سال 1383 هجری شمسی بود که خواهرم و شوهرش به حج تمتع شرفیاب شدند. وقتی که از سفر برگشتند چنان با شور و شوق از سفرشان تعریف کردند که به قول معروف دهن ما هم آب افتاد. چند روز بعد شوهرم آمد و گفت برای