مقدمه
در این سفرنامه سعی شده است، در چارچوبی خارج از کلیشهها، به تجربه نگاری خودمان در سفر 9 روزه به کوالالامپور و پوتراجایا در کشور مالزی بپردازیم. منظور از عبارت "خارج از کلیشهها" ، نگاه به سفر از دریچههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ، علاوه بر موضوعاتی چون: امروز چی خوردیم (به همراه عکس!) ؟ غذای هواپیما چی بود؟ کدام مرکز خرید رفتیم و ...، میباشد. در قسمت نخستین سفرنامه، چرایی و چگونگی انتخاب مالزی را مرور میکنیم؛ در ادامه توضیح مختصری از برنامه روزانه و چگونه سپریشدن روزها ارائه میشود. در آخر نیز به موارد حاشیهای که البته میتواند از خود متن هم مهمتر باشد، اشاره میکنیم. نقد و بررسی هتل محل اقامتمان نیز در قسمت امتیازدهی به هتلها در سایت لست سکند درج شده است. امید است، مطالب مطروحه، کمکی هرچند کوچک به مشتاقان سفر و خوانندگان این سفرنامه ارائه دهد.
چرا مالزی؟ چرا کوالا؟ چرا پوترا؟
انتخاب و تصمیمگیری، بهطورکلی فرآیندی پیچیده، زمانبر و انرژیبر است. یادم است که از مارک زاکربرگ (مبدع و مدیرعامل فیسبوک) در مورد اینکه چرا همیشه یک تیشرت طوسی میپوشد، پرسیده بودند. او هم همین پاسخ را داده بود که چون تصمیمگیری فرآیندی زمانبر و پیچیده است و ظرفیت مغز را اشغال میکند، سعی میکند ظرفیت ذهن و مغز خود را به تصمیمات و مسائل مهمتری متمرکز کند نه انتخاب نوع و رنگ لباس!
اگرچه این روش زندگی در بسیاری از کارآفرینان و افراد برجسته و نخبه دنیا نیز قابلمشاهده است؛ ازجمله مرحوم استیو جابز با آن یقهاسکی مشکی همیشگیاش.
لذا از هر ابزار و روشی که تصمیمگیری را برای ما آسان کند؛ استقبال میکنیم. یکی از این ابزار، جدول منفعت-هزینه یا (cost-benefit) میباشد. من بهشخصه در بسیاری از تصمیمهای نسبتاً پیچیده و نهچندانساده زندگی ازجمله ازدواج، تصمیمات اقتصادی، انتخاب رشته و ... از این ابزار استفاده کردهام. در ادامه، جدول هزینه منفعتی که منجر به انتخاب مقصد مذکور شد را مرور میکنیم. لازم به ذکر است این جدول با توجه به علایق، ظرفیتها و محدودیتهای هر شخص، باید بومیسازی (customize) شود و جدول پیش رو قابل تجویز برای همگان نیست؛ بلکه هر شخص باید جدول خود را داشته باشد. لازم به ذکر است که منظور از هزینه و منفعت، صرفاً هزینه و منفعتهای ریالی نیست، بلکه هرگونه معیار ناخوشایند و خوشایند در فرآیند انتخاب را میتوان در یکی از دو گروه مذکور طبقهبندی کرد. مثلاً، آبوهوای خوب مقصد یک منفعت و طولانی بودن پرواز، یک هزینه است.
پس از جایگذاری هزینه و منفعتها در جدول، به هر یک از هزینه و منفعتها با توجه به میزان اهمیتشان برای ما، وزن مقتضی را تخصیص میدهیم. برای مثال، اگر معیار "طولانی بودن پرواز ..." برای من اهمیتی دو برابری در مقایسه با معیار "اقامت صرفاً در یک شهر" داشته باشد، به آن ضریب 2 را تخصیص داده و به معیار "اقامت صرفاً در یک شهر"، ضریب 1 را تخصیص میدهم. در آخر نیز مجموع هزینه و منفعتها را محاسبه میکنیم و منافع را از هزینهها کسر میکنیم تا میزان مطلوب بودن آن گزینه برای ما مشخص شود؛ در آخر نیز میزان مطلوبیت گزینههای مختلف را با یکدیگر میسنجیم. در تصمیمگیری حاضر، سایر گزینههای ما: تور ترکیبی مالزی (کوالا، پنانگ)، تور ترکیبی مالزی (کوالا، لنکاوی)، مثلث طلایی هند (دهلی، آگرا و جیپور) و روسیه (مسکو) بود؛ که در مقایسه با یکدیگر، گزینه تور مالزی (کوالا، پوترا)، حائز نمرات مثبت بیشتری شد. لذا به انتخاب مالزی رسیدیم. لازم به ذکر است، هزینه تور هر 5 گزینه ، با تلورانس 5± میلیون تومان، در تاریخ سفرمان (7 آذر) در یک حدود قیمتی قرار میگرفت.
پرواز ایرانیم آرزوست!
پیش سفر
اگرچه در حال حاضر و برای عید 1403، یکی از هواپیماییهای ایرانی (ماهان)، پرواز مستقیم به کوالا را مهیا کرده است، اما در تاریخ سفر ما، هیچگونه پرواز مستقیمی از تهران به کوالا وجود نداشت و صرفاً دو گزینه هواپیمایی سلام ایر عمان و ایر عربیا امارات به ترتیب با توقف در مسقط و شارجه وجود داشت؛ که با توجه به شرقتر بودن مسقط در مقایسه با شارجه و درنتیجه زمان کمتر سفر، به نظر هواپیمایی سلام ایر شرایط مناسبتری داشت. اگرچه این ملاحظه باید با توجه به سایر پارامترها ازجمله هتل، تور ارائهدهنده خدمت، بیمه سفر و سایر آپشنها و پارامترها در نظر گرفته میشد. برای انتخاب تور، از ماهها قبل از سفر، در حال جستجو و پایش آژانسهای گردشگری مختلف ازجمله لست سکند بودیم. بهطورکلی تور کوالالامپور ارائه شده توسط همه آژانسها، مشترکا باکمی تفاوت شامل خدمات زیر بود:
· رزرو بلیت رفتوبرگشت
· رزرو هتل
· ترانسفر فرودگاهی رفتوبرگشت
· بیمهنامه مسافرتی
· ارائه سیمکارت به ازای هر اتاق
· یک گشت شهری
· لیدر فارسیزبان
صرفاً تفاوت در هواپیمایی و قیمت تور بود، که با توجه به قیمتها و انتخاب خط هوایی سلام ایر، تور کوالا را از یکی از آژانسها خریداری کردیم. علت اشتراک خدمات تور کوالا بین آژانسهای مختلف برای من علامت سؤال شده بود، که در ادامه به پاسخ آن رسیدم. تقریباً یک هفته قبل از تاریخ پرواز، تور را رزرو کردیم. 7 آذر پروازمان بود. علت هول هولکی و لحظه آخری شدن رزرو تورمان این بود که ما میخواستیم برای اواخر آذر و حتی اوایل دی تور رزرو کنیم، اما دیدیم بهیکباره نرخ تورهای مالزی از نیمه آذر به بعد، افزایشی 10 الی 15 درصدی داشته است؛ لذا به پیشنهاد آژانس مدنظرمان، سفرمان را کمی جلوتر انداخته تا مشمول افزایش هزینه تورها نشویم. با توجه به اینکه در طول سفر 8 الی 9 روزهمان، تنها یک گشت شهری داشتیم، لذا باید اطلاعات خود نسبت به اماکن گردشگری، تفریحی و تاریخی کوالالامپور را افزایش میدادیم. ضمن اینکه باید اطلاعاتی در مورد آبوهوا، اپلیکشنهای موردنیاز، تخمین ارز موردنیاز، تخمین هزینههای روزانه و ... کسب میکردیم.
ابتدا از طریق جستجو در فضای مجازی و همچنین پرسوجو از کسانی که قبلاً تجربه سفر به مالزی را داشتهاند، اطلاعات مناسبی در مورد جاهای دیدنی مالزی کسب کردیم. بهطورکلی اماکن گردشگری کوالا و پوترا را میتوان در قالب 3 عنوان دینی-تاریخی، تفریحی و طبیعی طبقهبندی کرد. اگرچه باید مراکز خرید را نیز به این 3 گروه اضافه کرد. در ادامه سفرنامه بهتفصیل مصادیق هر یک از موارد را شرح میدهیم. در مورد آبوهوا نیز، با رصد آبوهوا بهوسیله نرمافزارهایی چون google weather ، Accu weatherو Weather ، وضعیت جوی را چک کردیم. وضعیت آبوهوا در طول تمامی روزهای سفر در وضعیت بارانی و نیمهابری با احتمال بارش بالای 60 درصد در تمامی روزها بود.
همانطور که در شکل 3 مشخص است، دمای هوا در تمامی روزهای سفر و شاید در تمام فصل پاییز، در بازه دمایی 25 تا 32 درجه سانتیگراد میباشد که دمای مطلوبی بهحساب میآید. ازآنجاییکه کوالالامپور شهری نزدیک به خط استوا است، آبوهوای آن در طول سال نسبتاً پایدار است. این بدان معناست که پایتخت مالزی برای بازدید در تمام طول سال ایدهآل است. اما احتمال بارش در تمامی روزهای سفر، موضوعی بود که ذهن ما را به خود درگیر کرده بود و انتخاب تاریخ سفر را با تردید مواجه کرده بود؛ این موضوع را با کارشناس آژانس مدنظرمان که کارهای رزرومان را قرار بود انجام دهد، مطرح کردیم. ایشان هم گفتند که: "بهطورکلی کشورهای جنوب شرق آسیا و مخصوصاً مالزی بهطورکلی در فصول پاییز و زمستان چنین هوایی دارند؛ اگرچه بارانها بهصورت رگبارهای شدید اما کوتاه میباشد و مشکلی برای گردشگری شما ایجاد نمیکند.
اگر میخواهید بههیچعنوان تجربه بارانهای موسمی مالزی را نچشید، باید فصلهای بهار و تابستان را انتخاب کنید، که آن فصلها نیز دارای درجه حرارت بالا و رطوبت شدید میباشد." پس از گفتگو با ایشان و رصد آبوهوا تا یک ماه آینده و همچنین پرسوجو با افرادی که تجربه سفر به مالزی داشتهاند، فرمایش ایشان تقریباً تائید شد؛ لذا ازآنجاییکه تحمل گرما و رطوبت شدید را نداشتیم و همچنین عدم قطعیت افزایش قیمت ارز در آینده، تاریخ سفر را نهایی کردیم.
در مورد اپلیکیشنهای موردنیاز در کوالا نیز، با جستجویی در اینترنت، اپلیکیشنهای Triposo، KKday، Catch That Bus، OFF PEAK، XE، Grab و ... معرفی شده بودند که با توجه به نیازمندی خودمان، 2 اپلیکیشن Grab و Google translate را بر روی موبایلهایمان نصب کردیم. اپلیکیشن گوگل ترنسلیت که یک اپلیکیشن عمومی بهمنظور ترجمه سریع از زبانی به زبانی دیگر، در همه سفرها و فارغ از مقصد، موردنیاز قرار میگیرد. اما اپلیکیشن گرب، یک اپلیکیشن مختص به کشور مالزی میباشد، که در آن خدماتی چون حملونقل، سفارش غذا، سفارش میوه، نان و سایر خواروبار، جابجایی بسته، رزرو هتل و ... در آن قرار دارد و به زبان ساده نسخه مالزیایی اپلیکیشن اسنپ در ایران میباشد. که اپلیکیشنی بهغایت کاربردی و ازلحاظ اقتصادی نیز دارای صرفه میباشد.
یکی دیگر از اپلیکیشنهایی که در بدو امر به نظرمان ضروری به نظر میرسید و آن را نصب کردیم، اپلیکیشن XE بود که نرخ بهروز نرخ تبادل (Exchange rate) ارزهای مختلف به یکدیگر را نشان میداد. ما با این تصور که برای تبدیل دلارهایمان به رینگیت، باید به نرخ تبادل لحظهای آگاه باشیم، این اپلیکیشن را دانلود کردیم؛ اما عملاً در طول سفر نتوانستیم از آن استفاده کنیم؛ زیرا هر یک از صرافیها با نرخ تبدیل مدنظر خود، محاسبه میکردند و کاری به نرخ اپلیکیشن موردنظر نداشتند.
در مورد تخمین ارز موردنیاز نیز، پس از مشورت با کسانی که تجربه سفر به مالزی را داشتهاند و همچنین جستجوی کلی در مورد نرخ هزینههایی چون: خوردوخوراک، حملونقل، بلیت اماکن تفریحی و گردشگری و ...، مبلغ 1000 دلار برای مجموع دو نفرمان را در نظر گرفتیم؛ که معادل 4300 رینگیت مالزی در تاریخ سفرمان (7 آذر 1402) میشد. لازم به ذکر است، این مبلغ، بهغیراز هزینه بلیت رفتوبرگشت، ترانسفر فرودگاهی، گشت نیم روزه و هزینه اقامت در هتل و صبحانه ، که مشمول هزینه تور بود، میباشد.
بعد از کسب جمیع اطلاعات مذکور، اقدام به نهایی کردن رزرو و واریز وجه کردیم. لازم به ذکر است، با توجه به اینکه اقامت تا 14 روز در مالزی، برای شهروندان ایرانی ، نیازی به اخذ ویزا ندارد، برای نهایی کردن رزرومان مشکلی نداشتیم؛ اما اگر کشور مقصد نیاز به اخذ ویزا داشت، بهطور میانگین باید حدود دو هفته زودتر اقدام میکردیم. مبلغ تور برای هر نفر، در تاریخ مذکور، مبلغ 36،500،000 تومان بود؛ که برای هر دو نفرمان (من و همسرم) هزینهای معادل 73،000،000 تومان میشد. پس از نهایی کردن رزرو و واریز وجه، تور، بلیتهای رفتوبرگشت و همچنین ووچر هتل را برایمان ارسال کرد. همه چی اوکی به نظر میرسید جز یک موضوع! آنهم اینکه ما حدود ساعت 5.5 صبح بهوقت مالزی، به این کشور میرسیدیم و با احتساب فاصله 45 دقیقهای فرودگاه کوالا تا شهر کوالالامپور، نهایتاً ساعت 6:15 الی 6:30 صبح به هتل میرسیدیم ؛ درحالیکه باید تا ساعت 2 بعدازظهر برای پذیرش (check-in) صبر میکردیم.
این موضوع ذهن ما را بسیار درگیر کرده بود؛ زیرا بعد از یک سفر دوساعته تا مسقط (پایتخت عمان) و حدود سه ساعت توقف در آن فرودگاه و سپس یک پرواز حدود 6.5 ساعته تا کوالا، قاعدتاً باید خسته میبودیم و دیگر امکان تحمل 7.5 ساعت دیگر تا تحویل اتاق را نمیداشتیم. لذا با تماس با تورمان، این موضوع را مطرح کردیم و خواستار تغییر پرواز رفتمان به یک روز دیرتر را داشتیم. اگرچه کارشناس تور، با ذکر این دلیل که پروازها بهصورت چارتر میباشد و پروازهای سلام ایر از تهران به کوالا، هفتهای یکبار میباشد؛ امکان تغییر پرواز به یک روز دیرتر را غیرممکن دانست. ما هم مجبور شدیم قانع بشویم. ایشان گفتند که: ممکن است هتل اگر اتاق خالی داشته باشد، زودتر از موعد اسکانتان دهد و لذا نگران نباشید. ما هم تصمیمگیری در این مورد را موکول کردیم به زمان رسیدن به هتل و حالوروزمان که آیا نیاز به رزرو هتل برای یک نیم روز میباشد یا هتل لطف میکند و زودتر اسکانمان میدهد و یا اینکه منتظر میمانیم تا ساعت 2 بهمان اتاق رو تحویل بدهند.
از دو روز قبل از سفر، شروع کردیم به بستن چمدانهایمان. بهطورکلی بنده یک چکلیست سفر در قسمت نوت (note) گوشیام دارم که برای همه سفرها اعم از داخلی و خارجی از آن استفاده میکنم. اگرچه برخی ملاحظات چکلیست مذکور، با توجه به داخلی یا خارجی بودن سفر و یا سیاحتی یا زیارتی بودن سفر، تغییر میکند. چکلیست مورداشاره، در ادامه آمده است:
· شناسنامه یا پاسپورت
· حوله
· مسواک و خمیردندان (اگر هتل نمیرویم)
· ملحفه
· ماسک
· قرص جوشان ویتامین ث، قرص سرماخوردگی، ضد انگل، ضد اسهال و ... (با توجه به هزینههای بالای پزشکی و درمانی و همچنین قیمت بالای دارو در مالزی، توصیه میشود که هرگونه قرص یا داروی موردنیاز را به همراه داشته باشید.)
· انواع البسه موردنیاز اعم از لباس راحتی، لباس بیرون، سویی شرت و مایو در صورت نیاز
· عینک آفتابی
· تنقلات (آجیل، آدامس، چیپس و ...)
· شامپو (درصورتیکه از یک شامپوی خاص باید استفاده کنید.)
· شارژر مویابل، ساعت، ایرپاد و ...
· هندزفری یا ایرپاد
· دادن صدقه
· مهر یا جانماز
· برداشتن ارز موردنیاز
· شانه
· دمپایی در صورت نیاز
روز سفر (پرواز ایرانیم آرزوست!)
روز 7 آذر و پس از جمعکردن وسایل و گرفتن تاکسی اینترنتی، 4 ساعت قبل از پرواز به سمت فرودگاه امام حرکت کردیم. متأسفانه در نزدیکی فرودگاه، یکی از سگهای ولگرد، پرید وسط اتوبان و پسازاینکه راننده ماشین ما بامهارت از زیر کردن سگ گریخت، اما متأسفانه راننده بعدی نتوانست از برخورد اجتناب کند و سگ بینوا پس از برخورد با ماشین، جان داد. با دیدن این صحنه ناراحت شدیم. مخصوصاً همسرم که چنددقیقهای حالش گرفتهشده بود و حرف نمیزد. به هر روی، حدود 2.5 ساعت قبل از پرواز به فرودگاه رسیدیم. بهمحض ورود از گیت ورودی، دستگاههای خودپرداز و پرداخت عوارض خروج از کشور، در سمت چپ گیت ورودی خودنمایی میکرد. لازم به ذکر است، بنده عوارض خروج از کشور خود را بهصورت آنلاین پرداخت کرده بودم؛ اما زمانی که میخواستم عوارض خروج از کشور همسرم را بهصورت آنلاین پرداخت کنم، ایشان را بهعنوان کسی که میخواهد دومین سفر خارجی خود را در سال جاری انجام دهد، تشخیص داده بود و لذا نرخ بالاتری برای عوارض خروج از کشور، برای ایشان در نظر گرفته بود؛ درحالیکه در سال جاری این اولین سفر خارجی غیر زیارتی ما بود؛ فارغ از اینکه در سال جاری هر سفری که رفتیم با یکدیگر رفتیم؛ لذا تفاوت نرخ عوارض خروج ما با یکدیگر بیمعنی بود.
لذا پیشبینی کردم که شاید این موضوع ناشی از مشکل سیستمی باشد و شاید بهصورت حضوری در فرودگاه، این موضوع حلشده باشد؛ لذا به یکی از همان دستگاههای پرداخت عوارض خروج، مراجعه کردم. متأسفانه در دستگاه نیز همانطور که در سامانه آنلاین نشان میداد؛ برای همسرم سفر دوم تشخیص میداد. با توجه به ضیغ وقت و همچنین عدم مشخص بودن مرجع رسیدگی، هزینه را پرداخت کرده و از گیت اول عبور کردیم.
پس از عبور از گیت اول، کانترهای صدور بلیت پروازمان باز شده بود و ما هم در یکی از دو صف مربوط به پروازمان قرار گرفتیم و در مدت زمان مناسبی، چمدانهایمان را تحویل و بلیتمان را گرفتیم و از گیت بعدی عبور کردیم. نکتهای که در اینجا قابلذکر است، این موضوع است که در پروازهای بهاصطلاح کانکت، که در بین مسیر توقف دارد، چمدانها در مقصد اولیه (محل توقف چندساعته) تحویل داده نمیشود و در مقصد نهایی چمدانها تحویل داده میشود. پس از عبور از گیت گذرنامه و گیت بازرسی، حدوداً یکساعتی را در سالن انتظار نهایی منتظر اعلام برای سوارشدن به هواپیما ماندیم. تقریباً (با حدود نیم ساعت تأخیر) بهموقع سوار هواپیما شدیم.
پس از پرواز هواپیما و در موقع پذیرایی، مهمانداران با بررسی تکتک بلیتها و اسامی مسافرین، چک میکردند که آیا بلیت هر یک از مسافرین مشمول پذیرایی میشود یا خیر؛ و در کمال تعجب به مسافرینی که مقصد نهاییشان مالزی بود (که بیش از نیمی از مسافرین هواپیما را تشکیل میدادند)، یک بطری کوچک آب هم نمیدادند! و در صورت نیاز، هر بطری کوچک آب را با حدود قیمت 0.5 عمانی (واحد پول عمان) که حدود 75 هزار تومان میشد، باید خریداری میکردیم! (تنها پول نقدی که توسط هواپیما پذیرفته میشد، واحد پول عمانی بود و دلار و رینگیت قابلقبول نبود.) ضمن اینکه هیچ بطری آبی نمیتوانستیم به داخل هواپیما بیاوریم.
این موضوع را مقایسه میکنیم با خطوط هواپیمایی کشورمان که فارغ از مدت پرواز و کیفیت خط هوایی، همواره تمامی مسافرین شامل پذیرایی مناسبی شده، در اختیار همه مسافرین آبمعدنی قرار میگیرد و در صورت تقاضای آب بیشتر نیز، بهصورت لیوانی به مسافرین آب میدهند. لذا این نحوه پذیرایی و اصطلاحاً ناخنخشکی هواپیمایی سلام ایر تو ذوقمان زد. پس از رسیدن به عمان و توقفی 3 ساعته، که توأم با دستشویی رفتن و نمازخواندن و اندکی استراحت بود، مجدداً سوار بر هواپیما شده و به مقصد کوالا حرکت کردیم.
در طول پرواز مسقط به کوالا به امید اینکه انشاالله در این مسیر لااقل ازمان پذیرایی میشود، مشتاقانه منتظر صدای عبور ترولی از کنارمان بودیم ؛) . همچنان با همان فرمت چک کردن بلیت تمامی مسافران که آیا شامل پذیرایی میشوند یا خیر، یکی در میان به مسافران غذا میداد و در کمال تعجب به برخی از همسفران ما که از تهران با ما آمده بودند، باز هم غذا تعلق نگرفت. (گویا به هنگام رزرو بلیتهای سلام ایر، آژانسها باید غذا را بهعنوان یکی از آپشنها انتخاب میکردند.) بالاخره نوبت به ما رسید و غذای ما که غذایی به نام "چیکن بیریانی" بود، تحویل داده شد. غذا ترکیبی از پلو و برنج نسبتاً تند بود که در مقایسه با غذای خطوط هوایی ایرانی، خیلی چنگی به دل نمیزد و نکته عجیبتر اینکه غذای مذکور نه دسری داشت، نه پیش غذایی و نه حتی نوشیدنیای! حتی یک لیوان آب هم با غذا ندادند!
در اواخر طول پرواز، بهشدت تشنه بودیم و پول عمانی نداشتیم، ضمن اینکه کارتهای اعتباری بینالمللی مانند ویزا و مستر کارد نیز نداشتیم. در همین زمانها برخی از مسافرین عمانی از طریق موبایلهایشان و نزدیک کردن آن به کارتخوان، مبتنی بر فناوری NFC، هزینه را پرداخت میکردند و این تشنگی ما را بیشتر میکرد! و این سؤال را در ذهن ما ایجاد میکرد که چرا ما نه؟! (که البته این سؤال را باید دوستان تصمیمگیرنده در سطوح عالی کشور پاسخ دهند! ) بالاخره خدا امداد غیبی خود را شامل حال ما کرد و یکی از همسفران و هممیهنانمان که اندکی پول عمانی داشت، 3 تا بطری آب گرفت و قرار شد که ما به ازای ریالی یا رینگیتی آن را بهشان پرداخت کنیم که ایشان قبول نکرد. خدا خیرش دهد. خلاصه بعد از 6.5 ساعت از مسقط به کوالا رسیدیم.
بعد از نشستن در فرودگاه KLIA کوالالامپور در حوالی ساعت 5 صبح، بعد از کمی دور خوردن در فرودگاه بزرگ و تودرتوی KLIA (بعدازاینکه در پاسپورتهایمان مهر ورود خورد، تازه سوار یک اتوبوس شدیم و رفتیم تا بارهایمان را تحویل بگیریم.)، بالاخره به تیم مجری و متولی برگزاری تور در نزدیکی در خروج رسیدیم. بهطورکلی مجری اکثر تورهای مالزی برای ایرانیان، گروه گردشگری X میباشد؛ (ازاینجهت نوشتم X که در ادامه انتقادات خودم نسبت به آنها را خواهم گفت و ازآنجاییکه مشکل حقوقی برای بنده یا لست سکند پیش نیاید، از ذکر نام آن خودداری میکنم؛ اگرچه یافتن نام آن کار ساده ایست.)
بعد از پیدا کردن نام ما در لیست مسافران، توسط خانم لیدر گروه مذکور، ایشان گفتند که "50 دلارتان را در همین صرافی بغلدست من به رینگیت چنج کنید. بعدش هم تا جمع شدن بقیه مسافران، چنددقیقهای صبر کنید." ما هم به توصیه ایشان رفتیم دم صرافی و ازآنجاییکه اپلیکیشن XE که نشاندهنده نرخ بهروز تبادل بود را بر روی موبایلمان نصب کرده بودیم، نرخ اپلیکیشن را به صرافی نشان دادیم و خواستار تبدیل دلارمان با نرخ مشخصشده در اپلیکیشن بودیم. اما متصدی صرافی گفت که "نرخ فرودگاه با نرخ مشخصشده در اپلیکیشن متفاوت است." برای همین بااینکه قصد داشتم، 100 دلار تبدیل کنیم، 50 دلار بیشتر تبدیل نکردیم. بعد از گرفتن رینگیتهایمان، چنددقیقهای صبر کردیم تا بقیه مسافران ایرانی هم جمع شوند؛ بالاخره بعد از حدود 40 دقیقه، سوار اتوبوس گروه X شده و به سمت شهر کوالا حرکت کردیم.
همانطور که عرض کرده بودم، فرودگاه کوالا تا شهر کوالا، حدود 40 دقیقه فاصله دارد. در طول مسیر، خانم لیدر، همانطور که در اطلاعات تور آمده بود، به هر یک از اتاقها و نه هر نفر، یک سیمکارت مالزیایی یو سیم (U SIM) داد. ضمناً گفت این سیمکارتها شارژ ندارند و باید خودتان در فروشگاهها و یا نمایندگیهای یو سیم برایش شارژ بگیرید. در طول مسیر، خانم لیدر، علاوه بر سیمکارت، بروشوری هم در مورد تورهای روزانه و هزینههای آنها داد و توضیحاتی نیز ارائه کرد. برنامه اینطوری بود که اتوبوس با توجه به هتلهایی که هر یک از مسافران رزرو کرده بودند، در لوکیشنهایی توقف میکرد و مسافرینی که هتلشان به آن موقعیت مکانی نزدیک بود، پیاده میشدند و سوار ماشین سواری که توسط گروه در نظر گرفتهشده بود میشدند و آنها را تا هتلشان میرساندند.
ما را نیز به همین صورت تا هتلمان یعنی هتل 5 ستاره رویال چولان رساندند. زمانی که به هتل رسیدیم ساعت تقریباً 6:30 صبح بود و چنددقیقهای تا قضا شدن نماز صبح باقیمانده بود. بلافاصله آدرس نمازخانه هتل را از پذیرش گرفتیم و به نمازخانه رفتیم و نمازمان را خواندیم. نمازخانه هتل بسیار بزرگ، تمیز و خوشبو بود. این سؤال برایم پیش آمد که کدامیک از هتلهای کشورم اولاً نمازخانه دارند و ثانیاً با این مساحت و کیفیت؟ بگذریم. همان چیزی که احتمالش را میدادیم گریبان گیرمان شد. الآن حدود ساعت 7 صبح بود و پذیرش هتل گفت برای پذیرش (Check in) باید تا ساعت 2 بعدازظهر صبر کنید L. من و بهخصوص همسرم، خسته از راه و نیاز به استراحت داشتیم، لذا با پذیرش هتل وارد مذاکره شدیم که برای اینکه پذیرشمان بهجای ساعت 2 ، الآن صورت گیرد، باید چقدر اضافه پرداخت کنیم؟ بالاخره به ازای 200 رینگیت (حدود 2 میلیون تومان) قبول کرد الآن پذیرشمان کند. البته بدون صبحانه.
بالاخره وارد اتاقمان شدیم و بلافاصله خوابیدیم و 6 ساعت بعد پاشدیم . برای ناهار به نزدیکترین مرکز تجاری هتلمان یعنی پاویلیون (pavilion) رفتیم. بعدها فهمیدیم یکی از لاکچریترین و معروفترین پاساژهای کوالاست. گزینههای متعددی برای ناهار وجود داشت؛ کی اف سی، برگر کینگ، پیتزا هات و ... . که با توجه به جمیع جهات، برگر کینگ را انتخاب کردیم. یک وعده غذای برگر کینگ شامل برگر گوشت (متوسط رو به کوچک)، سیبزمینی سرخکرده و نوشابه لیوانی، معادل 9.9 رینگیت میشد. یعنی چیزی حدود 110 هزار تومان. یعنی برای دو نفر 220 هزار تومان. که قیمت بسیار مناسبی میشد. حتی به پول ما. اگرچه همانطور که پیشازاین نیز اشاره کردم، این نرخ با توجه به نرخ تبادل در ایام سفرمان میباشد. بعد از صرف ناهار (اگرچه لازم به ذکر است، بعد از ناهار یک بستنی جذاب و معروف به نام venchi هم خوردیم؛ که قیمتش شد 30 رینگیت. یعنی از قیمت غذایمان بیشتر شد!) ، به گشتوگذار در خیابانها و محله KLCC پرداختیم.
KLCC درواقع یکی از محلهای معروف در مرکز شهر کوالا میباشد که تعدادی از جاذبههای گردشگری ازجمله آکواریوم KLCC، پارک KLCC و بسیاری از مراکز خرید، در این محله هستند. پس از کمی پیادهروی، بهصورت اتفاقی به ورودی آکواریوم KLCC رسیدیم و تصمیم گرفتیم که همین امروز آکواریوم هم برویم. (آکواریوم در برنامههایمان بود ولی مشخص نکرده بودیم چه روزی برویم.) ورودی آکواریوم، نفری 70 رینگیت بود. گشتوگذار در آکواریوم جذاب، بزرگ و کمنظیر KLCC ، حدود 1.5 ساعت طول کشید. در این آکواریوم علاوه بر ماهیها و آبزیان مختلف، تعدادی از پستانداران کوچک ازجمله "میرکت" نیز نگهداری میشد.
بهطورکلی تجربه کمنظیری بود. بعد از خروج از آکواریوم، اندکی در پارک KLCC با پوشش گیاهی متنوع، استوایی و با سنگفرشهای عریض، پیادهروی کردیم و پس از چند عکس یادگاری با برج پتروناس (برجهای دوقلوی پتروناس از پارک KLCC نمای جذابی برای عکسبرداری دارد و جزو نمادهای اصلی کوالا و همچنین کشور مالزی میباشد.) حوالی غروب به هتل برگشتیم.
بعد از برگشت به هتل و اندکی استراحت، سعی کردیم با توجه به نرخ هزینههای مختلف ازجمله: خوردوخوراک، بلیت و گردشگری و همچنین خرید و با توجه به بودجه محدودمان، برنامهریزی بودجهای برای روزهای آتیمان داشته باشیم. سقف بودجهبندی روزانه ما به شرح زیر بود (اگرچه هزینه حملونقل را هم بهصورت سربار بر هزینههای مذکور در نظر گرفته بودیم):
برنامه روزانه سفر نیز با توجه به اماکن دیدنی و گردشگری کوالا، به شرح زیر برنامهریزی گردید:
در ادامه به توضیح مختصر برنامه روزانه از روز دوم میپردازیم:
روز دوم: در روز دوم تصمیم گرفتیم بهجایی که از همه بیشتر انتظارش را کشیده بودیم برویم، یعنی سان وی لاگون. سان وی لاگون یک مجموعه تفریحی شامل پارک آبی، شهربازی، پارک وحشت، باغوحش و چند مکان تفریحی دیگر بود که همه با یک ورودی معادل 230 رینگیت، قابل استفاده بود؛ که مسئول گردشگری هتل (آقای ویزام) هر تیکت را معادل 190 رینگیت برای ما خریداری کرد. از اتفاقات جالب در پارک آبی پوشش افراد حاضر در آنجا بود. میتوان گفت 60 درصد خانمها با پوشش مایو اسلامی بودند و 30 درصد با مایوهایی که تا آرنج و زانو پوشیده شده بود. همچنین 90 درصد آقایان با مایو و تیشرت بودند. این اتفاق برای همسر من که با مایو اسلامی بود و خود من نیز که با تیشرت و مایو بودم، اتفاق خوبی بود که باعث میشد بهواسطه پوشش خود احساس متفاوت و تو چشم بودن نکنیم.
در ادامه روز دوم، بعد از پارک آبی به باغوحش و شهربازی مجموعه رفتیم و بعد از مقداری خرید میوه از مرکز خرید مجموعه به هتل بازگشتیم.
روز سوم:
خانم لیدر، از قبل با ما هماهنگ کرده بود که روز سوم گشت رایگان نیم روزه داریم، پس از هماهنگیها و سوارشدن به اتوبوس گروه، به معبد تیانهو رفتیم. در حیاط معبد، مجسمههای حیوانات مربوط به سالهای چینی (اسب، اژدها، خروس، سگ، ...) وجود داشت که با آنها عکس گرفتیم ؛ ضمن اینکه، هر کس به دنبال حیوان سال تولد خود میگشت. داخل معبد افرادی در حال دعا بودند. در طبقه پایین معبد نیز، مردم برای مردگان خود خیرات که شامل غذا، میوه و... بود گذاشته بودند و میگفتند شب این خوراکیها در بین مردم نیازمند، پخش میشود.
مقصد دوم، گالری شهر کوالا در نزدیکی میدان استقلال (مردِکا) بود. در بین راه تا رسیدن به گالری، مسئول گروه درباره مالزی و تاریخ آن اطلاعات خوبی به ما داد. در گالری، تاریخ کوالا به کمک نقاشی و عکس، به تصویر کشیده شده بود. در قسمت دیگری از گالری، ماکتهای بناهای مهم کوالا ساخته شده بود که مسئول گروه درباره آنها توضیحات جالبی به ما داد؛ مانند آنکه روند ساخت برجهای دوقلوی کوالا (پتروناس) چگونه بوده و بین دو گروه کرهای و ژاپنی چطور رقابتی برای ساخت هر یک از آنها به وجود آمده که به علت عدم تطابق یکی از برجها با نقشه اولیه، منجر به تخریب و بازسازی بخشی از یکی از برجها شده و...
سپس در نزدیکی گالری، به محل برخورد دو رودخانه رفتیم که به گفته مسئول گروه، شروع گسترش شهر کوالالامپور از همین مکان بوده است. درواقع کوالالامپور به معنی محل برخورد دو رودخانه است.
در ادامه به کارگاه شکلاتسازی رفتیم که میتوان گفت شکلاتها علیرغم کیفیت نسبی، قیمت بالایی داشت. لذا ازآنجا چیزی نخریدیم.
به گفته خانم لیدر، بعد از کارگاه شکلاتسازی، برنامه ناهار و سفر به پوتراجایا بود. که البته تور ما در ایران ذکر کرده بود، گشت نیم روزه شهری به همراه ناهار میباشد، اما خانم لیدر، ذکر کرد که باید مبلغی برای ناهار و ادامه گشت پرداخت شود. ازآنجاییکه به نظرمان مبلغ پیشنهادی خانم لیدر، غیرمنطقی بود، از گروه جدا شده و تصمیم گرفتیم سایر اماکن را خودمان دیدن کنیم.
روز چهارم:
روز چهارم را به سفر به پوتراجایا اختصاص دادیم. با تاکسی اینترنتی با فاصله حدود یکساعته به آنجا رفتیم و علاوه بر گشتوگذار در مسجد صورتی زیبای پوترا و خواندن نماز جماعت در آن، سوار بر قایق شده و از پلهای بر روی دریاچه پوترا دیدن کردیم، البته اگر برگردیم به قبل، احتمالاً از قایقسواری صرفنظر کنیم. چون علیرغم هزینه نسبتاً بالا (حدود 700 هزار تومان) چیز خاصی نداشت :)). بعد از بازدید از پوتراجایا تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم. ایستگاه قطار به مسجد صورتی بسیار نزدیک بود. لذا سوار قطار شدیم و در نزدیکترین ایستگاه به هتلمان پیاده شدیم.
از ایستگاه مقصد فقط حدود دو دقیقه پیاده تا هتل راه بود. لازم است در اینجا ذکر کنم که مالزی از یک سیستم حملونقل ریلی بسیار مجهز و عالی برخوردار است بهطوریکه 8 مدل قطار شهری در کوالالامپور و اطراف آن وجود دارد. البته تعدد وسایل نقلیه ریلی و محل تقاطع آنها، کمی گیجکننده است؛ اما اگر با آنها بهخوبی آشنا میشدیم، در هزینههای حملونقل، صرفهجویی قابل توجهی میشد. بهطوریکه در سفر به پوترا، با تاکسی اینترنتی حدود 500 هزار تومان رفتیم و با قطار شهری حدود 150 هزار تومان برگشتیم.
روز پنجم:
در این روز به یکی از نمادهای شهر کوالالامپور و حتی کشور مالزی، یعنی غار باتو رهسپار شدیم. غار باتو بزرگترین معبد هندوها در خارج از هند میباشد؛ لذا همهساله تعداد زیادی از هندوها به زیارت این معبد میآیند. تا رسیدن به در ورودی غار، حدود 300 پله باید طی کرد که در نوع خود خستهکننده میباشد؛ اما زیبایی بصری پلهها (حدوداً هر 15 پله، رنگ پلهها تغییر میکرد) و همچنین طبیعت زیبای اطراف و از همه مهمتر، حضور میمونها بر روی پلهها و اطراف آنها، طی کردن مسیر را سهل میکرد. به علت حضور میمونها، برخی به غار باتو، غار میمونها نیز میگویند. پس از گشتوگذار در غار و دالانهای تو در توی آن، به پایین برگشته و تعدادی از معبدها و نمادهای هندویی اطراف غار را نیز بازدید کردیم.
سپس با استفاده از حملونقل ریلی شهر کوالا، به محله چینیها رفتیم. این محله شامل یک خیابان اصلی و چندین خیابان فرعی مملو از مغازهها و فروشگاههایی با فروشندههای چینی بود. تنوع و قیمت مناسب اجناس، فاکتور مثبت، و بعضاً کیفیت نهچندان بالای برخی اجناس، فاکتور منفی محله چینیها بود. در نزدیکی این محله نیز، خیابانی به نام جلال الور وجود داشت، که تعداد زیادی مغازه و فروشندههای چرخی به فروختن میوههای استوایی مشغول بودند. ما هم مقدار کمی از میوههای استوایی معروف مالزی، مانند رامبوتان و مانگوسین را امتحان و خریداری کردیم. پسازآن نیز بهوسیله مونوریل به هتل برگشتیم.
روز ششم:
از روز اول که وارد کوالا شدیم، خانم لیدر و مسئول گروه، توصیه میکردند که حتماً از اوت لت های کوالا خرید کنید نه از مراکز تجاری و پاساژهای مرکز شهر. زیرا قیمت اجناس به شکل معناداری در اوت لت ها پایینتر است. تا آنجایی که با پرسوجو متوجه شدیم، بهطورکلی، 3 اوت لت میتسویی ، اوت لت گنتینگ و اوت لت آفاموسا، بهترین و بزرگترین اوت لت های کوالا و اطراف آن بودند. اما به توصیه دوستمان، آقای ویزام، با در نظر گرفتن معیار فاصله با هتل و همچنین تنوع کالاها و برندها، ما به گزینه میتسویی رسیدیم. لذا بهوسیله گرب به این مرکز رفته و کل روز ششم خود را در این اوت لت گذراندیم و حوالی 10 شب به هتل برگشتیم.
روز هفتم:
از روز اول همسرم اصرار داشت که حتماً استخر هتل را امتحان کنیم. بنده هم میگفتم اگر کسی نبود، بریم. بالاخره در روز هفتم، بعدازاینکه چک کردیم و کسی در استخر نبود، با همان هیبت پارک آبی (مایو اسلامی و مایو و تیشرت) تنی به آب زدیم.
بعدازآن هم به توصیه دوستمان آقای ویزام، به بازار میوه مرکزی کوالا در محله چوکیت رفتیم. محله مذکور در منطقهای از شهر کوالا قرار داشت که وضعیت اقتصادی ساکنین آن تعریفی نداشت. یک جورایی پایینشهر کوالا بود. اکثر کاسبان و ساکنین این منطقه را هندیها تشکیل میدادند. ما با قطار شهری به آنجا رفتیم. پس از پیاده شدن از قطار و درحالیکه برای رسیدن به بازار میوه باید از پل هوایی عبور میکردیم، بر روی پل هوایی یک بیخانمان را دیدیم که بر روی پلههای پل هوایی خوابیده و یا اینکه مرده بود! و جالب اینکه بعد از خرید میوههایمان و برگشت برای سوارشدن به قطار نیز، آن بنده خدا همچنان در همان وضعیت بود.
بهطورکلی آن محل حس فقر و ناامنی را به ما القا میکرد. لذا بعد از خریدمان بهسرعت سوار قطار شده و به هتل برگشتیم. بهجرئت میتوانم بگویم که در کمتر محلی در تهران، با صحنههایی که در آنجا مواجه شدم، روبرو شده بودم. در مورد قیمت میوهها نیز باید بگویم که قیمت میوهها، نصف قیمت میوهها در خیابان جلال الور بود. تنوع میوهها نیز بسیار بیشتر بود. بهطورکلی چون ما میخواستیم میوه را بهعنوان سوغاتی و حجم نسبتاً بالا تهیه کنیم، محله چوکیت با همه ریسکهایش گزینه مناسبی بود.
بعد از محله چوکیت به پاساژ نزدیک هتل یعنی پاویلیون رفتیم و ضمن گشتوگذار در پاساژ، مقداری خوراکی اعم از شکلاتهای خارجی، خریداری کردیم. یکی از موارد جالب در پاساژ، وجود یک فروشگاه فرش ایرانی بود که هنر زیبای دست مردم ایرانزمین را به نمایش گذاشته بود.
روز هشتم:
در روز آخر نیز بهوسیله گرب به یکی از نمادهای گردشگری شهر کوالا، یعنی گنتینگ سفر کردیم. تجربه تله کابین سواری جالب بود اما با توجه به وجود تله کابینهای نمکآبرود و رامسر و ... در کشورمان، تجربه منحصربهفردی نبود. اگرچه وجود یک شهربازی با عنوان Sky worlds در بالای تله کابین، که در آن برخی از نمادهای انیمیشنهای معروف کمپانیهای دریم ورکس و پیکسار بازسازی شده بود، برای خانوادههایی که فرزند خردسال دارند، تجربه بسیار جالبی میباشد. چیزی مانند تجربه دیزنی لند.
نکته حائز توجه دیگر در گنتینگ، صدور بلیت تلهکابین، توسط دستگاهها و تنها در ازای کارت اعتباری بود. لذا ما که همه مبادلاتمان را با پول نقد انجام میدادیم و کارت اعتباری بینالمللی نداشتیم، کمی دچار مشکل شدیم. در آخر با درخواست از یکی از کسانی که کارت اعتباری داشت و میخواست برای خود بلیت تهیه کند، موفق شدیم بلیت تهیه کنیم و مابهازای قیمت بلیت را بهصورت نقدی به ایشان پرداخت کردیم. پس از پایین آمدن از تلهکابین، در اوت لت گنتینگ نیز کمی خرید کردیم؛ الحق قیمت و تنوع این اوت لت نیز مانند میتسویی مناسب بود.
پسازآن نیز بهوسیله گرب به هتل برگشته و تا 12 شب صبر کردیم تا ترانسفر تور ما را با اتوبوس سوار کرده و به فرودگاه ببرد. حضور در فرودگاه کوالا و پرواز به مسقط و پسازآن تهران، نقطه پایانی بود بر این سفر.
ممنون که حوصله کرده و تجربه نگاری ما را مطالعه فرمودید.
حاشیه:
در آخر به نظرم چند تا تجربه و حاشیهای که شاید بعضاً از متن هم مهمتر باشه، با هم مرور کنیم:
1. هوای همدیگر را بیشتر داشته باشیم.
همانطور که عرض کرده بودم، گروه ایرانی مذکور که مسئول و مجری تور در مالزی برای ایرانیان بود، در طول ترانسفر از فرودگاه به هتلها، بروشورهایی را که شامل معرفی و مبلغ تورهای روزانه بود، در اختیار ما قرار دادند. من با توجه به ایرانی بودن گروه X ، انتظار داشتم که علاوه بر واحد پول رایج مالزی (رینگیت) ، بهصورت ریالی نیز مبلغ تورهای روزانه قابل تسویه باشد؛ اما در کمال تعجب نهتنها به ریال بلکه قیمت تورهای روزانه به رینگیت نیز قابل تسویه نبود و قیمت تمامی تورهای روزانه صرفاً به دلار آمریکا قابل پرداخت بود! علت این امر را صرفاً در عایدی بیشتر تور در دریافت دلاری آن میتوان جستجو کرد.
فارغ از این موضوع، قیمتهای تورهای روزانه، به شکل معناداری بالاتر از حالتی بود که میخواستیم خودمان برویم. درحالیکه با توجه به صرفههای ناشی از تعداد (Economy of scale)، باید هزینهها کمتر میشد. برای مثال هزینه ما برای رفتن به پارک آبی سان وی لاگون، درحالیکه خودمان از سرویس اینترنتی Grab ماشین گرفتیم، خودمان به کمک یکی از پرسنل هتل (آقای ویزام عزیز)، از پلتفرم فروش اینترنتی بلیت مالزی به نام "مالیزیا-تیکت" بلیت تهیه کردیم و خودمان به هتل برگشتیم؛ چیزی در حدود نصف قیمت پیشنهادی تور گروه مذکور شد. فارغ از اینکه زمانی که به همراه تور میرویم، بسیاری از فراغتها و آزادی عملها در زمانبندی بازدیدها، زمان رفتوبرگشت و غیره، از ما سلب میشد.
تفاوت قیمت سایر تورها نیز به همین منوال بود. این موضوع من را بسیار به فکر فرو برد. زیرا انتظار داشتم، در یک کشور غریب، هموطنانمان نسبت به سایرین، بیشتر هوای ما را داشته باشند. نهتنها اینگونه نبود، بلکه همانطور که عرض شد، رفتارهای حمایتگرانه و دوستانه از مالاییها بیشتر دیده میشد تا بهاصطلاح هموطنان خودمان. درواقع اینگونه به ذهن متبادر میشد که گروه مذکور، به ما صرفاً بهعنوان یک منبع و فرصت درآمد دلاری نگاه میکند. فرصتی که در کسبوکارهای دیگر در مالزی شاید بهراحتی به دست نیاید (زیرا مبنای درآمد، پول رایج آن کشور است نه دلار آمریکا). درواقع نگاه گروه X به هموطنانشان، چیزی شبیه به قلک داستان اسباببازیها (هم[1]) بود!
[1] Hamm
2. خود تحقیر نباشیم!
در جریان این سفر، خیلی از مظاهر توسعه در عرصههای مختلف ازجمله: اقتصاد، گردشگری، فرهنگ و ... قابللمس و حسرت برانگیز بود. از تعداد گردشگر ورودی به مالزی و بهتبع آن گردش مالی ایجادشده توسط گردشگران، تا نحوه مواجهه و تعامل با گردشگران، که سرشار از احترام و مهربانی بود. اما در این اثنا، ما گاهی دچار خطای شناختی نادیده گرفتن داشتههای خود میشویم. به چند مورد از این موارد در ادامه اشاره میکنم:
· پلتفرم گرب، که همزمان سرویسهایی چون حملونقل، سفارش غذا، اجاره خودرو و ... در آن ارائه میشد، به شکل خوبی در کشورمان با اپلیکیشنهای داخلی معادلسازی شده است. در مواردی به نظر من اپلیکیشنهای داخلی دارای مزیتهای بیشتری نیز میباشند. اهمیت و ضرورت این اپلیکیشنها زمانی برای ما خودنمایی میکند که به شهرها و کشورهایی سفر کنیم، که چنین بستری وجود نداشته باشد. مانند کشور عراق.
· مجموع زمان انتظار به هنگام تحویل بار و دریافت کارت پرواز از تهران به سمت مسقط و کوالا در فرودگاه امام، چیزی کمتر از 10 دقیقه طول کشید. زیرا مسئول ایرانی صادرکننده کارت پرواز، بامهارت و سرعت بالایی این کار را انجام میداد. اما عیناً همین کار در پرواز از کوالا به مسقط و تهران، چیزی در حدود 3 ساعت و نیم طول کشید! علت این تأخیر، تعداد پایین گیتهای صدور کارت پرواز و مهمتر از آن عدم مهارت و کند بودن مسئولین مالایی این کار بود! نکته جالبتر اینکه در طول این 3 ساعت و نیم، هیچیک از مسافرین ایرانی، لب به اعتراض و انتقاد نگشودند، درحالیکه اگر عیناً این اتفاق در ایران افتاده بود، مطمئناً شاهد رفتارهای خشونتآمیز و رادیکال از طرف تعدادی از مسافرین بودیم. این معیارهای دوگانه در مواجهه با یک امر ثابت، بسیار جای تأمل دارد. بعضیاوقات باید به خودمان یادآوری کنیم که شاید ما هم داشتههایی داریم، که باید قدرش را بدانیم.
· در روز دوم که به پارک آبی سان وی لاگون رفتیم، با این پیشفرض که به یکی از بزرگترین و مجهزترین پارکهای آبی آسیا میرویم، با اتفاقات جالبی مواجه شدیم. پس از چک کردن بلیت و ورود به مجموعه آبی، به دنبال قسمتی برای تعویض لباس و قرار دادن وسایلمان میگشتیم که با پرسوجو، متوجه شدیم که برای استفاده از هر لاکر (کمد وسایل شخصی) ، با توجه به سایز کوچک یا بزرگ لاکر، باید علاوه بر هزینه بلیت، به ترتیب 25 یا 35 رینگیت پرداخت میکردیم! علاوه بر این، پارک آبی هیچگونه دمپایی برای ورود به پارک در اختیارمان نمیگذاشت، همینطور شامپو. ما با توجه به پیشفرض ذهنی که از پارکهای آبی کشورمان داشتیم، با خودمان دمپایی نیاورده بودیم. لذا کل زمانی که در پارک آبی بودیم، مجبور بودیم بدون دمپایی و پابرهنه باشیم!
پیرو موضوع قبلی، ذکر این نکات از آنجایی دارای اهمیت است که اگر این اتفاقات بهصورت برعکس افتاده بود؛ یعنی در پارکهای آبی کشورمان دو امکان مذکور مهیا نبود، اما در سان وی لاگون این دو امکان مهیا بود، بارها از سطح بالا بودن، میزان احترام به گردشگر و ... پارک آبی کوالا تعریف میکردیم؛ اما در این موقعیت، نسبت به نبود لاکر و دمپایی چندان واکنشی نشان نمیدهیم!