دوشنبه 15 جولای 2013 بازدید از ونیز
امروز بعد از صبحانه ساعت هفت و نیم بیرون زدیم وبا اتوبوس به ایستگاه قطار آمدیم. بلیط مان برای 8:15 بود وما یک ربع به 8 ایستگاه بودیم. رضا شاکی که چرا اینقدر زود آمدیم، من فکر می کردم ساعت 8 حرکت داریم .در دل گفتم: منم بگذارم تو ساعت 8 قطار داشته باشی هفت و نیم از هتل بزنی بیرون !!... خلاصه نیم ساعت در ایستگاه بودیم تا ساعت حرکت شد . جای من و همسرم پیش هم نبود .یکی دو بار به رضا در واگن کناری سر زدم. دیدم تقریبا تمام راه را عمیق خواب است. ولی من تمام مناظر بین راه را باچشمهایم می بلعیدم. تماما سبز وزیبا بود. برخی قسمت ها مزارع کشاورزی بودند. خصوصا مزارع گل افتاب گردان که خیلی زیباست وبرخی قسمت ها پوشیده از جنگلهای انبوه . ما بلیط ونیز S.lucia را داشتیم . قطار از روی جاده ای روی آب رد می شود و به ایستگاه قطار در حاشیه دریا وشهر پیاده ونیز می رسد .ساعت حدود 11 قبل از ظهر به ونیز رسیدیم. در ایستگاه قطار چمدان و یکی از کوله ها را به امانت گذاشتیم به مبلغ 10یورو.
ونیز زیبا و خاطره انگیز است. همانطور که درخیال آدم می گذرد، شهری بدون ماشین . اتوبوسهای شهر تماما اتوبوس دریایی اند و از ایستگاههای مختلف در آبراههای اصلی بین جزایر می گذرند و در هر ایستگاه توقف می کنند بلیط اتوبوس دریایی برای هر نفر 7 یورو است. قایق ها هم کار تاکسی را می کنند و در هرکوچه پس کوچه آبی شهر می توان آنها را یافت. ما پیاده در شهر قدم زدیم . باز هم با استفاده از GPS آی پد از ایستگاه قطار که پیاده شدیم، از پل گذشتیم ، در خشکی و بین پل های آبراهه های کوچک راه افتادیم به سمت دورترین نقطه که میدان سن مارکو باشد. جمعیت توریست اینجا خیلی زیاد است آدم یاد مکانهای زیارتی می افتد. به هر که پیشنهادی می کنی ازت عکس دونفره بیاندازد، با خوش رویی قبول می کند و سعی اش را می کند که عکس جالب باشد. عکس گرفتن با آی پد را خیلی از اروپایی ها هم نمی دانستند وانگشتشان را روی چشمی دور بین می گذاشتند و می گفتند این که خراب است وتصویر ندارد! بعد که متوجه اشتباهشان می شدند،کلی می خندیدند.
در میدان سن مارکو چندنفر دیگر را هم دیدم با آی پد عکس می انداختند. میدان سن مارکو مدل نقش جهان با مدول های تکراری، ولی کوچک تر از آنست. یک طرف آن کلیسا و یک طرف برج که با آسانسور بالا می رفتی و می تونستی همه جای ونیز را ببینی و عکس بگیری و بقیه اطرافش هم مغازه و پاساژ و کافه بود. از بالای برج ونیز حتی دیدنی تر و زیبا تر هم می شد. ونیز کوچک است وجمع وجور، ولی از همه جاهای دیگر ایتالیا که تا اینجا دیدیم شلوغ تر است. به نظرم چون نزدیکتر به اروپای مرکزی است سفرهای روزانه بسیاری هم دارد یا به خاطر منحصر به فرد بودنش بازدید کننده زیاد دارد. به هرحال ونیز شهری تماشایی وگشتنی است. که البته خرید در آن خیلی معنا ندارد. ولی بستنی اش نباید فراموش شود. ساعت حدود 13 میدان سن مارکو بودیم . برج و میدان و اطرافش را دیدیم . از کلیسایش صرفنظر کردیم ولی ازبرج بالا رفتیم واز بالا عکس گرفتیم .
دوست داشتم شب را ونیز بمانم . دوستان گفتند خیلی چیز زیادی در شب ندارد مگر اهل هنر حرکات موزون و فضای رمانتیک آن باشی. بهمین جهت و نیز به علت فشردگی سفری که برنامه ریزی کرده ایم، شب ماندن را در برنامه نداریم. ساعت حدود 14 است که با اتوبوس دریایی به ایستگاه قطار برگشتیم و ساعت 35/14 در ایستگاه بودیم. تجربه کرده بودیم برای هروقت که بخواهیم، بلیط هست. ضمن آنکه ممکن است بخواهیم در شهر بیشتر بمانیم بهمین خاطر گذاشتیم بلیط قطار میلان را موقع اتمام بازدیدو برگشت در ایستگاه بگیریم . باز هم به سراغ دستگاهها رفتیم یکی دو نوع بلیط داشت. اولین قطار دو دقیقه دیگر راه می افتاد. نگرفتیم ، گفتیم تا ساک را برداریم و قطار را پیدا کنیم ،رفته است. یکی دیگر بود که باید می رفتی ونیز master قطار عوض می کردی، معطلی داشت وبا چمدان پیاده وسوار شدن سخت بود، اتفاقی دیدیم که یک بلیط ارزان برای ساعت 15 موجود است به مبلغ هر نفر 18 یورو. در حالیکه بلیط های دیگر قطارها بین 37 تا 50 یورو بودند. این قطار مثل قطارهای قدیمی خودمان است : کمی کهنه است وکولر ندارند. ولی پنجره ها باز می شوند. بین را هم بیشتر از بقیه قطارها می ایستند ومسافر پیاده وسوار می کند. بقیه قطارها 45/2 ساعت در راه بودند و این 30/3ساعت. همین بلیط را گرفتیم.
ضمنا گفتم هر بار که می آیی با این دستگاهها بلیط بگیری یک مساله جدید پیش می آید که به ما می گوید هنوز هم چم و خم داستان بلیط گیری را خوب ندانسته ایم . مساله جدید اینکه ما بر سر دستگاهی ایستاده بودیم که اصلا جای پرداخت نقدی پول نداشت و می گفت کارت را در دستگاه بگذارید. بعد فهمیدیم باید برویم سر یک دستگاه خرید بلیط دیگر ،که پرداخت نقدی داشته باشد. خلاصه این داستانم گذشت. قطار با دلک دلک رفت تا ساعت 35/6 به میلان رسیدیم . از خانمی در قطار که روبرویمان نشسته بود وانگلیسی بلد بود مسیر هتل را پرسیدم و از روی آی پد آدرس هتل را نشانش دادم به ما گفت که یک ایستگاه مانده به ایستگاه مرکزی میلان پیاده شوید وخط 2 مترو را سوار شوید. با راهنمایی خوبی که کرد خیلی زود به مقصد رسیدیم. ایستگاه سن اگوستونیو در فاصله کمتر از 5 دقیقه ای هتل بود . وایی که چقدر این آی پد به درد ما خورد در سفر. محل اقامت ما در میلان هتل سه ستاره Sant ambroeus hotel بود. اتاق را تحویل گرفتیم. بعد از دوش و نماز و صحبت با بچه ها از طریق مسنجر دوباره بیشتر سر حال آمدیم . هتل به ما گفت wifi مجانی نیست ولی نیم ساعت به شما gift می دهیم. سرعت اینترنت اینجا بنظرم بهتر است. حداقل وسط صحبت با بچه ها قطع نشد. بعد از صحبت با بچه ها در حالیکه ساعت 30/8 است و هوا کاملا روشن است زدیم بیرون به مقصد میدان اصلی شهر . دو ایستگاه با خط 2 مترو رفتیم و 3 ایستگاه با خط 1 و به میدانو ایستگاه domu رسیدیم . کلیسای با عظمت جامع میلان اینجاست ولی این ساعت بسته است و Uffizi galleryبا معماری خاص رومی
و یک خیابان پیاده روی نزدیک آن که شبها بساط آواز دورگردها و هنرنمایی سیرک بازهای (انسانی) در آن برقرار است . دراین خیابان پرچم کشورهای مختلف شرکت کننده در اکسپوی 2015 نیز زده شده است. آخر میلان میزبان نمایشگاه اکسپوی دوسال دیگر است که کشور ها از حالا برای آن تدارک ها دیده اند. ما اکسپوی 2010 رادر شانگهای دیدیم. ساعت اینجا حدود 5/9 شب است که حس می کنیم باید اذان شده باشد. کمی دیگر در میدان وخیابانهای اطراف قدم می زنیم در میدان و عکس هایی از غروب میدان می گیریم . یک نکته جالب اینکه در این میدان برخی دست فروشها هستند که با اصرار به شما برنج و ذرت می دهند تا برای کبوترها بریزید. شگردی جالب دارند و صدایی در می آورند که پرنده ها (کبوترها) می آیند روی دست شما دانه ها را می خورند و می گویند حالا عکس بگیر...
سه شنبه16 جولای 2013 بازدید از میلان
امروز صبح بعد از صبحانه زدیم بیرون ، دیگر با آمد و رفت دیشب تقریبا متروی میلان را یاد گرفتیم . اول رفتیم میدان دوما و کلیسای جامع میدان را دیدیم . کلیسای بسیار بزرگ، زیبا و با عظمتی است.
صبح اول وقت خلوت بود وقتی داشتیم می آمدیم راهبان تبتی به میدان دوما و کلیسا وارد می شدند و با چهره خندان با مردم عکس می گرفتند . در خیابان آرامی که دیشب هم به پیاده روی رفتیم یک کلیسا به سبک پانته اوی رم بود که همان معماری داشت و همان شکل بود کمی کوچکتر از مشابه اش در شهر رم، و کنار آن یک محلی بود شبیه نانوایی یا پیتزا فروشی که به بینوایان غذا می داد و عده ای کنار آن صف کشیده بودند. یاد نذری های کشور خودمان افتادم که مقطعی است وبینوایان را هم زیاد مد نظر ندارد! بعد از آن به دیدن قلعه یا کاخ اسفورتسکو رفتیم . یک ربع پیاده با دوما فاصله داشت و آنطرف قلعه، آرکی شبیه دروازه جمهوری رم یا طاق پیروزی پاریس بود.
و این میان باغ پارک مانند بزرگی که بسیار زیبا و آرام بود.
آدرس چند جایی دیگر را هم گرفته بودیم غالبا تئاتر یا موزه هنر یا موزه طراحی بودند. ویکی از آنها وسط همین پارک بود ولی امکان بازدید نداشت وآن را برای نمایشگاهی آماده می کردند. چارسوق و خیابان مونته را هم دیشب و هم امروز دیدم چند کلیسا هم در مسیر بود که بعضا بسته بودند. مخصوصا سر ظهر بعضی هایشان می بستند. حدود ساعت 12 به ایستگاه مرکزی قطار رفتیم. گفتم که هر بار با یک تجربه جدید مواجهیم. امروز فهمیدیم که بلیط از دستگاهها را صرفا برای داخل کشور ایتالیا می توان تهیه کرد و نه خارج از آن . صفی را که در بعضی شهرها از جمله ونیز و فلورانس می دیدیم که جلوی باجه های بلیط فروشی کشیده شده بود احتمالا مربوط به فروش بلیط های خارجی بود. اینجا هم شماره گرفتیم که منتظر شویم و بلیط بگیریم .
نوبتمان شد . رفتیم سر میز فروش بلیط . آن آقا توضیح داد که باید قطارمان را در زوریخ عوض کنیم 244 یورو پول 4 تا بلیط ( 2 نفر 2 بلیط میلان ← زوریخ ← اشتوتکارت) برای هفت صبح که اگر تاخیر نداشته باشد به قطار 15/11 اشتوتکارت برسد البته بلیط دوم، اوپن است که سوخت نشود. ساعت حدود 2 بود که به هتل برگشتیم . نماز خواندیم و از غذاهای هانی یکی گرم کردیم و خوردیم . عصر پس از یک ساعتی استراحت ، دوباره به مرکز شهر رفتیم. یکی دو ساختمانی که در نقشه به عنوان مرکز فرهنگی و کلیسا و ... مشخص شده بودیا بسته بودند یا ساختمان اداری بودند . در پارک نسبتا بزرگی که همان نزدیکی ها بود قدم زدیم . در این پارک لوازم بازی بچه ها همه از چوب بود. حتی سرسره چوبی بود. عکس زیاد گرفتیم
. کبوتر ها با انسان بسیار اختند و وقتی نشسته ای وچیزی می خوری ،بدون ترس برای دانه چیدن از خوراکی ات به کنارت میآیند. از چند ساختمان و کوچه و خیابان عکس گرفتیم . نان خریدیم و به هتل آمدیم.
چند نکته دیگر :
• برای دیدن شهر میلان 24 ساعت کافی است. اگر خیلی اصراری به دیدن موزه ها وتابلوی شام آخرش نباشد. میلان شهری اروپایی تر از رم وفلورانس وپیزاست وبه لحاظ شهرسازی مدرن تر است. به اندازه آن شهرها تاریخی نیست. ولی اگر دوستدار شهرسازی مدرن یا اهل فوتبال باشید در آن بیشتر هیجان زده می شوید.
• در هیچیک از این هتل ها که آمدیم vocher را نشان ندایم فقط اسممان را گفتیم. پاسپورت را کپی کردند و خیلی آسان اتاق را به ما دادند. این شیوه ای که از تهران هتل را بگیری ریال خودمان را بپردازی و اینجا بدون دردسر بیایی خیلی شیوه خوبی است. منتها دو تا ویژگی دارد یکی اینکه باید برنامه ات منظم باشد و قطعا بدانی کی می خواهی کجا باشی و دیگر اینکه لغو هتل جریمه بالایی دارد از 4 یا 3 روز قبل تر هم اصلا نمی شود لغو کرد و اگر استفاده نکنی پولت پریده است .
• اگر بخواهید در سفر کمی صرفه جویی کنید وهمه اش غذای بیرون را نخورید، غذاهای آماده ایرانی را بیاورید بد نیست. یک وعده غذایی اینجا 20حداقل یورو است وشما می توانید بخشی از آن را صرفه جویی کنید. من تا بحال غذای آماده هانی را تجربه نکرده بودم ولی در این سفر دیدم خوب بود.
• در اروپا آب لوله کشی شهر آشامیدنی است. ما دیر فهمیدیم وکلی پول آب دادیم. شما زودتر بدانید.
• بستنی خوردن را در شهرهای ایتالیا فراموش نکنید. هر چند همه چیز با پول ما گران است ولی ارزشش را دارد.
نویسنده : زهرا عربشاهی
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت بانک تور و گردشگری مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.