روز پنجم:
برنامه اصلی این روز بازدید از باغ پترهوف بود. برای رفتن دو تا راه هست یکی استفاده از کشتی های هیدروفیل که هزینه رفت و برگشتش 1300 روبله و از اسکله Admiralty که نزدیک هرمیتاژ هست حرکت میکنه و حدود 40دقیقه طول میکشه، ضمنا بلیط یکطرفه هم دارن که بهتره برای رفت ازش استفاده کنید تا بتونین هم باغ پایین رو ببینین، هم باغ بالا رو و بعد از همون باغ بالا خارج بشین. دقت کنید بلیط کشتی رو در پترهوف نمی فروشن و فقط در اسکله شهر فروخته میشه. راه بعدی رفتن به پترهوف استفاده از اتوبوس و مارشروتکا بود با هزینه 120 روبل و زمان 2 ساعت.
ما از ایستگاه مارشروتکا نزدیک هتل سوار خط شماره K-252 شدیم، در ایستگاه قطار Baltiyskiy پیاده شدیم (حدود 20 دقیقه) و اونجا از دکه ترموک روبه روش دو تا پنکیک خریدیم برای نهارمون، بعدش سوار مارشروتکا K-404 شدیم و با هزینه 80 روبل و بعد از حدود 1.5 ساعت جلوی در باغ بالای پترهوف پیاده شدیم.
دکه ای فست فود زنجیره ای Teremok
ورودی باغ بالای پترهوف رایگانه و شما میتونید از فواره و مجسمه ها و فضای زیبای باغ دیدن کنید ولی برای دیدن باغ پایین و فواره های طلایی و خود
کاخ پتر کبیر
و موزه هایی که اونجا هستن باید بلیط تهیه کنید.
نمایی از باغ پترهوف که باغ بالا و پایین در اون مشخص شده
باغ بالا در پترهوف
برای تهیه بلیط وقتی ما رسیدیم حسابی شلوغ بود و گروه های توریستی و مردم صف کشیده بودن واسه بلیط. جالب اینجا بود که کنار باجه ها ی فروش بلیط دستگاه های ATM هم بود که بسیار خلوت بود! ما بجای موندن توی صف از این دستگاه ها استفاده کردیم. فقط یک نکته ای داشت که زبان انگلیسیش کامل نبود، ما هم از کمک یه خانوم روس که قبل از ما بلیط گرفته بود استفاده کردیم و راحت کارمون انجام شد و از صفی که شاید نیم ساعت طول میکشید خلاص شدیم.
دستگاه های ATM فقط یه مدل بلیط دارن و برای خرید بلیط های تخفیف دار(کودکان، دانشجویان و...) و موزه های داخل باید از باجه استفاده کنید. قیمت بلیط 700 روبله و با پول نقد و یا کارت اعتباری میتونین خرید کنین. اگر مبلغ بیشتری به دستگاه بدید بقیه پول رو بر می گردونه و جای نگرانی نیست. با نشون دادن بلیط ها از گیت رد شدیم. من این عکس رو موقع برگشت و زمانی که خیلی خلوت بود و کرکره دستگاه های ATM رو پایین کشیده بودن گرفتم.
باجه های فروش بلیط در سمت راست و دستگاه های ATM (که کرکره اونها رو پایین کشیده بودن) در سمت چپ و جلوی عکس مشخصه
این باغ واقعا محشره، هوا خیلی عالی بود و زیبایی فواره ها و محیط رو دو چندان کرده بود. اینجا شلوغ ترین جایی بود که تا حالا تو روسیه دیده بودیم. مردم برای عکس گرفتن جلوی فواره ها صف کشیده بودن.
نمای دور از فواره های باغ و تعداد زیاد بازدیدکننده ها
ما ابتدا از بالا به باغ و فواره ها نگاهی کردیم و بعدش راهی قسمت پایین و کنار فوره ها شدیم.
مجسمه ها و فواره های زیبای باغ پترهوف
انتهای این باغ به خلیج فنلاند میرسه، پیاده راه افتادیم و به اون سمت رفتیم. توی مسیر یه خانوم و آقای روسی که لباس دوره تزارها رو پوشیده بودن در ازای گرفتن مبلغی اجازه میدادن باهاشون عکس بگیرن. که ما 300 روبل دادیم و چند تا عکس یادگاری گرفتیم، و اونها به زبان فارسی گفتن " ممنونم ایرانی، خداحافظ ایرانی" قبلش هم هی "سلام" میگفتن پیشنهاد میدادن بریم باهاشون عکس بگیریم.
داشت بارون میزد و هوا ابری شده بود و باید چترهامون رو باز میکریدم، خدا رو شکر می کردیم که وقتی رسیدیم هوا آفتابی بود. میخواستیم خارج بشیم که شلوغی سمت دیگه باغ نظرمون رو جلب کرد و رفتیم تا بناهای اون سمت رو هم ببینیم. زیباترین بنای این بخش آبشار شطرنجی بود.
باغ جلوی آبشار شطرنجی
آبشار شطرنجی که دلیل نامگذاریش احتمالا بخاطر طرح کاشی هاش هست
دیگه حسابی خسته شده بودیم و ساعت حدود 4 بود و همچنان باران میزد، از محوطه باغ که خارج شدیم، سمت راستمون چند تا فست فود بود که چون گشنمون بود رفتیم اونجا برای خوردن چیزی بگیریم. دوباره پنکیک سفارش دادیم ولی کیفیتش اصلا مثل teremok نزدیک هتلمون نبود. بارون که کمتر شد دوباره از باغ بالا راهی شدیم تا به ایستگاه مارشروتکا برسیم. اونجا چند دقیقه ای منتظر موندیم تا ماشین رسید. سوار شدیم و اینبار با پرداخت نفری 80 روبل راهی مرکز شهر و متروی Avtovo (خط قرمز) شدیم.
برنامه خاصی برای باقی روز نداشتیم چون حسابی امروز خسته شده بودیم. بنابراین یکبار دیگه تور متروگردی رو اجرا کردیم. ایستگاه Avtovo یکی از ایستگاه های بسیار زیبای سن پترزبورگ هست. علی رغم اینکه ایستگاه های مسکو معروف شدن، ولی ایستگاه های این شهر هم دیدنی هستن.
ورودی ایستگاه Avtovo خط 1-قرمز
ایستگاه Avtovo خط1-قرمز
ایستگاه Avtovo
بعضی از ستونهای این ایستگاه روکش کریستال داشتن که واقعا هنرمندانه و زیبا بود
نمادهای زیبا روی دیوارهای ایستگاه Avtovo
اثر هنری بسیار زیبا روی دیواره ی انتهای ایستگاه که با شیشه های رنگی و کوچیک ساخته شده
سوار مترو شدیم و در ایستگاه Narvskaya هم که توی مسیرمون بود پیاده شدیم و دور زدیم.
ایستگاه Narvskaya
ایستگاه Narvskaya و نمادهای اون (خط1-قرمز)
برای تعویض خط و رفتن به سمت هتل در ایستگاه Tekhnologichesky Institut که تقاطع دو تا خط 1-قرمز و 2-آبی بود پیاده شدیم. این ایستگاه در برابر ایستگاه های دیگه اصلا به چشم نمی اومد! خلاصه سوار مترو شدیم و به سمت Petrogrdaskaya رفتیم. در راه برگشت هم سری به یه سوپرمارکت نزدیک هتل زدیم و کمی شکلات و چیپس و وسایل صبحانه گرفتیم. قیمت های سوپرمارکت واقعا عادلانه و خیلی خوب بود. قیمت ها خیلی به قیمت های خودمون در ایران نزدیک بود و حتی بعضی چیزا ارزون تر بودن. عصرونه ای که توی پترهوف خورده بودیم سیرمون کرده بود برای همین یه چیپس خوردیم و با مرور خاطراتمون روز رو به پایان رسوندیم. برای پترهوف هر چی زمان بگذارید باز کمه. ولی دست کم حدود 4 ساعت زمان نیاز هست. اگر میخواید موزه های مختلف داخل باغ رو هم ببینید برای هر کدوم حدود نیم ساعت کافیه، چون موزه هاش کوچیک هستن.
هزینه های امروز: 270 روبل حمل و نقل+425 روبل فست فود+1400 روبل ورودی پترهوف(2نفر)+190روبل آبمیوه+ 150روبل بستنی+120 روبل آب = جمعا 2555 روبل
روز ششم:
برنامه اصلی امروز بازدید از موزه هرمیتاژ بود. پس رفتیم سراغ ایستگاه اتوبوس نزدیک هتل تا عازم هرمیتاژ بشیم. نزدیکی هرمیتاژ پیاده شدیم و قبل از ورود دو تا ساندویچ هات داگ از دکه نزدیک موزه گرفتیم تا برای نهار داخل موزه بخوریم. به سمت در ورودی حرکت کردیم و وقتی از دروازه گذشتیم با دو تا صف بلیط بسیار طویل از بازدیدکنندگان مواجه شدیم.
ما از قبل میدونستم که اینجا هم دستگاه ATM خرید بلیط هست. وقتی وارد حیاط میشید در هر دو سمت دستگاه های فروش بلیط هست. جلوی این دستگاه ها هم صف مختصری در حد 5 نفر بود وخیلی زود نوبت ما شد. خوشبختانه این دستگاه ها زبان انگلیسی رو هم پشتیبانی میکرد، همچنین هم با پول نقد و هم کارت اعتباری میتونین به مبلغ 600 روبل بلیط خرید کنید. فقط فکر کنم در هر بار خرید سقف تعداد بلیط داره که انگاری 4 تا بود(دقیق یادم نیست ولی سقف داشت). خلاصه خوشحال از این خرید و جلو افتادن از این صف طولانی راهی ورودی شدیم در حالی که شاید بیش از 300 نفر توی صف بودن و به تعدادشون هم اضافه میشد.
دستگاهای ATM فروش بلیط و صف مختصر اونها
صف خرید بلیط که شما فقط نصف صف رو توی عکس می بینید و این صف تا نزدیکیهای در ورودی هرمیتاژ ادامه داشت
وقتی وارد می شید ممکنه کیف های بزرگ و کوله و پالتو رو ازتون بگیرن و مجبور بشین اونها رو به قسمت امانات بدین که ما هم همین کار رو کردیم. یادتون باشه موقع ورود میتونید از نقشه های راهنمایی که تمامی طبقات و اتاق ها رو جهت راهنمایی توش آوردن بردارید. همچنین توی نقشه مشهورترین آثار و شماره اتاقشون مشخصه که خیلی مفید هست.
موزه هرمیتاژ بیش از 3 میلیون اثر هنری داره که به هیچ وجه در یه روز نمیشه همه اش رو دید. کاخ زمستانی بخشی از این موزه است و موزه هرمیتاژ در سه طبقه و از 5 تا ساختمون شامل کاخ زمستانی، هرمیتاژ کوچک، هرمیتاژ جدید، هرمیتاژ قدیم/بزرگ و تئاتر ساخته شده که متصل به هم هستن و تعداد زیادی اتاق دارن و هر اتاق شماره منحصربفردی داره تا بتونید راحت پیداش کنین و توی موزه گم نشید.
شماره اتاقها در بالای در ورودی هر اتاق نصب شده و بر اساس نقشه میتونید پیداش کنید
علاوه بر آثاری که در این اتاق ها هست، سقف و کف اتاق ها هم خودشون معماری زیبایی دارن و با هم متفاوت هستن.
سقف گچ بری یکی از اتاق ها
سقف یکی دیگه از اتاقها
و باز هم سقفی دیگر
سقف گچ بری یکی از اتاق ها
سقف گچ بری یکی از اتاق ها
کاترین کبیر علاقه زیادی به آثار هنری داشته و در زمان حیاتش از سرتاسر جهان این آثار رو براش خریداری می کردن و به کاخ شخصیش میاوردن. ما از ساعت 11 وارد موزه شدیم و تا حدود 5:30 اونجا بودیم. مهمترین آثار این موزه در طبقه دومش هست، پس اگه وقت کمی دارین حتما اول این طبقه رو ببینین(به گفته راهنماهایی که توی موزه کار می کنند). ضمنا لینک زیر هم کمک میکنه قبل رفتن برنامه ریز خوبی برای دیدن اتاقهای مورد نظرتون داشته باشید.
بخش مصر باستان، یکی از هیجان انگیز ترین بخش های موزه بود که مومیایی و تعدادی تابوت پادشاهان مصری در اونجا بود.
این لینک هم کمک میکنه قبل رفتن برنامه ریز خوبی برای دیدن اتاقهای مورد نظرتون داشته باشید.
مومیایی یکی از پادشاهان مصری
بخش مصر باستان
آثار نقاشی داوینچی، رامبراند، پیکاسو، آثار میکل آنژ و خیلی های دیگه که ما نمیشناختیم در این موزه بودن.
سه تا از نقاشی های پرطرفدار موزه هرمیتاژ
نمونه ای از سنگ تراشی ها
و گلدان ها
دیگر دیدنی های هرمیتاژ
تو طبقه همکف موزه هرمیتاژ کافی شاپ هم هست که اگر گرسنه شدید میتونید استفاده کنید، ما چای و کیک و آبمیوه سفارش دادیم و بعد از تجدید قوا بقیه موزه رو گشتیم. تو بیشتر قسمت های موزه صندلی و نیمکت برای استراحت هست که ما هر وقت خسته می شدیم استراحت می کردیم چون نمیخواستیم آخر شب از پا بیفتیم.
موزه واقعا بزرگ و تو در تو هست، برای اینکه راحت به جاهایی که میخواستیم برسیم از کمک و راهنمایی خانم هایی که تو اتاقها بعنوان مراقب نشسته بودن استفاده میکردیم. وقتی به سمت شون می رفتیم و سوال میکردیم با کمال احترام اول از جاشون بلند می شدن و حتی اگر انگلیسی بلد نبودن روی نقشه و با اشاره دست راهنمایی می کردن. شاید بیش از ده بار ازشون سوال کردیم و همشون اول از جاشون بلند می شدن. کلا توی این سفر فهمیدیم که روسها خیلی مبادی آداب هستن و احترام میگذارن به همدیگه و البته دیگران.
راهروهای موزه
پرتره ای از کاترین کبیر
حدود ساعت 5:30 از موزه خارج شدیم و وارد میدان اصلی شدیم. برای موزه هرمیتاژ حداقل 3 تا 4 ساعت وقت لازمه، ما خودمون حدود 6:30 توی هرمیتاژ بودیم. با بلیطی که داشتیم میتونستیم از ساختمان ستاد ارتش هم دیدن کنیم. علی رغم خستگی نسبی، فرصت رو از دست ندادیم راهی اون ساختمون شدیم و با نشون دادن بلیط از گیت گذشتیم.
هرمیتاژ در سمت چپ، ساختمان ستاد ارتش در سمت راست و ستون الکساندر در وسط میدان
نمای داخلی ساختمون خیلی مدرن و شیک و عظیم بود. اول از چند تا اتاق بزرگ که درهای چوبی عظیمی داشت رد شدیم، تا به ورودی اصلی بخش موزه این ساختمان رسیدیم.
نمای ورودی و مدرن ساختمان ستاد ارتش
بعد از دیدن موزه ها برای دیدن ساختمان Admiralty راهی شدیم. این ساختمون مربوط به نیروی دریایی ارتش هست و دور و برش نمادهایی مانند کشتی و لنگر و کلی مجسمه زیباست. جلوی ساختمون، پارک الکساندر هست که پاتوق جوون های روسه.
نمایی از Admiralty
نیکلای پرژوالسکی زیستشناس، سیاح، جغرافیدان و نویسنده اهل روسیه (در پارک الکساندر)
کلیسای اسحاق دقیقا اون طرف خیابون و روبه روی Admiralty قرار داره و بسیار بزرگ و با عظمت هست. برای اینکه از نزدیک کلیسا رو ببینیم رفتیم جلو و گشتی اطرافش زدیم.
کلیسای اسحاق که بسیار باشکوه هست
نمای نزدیکتر از کلیسای اسحاق
در کلیسای اسحاق
بعد از دیدن نمای بیرونی این کلیسا باید میرفتیم مجسمه برنزی رو میدیدیم که در امتداد خیابان روبه رویی کلیسا بود. توی مسیرمون در سمت دیگه خیابون سه تا ساختمون مهم بنامهای دادگاه قانون اساسی فدراسیون روسیه، کتابخانه ریاست جمهوری و ساختمان مانژ بود. ما روبه روی این ساختمونها و روی دیوار سنگی و کوتاه پارک و زیر سایه درختها نشستیم و از دیدنشون لذت بردیم. بعدش به سمت مجسمه برنزی راه افتادیم.
ساختمان مانژ
کتابخانه ریاست جمهوری
طاق بزرگی که ساختمانهای دادگاه قانون اساسی فدراسیون روسیه وکتابخانه ریاست جمهوری رو بهم متصل میکنه
مجسمه برنزی، پترکبیر سوار بر اسبش هست که به دستور کاترین کبیر ساخته شده. اگر دقت کنید یه مار بزرگ رو هم میبینید که زیر پای اسبه له شده.
مجسمه برنزی
جلوی این مجسمه رود نوا هستش که کشتی ها و قایق ها توش رفت و آمد میکنن و سمت راستش پارک و سمت چپش هم ساختمونهایی هستن که قبلا گفتم. ما توی چمنای کنار مجسمه دراز کشیدیم و استراحت کردیم و چیپس نوش جان کردیم، حدودا نیم ساعتی اونجا بودیم بعدش دوباره راه افتادیم سمت خیابان نفسکی تا کمی از مغازه های سوغاتی دیدن کنیم و اگر چیز مناسبی دیدیم بخریم.
پارک کنار مجسمه برنزی
حدود ساعت 10:45 بود که تصمیم گرفتیم برگردیم هتل. ولی هر چی توی خیابان نفسکی منتظر اتوبوس موندیم، خطی که به مسیر ما بخوره نیومد. تو این مدت که منتظر بودیم یه گروه از توریست های ژاپنی به سمت ما اومدن و از ما پرسیدن که چطوری میتونن به هتلشون برن. من هم کم نیاوردم و بعد از اینکه اسم و آدرس هتل رو پرسیدم، نرم افزار Eway رو باز کردم و با GPS آدرس خودمون رو مشخص کردم و آدرس محل هتل دوستان چشم بادامی رو بعنوان مقصد دادم. شماره چند تا اتوبوس رو بهشون گفتم و در همین حال یکی از اتوبوسها رسید و منم گفتم سریع برید سوار شید، اونها هم کلی تشکر کردن و رفتن، ولی ما خودمون همچنان منتظر بودیم!
موتورسوارهای خیابان نفسکی که شبها خیلی سر و صدا می کردن
بعد از کلی معطلی تصمیم گرفتیم پیاده به چند تا ایستگاه بالاتر بریم که اونجا احتمال وجود اتوبوسی که به مسیر ما بخوره بیشتر بود. خدا روشکر تا رسیدیم اتوبوس رسید و ما هم سوار شدیم. برای شام رفتیم به KFC که نزدیک ایستگاه مترو Petrogradskaya بود و ساندویچ و سوخاری و نوشابه سفارش دادیم، شام خوشمزمون رو خوردیم و به هتل برگشتیم.
شام ما در KFC (این چند روز به اندازه یک سالمون نوشابه خوردیم!)
هزینه های امروز: 240 روبل حمل و نقل+ 300 روبل ساندویچ نهار+1200روبل ورودی هرمیتاژ+450 روبل چای و آبمیوه و کیک داخل هرمیتاژ+80 روبل آب+540روبل شام در KFC = جمعا 2730روبل
روز هفتم:
امروز صبح حسابی خوابیدیم و حدود ساعت 11 برای حرکت آماده شدیم. "باغ تابستانه کاترین در دهکده پوشکین" مقصد امروزمون بود. چون میدونستیم باید مدت زیادی اونجا باشیم و باید نهارمون رو هم داخل باغ بخوریم، از یه رستوران نزدیک هتلمون غذا گرفتیم. برای نهارمون کتلت روسی، پوره سیب زمینی، اشترودل، جوجه کباب و برای دسر کیک رزبری گرفتیم و حسابی برای خودمون سنگ تموم گذاشتیم.
برای رفتن به کاخ میتونید به ایستگاه مترو Kupchino (خط2-آبی) برید و از اونجا با مارشروتکاهای شماره 342 - 287 - 347 – 286 با هزینه نفری 40 روبل به کاخ کاترین برید. خوشبختانه ایستگاه Petrogradskaya که نزدیک هتلمون بود، همون خطی بود که به Kupchino میرفت. از ایستگاه که بیرون بیاین همونجا کلی مارشروتکا هست که فقط کافیه شماره شون رو نگاه کنید. ما بلافاصله سوار مارشروتکا شماره 286 شدیم که تازه داشت مسافرگیری می کرد.
دهکده پوشکین در جنوب مسکو هست و رسیدن به اونجا از ایستگاه Kupchino حدود 45 دقیقه طول میکشه ولی مسیر سرسبز و قشنگی هست و اصلا خسته نمی شید. وقتی به دهکد برسید باید حواستون باشه تا در ایستگاه درست پیاده بشید، چون تعداد ایستگاههای اونجا زیاده و از طرفی کاخ پشت درخت ها و ساختمون هاست و دید نداره. به لطف GPS و نقشه گوگل تو ایستگاه نزدیک کاخ پیاده شدیم و با پرس و جو از یه نفر به مسیرمون ادامه دادیم. تهیه بلیط این کاخ دو مرحله ای هست. اول باید بلیط ورود به باغ رو بخرید که بیرون محوطه و به مبلغ 120 روبله و تقریبا صف هم نداره. با این بلیط میتونید تمامی باغ رو بگردید و از نمای بیرونی تمامی ساختمونها دیدن کنید. ولی اگر هدفتون دیدن داخل کاخ هست باید جلوی کاخ چند ساعتی (در فصلهای شلوغ) توی صف باشید. ما ساعت 1 رسیدیم و تا حدود 3 توی صف بودیم. اینجا دیگه ATM نداشت ولی میشد از قبل بلیطش رو بصورت آنلاین خرید که ما اینکار رو نکرده بودیم.
نمای بیرونی کاخ و صفی که جلوی کاخ تشکیل شده
متاسفانه گروههای توریستی و افرادی که انفرادی میان باید هر دو در یک صف بمونن که منصفانه نیست. من و همسرم به نوبت توی صف میموندیم تا خسته نشیم و از طرفی بتونیم باغ رو هم یه چرخی بزنیم و نهارمون رو هم بخوریم. بعد از ورود و گرفتن بلیط باید همراه با گروههایی که به نوبت وارد اتاق ها میشن همراه بشید و برید، البته بعد از رد شدن از گیت به شما پاپوشهایی میدن که روی کفش باید بپوشید تا کف اتاقها که کلا پارکت و چوب هست آسیب نبینه. برای افرادی روس زبان یه تور لیدر همونجا توضیحاتی میده و تا آخر راهنماییشون می کنه.
ما تنها و آزاد بودیم و هر جایی که دوست داشتیم بیشتر میموندیم و هر جایی که خوشمون نمی اومد راه می افتادیم. اینجا حرکت جلوی تورها زیاد مجاز نیست، یعنی بهتره یا داخل گروه ها حرکت کنین و یا پشت سرشون وگرنه بهتون تذکر می دن. اتاقهای اینجا در نهایت زیبایی بودن. مخصوصا تالار اصلی و بزرگش که سقفش یه نقاشی خیلی بزرگ داره و مجسمه های زیبا و طلاییش آدم رو مجذوب خودش میکنه.
ساعت بسیار زیبایی که توی یکی از راهروهای اصلی نصب شده بود
تالار بزرگ کاخ کاترین که بسیار زیبا بود و نمیشه تمامی عکسهاش رو منتشر کرد
هر اتاقی یه سبکی داشت که زبان از تعریفش واقعا قاصره.
اتاقهای کاخ کاترین
پرتره ای از کاترین
یکی از اتاق های معروف این کاخ، اتاق کهربا هستش که همه دیوارهاش و هر چیزی که روی دیوار هست از کهربا ساخته شده. عکسبرداری از این اتاق ممنوعه و هر چند میشد یواشکی ازش عکس گرفت ولی ما ترجیح دادیم به قوانین احترام بذاریم و این عکس ها رو هم از اینترنت اینجا میگذارم.
اتاق کهربا (عکس از اینترنت)
بعد از دیدن این اتاقها وارد یه راهرویی شدیم که تصاویر افراد مشهوری که از این کاخ بازدید کردن رو زدن روی دیوار. بیشترشون هنرمندای روس ویا سیاستمدارای معروف جهان بودن. از این راهرو خارج شدیم و روی مبلهایی که توی سالن بود نشستیم. بعد از کمی استراحت از کاخ خارج شدیم تا ساختمونهای دیگه باغ رو هم ببینیم.
گروه موزیکی که در بیرون کاخ در حال نواختن موزیک بود
وقتی از کاخ خارج شدیم سمت راستمون یه ساختمون سفید رنگ به اسم گالری کامرون بود که جلوش یه باغ گلکاری شده خیلی زیبا هست و توی طبقه اول ساختمون تعداد زیادی مجسمه.
گالری کامرون و باغ جلوش که بسیار زیبا بود
مجسمه های نمایش داده شده در گالری کامرون
این ساختمون مشرف به یه دریاچه بسیار زیبا هم هست.
دریاچه مجاور گالری کامرون
بعد از گالری کامرون به یه ساختمون آبی رنگ خیلی زیبا میرسید به اسم grotto که با بلیط پارک می تونید از داخلش دیدن کنید، ما از جلوش رد شدیم و مسیر سمت راست رو در پیش گرفتیم و در امتداد دریاچه رفتیم تا به ساختمونهای انتهای باغ بریم، محیط باغ واقعا آرامش بخش و زیبا بود.
ساختمان grotto
توی مسیر که ادامه بدید در سمت چپ، ساختمون آجری به نام Admiralty قرار داره که برای بازدید اون هم باید بلیط تهیه کنید. (ضمنا در این قسمت سرویس بهداشتی هم هست)
ساختمان Admiralty
در امتداد دریاچه و داخل اون ستونی به اسم Chesme قرار داره که بخاطر گرامیداشت پیروزیهای نیروی دریایی روسیه بر ترکیه ساخته شده.
ستون Chesme
از اینجا میشه در انتهای دریاچه ساختمان حمام ترکی رو دید که به دستور الکساندر اول و آخرین بنایی هست که در مجموعه کاترین ساخته شده.
ساختمان حمام ترکی
ما تا نزدیکای ساختمان حمام ترکی رفتیم و بعد از کمی استراحت برگشتیم تا سمت دیگه باغ رو هم ببینیم.
نقشه محوطه کاخ کاترین که توی مسیر نصب شده بود و ما موقع برگشت از حمام ترکی دیدیمش
جای بعدی که دیدیم ساختمانی به نام هرمیتاژ بود که با خرید بلیط میشد از داخلش هم بازدید کرد.
ساختمان هرمیتاژ
از جلوی هرمیتاژ حرکت کردیم و مجددا به سمت کاخ کاترین رفتیم. جلوی کاخ که رسیدیم ساعت حدود 6:30 بود و حالا دیگه خبری از صف و جمعیت و توریست نبود. به شدت خلوت شده بود.
کاخ کاترین – حالا بیشتر توریست ها رفته بودن و محیط خلوت شده بود
گلهای باغ جلوی کاخ
ستونهای کاخ کاترین
پشت کاخ کاترین، کاخ و باغ الکساندر هست که عظمت و زیبایی های این باغ رو نداره و ما چون دیگه وقت برای دیدنش نداشتیم، از باغ بیرون اومدیم و رفتیم سراغ بازارچه کنار کاخ. شنیده بودیم قیمت ها این جور جاها نسبت به مغازه های داخل شهر بهتره ما هم یه سری چیزهای کوچیک یادگاری و سوغاتی خریدیم. البته قیمت اونقدرها هم ارزونتر نبود.
بازارچه ای که بیرون کاخ کاترین بود
مدت زمانی که باید برای کاخ کاترین در نظر بگیرید ارتباط مستقیمی با برنامه تون داره. مخصوصا اگر میخواید داخل کاخ کاترین رو ببینید باید صف اون رو هم مدنظر قرار بدین. برای گشتن داخل محوطه باغ حدود 2 الی 3 ساعت در نظر داشته باشین. بازدید داخل کاخ کاترین هم حدودا 1 ساعت زمان میبره. ما خودمون حدود 6:30 ساعت برای اینجا وقت گذاشتیم، ولی باز هم نشد تمامی بخش های باغ رو ببینیم.
برای برگشت دوباره رفتیم سراغ همون ایستگاهی که پیاده شده بودیم. بعد از چند دقیقه مارشروتکا اومد و با دادن کرایه نفری 40 روبل برگشتیم به ایستگاه مترو Kupchino و بلافاصله با مترو رفتیم به سمت هتل. برای شام رفتیم به همون رستورانی که نهار گرفته بودیم. برای شام سوپ گوشت، کتلت مرغ با برنج و دسر سفارش دادیم.
شام!
هزینه های امروز: 540 روبل نهار +370روبل حمل ونقل+240 روبل ورودی باغ (2نفر)+2000روبل ورودی کاخ (2نفر)+100روبل آب+532 روبل شام = جمعا 3782 روبل
روز هشتم:
امروز برنامه مون بازدید از بناهای مختلفی بود ولی چون میخواستیم وقت عصرمون رو صرف خرید و بازارگردی کنیم اجبارا از چندتاشون چشم پوشی کردیم، جاهایی مثل کلیسای اسمولنی، باغ تابستانی، کلیسای سنت نیکلاس وکلیسای ترینیتی، که این آخری گنبد بسیار زیبایی داره که توی تور کشتی از دور دیده بودیمش. کلیسای اسمولنی رو هم توی تور کشتی دیده بودیم بنابراین چیز زیادی از دست نمی دادیم.
گنبدهای زیبای کلیسای ترینیتی
برنامه اول امروز ما بازدید از قبرستان الکساندر نفسکی بود. توی هر دوتا شهر(مسکو و سن پترزبورگ) ما روز آخرمون رو به دیدار اهل قبور اختصاص داده بودیم! برای رفتن راحتترین راه استفاده از اتوبوس های برقی بودش که از نزدیک هتل تا جلوی قبرستان الکساندرنفسکی میرفتن. با هزینه نفری 30 روبل و زمان 30 دقیقه ای به مقصد رسیدیم. اولین اثر جالب مجسمه الکساندرنفسکی سوار بر اسب در میدانی هست که مشرف به قبرستان هست. آقای نفسکی از قهرمانان روسی در مبارزه با سوئدی ها بودن.
تندیسی از الکساندر نفسکی
دور میدون یه مرد کتاب فروش رو دیدیم که کتاب های جالبی داشت، تصمیم گرفتیم چندتا کتاب به زبان روسی برای یادگاری بگیریم، قیمت کتاب ها به شدت مناسب بود. دو تا کتاب کاملا گلاسه و نو (یکی در خصوص نژاد گربه ها! و یکی در خصوص جواهرات موجود در موزه های روسیه) خریدیم به مبلغ 230 روبل، و راهی قبرستان شدیم.
کتابفروش دوره گرد
اینجا دو تا قبرستان در دو سمتتون می بینید که باید براشون ورودی تهیه کنید، ما اول سمت راستی رو دیدیم و بعدش سمت چپی رو.
باجه فروش بلیط و ورودی قبرستان ها
قبرستان سمت راستی کمی خلوت تر بود و افراد کمتری توش دفن بودن، که مشهورترینشون داستایوسکی، چایکوسکی و هنرمندان بزرگی بود که متاسفانه ما نمی شناختیم. البته قبل از ورود نقشه ای میدن که اسامی افراد مشهور در هر دو سمت به همراه آدرس قبرشون رو توش نوشتن.
مقبره جناب آقای داستایفسکی
مقبره جناب آقای چایکوفسکی
مقبره افراد مشهور دیگه ای که متاسفانه ما زیاد ازشون شناخت نداشتیم
حدود 45 دقیقه ای تو این قبرستان که چه عرض کنم پارک-موزه بودیم و بعدش راهی قبرستان دیگه شدیم، بلیطی که اینجا میگیرید باید در طرف مقابل نشون بدید تا اجازه ورود بدن بهتون. تعداد قبرهای قبرستان دومی خیلی بیشتر بود و واقعا یه پا موزه بود برای خودش.
یه اثر هنری بی نظیر بالای یکی از سنگ قبرها
مردی که روی سنگ قبر خودش دراز کشیده
چند تا دیگه از سنگ قبرها
و چند تای دیگه سنگ قبرها
بعد از گشت 45 دقیقه ای از این قسمت هم خارج شدیم و اومدیم توی خیابون اصلی. اون سمت خیابان هتل مسکو قرار داره که در کنارش مرکز خرید داشت و هم هایپرمارکت پریزما در طبقه زیرینش بود. ما برای نهار به مک دونالد که در همونجا بود رفتیم تا برای یکبار غذاهای اون رو هم تجربه کنیم. دو تا ساندویچ مرغ و همبرگر با سیب زمینی و دسر و نوشابه سفارش دادیم. واقعا خوشمزه بود ولی ساندویچاش یه کم کوچیک بود.
نهار ما در مک دونالد
بعد از نهار رفتیم به هایپرمارکت و کمی خرید کردیم، چند تا شکلات تخته ای با قیمت حدود 100 روبل هم خریدیم و راهی خیابون شدیم. از اونجا با همون اتوبوس برقی شماره 1 برگشتیم هتل و وسایلمون رو گذاشتیم وکمی استراحت کردیم. حدود ساعت 3:30 بود که دوباره رفتیم بیرون تا به کلیسای خون ریخته بریم. برای این کار باید میرفتیم به سمت ایستگاه مترو Petrogradskaya و از اونجا با اتوبوس یا مارشروتکا به کلیسا میرفتیم. با استفاده از اتوبوس خط 46 و با هزینه نفری 30 روبل در ایستگاه میدان Suvorovskaya پیاده شدیم. و از توی پارکی که به موازات باغ تابستانه بود رد شدیم. دوست داشتیم سری به باغ تابستانه که خیلی تعریفش رو شنیده بودیم بزنیم ولی روز آخر بود و زمان کافی نداشتیم. کلیسای خون ریخته هم مثل سنت باسیل خیلی زیباست و مخصوصا گنبدهاش شبیه سنت باسیل هم هست.
نمای بیرونی کلیسای خون ریخته
این کلیسا در زمان الکساندر سوم و برای گرمیداشت پدرش، الکساندر دوم ساخته شده. ما میخواستیم نمای داخلی این کلیسا رو ببینیم برای همین بلیط 400 روبلی اون رو خریدیم و رفتیم داخل. نمای داخلی این کلیسا خیلی دیدنی بود و به جای نقاشی که توی بقیه کلیساها دیده بودیم، اینجا تماما از موزاییک های کوچیک استفاده شده بود که اگر از نزدیک نمی دیدیم فکر می کردیم نقاشی هستن.
نمای داخلی کلیسای خون ریخته
سقف گنبد اصلی کلیسای خون ریخته
تمامی طرح های روی دیوارها و سقف کلیسای خون ریخته با موزاییک های کوچیک ساخته شده
بازدید ما از کلیسا کلا 1:30 زمان برد. بعد از کلیسا برنامه مون گشت خیابان نفسکی بود تا خریدهامون رو انجام بدیم. ما به فروشگاه های کوچیک و بزرگ این خیابون سرک کشیدیم و از دیدن صنایع دستی اونجا لذت بردیم. مشهورترین مرکز خرید خیابان نفسکی Bolshoy Gostiny Dvor هست. این مرکز خرید قدیمی ترین مرکز خرید شهر هست. اجناس داخل پاساژ در مقایسه با برخی فروشگاه های سطح شهر ارزون تر هستند، ما تونستیم چند تا یادگاری بسیار زیبا از اینجا بخریم.
مرکز خرید Bolshoy Gostiny Dvor در خیابان نفسکی (عکس از اینترنت)
توی خیابون نفسکی یه فروشگاه به اسم Eliseyev هم هست که حتما برید توش و یه چایی با شیرینی بخورید، یه سبک متفاوتی داره. طبقه دوم این فروشگاه یه رستوران و تئاتر هم هست.
ویترین فروشگاه Eliseyev
بیشتر مدت زمانی که توی خیابان نفسکی بودیم داشت بارون میزد ولی هوای مطبوعی بود. در نهایت برای آخرین بار سری به فست فود ترموک در خیابان نفسکی زدیم و در کنار پنجره اش نشستیم و یه بار دیگه زیبایی های شهر رو نظاره کردیم. برای شام آخر این بار علاوه بر پنکیک، سوپ بورش رو هم سفارش دادیم. این سوپ یکی از غذاهای معروف روسیه هست.
شام آخر و پنکیک های خوشمزه روسی
بعد از صرف شام با اتوبوس به سمت هتلمون برگشتیم.
پنجره های بارون زده اتوبوس و خداحافظی با شبهای سن پترزبورگ
وقتی رسیدیم تمامی وسایلمون رو از چمدون و کوله ها بیرون ریختیم و بسته بندی کردیم تا یادگاریهایی که خریده بودیم توی هواپیما آسیبی نبینن. عکس چند تا سوغاتی که از
مسکو و سنت پترزبورگ گرفتیم اینجا میگذارم.
یادگاری های سفرمون به روسیه
هزینه های امروز: 1280روبل حمل و نقل(شامل تاکسی فردا)+800روبل ورودی قبرستان نفسکی (2نفر)+540 روبل نهار مک دونالد+800روبل ورودی کلیسای خون ریخته(2نفر)+930 روبل شام در ترموک+50 روبل آب = جمعا 4400 روبل
روز نهم:
پرواز برگشت ما به مسکو ساعت 7:05 صبح بود، برای همین باید از تاکسی استفاده می کردیم تا بموقع به فرودگاه برسیم. ما روز قبل از مسئول پذیرش خواسته بودم برای ما تاکسی رزرو کنه. رزرو تاکسی 1100 روبل هزینه داشت که دیروز به پذیرش هتل پرداخت کرده بودیم.
صبح سر ساعت4:30 مسئول پذیرش در اتاق رو زد و گفت که تاکسی منتظره ما هم وسایل رو برداشتیم و رفتیم سمت فرودگاه. طبق معمول گرفتن کارت پرواز سریع انجام شد و خداروشکر اضافه بار نداشتیم. منتظر باز شدن گیت شدیم. گیت هم حدود 20 دقیقه به پرواز باز شد و تمامی مسافرها به سرعت در عرض 10 دقیقه سوار شدن و هواپیما سر ساعت عازم مسکو شد. هواپیما سرساعت 8:30 به مسکو رسید و رفتیم چمدون رو گرفتیم و منتظر شدیم تا کانتر هواپیمایی ماهان باز بشه. یه نیم ساعتی منتظر موندیم و کارت پرواز رو هم گرفتیم و بلافاصله رفتیم تا مهر خروج پاسپورتهامون رو بگیریم و بریم سمت گیتها. به گیت که رسیدیم حسابی گشنمون شده بود و برای همین رفتیم Burger King و ساندویچ و سیب زمینی سفارش دادیم و خوردیم. بالاخره گیت حدود نیم ساعت به پرواز باز شد مسافرای هواپیما که حدودا 70-80 نفر بودن سوار شدن ولی این بار بیشتر هواپیما خالی بود. هواپیما سر ساعت 12:45 عازم شد. هواپیما برگشتمون مثل هواپیما رفت راحت نبود و تکون های زیادی داشت ولی بالاخره به خیر و سلامتی رسیدیم فرودگاه امام. مهر ورود و گرفتن چمدونها و برداشتن ماشین از پارکینگ فرودگاه و عازم خونه شدن، آخر سفر ما بود.
هزینه های امروز: 430 روبل نهار در Burger King
جمع بندی:
جمع هزینه ها ما به روبل حدودا 30000روبل شد که اگه در بدترین حالت روبل رو 57 تومنی حساب کنیم میشه 1710000 تومن + هزینه ها قبل سفرمون که بود 5400000 = جمعا 71100000تومن برای دو نفر، یعنی نفری 3550000 تومن برای 9 روز و این همه جاهایی که رفتیم و سفری که کاملا هوایی بود.
مجموع هزینه ای که برای حمل و نقل و خورد و خوراک و ورودی ها کردیم از مبلغ پیش بینی اولیه مون خیلی کمتر شد. ما برای 3 بار تاکسی که گرفتیم هزینه زیادی کردیم، که اگه عجله نداشتیم میشد صرفه جویی کرد. در هر صورت ما از لحظه لحظه سفرمون لذت بردیم و از هر کاری که کردیم و یا نکردیم اصلا پیشمون نیستیم. چون در هر جایی و هر لحظه ای بهترین تصمیمات رو گرفتیم، اون هم بخاطر برنامه ریزی دقیق قبل از سفرمون بود.
توصیه ها:
کجا دلار رو تبدیل کنیم؟ ما برای تبدیل دلار به روبل زیاد سخت گیر نبودیم با این حال بیشتر مواقع نرخ تبدیل حدود 65روبل به ازای هر دلار (قیمت دلار هم حدود 3500) بود. ما هم بخاطر چند روبل بیشتر اصلا خودمون رو تو دردسر نمی انداختیم و وقتمون رو تلف نمی کردیم. برای تبدیل میشه به صرافی یا بانک رفت که ممکنه پاسپورتتون رو هم بخوان.
زبان روسی رو چیکار کنیم؟ برای سوال کردن اول برید سراغ جوون ترها که انگلیسی شون بهتره و اصلا این اصطلاح "آیا شما می توانید انگلیسی صحبت کنید؟" را بکار نبرید. چون روسها زبان انگلیسی شون مثل ما خوب نیست که! و چون فکر می کنند ما زبان انگلیسیمون خیلی خوبه، خجالت میکشن انگلیسی رو دست و پا شکسته صحبت کنن و میگن "نه!". بهتره بلافاصله بی هیچ مقدمه ای سوال کنین. ما از این روش هیمشه جواب گرفتیم و حتی یکبار هم نشد که از کسی سوال کنیم و جواب ما رو نده. نرم افزار مترجم گوگل رو هم داشته باشید.
کدوم ایستگاه های مترو رو ببینیم؟ اگر وقت کم دارید، چند تا از زیباترین ایستگاه های متروی مسکو توی خط 5-قهوه ای هستند و ارزشش رو داره ایستگاه هاش رو ببینید. چند تاش رو ما دیدیم که تصاویرش رو هم گذاشتم.
کجا هتل بگیریم؟ اگر بدون تور به هر کشوری میرید حتما هتل رو نزدیک به ایستگاه های حمل و نقل عمومی (علی الخصوص مترو) انتخاب کنید تا دقدقه رفت و آمد رو نداشته باشید، پرواضحه که هر چی به مرکز شهر نزدیکتر باشه بهتره.
لباس چی ببریم؟ کفش یا کتونی راحت همراهتون ببرید. اگر تابستون میرید چتر هم باید داشته باشید، بعلاوه یه کاپشن یا پالتو سبک برای سن پترزبورگ لازمه. کوله پشتی برای مواقعی که مدت زیادی بیرون هستید لازمه تا لوازمتون رو توش بذارید.
هوا چطوره؟ هوای مسکو چند درجه از سن پترزبورگ گرمتره ولی کلا هوای گرمی در پیش ندارین، حتی در وسط تابستون. زمانی که مسکو بودیم دمای هوا حدود 23 بود.
دستشویی رو چیکار کنیم؟ توالت های عمومی در سطح شهر به وفور هستش و با هزینه حدود 50 روبل میشه ازش استفاده کرد. البته توالت هایی دیگه ای مجهز به کارتخوان هم هستن که شما باید اول کارتش رو از دستگاه ATM که کنارش نصب هست بخرید، تا بتونید در اون رو باز کنید و ازش استفاده کنید، برای اینکار باید زبان روسی بلد باشین یا یکی کمکتون کنه.
صفهای شلوغ رو چیکار کنیم؟ جاهای شلوغی مثل کرملین، پترهوف و هرمیتاژ مجهز به ATM جهت خرید بلیط هستند، به جای صف موندن از اونها استفاده کنید و اگر براتون سخته میتونید از کمک کسی که قبل از شما خرید کرده استفاده کنید. علاوه بر این اگر کارت اعتباری دارین میتونید قبل رفتن واچرهاتون رو بخرید.
هزینه رو چطور کم کنیم؟ اینکه مسکو و سن پترزبورگ شهرهای گرونی هستند هیچ شکی نیست. ولی میشه با برنامه ریزی درست هزینه ها رو مدیریت کرد. مخصوصا استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و نرفتن به رستوران های آنچنانی. گرفتن بلیط قطار برای جابجایی بین دو شهر هم میتونه هزینه رو کاهش بده.
غذا چی بخوریم؟ درسته که KFC و مک دونالد و غیره توی مسکو و سن پترزبورگ بودن ولی اولویت ما فست فود های زنجیره ای Tremok روسیه بودکه به وفور در همه جا هستن. مخصوصا پنکیک های Tremok که خود روسها هم خیلی میخورن و واقعا خوشمزه هست. اگر در خصوص گوشت حساس هستید، میتونید بپرسید که گوشت خوک (Pork) نباشه. رستورانهای کوچیکی هم جاهای مختلف شهر هستند که غذاهای آماده و تازه ای دارند مثل مرغ و کتلت و حتی برنج هم دارند که با قیمت مناسبی ارائه میشن. برای هر وعده غذای کامل شامل غذای اصلی، نوشیدنی و دسر، حدود 500 روبل و برای فست فود و نوشیدنی حدود 300 روبل رو در نظر داشته باشید. مواد غذایی دیگه تون مثل پنیر و مربا و تن ماهی و غیره رو میتونید از فروشگاههای بزرگ تهیه کنید. یادتون باشه کمی آجیل با خودتون ببرید.
امنیت برقراره؟ ما در تمامی مدت هیچ مشکلی برنخوردیم حتی در نیمه های شب. در کل سعی کردیم یه چیزهایی رو رعایت کنیم. مثلا اگر چمدون یا کوله ای رو توی هتل میگذاشتیم حتما بهش قفل میزدیم. بیرون که بودیم پول نقدمون رو زیاد بیرون نمی آوردیم. لباسهای رنگ جیغ نمی پوشیدیم. از رفتن به جاهای ناشناخته و نامطمئن خودداری می کردیم.
چقدر دلار ببریم؟ ما 8 روز تمام اونجا بودیم و شما باید ببینید چند روز میخواید اونجا باشید و بلیط کدوم جاهای دیدنی رو میخواید بخرید ولی به نظرم همون 600 دلار ارز مسافرتی به شرطی که توصیه های قبلی رو رعایت کنید کافیه. ولی بهتره همیشه شرایط اضطراری رو هم در نظر بگیرید و هر چه قدر دستتون رسید ببرید. هر چی بیشتر بهتر. البته سقف 10هزار دلار رو فراموش نکنید.
ما چی بدست آوردیم؟ این سفر اونقدر اعتماد به نفس بهمون داد که الان میتونیم "هر کشوری" که بخوایم بریم.
و در نهایت باید عرض کنم که ما تو این سفر تورگاید نداشتیم و هر چی در خصوص بناها و نمادها و غیره نوشتیم از اینترنت بدست آوردیم، اگر اشکال و یا اطلاعات اشتباهی در مطالب و ارقام و غیره ذکر شده ما هیچ تعصب یا اصراری روی اونها نداریم و خوشحال میشم دوستان تصحیح کنند.
و کلام آخر:
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
اگر میخواید تجربه بیشتری کسب کنید باید "جامِ سفرِ بدونِ تور" رو سربکشید!
نقد و بررسی هتل ها:
هتل Izmailovo Gamma
در مورد این هتل باید بگم یه هتل سه ستاره هست که برای بازی های المپیک سال 1980 ساخته شده بود. هتل همه چی داشت الا تهویه. و شاید دلیل اصلی پایین بودن قیمتش هم همین بود. چون از لحاظ اندازه اتاق، تمیزی، راحتی تخت، یخچال، SafetyBox، تلویزیون ال سی دی، آب معدنی رایگان، حوله های تمیز، روتختی تمیز، سرویس بهداشتی تمیز و لوازم حمام، و غیره رو داشت و هر روزه توسط پرسنل کاملا تمیز و سرویس میشد. اتاق یه پنکه داشت که کار ما رو راه مینداخت. همه طبقات هتل آب سرد/گرم کن هم داشتن. تعداد زیادی فروشگاه سوغاتی در طبقه همکف هتل بود. همچنین کافی شاپ و رستوران هم داشت. ما چون اتاق رو بدون صبحانه گرفته بودیم نمیتونیم در خصوص غذاهاش نظری بدیم. این هتل به مترو و ایستگاه اتوبوس بسیار نزدیک و کنارش بازار ایزمایلوو بود و همچنین تعداد زیادی فست فود و رستوران در اطراف هتل بودند. اینترنت هتل سرعت خوبی داشت ولی ما همیشه از دیتای موبایل استفاده می کردیم.
کیفیت و تنوع غذا : -
تمیزی و زیبایی هتل و اتاق ها : 9
عملکرد کارکنان : 8
تفریحات و امکانات هتل : 7
منطقه و دسترسی : 8
ارزش قیمت به نسبت خدمات :8
هتل Rinaldi at Petrogradskaya
مجموعه هتل های رینالدی در جاهای مختلف شهر سن پترزبورگ هستند و چند تا شعبه دارن. هتل رینالدی که البته در حد هتل نیست، میشه گفت هاستل هستش، ولی راضی کننده بود کلا، در طبقه اول یه ساختمون قدیمی 4 طبقه در شماره 74 خیابان Bolshoy قرار داره. کلا 6 تا اتاق داره. آسانسورش حداکثر دو نفر توش جا میشن. تخت خواب های اتاق یه نفره هستن که میشد به هم چسبوندش. تخت ها راحت و ملحفه ها تمیز بودن. پنجره دو جدارش باعث میشه هیچ سر و صدایی از بیرون نیاد، ولی قطر دیوارهای بین اتاق ها کم هست. داخل اتاق یه تلوزیون کوچیک، دو تا صندلی و یه آینه و میز هست. برای لباس هم چند تا کاور و چوب لباسی روی دیوار هستش و یه جا کفشی. یه هیتر هم هست که شبهای سرد به درد میخوره. توالت و حموم اختصاصی(کوچیک) همراه با چند تا حوله تمیز هم داره. و دستمال توالت رایگان همراه با شامپو و صابون در حمام موجوده. استفاده از یخچال، مایکرویوو و آب سردکنی که بیرون اتاق هست مجازه. ولی Safety Box نداره. سرعت اینترنت هتل متوسط بود.
کیفیت و تنوع غذا : -
تمیزی و زیبایی هتل و اتاق ها : 5
عملکرد کارکنان : 6
تفریحات و امکانات هتل : 3
منطقه و دسترسی : 8
ارزش قیمت به نسبت خدمات :6