پیتزا مفتی...

دبی بودیم و خانوادگی رفتیم پیتزا هات. یک پیتزا بزرگ خانواده با چهار تا سالاد سفارش دادیم. چون همسرم پیاز دوست نداره، موقع سفارش درخواست کردم که روی پیتزا پیاز نریزن و این مورد روی قبض سفارش ذکر شد تا آشپزخانه هم مطابق سفارش پیتزا را آماده کنه.

با سالاد مشغول بودیم که پیتزامون آماده شد. گذاشتیمش وسط میز و هر کدام یک برش برداشتیم و شروع به خوردن کردیم. همسرم تا اولین گازش را به پیتزا زد گفت این پیاز داره. مزه‌اش را حس کردم.

گفتم خودت موقع سفارش دیدی که گفتم بدون پیاز باشه. تازه تو ته قبض سفارش هم نوشته بدون پیاز!

گفت مطمئنم که داره... بعد با چنگال داخل مواد روی پیتزا را گشت و یک تیکه پیاز پیدا کرد و گفت ببین... من دیگه نمی‌خورم!

راست می‌گفت. یک تیکه پیاز بود و می‌دونستم قرار نیست دیگه به این پیتزا لب بزنه.

رفتم سراغ قسمت سفارش و موضوع را گفتم و ته قبض سفارش را نشون دادم که روش عبارت بدون پیاز ذکر شده بود.

به مسئول آشپزخانه گفت و آقایی همراه من به سر میز ما اومد. پیازی را که همسرم پیدا کرده بود را نشونش دادم.

گفت این یکدونه اتفاقی بوده و چون با عجله مواد را روی انواع پیتزا می‌ریزن، شاید یک تیکه پیاز تو ظرف مواد دیگه افتاده و با اون مواد روی پیتزای شما اومده. یک برش جدید بردارید.

 چنگالی برداشتم و زدم به یکی از برش‌های دست نخورده وسط میز و مواد روی اون را برگردوندم. اتفاقا یک تیکه پیاز گنده از زیر مواد اومد بیرون!

با تعجب نگاه کرد و ضمن عذرخواهی گفت الان براتون یک پیتزای جدید میارم.

چند برش از پیتزا تو بشقاب‌ من و بچه‌ها گاز زده بود. یک نگاهی به میز کرد و گفت شما و بچه‌ها با پیاز مشکل دارید؟

گفتم نه.

گفت پس این پیتزا سر میز بمونه. مهمان ما هستید.

تا پیتزای دوم حاضر بشه، همسرم خودش را با سالاد سرگرم کرد و من و بچه‌ها تقریبا بیشتر پیتزای اول را خوردیم. وقتی پیتزای دوم آماده شد، همسرم گفت من اشتهام کور شد. الان دیگه اصلا میل به غذا ندارم. ما هم به گارسن گفتیم پیتزای دوم را آماده بردن کن و یک جعبه هم بده برای اضافه پیتزای اول.

اینکه یک پیتزای بزرگ خانواده بگیری، بیشتر از انتظارت بخوری و یک پیتزای مجانی هم در همون سایز با خودت ببری اونقدر به مذاق بچه‌ها مزه کرده بود که می‌گفتن بازم بریم همون رستوران و سفارش پیتزای بدون پیاز بدیم!!!

نویسنده: حیمدرضا فتح العلومی