چکیده سفر از میان رودهایی که بجای آب، خون سیاهی دارد که از میان آتش و آهن جاری شده است، در جستجوی دو خواهری خواهم بود که خدایان عیلامی آنها را تبدیل به سنگ کردند. در میان گور دخمه های عهد باستان، با ارواح پالمیریان هم
در ادامه برنامه سفرم به جزایر خلیج فارس و پس از ناکامی چند سال گذشته برای سفر گروهی به خارک و پرس و جو های مداوم، از نیمه آذر از طریق شماره ای که در یکی از نمایشگاه های گردشگری (بوم گردی بندرگاه) گرفته بودیم
جزیره ی خارگ، از شهرهای استان بوشهر است و مهم ترین پایانه نفتی ایران، و محل صدور نود و پنج درصد این طلای سیاه،
موقعیت استراتژیک خارگ، سفر بدون دعوتنامه را برای غیرساکنان و غیرشاغلان ناممکن، و اینجا را جزیره ای ممنوعه ای ساخته.
در صورت داشتن دعوتنامه به وسیله هواپیما یا شناور، که تو ساعات مشخصی بندر گناوه رو به مقصد خارگ ترک میکنن میشه به اینجا رسید.
اینجا که بومیانش تنها یک سوم شاغلین جزیره جمعیت دارند و در محله ای کاملا جدا از آنها زندگی میکنند.
نفتکش های شناور روی آب، لولههای انتقال نفت، مخازن نگهداری، شرکت ها، مشعل ها، آلودگی هوا و تخریب بافت و برآمدگی های طبیعی زمین جهت ساخت و ساز واضح ترین تصاویری هستند از خارگ که توی ذهن میمانند.
اما این جزیره بُعد دیگری هم دارد: از دوران باستان به خاطر وجود آب شیرین مسکونی بوده و پر است از آثار تاریخی(که مجال خود را میطلبند برای شرح).
این جزیره ی کوچولو، که عمیق ترین بخش خلیج فارس را دارد بین دیگر جزایر (و شاید همین دلیلیست برای صادرات نفت از اینجا) ساخته شده از فسیل و اسکلت ماهی و صدف و مرجان است و قشر خیلی نازکی از خاک رویش را پوشانده، که همین باعث پوشش گیاهی کم پشت و تُنُک درختان صدر و گز شده است. در این جزیره درختان لور، که بیشتر در شهرهای جنوبی ایران میرویند را هم میتوانید ببینید.
در پوشش جانوری اینجا، آهو ها بیش از هر حیوانی جلب توجه میکنند، همه جا هستند و گاهی قربانی چرخ ماشین ها میشوند، اما شکار ساکنین جزیره هرگز. کلاغ و مارهای سیاه و گنجشک حیوانات دیگری هستند که زیست در جزیره را با موجود دوپای همیشه تشنه نفت تقسیم کرده اند.
خارگو، جزیره ی خیلی کوچکیست در نزدیکی خارگ که زمانی محل کوچ فصلی دام های ساکنان جزیره بوده و امروز، زیست بوم گونه های مهمی از پرندگان مهاجر است و از این بابت حائز اهمیت.
خارگ، که خارک هم صدایش میکنند جز پالایشگاه و آثار تاریخی، امکانات عادی رفاهی، دانشکده دریانوردی، سربازخانه و بازار کوچکی هم دارد، و طوری که شنیدم تازگی ها صاحب بومگردی هم شده، ولی همچنان ممنوع است و اسیر و محصور.