پیش از سفر این سفر را وقتی رفتم که چهار سالی از مهاجرتم به بروکسل ِ بارانی می گذشت. وقتی که هنوز اینجا غریب و دلتنگ خانه بودم. و وقتی که وطن از همیشه دور و دست نیافتنی تر شده، و بازگشت دیگر ممکن نبود. من
آبان، ماه گل و تگرگ، به ما یاد میدهد كه از پس هر خزانی، رویشی دوباره اتفاق خواهد افتاد. پس از گرمایی سوزان، سرمایی استخوان سوز شاید... و راستی آبان، تمامی رنگها را در خود جای دارد. آبان، رنگین ترین ماه سال است. جمعه 12
درود و احترام خدمت همه لست سکندی های عزیز این داستان اولین سفر خارجی من و همسرم به شهرهای پوکت (تایلند) ، کوالالامپور (مالزی) و مسقط (عمان) در آذر 1402 می باشد که مطالعه میکنید . امیدوارم از خوندن این سفرنامه لذت ببرید و اطلاعات خوبی
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز من آتی هستم . همراه سگ ایرانگردم (نیلی) سفر نوروزی با ماشین شخصی شروع کردم . اگر سفرنامه قبلی من را خوانده باشید در اینجای تور ایرانگردی، ما به سمت طبس حرکت کرده بودیم . از سایت داخلی موفق به
فکرش را نمی کردم در هواپیما باشم! لحظه تحویل سال را می گویم! از تمام مسافرت هایی که داشته ام این اولین بار بود که لحظه ی تحویل سال باید در هواپیما میبودم ، تنها یک ساعت مانده بود به لحظه ی تحویل سال که تصمیم گرفتم
داستان سفرهای سال 1401 من و همسرم(مصی) قرار بود با یه سفر خیال انگیز به تایلند در تعطیلات نوروز به پایان برسه و شاید پیش درآمدی باشه برای سفرهای بیشتر در سال 1402. تصمیممون رو تو آخرین ماه پاییز گرفتیم و بر این شدیم تا
قبل از سفر: سفر به آسیای میانه حدود ۱۱ سال است که در مقاطعی به ذهن من خطور میکند و البته پس از اندک زمانی رد میشود! فکرکنم زمانبندی آن درست نبوده، چون یا از زمان آن گذشته یا سرد است یا گرم است یا دلار
متنی که پیش روی شماست، یک سفرنامه است. بهتر است بگویم "این متن قصد دارد یک سفرنامه باشد". چیزی فراتر از یک گزارش از مکانهایی که دیدهایم و غذاهایی که خوردهایم؛ چرا که سفر برای ما بیش از حضور در فضاها و کالبد است. آنچه
سکانس 1: جام جهانی حضور در یکی از رقابت های جام جهانی به عنوان تماشاگر، از مهمترین کارهایی بود که در لیست "کارهایی که قبل از مرگم باید انجام بدهم" من وجود داشت و هنوز تیک نخورده بود. چه فرصتی هم بهتر از اون جام جهانی
سلام اینکه سفر چقدر در روحیه ما انسانها تاثیر میزاره هممون میدونیم به همین خاطر مستقیم میرم برای توصیف سفر رویایی به ترابزون. راستش من و خانم و دخترم تصمیم داشتیم بریم استانبول ولی همکار و دوست عزیزم گفت منم میام با شما ولی تا ترابزون....
سلام من محمدرضا هستم ۱۳ سالمه و عاشق سفر کردنم من به همراه خواهرم سفر های زیادی رفتم و سفر کردن رو از ۷ سالگی با خواهرم شروع کردم و رفتم تور چابهار با خواهرم. امروز اومدم که سفر ۴ روزه ام رو به استان
برخلاف بسیاری از مسافران که برنامهریزیشده راهی سفر میشوند، من و علیرضا همسرم، ناگهانی و روز دوشنبه بیست و ششم تیر ماه ساعت شش صبح از تهران راهی تور کاشان شدیم تا سفری یکروزه به خاطرات زندگیمان اضافه شود. ماجرای مرخصی گرفتن و راهی سفری
با سلام و آرزوی سلامتی برای تمامی سفر دوستان و بخصوص مسافران ایرانی. برای به روز کردن اطلاعات برای دوستان جدیدی که قصد سفر به شیخ نشین دبی و حومه را دارند، خواستم سفرنامکی (سفرنامه کوچک) تقدیم کنم تا هم از امکانات آنجا بیشتر بهره مند
باز هم ترابزون، شهری ساحلی و زیبا در شمال شرق ترکیه که سالیانه میزبان هزاران هزار توریست از اقصا نقاط دنیا مخصوصا هموطنان خودمان هست و خواهد بود. این بار سفر ما به ترابزون یک تفاوت اساسی با سفر قبلی داشت و آن این بود که
با اینکه استانبول سومین مقصد سفر خارجی من بود ولی قبل از سفر اضطرابی داشتم که در سفر های قبلی اصلا تجربه نکرده بودم. علت اون هم یکی تصور داشتن امینیت پایین و دزدی در ترکیه و عدم تسط مردم به زبان انگلیسی بود. ولی
سلام خدمت لست سکندیهای عزیز، امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمکی دربه شما کرده باشم. طبق معمول با آمدن فصل بهار هوای سفر به سرم زد. نسیم بهاری و بوی گل ها آنچنان خاطرات سفر رو تو ذهنم مرور می کنه که نمی تونم
بخش اول: ایده سفر به عنوان یک علاقه مند به مدیتیشن ، کتابهای مختلفی در این زمینه خونده بودم و آموزشهایی رو به صورت آنلاین دیده بودم. گاهی که کلیپهای آموزشی مدیتیشن رو از هند میدیدم با خودم فکر میکردم چقدر خوب بود که من هم
آغاز سخن بنام یگانه هستی بخش زندگی خود سفر است و سفرزندگی در مقیاس کوچک سفر هیجان انگیز است وسفرخارجی به مقاصد جدید یکی از هیجان انگیز ترین لحضات زندگی است که هر روز آن با دیدنی ها و تجربیات جدید همراه است شوق دیدن مکانهای جدید، مردم
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز،راستش امروز که اومدم سفرنامه خودمو بنویسم به این خاطر بود که خوندن سفرنامه خیلی از دوستان بهم خیلی کمک کرد تا بتونم شناخت نسبی و اطلاعات خوبی در مورد سفر به استانبول به دست بیارم و ازش استفاده
امیدوار بوَد آدمى به خیر کسان مرا به خیر ِتو امید نیست، شر مرسان جو فرودگاه کیش به شدت متشنج بود، صدای داد و فریاد و جیغ مسافران به هوا رفته و طبق معمول، هیچ فرد پاسخگویی حضور نداشت! هر کدام از ما مسافران مشکلات و برنامههای