این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
ما خانواده سفر دوست و همیشه در کمین سفر کردنیم. غنیمت جنگی در یک ماه پُرکار، برای ما فقط زمانه... با بدست آوردن کوچکترین فراغت، هوای سفرکردن به کَله ی همه ی ما میزنه و به سوی جاده ها می تازیم. با برگشتن از هر سفر، پدر طبق معمول روی کاناپه می نشیند و با فشار دادن دکمه کنترل تلویزیون، جمله همیشگی " هیج جا خونه خود آدم نمیشه" تکرار می کنه.
با هر بار شنیدن این جمله، سوالاتی در ذهنم به وجود میاد. شاید بابا خسته می شه؟! نکنه بهش خوش نمی گذره یا فقط بخاطر ما سفر می کنه و... سفرهای خانوادگی ما معمولا 4 تا 7 روزه است. تا اینکه یک روز، متحد الفکر به سفری بلند مدت اندیشیدیم. اما قرار گرفتن در شرایطی که همه در یک زمان واحد، مجال فراغت طولانی داشته باشیم بنظر غیر ممکن می اومد. ولی به قول یکی از دوستان، انرژی واژه ها و افکار، یک روز به سراغمون خواهد آمد.واینگونه شد که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادن تا کل خانواده در بهترین حالت ممکن قرار گیرد و تصمیم چند ساله به سرانجام برسد.
سریعا برنامه عملیات یک سفر بلند مدت در داخل کشور به مدت 31 روز طراحی شد.نقشه ما از آخرین نقطه غروب خورشید ایران در شمال غربی (آذربایجان غربی) به سمت آخرین نقطه جنوب غربی (خوزستان) بود. سفر شروع شد و بعد از31 روز دور از کاشانه و دیدن کل نواحی باختر ایران با تمام خوشی و چالشهاش برگشتیم.
طبق عادت باباجان اولین نفری بود که وارد خانه می شد. بعد از شستن دست و صورت روی کاناپه مورد علاقه اش می نشت و جمله معروفش را تکرار می کرد اما اینبار نگاه نافذی به من انداخت و گفت: خیلی عجیبه! در خونه خودم احساس همیشگی رو ندارم، انگار این چهار دیواری متعلق به ما نیست و دقایقی به تلویزیون خاموش خیره شد.
پدر بعد از 31 روز سفر کردن، با رفتن به خطه های دیگر، نشتن در خانه ی اقوام با فرهنگ های گوناگون، نوشیدن آبهای گوارای کوهستان، خوابیدن زیر سقفهای مختلف الشکل، و شنیدن ملودی لهجه های متفاوت دگرگون شده بود. حق داره پدر در خانه اش احساس دلبستگی کمتری کند زیرا بعد از یک ماه سفر کردن، دیگر سرایش کل ایران، سقفش آسمان پرستاره و خانواده اش مردمان پرمهر و مهمان نواز سرزمینش بود.
آن روز خوب متوجه شدم تفاوت سفرهای کوتاه مدت با بلند مدت چیست. تیر خلاصی بود بر پیکر جمله هیچ جا خونه آدم نمیشه. بلند سفرکنید ،بلند و بلندتر تا دگرگون شود آنچه که باید شود.
خانه ما ایران ، خانواده ما ایرانیان.