل شد و همه در نظافت آن کمک میکردند و فقط شکلتون بود که زمانش را صرف تمیز کردن کف کشتی و اموری اینچنینی نمیکرد. در این عکس جاک ووردی، زمینشناس را در سمت چپ، آلفرد چیتهام، افسر سوم کشی را در وسط و الکساندر ماکلین، پزشک کشتی را در سمت راست میبینید.
در تصویر زیر فرانک هارلی را میبینید که سعی میکند با شطرنج بازی کردن خود را مشغول کند تا یک روز طولانی و تاریک زمستانی را پشت سر بگذارد.
همانطور که مشاهده میکنید تصاویر از کیفیت خوبی برخوردار هستند و همین موضوع به محققان کمک میکند تا اطلاعات خوبی از وقایع آن روزهای سخت به دست بیاورند؛ برای مثال عکس زیر شام میانهی زمستان را نشان میدهد که در آن، همه کوتاهترین روز سال، 22 ژوئن 1915، را جشن گرفتهاند.
هوپر تاریخشناس میگوید: " آنها شام نخود فرنگی داشتند، اما کسی هنوز شروع به خوردن نکرده است. میبینید که چاقوها و چنگالها دست نخورده هستند. در سمت چپ پِرس بلک بارو را میبینید که یک مسافر قاچاقی بود و در کشتی به عنوان پیشخدمت کار میکرد."
همانطور که اشاره کردیم همه در انجام تمامی امور مشارکت میکردند و در این عکس میتوانید گروهی از مردان را در حین نگهبانی شبانه، دور اجاق کشتی مشاهده کنید.
هوپر میگوید: "معمولاً یک یا دو نفر مسئول نگهبانی شبانه بودند، اما کسی که شیف داشت غذای اضافی میگرفت و به همین خاطر بعضی وقتها ناگهان سروکلهی رفقایشان پیدا میشد. "
جالب است بدانید که به همراه خدمه، سگها نیز در کشتی حضور داشتند و شکلتون قصد داشت تا با استفاده از آنها پهنۀ قطب جنوب را طی کند.؛ اما به مرور و وقتی که موضوع غذای سگها به یک معضل تبدیل شد، مجبور شدند که سگها را در سرما رها کنند. هوپر گفت که چنین کاری برایشان خیلی سخت بود.
یخ فشار شدیدی به اندورنس وارد میکرد و لحظههایی پیش میآمد که کشتی کج میشد، اما در اواخر اکتبر 1915، آب به داخل کشتی میآمد بنابراین خدمه تصمیم گرفتند که روی یخ کمپ بزنند. هوپر میگوید: " آنها این تجربه را در خاطراتشان تجربهای ترسناک عنوان کرده بودند. آنها مجبور میشدند که به خاطر ترک خوردن و سروصدای یخ، چادرهایشان را دو بار در یک شب جابهجا کنند و از آن طرف صدای ضجهی کشتی را میشنیدند که مثل یک حیوان زخمی صدا میداد. "
با وجود تمامی تلاشهایی که مسافران این کشتی انجام دادند، اندورنس در 21 نوامبر 1915 غرق شد. از آن به بعد، مسافران مجبور شدند که برای همیشه روی یخها کمپ برپا کنند. آنها از چربی برخی از آبزیان به عنوان سوخت استفاده میکردند تا از سرمای شدید جان سالم به در ببرند. بر اساس گفتههای هوپر: " همیشه همه چیز خیس بود و وقتی که هوا قدری آفتابی میشد یا باد میوزید، آنها سعی میکردند تا همهی لوازمشان را خشک کنند."
با گذشت زمان، هارلی مجبور شد تا در مورد سوژههای عکاسیاش وسواس بیشتری داشته باشد، در نهایت 400 عدد از نگاتیوهایش را دور ریخت و تنها 120 تا از نگاتیوها را نگاه داشت که از آن میان، 68 عدد از آنها در اختیار انجمن جغرافیایی سلطنتی میباشد.
در آوریل 1916، با استفاده از سه قایق کوچکی که از اندورنس برداشته بودند، شکلتون و خدمهاش یخ شناور را ترک کردند و سفری دشوار را به جزیرۀ خالی از سکنۀ "فیل" آغاز کردند. این سفر هفت روز طولانی طول کشید، اما به شکلی معجزهوار همه جان سالم به در بردند. شکلتون و پنج نفر از خدمهاش جزیرهی فیل را ترک کردند و با طی 1200 کیلومتر خود را به جورجیای جنوبی که ایستگاههای شکار نهنگ در آن وجود داشت، رساندند.
تصویر آخر، یک کشتی بخار شیلیایی به نام "یلچو" را نشان میدهد که در آخر آگوست 1916 برای نجات 22 مرد باقیمانده از جزیرۀ فیل به آنجا میآید.
هوپر میگوید: "این ماجرا پایان خوشی داشت، ولی هر روز ممکن بود که پایانی فاجعهبار برایش رقم بخورد. این ماجرا، داستان بقا و نبرد با طبیعت بود و تصاویری که فرانک هارلی به ثبت رساند بسیار پر اهمیت هستند.
اگر شما به جای مسافران این کشتی در یخ گیر افتاده بودید چه میکردید؟ آیا تا به حال در میان طبیعت گم شدهاید یا گیر افتادهاید؟ نظرها و خاطرات خود را با ما در میان بگذارید.
منابع: thevintagenews.com و فرادید