رودبار rudbar

رودبار شهر کوچکی است که در مسیر قزوین رشت قرار دارد و بدلیل نبود کمربندی حتما از داخل این شهر عبور خواهید کرد. این موضوع باعث شده رودبار به شهری توریستی تبدیل شود. دوطرف اتوبان مملو از مغازه های زیتون فروشی است که میتوان بهترین زیتون و سایر محصولات شمال مانند روغن زیتون، کلوچه، انواع ترشی و مربا و... را تهیه کرد. رستورانهای معروف رودبار رستوران سرچشمه که دارای چندشعبه است، رستوران دوقلوها و جهانگیری است. ما همیشه به رستوران سرچشمه میرویم که در ابتدای شهر قرار دارد و غذای محلی ارائه میدهد و شلوغ و باکیفیت است. علاوه بر زیتون، در اطراف شهر رودبار مناطق تاریخی مانند تپه مارلیک و همچنین مناطق ییلاقی و ابگیرهای بکر و زیبایی قرار دارد و میتواند مقصد یک سفر یک روزه باشد. البته این ارتفاعات معمولا بادگیر هستند پس حتما لباس مناسب به همراه داشته باشید.

رودبار یکی از شهرستانهای استان گیلان است که هنگام سفر از اتوبان قزوین_رشت از این شهر عبور میکنید که در فاصله کمی از منجیل قرار گرفته است.این شهر علاوه بر سرسبز بودنش و عبور سفید رود از کنار آن بیشتر به دلیل باغهای زیتونش معروف است.اگر از این مسیر به شمال کشور رفته باشید حتما بارها در ترافیک رودبار گیر کرده اید.همیشه شهر رودبار ترافیک است.این شهر پر است از رستوران و کته کبابی و بخصوص زیتون فروشی.زیتون فروشیهای متعدد و کنار هم قرار گرفته اش حتما شما را مجبور کرده که توقفی آنجا داشته باشید و زیتون یا ترشیجات یا روغن زیتون و ...بخرید و این مغازه ها علاوه بر کسب درامد برای اهالی شهر، یکی از جذابیتهای این شهر است که چهره شهر را متفاوت کرده است#گلفام_سفر

حتما بارها و بارها از شهر رودبار رد شده اید. آنهم به واسطه ی رفتن به گیلان زمین. برای من هم که اهل لاهیجانم، شاید گشت و گذار خیلی در اولویت نبوده.
همیشه این شهر را با زیتون های متنوع و بینظیرش میشناسیم که انصافا رودبار بهترین زیتون را در ایران تولید میکند.
اما شهر رودبار دارای جاذبه های زیادی در روستاها و کوه های اطراف است.
مهمترینشان شاید داماش باشد جایی که سوسن چلچراغ میروید و هرساله در نیمه ی خرداد میزبان جشن بزرگی برای این گل خاص است. البته آب معدنی داماش هم یکی از بهترینهای منطقه است. توصیه میکنم در فصل بهار به این منطقه سفر کنید چرا که زیباترین و بکرترین تصاویر را از طبیعت، در این زمان میتوانید ببینید.
عمده ی مردم رودبار به کشت زیتون و فروش و تولید فراورده های زیتون مشغول هستند. جالب است بدانید که در رودبار گویشها و اقوام زیادی ساکن هستند از کرد و گیلک تا ترک همگی در کنار هم در این شهر و روستاهای اطراف زندگی میکنند.
اگر این شهر را به عنوان مقصد انتخاب کرده اید، از دیدن روستای حلیمه جان و دریاچه ی عروس غافل نشوید چرا که یکی از زیباییها ی منحصر به فرد گیلان، انتظارتان را میکشد .
#گلفام_سفر

رودبار اولین شهر استان گیلان بعد از زنجان است . این شهر کمربندی ندارد بنابراین همه کسایی که به سمت رشت و دیگر شهرهای گیلان میروند بنا به یک توفیق اجباری از این شهر رد خواهند شد. و اما در داخل شهر پر است از مغازه های فروش انواع و اقسام زیتون و مشتقات آن که البته باید خیلی حواستون جمع باشه چون واقعا بعضی هاشون بی انصاف هستند و در فروش اجناسشون صداقت ندارند.و اما در اطراف رودبار روستاهای زیبای زیادی برای گردشگری هست مثل روستای داماش که توی خرداد ماه با فصل گلهای سوسن چلچراغ بهترین مقصد برای طبیعت دوستان است. واما ۲۰ کیلومتر که از رودبار به سمت رشت برید روستای زیبای حلیمه جان قرار دارد که جای بسیار خوبی برای یک استراحت کوتاه و یا اقامت است.

رودبار از شهرستانهای استان گیلان هست ، ودرواقع بزرگترین شهرستان استان گیلان هست.که بین رشت و منجیل قرار داره،از نظر آب و هوایی خیلی مطبوع و معتدل هست.محصول اصلی این شهر، زیتون هست و درکنارش انارو کدو و ... هم کشت میشه، رودبار از دیرباز به شهر زیتون معروفه واصلا نام دیگرش رودبار زیتون هست و وقتی از خیابون اصلی این شهر رد میشیم، فقط و فقط تا چشم کار میکنه زیتون فروشی میبینیم و وقتی وارد مغازه ها میشیم انواع و اقسام زیتون و زیتون پرونده با رنگهای مختلف واقعا ‌با روح و روان زیتون دوستا بازی میکنه،البته قیمتاش هم نسبتا بالاست، زیتون خام کیلویی ۳۰ هزار تومان و پرورده از ۴۰ تا ۶۰ هزار تومان به فروش میرسه.همونطور که از اسم رودبار هم معلومه یه شهر پر از رود هست از جاذبه های اصلی شهر هم ساحل سفید رود و پارک ساحلیش هست که واقعا قشنگه.سوغاتشم بیشتر انواع زیتون هست اما برخی مغازه ها صنایع دستی هم برای فروش دارند. یه نوع شامی خیلی بزرگ و خوشمزه ای هم داره که طعم خیلی خوبی داره و یه سبزی محلی داخلش میریزند به نام پلنگ مشک.رودبار معمولا شهر پرترافیکی هست چون تو مسیر تهران گیلان قرار داره، بلوار اصلیش اکثرا پراز ماشینه و ترافیک بدی داره و اکثر بومی ها، کوچه ها و خیابونای فرعی رو برای عبورو مرور انتخاب میکنند.

شهر رودبار یکی از شهرهای استان گیلان است که درمسیر اتوبان قزوین رشت قرار دارد، که بخاطر زیتون‌ها خوبش وتنوع زیتون معروف است. این شهر درکنار رود سفید رود قرار دارد. وهمیشه بخاطر اینکه محل گذر شمال به جنوب کشورمیباشد شلوغ است. مسافران زیادی به این شهر برای خرید انواع زیتون وروغن وصابون زیتون ، عسل وترشی وسیروکلوچه وچای... مراجعه می‌کنند. این شهر درختان زیاد زیتون دارد وآن بخاطر آب فراوانی که دراین منطقه هست

شهر رودبار یکی از شهرهای شمال کشور می باشد که به واسطه زیتونهای خوب آن مشهور می باشد بیشتر درختان منطقه را به سبب آب و هوای مدیترانه ای زیتون تشکیل می دهد. و با توجه به قرار گرفتن در مسیر اتوبان تهران رشت و قزوین رشت اگر مسیر ورود به شمال یا خروج از آن از این مسیر باشد باید از مرکز شهر رودبار عبور کرد زیرا فاقد جاده کمربندی است . اکثر مغازه های مسیر فروشنده انواع زیتون ، روغن زیتون ، صابون تهیه شده از زیتون ، انواع ترشی مخصوصا ترشی سیر ، کلوچه ، کوکی و چای شمال می باشند ، بنابراین کمتر مسافری است که از مسیر عبور نماید و خرید نکند و همین باعث رونق اقتصادی شهر می شود . این شهر کنار رودخانه سفید رود قرار دارد و از جاذبه های شهر رودبار و اطراف آن می توان : دریاچه سد منجیل یا سفید رود ، روستای داماش ، چشمه آبمعدنی داماش، سرو کهن سال هرزویل ، رودخانه سفید رود ، غار آبی دیورش ، دریاچه عروس (حلیمه جان) و ... را نام برد . در شهر رستوران ، هتل و خانه های اجاره ای جهت اقامت یافت می شود . معنی کلمه رودبار به دلیل وجود رودهای فراوان در این منطقه سرزمین رودها نامیده می شود .

در مسیر سفرمون به شمال کشور بودیم که هوا تاریک شد و من ترجیح دادم توی رودبار بمونیم ، شب که رسیدیم نور مغازه های زیتون فروشی خیره کننده بود و شب رو تبدیل به روز کرده بود ، تقریبا تمامی مسیر پر از زیتون فروشی هست.
تصمیم گرفتیم به اقامتگاه هایی که بالای کوه بودن بریم و جاده سربالایی و تاریکی داشتن ، یکی از اقامتگاه ها که تمیز هم بود انتخاب کردیم و صبح وقتی بیدار شدیم و بیرون رو نگاه کردیم تازه زیبایی رودبار و گذر سپید رود از وسط اون رو دیدیم و کلی سرحال شدیم.
شهر زیبایی هست ولی جاذبه زیادی جز خرید زیتون و لذت از طبیعت نداره

سلام. یکی از بهترین و امن ترین راه های شمال کشور، اتوبان قزوین به رشت هستش که این شهر در میانه راه قرار داره. این شهر کوچک در حقیقت یک خیابان اصلی داره که دور و برش جاده های فرعی نه چندان طولانی و محیط مسکونی واقع شده و در دو طرف بلوار اصلی پر از فورشگاههایی هستش که زیتون معروف رودبار رو میفروشند. البته قیمت آنقدر بالاست که زیتونهای باکیفیتشو اگر بخواین بخرید باید حسابی خرج کنید. وجه تسمیه این شهر به سبب وجود رودهای فراوان در این ناحیه، آن را رودبار نامیدند که به معنی سرزمین رودها می‌باشد.
سفیدرود از به هم پیوستن رودهای قزل‌اوزن و شاهرود تشکیل می‌گردد و از وسط شهر رودبار می‌گذرد. این شهر از دیرباز اولین کشت‌گاه زیتون در ایران و دارای یکی از بهترین انواع زیتون در دنیا است. به همین دلیل به آن رودبار زیتون نیز گفته می‌شود. در لغت‌نامهٔ دهخدا آمده‌است: برای تمیز دادن آن از رودبار قزوین آن را رودبار زیتون می‌گویند. علت اصلی رویش زیتون با کیفیت در این شهر، آب و هوای مدیترانهای آن است. همچنین به دلیل مجاورت این شهر با کوهستان‌های رشته‌کوه البرز، به آن لفظ رودبار کوهپایه نیز اطلاق می‌گردد. این شهر در مرز چند منطقهٔ آب و هوایی خشک و گرم، گرم و مرطوب و نیز سرد قرار گرفته و از این نظر آب و هوایی منحصر به فرد دارد. در گونه‌بندی نیاز سالانه انرژی شهرهای ایران، نیاز غالب انرژی رودبارِ گیلان، از نوع گرمایش-کم اعلام گردیده‌است.در این شهر شما می تونید سوغاتهای دیگر شمال رو هم گیر بیارید و خریداری کنید و اتوبوسها معمولا برای این موضوع توقفی در این شهر دارند.

چرا عنوان نقد و بررسی را رودبار زیتون گذاشتم؟به دلیل چند رودبار دیگر در استانهای مختلف مثل قزوین و کرمان وجود داره.
رودبار زیتون ،همون شهر رودبار مشهور هست که شهرت عمده اش به دو دلیله:۱_زیتون۲-زلزله مخرب سال۶۹ این شهر
رسیدن به شهر رودبار یعنی نوید رسیدن به زیبایی ها و سرسبزی ها،یعنی رسیدن به زیتوووون،یعنی رسیدن به هوای شمااال
همه میدانند که محصول اصلی رودبار زیتون و مشتقاتش هست،همه میگن اب و هوای رودبار مدیترانه ای هست و همه میگن بادهای رودبار و منجیل مشهوره و به درد برقگیری میخوره .خب طبیعتا همه چیز را همگان دانند.
پا گذاشتن به رودبار،یعنی دیدن زیتون،زیتون و زیتون.یعنی تست زیتون های مختلف،یعنی بوی سیر و موسیر ترشی،یعنی خوردن زیتون پرورده به اندازه ترکیدن،یعنی حظ بردن از روغن زیتون اصل و بعضی وقتا هم کلاه رفتن سر بابت روغن زیتون تقلبی
رودبار یعنی زیتون ،یعنی صلح جنگل و کویر

سلام به همه دوستان اهل سفر و عاشق گشت و گذار خصوصا طبیعت گردی تو این سفرنامه میخوام از یه سفر دو روزه به یکی از روستاهای جذاب ایران تو شمال کشور براتون بگم. روستای استخرگاه که یکی از روستاهای شهر رودبار تو استان گیلانه. ابتدا باید بگم که خودم گیلانیمو اهل شهر لاهیجانم و احتمالا برای منی که تو لاهیجان متولد و بزرگ شدم ،جذاب به نظر اومدن یک روستا سخت تر از دوستانی باشه که تو شهری غیر از شهرهای شمالی به دینا اومدن.چون روستاهای زیادی رو دیدم و گشتم و شاید چشمام عادت داره به طبیعت بکر و جذاب.البته اینو هم بگم که الان حدود 15 سالی میشه که ساکن کرجم. شهر رودبار 214 کیلومتر با کرج فاصله داره و از رودبار تا روستای استخرگاه مسافت 27 کیلومتری رو باید طی کنید.در مجموع برای رسیدن به استخرگاه از کرج حدود 3 ساعت در شرایط عادی و غیرترافیکی زمان نیاز دارید.تو این مسیر از شهر های هشتگرد ، آبیک قزوین،محمدیه قزوین،قزوین،لوشان،منجیل،رودبار و رستم آباد میگذرید. قبل سفر از یکی از دوستان برای اجازه خونه تو استخرگاه مشورت گرفتم و ایشون هم خانه سنتی پدربزرگ رو بهمون معرفی کرد .یه خونه روستایی و با صفا که حدود 40 سال از ساختش میگذشت و پیرمرد و پیرزن صاحب خونه تو طبقه پایینی خونه مستقر بودن و طبقه بالایی هم در اختیار مسافرین قرار میگیره .تو استخرگاه خونه های متفاوتی برای اجاره در دسترس هست که از حدود 170  تا 400 هزار تومن برای هر شب میتونید کرایه کنید و از اقامت تو این روستا لذت ببرید .آب و هوای روستا تقریبا آب و هوایی ییلاقی که تو تیر امسال که ما اقامت داشتیم خنک و دلپذیر بود . و اما شروع سفر... ساعت 6:30 روزپنجشنبه مورخ 6 تیر 98 سفر روآغاز کردیم.یه سفر 10 نفره با سه ماشین.تیمی با میانگین سنی نسبتا جون که کوچکترینمون 23 ماه و بزرگترینمون 59 سال بود .( : پس از توقف حدود نیم ساعتی بین راه و صرف صبحونه حدود ساعت 11 به روستای استخرگاه رسیدیم .پس از گذر از شهر رودبار از خروجی شهر توتکابن در اتوبان قزوین-رشت می تونید خودتون رو به استخرگاه برسونید. جاده رودبار تا استخرگاه جاده آسفالته و تقریبا بدون دردسر هستش و به راحتی به کمک waze میتونید خودتون رو به روستا برسونید. زمانی که رسیدیم پیرزن خانه سنتی که همسر آقای قربانی بودن تو حیاط مشغول دونه دادن به مرغ ها بود ، پیرزنی گرم و مهربان که صفای روستا رو میتونستید تو حرف زدن و رفتارش ببینید.پس از هماهنگی و با توجه به خالی بودن خونه زودتر از ساعت 14 که زمان قانونی تحویل خونه بود ، خونه رو به ما تحویل دادن و در خونه مستقر شدیم. روستایی ییلاقی و سرسبز که با تصور همگان بعنوان روستایی تو رودبار با خود شهر رودبار که تقریبا خشک به نظر میاد متفاوته .از همه زیبایی های طبیعی روستا که از جنگل ها پر درخت و باغ های زیبا و مزارع برنج و گندم که بگذریم 2 مکان دیدنی و شاخص روستا ، استخر روستا که علت نام گذاری روستا هم وجود این استخر بوده و همچنین خونه 100 ساله نزدیک استخر و آبشار استخرگاه رو میشه نام برد. خونه سنتی پدربزرگ خونه ای تمیز و با امکاناتی نسبتا خوب برای اقامت بود.از نظر دسترسی به شبکه های تلفن  همراه و اینترنت هم مشکلی وجود نداره .پس از یه کمی استراحت طبق عرف که شمال و جوج باید کنار هم باشه مشغول درست کردن غذا شدیم.یکی از جذاب ترین ویژگی های خونه باد خنکی بود که در هنگام نشتن رو تالار خونه بهتون میخورد و سخت میکرد بلند شدن از اونجارو :) پس از ناهار به سمت استخر که بارزترین مکان دیدنی روستا هستش رفتیم اما یکی ازن کات منفی روستا که کاش خود اهالی یا مسئولینی که توی روستا هستن به فکر اصلاحش بیوفتن اینه که استخر و خونه 100 ساله قدیمی اینه که این استخر و خونه 100 ساله یه ملک شخصی هست و مالکش بعنوان لوکیشن عکس های عروسی به زوج ها اجاره میده و در نتیجه زمانی میتونید وارد اونجا بشید که عروس و دامادی توش نباشن که تو این دو روزی که اونجا بودیم همش در اختیار عروس و دامادا بود و ما از حضور در کنار استخر بی نصیب موندیم :( واقعا حیفه که نگاه کاسب کارانه عده ای داره باعث میشه صفا و صمیمیت روستایی به این زیبایی کمرنگ بشه.(این جمله مثه آگهی بازرگانی وسط سفرنامه بود :) پس از ناکامی از دیدار دوشادوش استخر به سمت آبشار رفتیم.آبشار تقریبا وسط جنگل قرار داره اما تو این فصل سال خیلی پر آب و خروشان نبود.به گفته خود اهالی آبان بهترین ماه سفر به این روستاست. وقتی به خونه برگشتیم حدود ساعت 8:30 شب بود.شب اونجا بسیار خنک و مساعد برای یک خواب دلپذیر هست.صبح ساعت 5 به همراه یکی از همراهای پایه تفریح بیدار شدیم و دو نفری مدت 3 ساعتی توی روستا چرخیدیم.صدای پرنده ها توی جنگل و آفتابی که از لابلای درختان می تابید واقعا حس جذابی داشت. و بالخره ساعت 11:30 روز جمعه 7 تیر بود که خونه رو تحویل دادیم و به سمت کرج راه افتادیم و این سفر به پایان رسید.