اندونزی به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی که دارد تحت تاثیر بلایای طبیعی متعددی قرار میگیرد. هنوز ارزیابی خسارت زلزله لومبوک در ماه آگوست تمام نشده که تسونامی در ۲۸ سپتامبر شهر سولاوسی را به زیر آب برد. طبق گزارش سازمان ملل، فجایع اخیر باعث کشته شدن بیش از ۲۰۰۰ نفر شده که هنوز ۷۰۰ نفر از آنها مفقود هستند. در میان خبرها به تراژدی سولاوسی پرداخته نمیشود اما عملیات پیدا کردن مفقودین و بازسازی با تمام توان ادامه دارد.
فراهم کردن پناهگاه، تامین نیازهای اولیه، مداوای مصدومین و از سر گیری فعالیتها در این منطقه، تنها مراحل ابتدایی کمکرسانی هستند که البته کار آسانی هم نیست. زلزله، تسونامی و رانش زمین باعث شد تا حدود ۶۷ هزار خانه تخریب شود، ۳۳۰ هزار نفر آواره شوند و بیش از ۲ هزار نفر کشته شوند. مارک ورگارا (Marc Vergara) مسئول روابط عمومی یونیسف دربارهی این فاجعه گفت:
این منطقه کاملاً نابود شده ، انگار که از نقشه حذف شده است.
دهها هزار نفر تاکنون در پناهگاههای موقت اسکان داده شدهاند تا کمکهای اولیه و محدود انجام شود.
نهادهای مسئول در کنار ارتش اندونزی عملیات بازسازی را برعهده دارند. مسئولین دولتی و ارتش در حال بررسی هستند تا ببینند چه کمکهایی در اولویت هستند و این کمکها باید به چه نحوی به سرانجام برسند. در همین حال، انجیاوهای بینالمللی در کنار شرکای محلی خود سعی میکنند تا اجازه کمکرسانی در کنار نهادهای دولتی را کسب کنند.
حاضران در صحنه میگویند که هنوز مردم آب و غذای کافی ندارند و جسدهای زیادی را میتوان در کنار جادهها مشاهده کرد. کمکرسانهایی که قصد ورود به شهر را دارند با ازدحام مواجه میشوند و این کار را دشوارتر میکند. با این که چند روز از حادثه گذشته است اما هنوز هم دسترسی به محلهای حادثه برای کمکرسانی سخت است، فرودگاه پالو به شدت آسیب دیده است و راههای مواصلاتی به محلهای حادثه هم پر از گل و لای شدهاند. مسیری که ۱۰ دقیقه طول میکشید حالا ۲۰ الی ۲۵ دقیقه طول میکشد.
با از بین رفتن زیرساختهایی که پیش از این هم در سطح مطلوبی نبودند، اوضاع وخیمتر میشود. سیستم آبرسانی و فاضلاب در دو منطقه پالو و دانگالا به طور کامل از بین رفتهاند. در اکثر مناطق برق همچنان قطع است و ارتباط با موبایل هم بسیار محدود است.
دنیل وان رگ سرپرست پزشکان بدون مرز اندونزی اظهار داشت: اولویت اصلی کمکرسانهای حاضر در منطقه این است که جلوی فاجعههای بعدی را بگیرند. اینجا امکان همهگیری هر نوع بیماری که با نبود آب تمیز برای نوشیدن، شستشو و آشپزی مرتبط باشد، امکانپذیر است.
مواردی مثل ژنراتورهای برق، کیتهای تصفیه آب و کمکهای سلامتمحور جسمی و روانی در اولویت هستند. تامین غذایی بعد از مراحل اولیه کمک کار سختی نیست. هنوز هم گزارشهایی وجود دارد که برخی مکانها هنوز نیازهای پایه را ندارند.
یونیسف در حال همکاری با وزارت آموزش است تا کودکان هرچه سریعتر بتوانند به مدرسهها بازگردند. البته با توجه به آسیب دیدن ۲۷۰۰ مدرسه در این فاجعه، رسیدن به این هدف، کار آسانی نیست. قرار است در اولین قدم کلاسهایی موقت دایر شود و فرآیند آموزش از سر گرفته شود.
از سر گیری آموزش یک کمک روانی است تا مردم بازگشت به حالت عادی را احساس کنند. نزدیکی به اقیانوس همچنان باعث ترس ساکنان شده است. البته فقط دریا نیست که باید آنها را بترساند. نرخ جرایم بعد از فاجعههایی مثل این مورد هم، افزایش مییابد و این موضوع هم بر نگرانی اهالی میافزاید.
با توجه به حاد بودن وضعیت اجتماعی در این شرایط، جدایی کودکان از خانوادهها میتواند آنها را در معرض خطر سوءاستفاده و حتی قاچاق قرار دهد. به همین دلیل وزارت خدمات اجتماعی و یونیسف در تلاش هستند تا ۶۱ کودک پیدا شده را به خانوادههایشان بازگردانند البته دور از ذهن نیست که تعدادی از این کودکان، تنها بازماندههای خانواده باشند.
اغلب نهادهای غیردولتی افراد بومی که مردم آسیب دیده را بهتر میشناسند، هم زبان هستند و با فرهنگ محلیها سازگاری دارند را استخدام میکنند. اما متاسفانه در فاجعهای به این ابعاد، افراد کمکرسان هم آسیب میبینند.
بحثی که این روزها وجود دارد این است که نقص سیستم اطلاع رسانی در مواقع اضطراری اندونزی، تا چه اندازه به وخیمتر شدن این بحران کمک کرده است. البته این نوع هشدارها در اولویت دوم هستند، چون همیشه آموزش و توصیههای عمومی در مناطق مستعد بلایای طبیعی تاثیر بیشتری دارد.
در بلند مدت میتوان انتظار داشت که زیرساختها به شکل مطلوبی بازسازی شوند. در حالت ایدهآل، ساختمانهایی مقاوم در برابر زلزله و سدهایی برای مقابله با تسونامی ساخته خواهند شد. البته همه چیز به منابع در دسترس و اقدامات دولت بستگی دارد که در حال حاضر فقدان هر دو در اندونزی دیده میشود.
بحران اساسی این است که با محو شدن و فراموش شدن حوادث در میان پوشش رسانهای، فاجعه به پایان نمیرسد. مردم میترسند که با رفتن دوربینها فراموش شوند. به همان اندازه که مردم به کمکهای عملی نیاز دارند، کمکهای عاطفی هم باید در نظر گرفته شوند.
به نظر شما چرا کشورهای زیادی هستند که در مقابل بلایای طبیعی، انقدر دست و پا شکسته عمل میکنند؟ آیا خود مردم و اهالی این مناطق هم در چنین فقدانی نقش دارند یا صرفا وظیفهی دولتهاست تا با آمادگی در چنین مواقعی، جلوی ضرر بیشتر را به منابع انسانی، طبیعی و گردشگری بگیرند؟
منبع: earther.gizmodo.com