سفر من با تور سنگاپور مالزی شروع شد . روز 3 فروردین به کوالالامپور رسیدیم و بعد از ترنسفر زمینی به سنگاپور، روز 5 ام فروردین به کوالالامپور برگشتیم . در سفرنامه سنگاپور (سفر به سنگاپور به تنهایی) می تونید جزییات سفرم رو ببنید . پیشنهاد میکنم اگر قصد سفر ترکیبی به سنگاپور را دارید ابتدا به مالزی بعد به سنگاپور سفر کنید . با توجه به اینکه من ابتدا به سنگاپور رفتم با برگشت به مالزی کاملا توی ذوقم خورد اما فکر کردم اینجا یه کشور دیگه است.
با توجه به اینکه درابتدای سفرم پلن سفر تنهایی داشتم ، برای هتل محل اقامت هتل the royal توی خیابان بوکیت بین تانگ رو انتخاب کرده بودم . اینجا خیابان پرطردد ، پر از رستوران و مراکز خرید و همچنین نزدیک به مترو و مونوریل بود و از این انتخابم بسیار راضی هستم . هتل کوچک و خوبی بود و با درخواست من برای اتاق درطبقات بالاو دید از شهر، اتاق خوبی داشتم . در بدو ورود مبلغ 40 رینگیت بابت deposit (شبی 10 رینگیت ) درخواست کردند. یکی از دوستانم که بعد از ثبت نام سفر من ، تور مالزی یک هفته ای را خریداری کرده بود در هتل در اتاق دیگری ساکن بودو بدین ترتیب بیشتر گشت های کوالالامپور یک همسفر خوب داشتم.
همان روز پیاده با هم به دیدار خیابان الور (Jalan Alor )که خیابانی شبیه سی تیر تهران بود رفتیم . خیابان جذابی با انواع خوراکی ها و غذا های خاص مثل خرچنگ و هشت پا و میوه های استوایی و ... بود . کلا دیدارش هم منو به وجد آورد چه برسد به تمایل به تست انواع خوراکی ها . یک لیوان از میوه های استوایی به مبلغ 5 ریگیت خریدیم . سپس به سمت خیابان چانگ کات حرکت کردیم این خیابان مرکز گشت شبانه تورها با انواع رستوران های دارای موزیک های مختلف هست .
شام به سفارش پیتزا و یک سیب زمینی با سس مخصوص گذشت و از موزیک و فضا استفاده کردیم . خیابان هتل ما تا حدودهای ساعت 2 شب مملو از جمعیت و خواننده های خیابانی و مردمی بود که از فضا استفاده میکردند . مراکز خرید بزرگ مثل پاویلیون (pavilion) تا 10 شب باز بودند. در ابتدای سفر به دلیل اینکه سفر ما همزمان با ماه رمضان شده بود از اینکه رستوران ها تا افطار باز نباشند نگران بودیم اما با کمال تعجب دیدیم که همه چی به حالت عادی وجوددارد فقط در مواقع افطار شلوغی خیابان ها بیشتر و رستوران ها عمدتا افطاری سرو می کنند بعد شام .
روز دوم
هتل ما رو به روی مرکز خرید sungie بود که یک exchange داشت روز اول برای تبدیل دلارها به اینجا مراجعه کردیم ، البته بعدا متوجه شدم که نرخ تبدیل رو کم میگیرد و به ازای 100 دلار 460 رینگیت داد اما exchange نزدیک ایستگاه مونو ریل نرخ بالاتری را پرداخت میکرد.
برنامه امروز دیدار از پوتراجایا ( شهر الکترونیک ) و مسجد صورتی بود. ایستگاه مترو bukit bintung به فاصله کمی از هتل بود . ازدستگاه دریافت بلیط ، بلیطی به مبلغ 3.10 رینگیت خریدیدم و چپزی شبیه توکن تحویل گرفتیم . (در دستگاه باید ایستگاه مقصد را وارد نمایید و بسته به آن قیمت بلیط مشخص می شود . اگر اسکناس یا سکه مناسب که ماشین اعلام میکند نداشتید از متصدی بخواهید تا اسکناس مناسب در اختیارتون قراربدهد). مترو عمدتا دارای دو پلتفرم هست که از طریق نقشه موجود درایستگاه می توانید تشخیص دهید از کدام پلتفورم یا رنگ خاصی استفاده نمایید.
مترو اینجا با وجود اینکه وسط هفته بود خلوت بود و بیشتر مسیر هم درون تونل نبود. ما در ایستگاه مبدا برای ایستگاه دیگری توکن خریداری کرده بودیم اما هم خط را عوض کرده بودیم هم مسیر طولانی تری آمده بودیم . درزمان خروج باید توکن که در ایستگاه مبدا گرفتیم را وارد دستگاه میکردیم اما هر کاری کردیم درب خروج باز نشد و با جویا شدن از متصدی متوجه شدیم با پرداخت مبلغ اضافه و شارژ شدن توکن مجوز خروج داریم .
ایستگاه پوتراجایا (putra jaya) اخرین ایستگاه بود که ایستگاههای تاکسی و اتوبوس درخروجی بود. چون هدف دیدار از مسجد صورتی بود یک grap به مبلغ 9 رینگیت گرفتیم . کاخ ریاست جمهوری و مسجد صورتی و ورودی کروز همه در کنار هم بودند .
ورودی مسجد صورتی (putra masque) یک شنل قرمز که کلاه داشت بهمون دادند تا حجاب مون رو درمسجد رعایت کنیم . مسجد معماری زیبایی داشت وجالب این که برروی آب ساخته شده است. درمسجد با یک خانواده چینی آشنا شدیم که ازمون درخواست کردند باهاشون عکس بگیریم . متصدی های مسجد هم که عمدتا مسلمان بودند علاوه برتذکرات لازم جهت رعایت حجاب با روی خوش تعاملات خوبی داشتند و تا فهمیدند ایرانی هستیم از خوبی های ایران گفتند و حتی بهمون پیشنهاد کردند یک مسجد دیدنی دیگر درمنطقه پوتراجا رو هم ببینیم .
هوا گرم و شرجی بود با خرید یک بستنی سعی کردیم گرما را تحمل کنیم. به سمت کشتی کروز به راه افتادیم . این جای سفر برای من و دوستم بسیار جذاب بود. چون فاصله زمانی تا کشتی کروز بعدی 1 ساعتی معطلی داشت ما به یک قایق محلی رضایت دادیم که فقط ما درونش بودیم . این رودخانه همان جایی هست که ماکت 5 تا از پل های معروف دنیا مثل پل سیدنی و البته پل خواجو خودمان وجود دارد.
بعد از کیفور شدن از دیدار با قایق و البته احساس غرور از دیدار پل خواجو ، با کرایه grap به مبلغ 11 رینگیت به سمت مسجدی که بهمون پیشنهاد شده بود رفتیم . درورودی مسجد میزان (Tuanku Mizan Zainal Abidin Mosque) هم یک شنل بنفش بهمون دادند و تا فهمیدند ایرانی هستیم خواستند ازمون سلفی بگیرند. متصدیان مسجد بسیار باهامون خوش برخورد بودند و حتی لوکیشن های خوب عکاسی را هم معرفی کردند. با گذر از مسجد و ورود به یک حیاط با همان ویویی که هدفمان از بازدید از پوتراجایا بود مواجه شدیم .
عکس های پروفایلی لازم را تهیه کردیم و یک grap به مقصد میدان مرکادا (Merdeka Square) به مبلغ 27 رینگیت گرفتیم . فاصله تا مرکادا حدود 50 دقیقه بود و ماشین هایی که کولر همیشه روشن داشت، حالمان را جا آورد و خستگی از تنمان برد .
دیدار از میدان مرکادا که بلندترین پرچم را دارد و بنای عبدالصمد جالب بود . مقصد بعدی مسجد جامع بود که با ورود ما که بعد از ساعت 5 بود اعلام کردند که امروز بازدید ندارند و نتوانستیم داخل را هم بازدید کنیم . زمان نزدیک افطار بود و جنب و جوش خاصی درشهر بود و غذا فروشی های خیابانی صف های شلوغی داشتند . معبد هندی دیگری با همان نام سری مارایامان در مسیرمان بود . در این معبد باید کفش ها را به کفش داری تحویل داده و 20 رینگیت به ازای هر جفت پرداخت میکردیم و اگر لباس بازیا شلوارک هم برتن داشتیم یک پارچه اجاره داده میشد که خودمان را بپوشانید .
حدود 6 روزی ازآغازسفرمان می گذشت و دلمان برای یک غذای ایرانی لک زده بود. به دنبال رستورهای ایرانی نزدیک هتل گشتیم و با یک grap خودمان را به آنجا رساندیم اما با تعطیل شدن رستوران مواجه شدیم . آن شب با یک شام در رستوران عربی Halob وسفارش شاورما که مناسب دونفربود به مبلغ 132 رینگیت بسنده کردیم
روز سوم
برنامه امروز دیدار از محله چینی ها و هندی ها و برج مخابراتی (kl tower) و برج های دوقلو پترونانس (twin tower petronans)بود. اگرکارت اعتباری می داشتیم می توانستیم به صورت انلاین و با تخفیف بلیط ها را خریداری کنیم. از طریق کارمند تورهای هتل ، بلیط برج های مخابراتی به مبلغ 110 رینگیت خریداری کردیم. (توجه کنید بلیط های desk,box را تهیه کنید که عملا جای زیبای برج است اما قسمت observesion همان قست گردان برج است که فقط ازیک تلسکوب می توانید استفاده کنید )
با استفاده از مونوریل به ایستگاه pasar seni رفتیم (نزدیک ترین ایستگاه به محله هندی ها)و استفاده از مونوریل را هم تجربه کردیم. مقصد معبد تین هو (Thean Hou Temple) بود که با یک grap به مبلغ 9 رینگیت به آنجا رسیدیم . معماری زیبایی داشت و حتی درون معبد می تونستیم با استفاده از چوب ها فال بگیریم . اینکه معابد با روی باز از بازدید کنندگان استقبال میکنند و حتی ما که سعی داریم اداب و رسوم شان را تقلید کنیم مشکلی نیست برایم همیشه جالب بود. طبقه پایین معبد بازارچه کوچکی داشت که سوغاتی با قیمت خوب تونستیم بخریم
محله چینی ها مقصد بعدی بود. بازارچه های محله مکان خوبی برای خرید و سوغاتی است . پس از خسته شدن از خرید ، به هتل اقامتمان برگشتیم تا استراحتی کرده و برای قسمت هیجان انگیز بعدی درسفرمان آماده بشیم .
حدودهای ساعت 7 به سمت برج مخابراتی حرکت کردیم. (آخرین ورود بازدید کنندگان سات 8 است ). خداخداکردیم که باران نگیرد و گرنه برج تعطیل می شد اما بلیط های ما تا چند رومعتبربود و می توانستیم روز دیگری از برج دیدن کنیم . دراین چند روز سه بار باران را تجربه کرده بودیم . باران ها عمدتا به صورت سیل آسا می بارید اما چیزی حدود 20 تا 30 دقیقه ادامه داشت و کافی بود فقط یه سرپناه پیدا کنیم و منتظر بمونیم . زیرساختهای فاضلاب به گونه ای بود که هیچ آبی در خیابان ها جمع نمی شد.
با توجه به ترافیک ما دقیقا 8 شب رسیدیم . ورودی برج شلوغ بود اما با نظم خاصی همه درصف وارد شدیم و با استفاده از آسانسور به بالاترین قسمت برج هدایت شدیم . به من 2 بلیط برای استفاده از دوباکس شیشه ای که در دوطرف برج بود دادند که بعد از خواندن شماره ام توسط دستگاه می توانستم درون باکس شیشه ای قرار بگیرم و از دو زاویه با ویو شهر در شب عکاسی کنیم . اولین باکسی که وارد شدیم و دیدن ارتفاع و اینکه زیرپایم فقط یک شیشه است ترسی را احساس کردم و عکسهای باکس اول زیاد جالب نشد چون وقت کمی هم برای عکاسی هست اما درباکس بعدی از خجالت ترسم درآمدم . دیدن منظره کوالالامپور از بالا و در شب جالب بود.
مقصد بعدی برجهای دوقلو بود . به سختی grap پیدا کردیم چون خیابان های اطراف برج ترافیک بدی داشتند و بعد از حدود 40 دقیقه به برج ها رسیدیم . عظمت و نورپردازی برج ها مهیج بود . اول نتوانستم عکس های خوبی بگیرم اما دیدم یکسری عکاس که با کمال تعجب با یک آیفون و فلاشر متصل به اون در فاصله زیادی از برج قراردارند و با دریافت 15 رینگیت به ازای هر عکس ( قابل چونه زدن هم هست ) عکسهای خوبی هم میگرفتند . به تقلید از اونها عکسهای خوبی گرفتیم و تحسینشون کردم که از یک گوشی چطور درامد دارند. پیشنهاد میکنم یکم به مکانشان و ژست هایی که به مشتریانشون میدهند توجه کنید و تنظیمات گوشی را روی فلاش بگذارید.
روز چهارم
دو مکان دیگر از جاهای دیدنی مالزی درلیستم برای بازدید بودو چون قبلا دوستم اینها را رفته بود با گرفتنgrap به این مکانها سرزدم . اولین مکان غارهای باتو(batu caves)و مجسمه مورگان بود . مبلغ grap 16 رینگیت شد اما چون عوارضی در مسیر بود درزمان پیاده شدن این مبلغ به کرایه افزوده شده بود.
غارهای باتوکیو یا همان معبد میمون ها بود . مکانی شلوغ همراه با پرنده ها که می تونید برایشان دانه بریزید . برای رسیدن به غارها نیاز هست تعدادی حدود 200 پله را بالا برویم . اما خوب به دیدنی های داخل می ارزید. در داخل چندین معبد وجود داشت و طبیعت غار که تجربه جالبی بود
بعد از گشت زدن در غار و معابد اطراف آن با یک grap به مبلغ 20رینگیت راهی دهکده فرانسوی ها شدم . پیشنهاد میکنم دهکده فرانسوی ها و گنتیگ را دریک سفریک روزه قراردهید چون با فاصله کمی از هم هستند. در راه برگشت به هتل با grap کلی در رابطه با تفاوت های ایران ومالزی با راننده که هم سن های من بود صحبت کردم و اطلاعات زیادی نسبت به فرهنگ و شرایط زندگی مردم مالزی بدست آوردم .دیگر وقت خرید بود و درمرکز خرید sungie که روبه روی هتل اجناس خوبی پیدا کردم.
بعد از مراجعه به هتل با دوستم راهی مراکز خرید برند شدیم که اتفاقا نزدیک هتل هم بود. Sefora و پاویلیون (pavilion ) جاهایی بود که تونستیم برندهایی که میخواستیم را خریداری کنیم وشام را درفودکورت مرکز خرید گذراندیم. شب اخر سفرمان بود که باید وسایلمان را جمع میکردیم که من متوجه گم شدن پاسپورت ام شدم و تنهایی جایی که فکر میکردم جا مانده باشد در Exchange مرکز خرید پاویلون باشد و چون دیگر تعطیل بود باید تا ساعت 10 صبح فردا صبر میکردم .
شب طولانی ای برمن گذشت و هزار یک پلن که اگرپاسپورتم را پیدا نمیکردم ازمراجعه به سفارت ایران و اقداماتی که باید میکردم برمن گذشت . خوشبختانه پاسپورتم همان جایی که فکر میکردم جا مانده بود و تونستم پس بگیرمش (با توجه به اینکه برای تبدیل ارزنیازبه ارائه پاسپورت است و چون تنها مدرک هویتی ماست خیلی درپس گرفتن آن توجه نمایید). پرواز ما ساعت 21.15 شب بود و باید ساعت 6 به فرودگاه مراجعه میکردیم. پس به جا آوردن فریضه استارباکس(قسمت مهیج همه سفرهای من است) راهی مرکزخریدی تایم اسکور(Times square )شدیم همه این مکانهای به فاصله کمی از هتلمان بود.
بنظرم در تایم اسکورخریدهای خوبی می شد کرد. ناهار را در شعبه پیتزا هات با سفارش یک مک اندچیزسپری کردیم و دربازگشت به هتل در مرکز خرید sungie مانده رینگیت هایم را به دلار تبدیل کردم و فقط 4 رینگیت باقی ماند که با مراجعه به شکلات فروشی ازشون درخواست تخفیف کردم که شکلات 5 رینگیتی را به قیمت 4 رینگیت بهم فروختند سپس راهی هتل برای ترانسفر فرودگاهی شدیم. مجموع هزینه های من 300 دلارآمریکا در این سفر شد.
تجربیات من در این سفر:
به جای ارائه پاسپورت درمکان های تبدیل ارز از تصویرآن درون گوش ام استفاده کنم
مکان هتل خیلی اهمیت دارد که هتل رویال انتخاب خوبی بود
حتما مراکز مختلف تبدیل ارزرا بررسی کنم و درزمان فروش دلارها جایی با بالاترین نرخ فروش را انتخاب کنم اما درزمان تبدیل ارزها به دلار مرکزی که کمترین نرخ خرید را دارد.
خودم برای سفرم پلن کنم و درگیرلیدرمحلی نشوم چون عمدتا شامل وقت تلف کردن و هزینه دلاری بالایی می باشد
چندتایی کنسرو خشکبار همراه داشته باشم تا درمواقعی که خسته به هتل برمی گردیم بتونیم استفاده کنیم