خاطرات سفر به جزیره پنانگ معروف به بهشت غذا و شهر کوالالامپور پایتخت خیره کننده مالزی (قسمت سوم)

4
از 37 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
خاطرات سفر به پنانگ ، بهشت غذا و کوالالامپور ، پایتخت خیره کننده مالزی + تصاویر

 ادامه سفر در روز سه‌شنبه؛ 16 آبان 1396

پس از بازدید هیجان‌انگیز برجهای دوقلوی پتروناس از طبقه 41 و 86 آنها و نظاره شهر از ارتفاع 370 متری زمین، وارد ایستگاه KLCC شده و با قطار سبک شهری خط 5 و کرایه 2.4 رینگیت برای هر نفر به ایستگاه KL Sentral رفته و بعد از ملاقات دوستان شیرازی به طبقه زیرزمین برای سوارشدن به اتوبوسهای گنتینگ رفتیم. بلیط ما برای ساعت 11:30 صبح بود و تقریباً 10 دقیقه قبل از آن اتوبوس نوی اسکانیا روی سکو آمد و شروع به سوار کردن نمود و رأس ساعت مقرر حرکت کرد. من در سفرنامه‌هایی که خوانده بودم متوجه اختلاف قیمت در بلیط اتوبوس، مکان خرید بليط و نحوه رفتن به معبد چین سویی شدم که با جستجوی در اینترنت به نقشه‌ای رسیدم که این مشکل را حل می‌کند. در منطقه تفریحی گنتینگ دو سری تله کابین وجود دارد که در نقشه تصویر 3 با رنگ‌های آبی و قرمز مشخص شده است. البته خیلی فرقی نمی‌کند زیرا شما هر جا از اتوبوس پیاده شوید همانجا هم در برگشت دوباره سوار می‌شوید و اصلاً جای دل نگرانی نیست؛ تنها تفاوتش در تفریحات انتهای مسیر تله کابین است که برای ما خیلی هم جذابیت نداشت و به نظر من اصل اهمیت گنتینگ در محوطه معبد Chin Swee است. اگر خط قرمز رنگ را سوار شوید از ایستگاه Awana بسمت Sky Avenue می‌روید و آنجا یک مجتمع چند طبقه با کلی رستوران و فروشگاه و قسمت بازی و تفریح وجود دارد و دسترسی شما به معبد Chin Swee از طریق تله کابین است و گزینه معمول دیگری وجود ندارد (مگر اینکه از آخرین طبقه بسمت خروجی مجموعه بروید و از آنجا با تاکسی‌های آبی رنگ بروید به هتل First World و سپس روش رفتن از آنجا را ادامه دهید که با این کار لقمه را دور سر خود چرخانیده‌اید!). اگر هم از خط آبی رنگ بروید، ابتدا به محوطه هتل First World می‌رسید که آنجا هم طبق نوشته‌های دوستان، تعداد زیادی هتل و رستوران و مکانهای بازی و تفریح وجود دارد فقط اگر از این مسیر بروید با وَن یا اتوبوس به معبد Chin Swee می‌روید و دوباره به هتل برگشته و از آنجا با تله کابین بر می‌گردید و همان محلی که با اتوبوس آمده بودید به شهر بر می‌گردید. ما بصورت اتفاقی با اتوبوس به ایستگاه Awana رسیده و پس از پیاده شدن از اتوبوس وارد سالنی شدیم که با تابلوهای راهنمای خیلی خوبی که داشت ما را به طبقه چهارم برای خرید بليط تله کابین راهنمایی کرد. البته در طبقات اول تا سوم هم به فروشگاه‌های مختلف سر زده و خوراکی‌های مختلف و آب و نظایر آن خریدیم. البته من که متوجه شدم کابل پاور بانک را در هتل جا گذاشتم هم در یکی از فروشگاه‌ها یک کابل شارژر خیلی خوب گوشی به قیمت 15 رینگیت خریدم (دوماه قبل عین آنرا در ایران 45 هزار تومان خریده بودم) که البته با توجه به جذابیت‌های فوق العاده مسیر و معبد که باعث شد تعداد زیادی عکس بگیرم، کار خیلی درستی بود. در طبقه چهارم ابتدا از دستگاه‌های خودکار فروش بلیط باید برای سوار شدن به تله کابین بلیط تهیه کنید. دو نوع بلیط وجود دارد، یکی بلیط کابین معمولی به قیمت 8 رینگیت و دیگری بلیط کابین لوکس (که فقط کف آن شیشه‌ای است) با قیمت 40 رینگیت و به نظر من نوع دوم اصلاً ارزش تفاوت هزینه‌اش را ندارد. باید بگویم که شما برای رفت و برگشت جمعاً 3 عدد از این بلیط‌ها احتیاج دارید زیرا شما ابتدا به Sky Avenue می‌روید و سپس به معبد Chin Swee برگشته و مجدداً به ایستگاه ابتدایی می‌آیید که جمعاً 3 بار باید سوار تله کابین بشوید. با سوار شدن به تله کابین در یک هوای کمی مه آلود و بارش نم نم باران؛ مناظر فوق العاده‌ای بوجود آمده بود که تصویر قابلیت بیان حس آن را ندارد. هر کابین تله کابین 8 نفر را می‌تواند در خود جای دهد که ما با دوستان شیرازی همگی در یک کابین جا شدیم و با سرعت حداکثر 6 متر در ثانیه مسیر 2.8 کیلومتری را تقریباً در مدت 10 دقیقه طی کرده و تا ارتفاع 620 متر بالا رفتیم.

 

تصویر 1 : محل سوار شدن اتوبوس بسمت گنتینگ

 

تصویر 2 : مسیر ورودی گنتینگ که ما رفتیم

 

تصویر 3 : نقشه تله کابین‌های مختلف گنتینگ (شما بسته به محل پیاده شدن‌تان از اتوبوس، از یکی از آنها استفاده می‌کنید)

 

تصویر 4 : تله کابین گنتینگ

بعد از پیاده شدن از تله کابین وارد مجتمع بزرگی شدیم که در تراس آن همه مشغول سلفی گرفتن در یک هوای مه آلود بودند. بعد از آن به رستوران عظیمی با نام «خیابان غذاهای مالزییایی» رسیدیم که 20 سالن مختلف برای سرو انواع غذاهای مالزی را در فضایی همچون یک خیابان بهم پیوسته طراحی کرده بودند و بسیار هم شلوغ بود ولی تابلوی غیر حلال داشت و ما مجبور شدیم که در یکی از فست فودهای بیرون آن ناهار بخوریم. بعد از آن به یک مجتمع تجاری چند طبقه رسیدیم که در یک طبقه خود تعداد زیادی اسنوپی داشت که هر کدام مربوط به ویژگی‌های یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی بود ولی ما از مفاهیم آن چیزی سر در نیاوردیم. این بخش بشدت مورد توجه توریستهای ژاپنی بود و مدتهای زیادی در آن به عکاسی و سلفی می‌پرداختند. بعد از آن از دو سری پله برقی عبور کردیم و به محوطه دستگاه‌های بازی و تفریح رسیدیم. هر دستگاه جوایز خیلی وسوسه کننده‌ای داشت ولی طوری طراحی شده بود که به نظر من هیچکس نمی‌توانست برنده شود. (ببخشید با عذرخواهی فراوان) بعد از آن به سرویس بهداشتی رفتیم که هنگام خروج، خاطره نویسی پشت دربهای آن بشدت حس نوستالژیکی از سرویسهای بهداشتی در رستورانهای بین راهی کشور خودمان داشت! بعد از یک درب کوچک خروجی وجود داشت که جلوی آن تعدادی تاکسی آبی ایستاده بودند و امکان رفتن به هتل First World را بوجود می‌آوردند. البته در اطراف همه بخشهای قبلی هم هتلهای بسیار بزرگی دیده می‌شد. سپس همین مسیر را برگشته و برای سوارشدن به تله کابین از خروجی با مجتمع دیگری برخورد کردیم که نورپردازی جالبی در بین طبقات آن حاکم بود.

 

تصویر 5 : رستوران عظیمی با نام «خیابان غذاهای مالزییایی»

 

تصویر 6 : نقشه رستوران «خیابان غذاهای مالزییایی» و مکان ارائه هر نوع غذای مالایی در آن

 

تصویر 7 : محوطه Snoopy ها

 

تصویر 8 : نمایی از دستگاه‌های بازی و تفریح موجود در Sky Avenue

 

تصویر 9 : درب داخل دستشویی و خاطرات روی آن!

 

تصویر 10 : نورپردازی جذاب خروجی Sky Avenue

با تله کابین به ایستگاه معبد Chin Swee برگشته و بعد از خروج از آن، با چندین پله برقی خیلی طولانی بسمت معبد رفتیم. (لطفاً اگر مسافر مالزی هستید حتماً ترتیب بازدید ما از این مجموعه را یادداشت نمایید و از آن استفاده نمایید تا بیشترین لذت را از دیدن این مجموعه بزرگ و جذاب ببرید زیرا برخی از هموطنان یا مسیر را اشتباه می‌روند یا بخشهایی از آن را بازدید نمی‌کنند). ابتدا به معبد 9 طبقه رفته و از 255 پله داخل آن بالا رفته و کل محوطه را نظاره کردیم. در همه طبقات مکانهای مشخصی با اسم وجود داشت به یادبود افرادی که هزینه آن را پرداخته و برای خود فضا گرفته بودند. از آن بالا دیدن محوطه بهشت (که بعداً به بازدیدش می‌رویم) بسیار زیبا بود. پس از خروج از معبد 9 طبقه، سراغ معبد Chin Swee رفتیم که سقفی بسیار زیبا داشت (مکان ورودی آن را از روی همین سقف می‌توانید بسادگی پیدا کنید البته در مدتی که ما آنجا بودیم هیچکدام از تورهای ایرانی به مسافران اجازه بازدید از این بخش را ندادند) و از کنار آن راه پله نسبتاً باریکی تا محوطه ورودی معبد امتداد می‌یافت و پس از عبور از یک برکه زیبا وارد محوطه‌ای شدیم که گلهای مصنوعی بزرگی روی حصار دیوار وجود داشت و ناگهان با صدای زیادی شروع به ترکیدن می‌کرد (احتمالاً مراسم خاصی بود ولی ما از آن سر در نیاوردیم). پنجره‌های کنار ورودی آن از سنگهای تراش خورده زیبا و با منفذهای هوا تشکیل شده بود که در هیچ معبد دیگری مشابه آن را ما ندیدیم. از ظواهرش خیلی معبد مهمی بود زیرا در آن ساعت عصر هم تعداد زيادی مشغول مراسم بودند. داخل معبد هم مجسمه‌های با نقوش برجسته ماهی شکل و همچنین مجسمه‌های دو مرد عصبانی بسیار دیدنی بود. براساس تصاویر راهنمایی که در معبد بود، عبادتگاه‌های دیگری هم به این معبد تعلق داشت که فکر کنم باید از مسیر ورودی باز هم پایین‌تر برویم که البته ما نرفتیم. بعد از آن به دیدار مجسمه آقای تونگ بنیان‌گزار مجموعه تفریحی گنتینگ رفته و از معبد کوچک مقابل آن دیدار کردیم.

 

تصویر 11 : معبد 9 طبقه در چین سویی

 

تصویر 12 : محوطه پایانی بهشت بعد از سفر روشنگری (تصویر از بالای معبد 9 طبقه)

 

تصویر 13 : سقف زیبای معبد Chin Swee

 

تصویر 14 : ورودی معبد Chin Swee

 

تصویر 15 : عبادتگاه اصلی معبد Chin Swee

 

تصویر 16 : مجسمه برجسته ماهی‌ها

 

تصویر 17 : تندیس‌های خشمگین داخل معبد Chin Swee

 

تصویر 18 : مجسمه بنیان‌گزار مجموعه تفریحی گنتینگ

 

تصویر 19 : داخل معبدِ مقابل مجسمه آقای تونگ

سپس وارد حیاط بزرگی شدیم که تعدادی مجسمه مربوط به زندگی دنیوی را به تصویر می‌کشید. در مقابل ما مجسمه بزرگ بودا با تصویر صلیب شکسته است که نشان از چهار عنصر اصلی آب، باد، خاک و آتش دارد (جهت علامت‌های آن برعکس علامت نازیسم است). از کنار مجسمه‌های تعداد زیادی از افراد سرشناس که عبور کردید آماده سفری برای روشنگری (حساب و کتاب، جهنم و بهشت) به روایت داستانهای چینی خواهید شد. ابتدا به مرحله حساب و کتاب وارد شده و سپس افراد در 10 طبقه مختلف تقسیم و بسزای اعمالشان در جهنم می‌رسند. طبقه اول به افراد انکارکننده اعمالشان اختصاص دارد که در مقابلشان آيينه‌ای از اعمالشان گشوده می‌شود و سپس عذاب می‌شوند. طبقه دوم به افرادی که به قسم‌شان وفادار نماندند، طبقه سوم به افرادی که بدگویی کرده و چشم ناپاک داشتند، طبقه چهارم به خیانتکاران، طبقه پنجم به جنگ آوران و خون‌ریزان، طبقه ششم به مبلغین به نفع خود، طبقه هفتم به نزول‌خواران و کم فروشان، طبقه هشتم به افرادی که به پدر و مادر خود و همسرشان بدی کردند، طبقه نهم به افرادی که در زندگی دیگران بخصوص جوانان دخالت کردند، طبقه دهم برای افرادی که حیوانات را آزار و اذیت کردند اختصاص داشت و واقعاً دیدنی بود (البته جزییات هر طبقه تعداد بیشتری مجسمه داشت که امکان ارائه تصاویرش وجود ندارد). این توضیحات را لیدر یکی از تورهای ایرانی بنام آقا سعید بیان نمودند که البته برخی از مواردش را که خودمان روی تابلوهای هر طبقه کنترل نمودیم، صحیح بود.

 

تصویر 20 : مجسمه انسان‌های مشغول زندگی دنیوی

 

تصویر 21 : مجسمه یکی از افراد سرشناس

 

تصویر 22 : مجسمه بودا با نشان صلیب شکسته مخصوص بودا در سینه‌اش

 

تصویر 23 : مسیر شیبدار چند طبقه جهنم

qCUJBZq7YhFiO8XoM9GizJx6dYZklCU0COqCDe1q.jpeg

تصویر 24 : تابلوی ورودی مسیر روشنگری (حساب و کتاب، جهنم و بهشت) به روایت داستانهای چینی

 

تصویر 25 : بخش حساب و کتاب اعمال

 

تصویر 26 : طبقه اول جهنم برای افراد انکارکننده اعمالشان

 

تصویر 27 : طبقه دوم جهنم برای افرادی که به قسم شان وفادار نماندند

 

تصویر 31 : طبقه ششم جهنم برای مبلغین به نفع خود

 

تصویر 33 : طبقه هشتم جهنم برای افرادی که به پدر و مادر خود و همسرشان بدی کردند

 

تصویر 34 : طبقه نهم جهنم برای افرادی که در زندگی دیگران بخصوص جوانان دخالت کردند

 

تصویر 35 : طبقه دهم جهنم برای افرادی که حیوانات را آزار و اذیت کردند

داستانهای چینی معتقد است که انسانها، پس از تحمل شکنجه متناسب با هر کدام از طبقات؛ پاک شده و به شکل دیگری مثلاً یک ماهی در عالم دیگر ورود می‌کنند که آنجا به خوبی و خوشی زندگی خواهند نمود. سپس مجسمه خانم تین هو قرار داشت که طبق افسانه چینی‌ها، خانمهای باردار در زمان بارداری برای دعا جهت حفظ سلامت خود و فرزندشان به اینجا می‌آیند. بعد از آن حوریان 7 گانه بهشتی پدیدار شده و فضای نغمه خوانی مرغان در هوا هم جذاب بود. سپس مجسمه 3 ستاره خدایان بترتیب فو (خدای شادی)، لو (خدای برکت) و سو (خدای عمر) قرار دارد که چینی‌ها در اطراف ظرف خدای برکت، عدد شانس خودشان را می‌نویسند. عدد شانس در این افسانه چینی 666 می‌باشد. در پایان هم دیوار شانس و خوشبختی با تصاویری از 9 اژدهای رنگارنگ قرار دارد.

 

تصویر 36 : انسانها بعد از تحمل عذاب در مرحله پاک شدن

 

تصویر 37 : مجسمه خانم تین هو

 

تصویر 38 : حوریان 7 گانه افسانه چینی

 

تصویر 39 : فضای شاد بهشتی در افسانه چینی

 

تصویر 40 : مجسمه فو، لو و سو

 

تصویر 41 : دیوار خوشبختی

بعد از بازدید چندساعته از مجموعه Chin Swee مجدداً با تله کابین به ایستگاه اتوبوس رفتیم ولی بیشتر از یکساعت تا زمان بلیط ما فرصت باقی بود که به مسئول مربوطه در کنار سکوی اتوبوسها گفتیم و ایشان فردی را نشان داد و گفت پشت سر ایشان در صف بایستید تا 2 دقیقه بعد اتوبوس می‌آید و اگر جای خالی داشته باشد می‌توانید بترتیب سوار شوید که همینطور شد و ما بعد از حدود یکساعت خواب در اتوبوس به KL Sentral برگشتیم. آنجا از دوستان شیرازی جداشده و برای تجربه مترو مالزی به سراغ خط 9 رفته و با کرایه هر نفر 1.8 رینگیت به ایستگاه بوکیت بینتانگ برگشتیم. انصافاً از همه خطوط ریلی که در این چند روز سوار شده بودیم؛ بزرگ‌تر،‌ سریع‌تر و مدرن‌تر بود. خیابان بوکیت بینتانگ با گروه‌های موسیقی خیابانی، نقاشان زبردست چهره و پیاده‌روهای شلوغ و زنده‌اش تا پاسی از شب از معروف‌ترین مکانهای کوالالامپور است، که ما هم چند ساعتی در آن قدم زده و از فروشگاه‌های مختلف سوغات خریده و سپس در رستوران کی اف سی، مرغ سوخاری خیلی بدی به قیمت 14 رینگیت برای هر نفر خورده و با خرید میوه‌های استوایی با یک تاکسی از اپلیکیشن گراب به قیمت 4 رینگیت به هتل برگشته و بیهوش شدیم.

 

تصویر 42 : مترو خط 9 کوالالامپور

 

تصویر 43 : يک گروه موسیقی خیابانی

 

تصویر 44 : نقاش زبردست چهره در کنار خیابان

 

تصویر 45 : مجتمع‌های تجاری خیابان بوکیت بینتانگ

 

روز چهارشنبه؛ 17 آبان 1396

پس از صرف صبحانه در هتل ایستانا، لیدرمان آقا شاهین ساعت 9:30 صبح آمد دنبال ما و بعد از سوار کردن دوستان شیرازی به پارک آبی (سان وی لاگون) رفتیم. ورودی این پارک برای هر نفر 170 رینگیت است که با هزینه ایاب و ذهاب آن حداقل 185 رینگیت تمام می‌شود در حالی که ما با چانه‌زدن از لیدر به قیمت 40 دلار خریداری کردیم! (تنها توری است که توصیه می‌کنم از تورهای ایرانی بخرید زیرا آنها بلیط را بصورت گروهی نیم بها می‌خرند!). حدود ساعت 10:15 به ورودی پارک رفته و در محوطه آن به عکاسی پرداختیم تا لیدر با ارائه نامه کتبی شرکت، دستبندهای کاغذی ورودمان را گرفت و به ما تحویل داد. این پارک خود از چند بخش مختلف تشکیل می‌شود. پارک وحشت، پارک حیات وحش، شهربازی کودکان، پارک آبی و ... . بعد از بستن دستبندها به ورودی مراجعه کردیم که تمام کیف و وسایل همراه شما دقیق کنترل می‌کنند و هیچ خوراکی حتی آبمعدنی را اجازه بردن به داخل نمی‌دهند تا مجبور باشید با قیمتهای بالا داخل مجموعه خریداری نمایید! پس از آن عکاسان مجموعه از شما در جاهای مختلف ورودی عکس می‌گیرند که در زمان خروج به قیمت 30 رینگیت به شما بفروشند. باید چند سری پله برقی را پایین بروید تا به محل کمدهای اجاره‌ای (هر کمد کوچک 22 و کمد بزرگ 44 رینگیت) برسید. ما ابتدا رفتیم و لباس شنا و حوله و ... را داخل کمد تا بعد از ظهر گذاشته و دستبندمان را 200 رینگیت شارژ کرده و رفتیم سراغ بقیه بخشها و بعد از ظهر را برای پارک آبی در نظر گرفتیم که خیلی تصمیم خوبی بود زیرا اکثراً اول صبح می‌روند پارک آبی و به همین دلیل همه بازی‌های آن صفی است ولی بعدازظهر که ما رفتیم خلوت بود ضمن آن که بعد از پارک آبی شما خسته شده و خیلی حال قدم زدن در بقیه بخشها را ندارید. با پارک وحشت شروع کردیم که خیلی جالب نبود، در یک راهروی تو در تو حرکت می‌کنید و تعدادی دختر و پسر جوان با صورت‌های گریم شده با ایجاد سر و صدا و کوبیدن دربها سعی در ایجاد وحشت داشتند که بجز اولین مورد بقیه خیلی جالب نبود البته یک پل هم وجود داشت که هنگام ورود به آن شروع به حرکت دورانی کرد و خوب بود. بیشتر از هر چیزی من دلم به حال این جوانان سوخت که شغل بدی داشتند و با چه مشقتی پول در می‌آوردند.

 

تصویر 46 : محوطه بیرونی ورودی پارک آبی

 

تصویر 47 : کنترل شدید ورودی پارک آبی

 

تصویر 48 : اسباب بازی ويژه کودکان در پارک آبی

 

تصویر 49 : نقشه پارک SunWay Lagoon

 

تصویر 50 : پارک وحشت

 

تصویر 51 : محوطه داخلی پارک

سپس به پارک حیات وحش رفتیم که در بخش پرندگان ما داخل محوطه جنگلی استوایی شده و پرندگان هم در اطراف‌مان آزاد بودند و سپس بخش‌های سایر حیوانات که معمولاً داخل قفس‌های خیلی بزرگ آزاد بودند و ما از پشت شیشه آنها را می‌دیدیم. دیدن این بخش را طوری برنامه‌ریزی کردیم که قبل از ساعت 13 جلوی قفس ببر سفید باشیم که در برنامه غذا دادن به حیوانات خاص شرکت نماییم و واقعاً چه حظ وافری بردیم از این بخش که با اجرای یک خانم ریزنقش مالایی با تسلط کامل به زبان انگلیسی انجام شد. بقیه ماجرا را مهمان لنز دوربین ما باشید، کافیست!

 

تصویر 52 : طوطی‌های رنگارنگ آزادانه در پرواز اطراف ما ولی غیرناطق

 

تصویر 53 : خزندگان خانواده بزمجه و مارمولک

 

تصویر 54 : خزندگان خانواده بزمجه و مارمولک

 

تصویر 55 : خزندگان خانواده بزمجه و مارمولک

 

تصویر 56 : حیوان جالب و ریز نقشی که نه آهو بود و نه کانگورو

 

تصویر 57 : ببر سفید

 

تصویر 58 : خرس کوچولوی سیاه در حال خوردن پرتقال آغشته به عسل، این نوع خرس سیاه بزرگ‌تر از این سایز نمی‌شود

 

تصویر 59 : پرنده استوایی

 

تصویر 60 : پرنده تماماً نارنجی

 

تصویر 61 : شیر سفید نر و ماده

 

تصویر 62 : ببر سیاه (جذاب‌ترین حیوان این پارک)

 

تصویر 63 : نوعی میمون تنبل و دُم دراز

 

تصویر 64 : نوعی طاووس

 

تصویر 65 : پلیکان در حال بلعیدن ماهی

 

تصویر 66 : راکون

 

تصویر 67 : جوجه تیغی

سپس در رستوران Subway ناهار دو نوع ساندویچ بزرگ سفارش داده و با سیب زمینی و نوشابه به قیمت 65 رینگیت نوش جان کرده و بعد از تعویض لباس راهی بازی‌های آبی شدیم که بد نبود و ولی خیلی هم هیجان انگیز و متفاوت با سایر نمونه‌ها نبود. داخل محوطه قطار سواری هم کرده و در سینمای پنج بعدی آبی هم شرکت کردیم که خوب بود. از بالای پل کابلی هم عبور کرده تا حدود ساعت 18 هر چه جان در بدن داشتیم صرف آب بازی کردیم و برگشتیم و لباس عوض کرده و آماده بازگشت شدیم. در محوطه پارک آبی، همه بازیها بجز بانجی جامپینگ و یک دستگاه شاتل فضایی با پرداخت همان ورودیه قابل استفاده بود ولی این دو بازی باید بلیط جداگانه با قیمت 110 و 140 رینیگیت تهیه کنید که تقریباً مشتری هم نداشت. سُرخوردن با کابل در هوا روی پل کابلی از جذاب‌ترین بخشها بود که متأسفانه من بدلیل تنها 1 کیلوگرم اضافه وزن بالای 90 کیلوگرم نتوانستم از آن بهره ببرم و بحث با مسئول مربوطه هم بی‌فایده بود. یکی از چاله‌های فضایی هم هیجان خیلی خوبی داشت. لیدرمان هم قبل از ساعت 19 آمد دنبالمان، کمی توی وَن بخواب رفته و سپس وسایل شنا را داخل هتل گذاشته و برگشتیم خیابان بوکیت بینتانگ برای آخرین دیدار! واقعاً شب‌های جذابی دارد این خیابان؛ البته گشت و گزار و خرید از مجتمع‌های Lot 10، Fahrenheit 88، BB Plaza، Star Hill، Pavilion و ... هم به آن می‌افزود. آخر شب هم ضمن تماشای موسیقی زنده از طبقه دوم مک دونالد، بصرف شام با قیمت 11 رينگیت برای هر نفر پرداخته و با تاکسی گراب به هتل برگشتیم. یک نقشه توریستی خیلی خوب که برای منطقه بوکیت بينتانگ عالی است را برایتان در اینجا ارائه می‌نمایم (خط سبز رنگ نزدیک خروجی مجتمع Pavilion بسمت برجهای دوقلو، همان پل مسیر هوایی عابرپیاده طولانی است که ما روز اول از طریق آن به محدوده برجها رفته بودیم).

 

تصویر 68 : ناهار ما در حال طبخ در Subway

 

تصویر 69 : تبلیغات در ورودی مجتمع Pavilion

 

تصویر 70 : مجتمع Fahrenheit 88

 

تصویر 71 : شام در مک دونالد

 

تصویر 72 : نقشه توریستی خیلی خوب منطقه بوکیت بينتانگ

 

تصویر 73 : بلیط بازدید از برجهای دوقلو پتروناس، گنتینگ و پارک آبی

 

روز پنجشنبه؛ 18 آبان 1396

صبح زود از خواب برخاسته و چمدانهایمان را بستیم و پس از صرف صبحانه با مونوریل به ایستگاه KL Sentral  رفته و آنجا سیستم قطارهای برقی KLIA را برای رفتن به پوتراجایا انتخاب کردیم. فقط باید دقت نمایید که دو نوع سرویس وجود دارد که اشتباه سوار نشوید. یکی قطارهای KLIA Transit که از این ایستگاه بسمت فرودگاه رفته و دارای چهار ایستگاه میانی هستند و دومین آن ایستگاه پوتراجایا است. دیگری قطارهای KLIA Ekspres است که از این ایستگاه بصورت سریع‌السیر بسمت فرودگاه رفته و هیچ توقفی در بین مسیر ندارد. به باجه‌های خودکار فروش بلیط رفته که متوجه شدیم این دستگاه‌ها امکان پرداخت وجه نقد ندارد و فقط برای کسانی است که کارت اعتباری دارند لذا به بخش فروش بلیط رفته و دو بلیط (مثل کارت‌های مترو خودمان) به قیمت 14 رینگیت برای هر نفر بمقصد پوتراجایا خریدیم و وارد سکو شدیم که متوجه شدیم قطارهای این خط هر نیم ساعت حرکت می‌کند و ما که ساعت 9:04 رسیده بودیم تا 9:30 منتظر ماندیم. قطار چند دقیقه زودتر وارد سکو شد و رأس ساعت حرکت نمود و 20 دقیقه بعد ما را در ایستگاه پوتراجایا پیاده نمود. داخل ایستگاه چند فروشگاه و راهروی مخصوص سوارشدن به اتوبوس گردشگری پوتراجایا بود ولی ما با توجه به فرصت محدودمان و کیفیت بالاتر ترجیح دادیم که به طبقه پایین برویم و تاکسی بگیریم. از دفتر فروش بلیط تاکسی، کرایه را سوال کردیم که برای هر ساعت 40 رینگیت بود و ما دو ساعته اجاره نمودیم. سپس وارد سکو شده و اولین تاکسی که نوبتش بود را سوار شدیم. بعد از چند دقیقه از حرکت در اولین مکانی که توقف کرد متوجه شدیم که پیرمرد راننده نمی‌تواند انگلیسی صحبت کند و بجز کلمه Photo و Mosque چیز دیگری بلد نبود. در مکان مهمی مثل پوتراجایا که حتماً نیازمند راهنما است ما به اولین فردی در مالزی برخوردیم که اصلاً انگلیسی بلد نبود و این موضوع یک بازدید مسکوت را برایمان رقم زد. شما در زمان گرفتن تاکسی حتماً تاکید نمایید که راننده انگلیسی بداند (البته به نظر من بدشانسی ما در کوالالامپور به این موضوع خورد که  رضایتبخش بود!). 

 

تصویر 74 : قطارهای KLIA Ekspres فقط برای فرودگاه

 

تصویر 75 : داخل قطار KLIA Transit

 

تصویر 77 : محوطه ایستگاه پوتراجایا

 

تصویر 78 : نقشه گشت با تاکسی دو ساعته در پوتراجایا

در زمان ریاست جمهوری آقای ماهاتیر محمد (سال 1996 میلادی) فکر ایجاد شهر پوتراجایا برای انتقال کلیه بخشهای اداری دولتی به خارج از شهر کوالالامپور بوجود آمد و در مکانی حدوداً 30 کیلومتر خارج از شهر طراحی و ساخته شد. همه ساختمانها و مکانهای لازم برای اداره پایتخت به این نقطه انتقال یافتند و در حاشیه آن بلوکهای مسکونی فراوانی هم برای سکونت پرسنل آن ساخته شد. علیرغم آن که امور اداری داخلی یک کشور هیچ جذابیتی برای توریست ندارد لیکن باهوشی طراحان و برنامه‌ریزان آن باعث شد که این بخش هم خود به یک جاذبه توریستی جدید تبدیل شود. بدین منظور، طراحی پلهای ارتباطی و ساختمانهای مهم این شهر براساس شبیه‌سازی از بناهای معروف جهانی (حداکثر شباهت 70 درصد جهت حفظ حقوق مالکیت معنوی صاحب اثر) انجام شد و براساس پیش بینی اداره گردشگری مالزی در سال 2020 میلادی بالاترین تعداد بازدید توریست بین المللی از یک شهر از پوتراجایا اتفاق خواهد افتاد. ابتدا به پل واواسان که شبیه پلی از شهر رتردام کشور هلند است رفته و پس از آن به مسجد پوتراجایا رسیدیم که در کنار میدان اصلی شهر قرار داشت. این مسجد تنها مسجد با کاشی کاری صورتی در جهان است که همه نماهای داخلی و خارجی آن با آن رنگ صورتی پوشیده شده بود. چیزی که داخل مسجد خیلی نظر ما را به خود جلب نمود، بروشورهای تبلیغاتی به چندین زبان مختلف بود در زمینه معرفی اسلام، خدای یکتا، حضرت محمد(ص) و ... . در کنار این مسجد، پل پوتراجایا شبیه سازی شده پل خواجو اصفهان قرار گرفته بود که انصافاً از نظر منِ اصفهانی، خیلی بد شبیه سازی شده بود ولی مهم‌ترین سازه این شهر بود زیرا مهمترین بناهای این شهر در اسمشان پوترا یا پوتراجایا داشت. داخل محوطه باز کنار پل، یک راه پله تا کنار ساحل رودخانه مصنوعی هم وجود داشت که می‌شد از آنجا سوار کشتی شده و گشتی روی رودخانه زد ولی با توجه به کمبود وقت فرصت آن را نداشتیم.

 

تصویر 79 : پل واواسان شبیه سازی شده پلی در رتردام هلند

 

تصویر 80 : مسجد پوتراجایا معروف به مسجد صورتی

 

تصویر 81 : بروشورهای معرفی اسلام در مسجد صورتی

 

تصویر 82 : پل پوتراجایا شبیه سازی شده پل خواجو اصفهان

بعد از آن ساختمان پردانا پوترا با معماری ترکیبی اسلامی-مالایی بعنوان دفتر نخست وزیری مالزی قرار داشت. نکته مهمی که در خصوص این شهر شنیده بودیم، عدم حضور پلیس در آن و کنترل همه جا بصورت الکترونیکی بود که این موضوع در مقابل این کاخ بشدت خودنمایی می‌کرد، به همین جهت به این شهر لقب سابرجایا هم که مفهوم الکترونیکی بودن همه امور را دارد، هم اطلاق شده است. سپس به ساختمانی با معماری خیلی خاص و تقریباً مدرن رسیدیم که اسم آن را نفهمیدم. ساختمان عدالت شبیه سازی شده از تاج محل در هند مقصد بعدی ما بود که خلوتی عجیب آن تداعی کننده همان مردم آرام مالایی بود که در 8 روز گذشته دیده بودیم. پل جمالینگ شبیه سازی شده پل الکساندر سوم در پاریس در کنار ساختمان شبیه سازی شده از برج العرب هم مکان جذابی بود. در نزدیکی آن پل دیگری هم دیدیم که طراحی جالبی داشت ولی هیچ نام و نشانی از آن نیافتیم. ساختمان مرکز همایشهای پوتراجایا که شبیه یک کلاه فرنگی بود هم در مکانی مسلط به شهر طراحی شده بود و رفت و آمد زیادی در آن دیده می‌شد تنها مکان شلوغ شهر همینجا بود. مسجد زین العابدین با الگوی مسجد النبی در مدینه منوره که با رنگ نقره‌ای فام خود جذابیت بصری خاصی از دور داشت و داخلش هم المانهای نیلوفری شکل تداعی‌کننده سقفهای متحرک مسجد النبی بود. کاخ پادشاه مالزی در پوتراجایا آخرین مقصد بازدیدهای ما بود. مالزی کشوری است که بصورت پادشاهی اداره می‌شود، 9 ایالت آن از طریق پادشاهان ایالتی و بقیه از طریق فرمانداران مدیریت شده و پادشاه کشور بترتیب از بین پادشاهان ایالتهای مختلف برای دوره 5 ساله برگزیده می‌شود و زمام امور اجرایی هم دست نخست وزیر است. با اتمام زمان دو ساعته بازدیدمان و با توجه به نزدیک شدن به زمان تحویل اتاق هتل، وارد مذاکره با راننده در خصوص قیمت برای عزیمت به هتل بجای بازگشت به دفتر تاکسیرانی شدم که با زبان ایما و اشاره به مبلغ 50 رینگیت رضایت داد و ما سریعاً به کوالا برگشتیم. البته در زمان بازدیدها از طریق گراب قیمت را کنترل کرده بودم که 44 رینگیت بود و با توجه به صرفه جویی در زمان، قیمت توافق شده با پیرمرد راننده بسیار با ارزش بود. لازم است اشاره کنم که همه اسامی مکانهای ذکر شده در پوتراجایا از صحبت با سایر توریستها و همچنین تابلوها استخراج شد و ممکنست کاملاً سندیت نداشته باشد. هر چقدر که عملکرد راننده در طی بازدید بی‌خاصیت بود (بدلیل ناتوانی در صحبت به زبان انگلیسی) ولی مسیریابی‌اش برای رسیدن به هتل عالی بود به طوری که حدود 40 دقیقه بعد ما را جلوی هتل ایستانا در قلب کوالا پیاده نمود.

 

تصویر 83 : ساختمان پردانا پوترا با معماری ترکیبی اسلامی-مالایی بعنوان دفتر نخست وزیری مالزی

 

تصویر 84 : ساختمانی با معماری خیلی خاص

 

تصویر 85 : ساختمان عدالت شبیه سازی شده از تاج محل در هند

 

تصویر 86 : پل جمالینگ شبیه سازی شده پل الکساندر سوم در پاریس

 

تصویر 87 : ساختمان مرکز همایشهای پوتراجایا، شلوغ‌ترین مکان شهر

 

تصویر 88 : پل بی نام و نشان

 

تصویر 89 : مسجد زین العابدین با الگوی مسجد النبی در مدینه منوره

 

تصویر 90 : کاخ پادشاه مالزی در پوتراجایا

 

تصویر 91 : نماد شهر پوتراجایا و اشاره به جایگاه اول پیش بینی شده برای سال 2020 میلادی

به اتاق که رسیدیم، تلفن اتاق زنگ خورد و مسئول رسپشن هتل که اشاره می‌کرد زمان خروج شما گذشته است و چند دقیقه فرصت برای تخلیه اتاق خواستیم. برای آخرین بار از سرویس بهداشتی اتاق استفاده کرده (اصلاً بهمین دلیل اتاق را صبح تحویل ندادیم!) و چمدانهایمان را به لابی بردیم و اتاق را پس از کسر مالیات اداره گردشگری مالزی تسویه نمودیم. بلافاصله مسئول مربوطه چمدانهای ما را به اتاق مخصوصی در لابی هتل بُرد و رسید آن را تحویلمان داد. همسرجان ترجیح دادند که به تلگرام بازی در لابی بپردازند و من هم سریعاً به میوه فروشی نزدیک هتل رفته و کمی میوه‌های استوایی خریدم که واقعاً خوشمزه هستند تا به ایران بیاوریم.

 

تصویر 92 : میوه‌های استوایی بترتیب سایزشان؛ لونگان، رامبوتان و دراگون

ساعت 14:30 لیدر دیگری از شرکت گاتو تراول برای ترانسفر ما به فرودگاه آمد و پس از سوار نمودن سایر مسافران از سایر هتلها  بسمت فرودگاه حرکت کردیم. حدود ساعت 16 به فرودگاه رسیده و پس از طی مراحل مختلف اداری خروج از مالزی و تحویل بار، وارد فروشگاه‌های مدرن معاف از مالیات آن شدیم. مدتی به بازدید از فروشگاه‌ها سرگرم شده و سپس در کافه استارباکس یک لیوان آیس شکلات به قیمت 11 رینگیت خورده و به سالن گیت خروجی مراجعه کردیم.

 

تصویر 93 : فروشگاه‌های آزاد فرودگاه کوالالامپور

ساعت 19:05 هواپیمای نو ایرباس 330 ایرآسیا از کوالالامپور بمقصد تهران پرواز کرد و با پذیرایی مشابه پرواز رفت و در حالی که تقریباً کاملاً پُر از مسافر بود ساعت 23 شب بوقت محلی پنجشنبه 18 آبان 1396 در فرودگاه امام خمینی به زمین نشست. با تحویل چمدانها و گذر از گیت پلیس از فرودگاه بسمت پارکینگ شماره 3 رفته و با خودروی خودمان بسمت منزل حرکت کردیم. موقع خروج از فرودگاه، همسرجان فرمودند که من در هواپیما خوب استراحت کردم و الان تا منزل همراه شما بیدار می‌مانم تا شما خوابتان نَبَرَد. هنوز چند کیلومتری از خروجی فرودگاه داخل آزادراه نگذشته بود که ایشان به خوابی عمیق فرو رفت و من بتنهایی مشغول رانندگی و مرور خاطرات 8 روز گذشته شدم و حدود ساعت 6 صبح به منزل رسیدیم. پس از دق الباب، پدر همسرجان با خواب آلودگی به پشت درب آمدند و با دیدن ما کمی شوکه شدند زیرا برای ظهر انتظار بازگشت ما را داشتند. از سر و صدای سلام و احوالپرسی ما با مادرزن جان (که قیافه‌شان نشان از دودهای برخاسته از سرشان از دست بچه‌ها داشت)، بچه‌ها هم بیدار شدند و جمع خانوادگی ما بعد از یک وقفه 8 روزه مجدداً شکل گرفت. پس از صرف صبحانه، چمدانها را تحویل بچه‌ها دادیم و در کنار شنیدن صدای شور و شعف آنها از دیدن سوغاتی‌هایشان؛ به خوابی چند ساعته فرو رفتیم. بدین ترتیب سفر خاطره‌انگیز ما به جزیره پنانگ و شهر کوالالامپور در کشور مالزی با همه فراز و نشیب‌هایش به پایان رسید و همچون همیشه فقط تعدادی عکس و چندبرگی خاطره از آن برجای ماند. واقعاً چقدر عمر سفر کوتاه است!

در پایان خاطرات سفر، چند نکته را به خوانندگانی که در آینده قصد سفر به شهر کوالالامپور را دارند توصیه کنم:

اگر اهل صرف شام رویایی در آسمان هستید؛ در خیابان آمپنگ نزدیک برجهای دو قلوی پتروناس، رستوران گردانی وجود دارد که بصورت متحرک بوده و توسط یک جرثقیل بزرگ مهمانان را دور یک میز بزرگ غذاخوری در آسمان ضمن صرف شام می‌چرخاند. متأسفانه در زمان سفر ما جهت بازسازی دکوراسیون تعطیل بود و ما نتوانستیم از آن استفاده کنیم. قبل از تعطیلی رستوران در نوامبر 2017، قیمت ورودی آن 230 رینگیت برای پذیرایی کامل بود و اجرای برنامه در دو سانس متوالی از ساعت 18 و هر بار بمدت 90 دقیقه بود البته باید از قبل صندلی رزرو نمایید.

 

تصویر 94 : رستوران گردان با نام «شام در آسمان»

مکانهای دیدنی دیگری هم در کوالالامپور وجود دارد که ما با توجه به اقامت 4 شب نتوانستیم به بازدید آنها برویم از جمله: دهکده فرانسوی و ژاپنی، برج مخابراتی کوالالامپور (موزه داخل آن مهم است نه خود برج، که برج میلاد تهران از روی آن ساخته شده است)، معبدهای متعدد هندی، مسجد و موزه ملی مالزی، باغ وحش ملی مالزی، پارک تی تی وانگسا، غذاخوری‌های عجیب خیابانی در محله چینی‌ها، محله هندی‌ها. برای کسب اطلاعات دقیق در مورد همه جاذبه‌های گردشگری کوالالامپور و ساعات بازدید آنها هم توصیه می‌کنم که کتاب راهنمای توریست کوالالامپور را از آدرس زیر دانلود و ملاحظه نمایید :

https://www.visitkl.gov.my/visitklv2/document/files/ebrochure/KL_TouristGuideBook/KLTGB.pdf

اگر فرصت کافی برای اقامت در کوالا دارید می‌توانید برای دیدن جاذبه‌های مهم آن از اتوبوسهای گردشگری Hop on-Hop off استفاده نمایید. همچنین شبکه خطوط چهارگانه اتوبوسهای Go KL هم بخش زیادی از شهر را پوشش می‌دهند که در ادامه نقشه آن را برایتان ارائه می‌کنم. اگر اهل خرید هستید، نقشه شماتیک مجتمع‌های خرید اطراف برجهای دوقلوی پتروناس و همچنین زیرگذرهای عابر پیاده و مسیرهای ویژه پیاده روی اطراف برجها برایتان مفید خواهد بود. البته در زمانی که مشغول خرید هستید کمی به اسکناسهای مالزی توجه نمایید زیرا نکته جالبی دارند، اسکناسهای جدید 1، 2 و 5 رینگیتی بجای کاغذ مخصوص از نایلون مخصوص با نوع خاص محدوده شفاف حفاظتی ساخته شده‌اند؛ بعبارت بهتر مستهلک و پاره نمی‌شوند.

 

تصویر 95 : مسیر اتوبوسهای گردشگری Hop on-Hop off

 

تصویر 96 : مسیر شبکه خطوط چهارگانه اتوبوسهای Go KL

 

تصویر 97 : نقشه شماتیک مجتمع‌های خرید اطراف برجهای دوقلوی پتروناس

 

تصویر 98 : اسکناسهای نایلونی بجای کاغذی

از شما خوانندگان عزیز که وقت ارزشمندتان را به خواندن سفرنامه من اختصاص دادید، سپاسگزاری نموده و گلهای زیبای زیر که در زیرزمین ساختمان Suria KLCC بود را تقدیم حضورتان می‌نمایم. امیدوارم که سفرهای رویایی در کنار سلامتی جسم و جان در پیش رویتان باشد.

 

تصویر 99 : گلهای زیبای ساختمان Suria KLCC تقدیم به شما

 

نویسنده : امیر رحیمی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.