ماجراجویی در پنانگ

4.7
از 3 رای
ماجراجویی در پنانگ + تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
28 اردیبهشت 1399 14:00
10
582


داشتیم با اتوبوس می‌رفتیم ساحل معروف پنانگ (باتوفرینگی) مالزی. هوس اَدوِنچری زد به سرمون.
گفتیم بذار پیاده نشیم تا ایستگاه آخر بریم ببینیم چی میشه. انقدر رفت که دیگه از دریا دور شدیم. پیاده شدیم دیدیم پارک آبیه. حالمون گرفته شد.
نه تاکسی بود برای برگشت نه اتوبوس.
باید تو اون شرجی چسبناک کلی پیاده برمی گشتیم تا به ایستگاه برسیم.

یه خورده اومدیم دیدیم پر از روستاست.
روستاهایی که انگاره جاده‌شون می‌رسید به بهشت.
با درختایی که انواع میوه های عجیب و غریب و گُنده مُنده استوایی بهشون آویزون بود.
یکم جلوتر صدای موسیقی و مجری میومد.
گفتیم حتما جشنواره ست.
ولی نه از اونم بهتر بود.
عروسی بود.

در بدو ورود خوش آمد گفتن و قاشق و چنگالی که مثل گیفت بسته‌بندی شده بود و اسم عروس و داماد روش بود، دادن دستمون. سلف سرویس انواع غذا و تنقلات و نوشیدنی سرد و گرم...
رفتیم با عروس و دوماد عکس بندازیم. عکاس‌ها از ما بیشتر عکس می‌نداختن. ما هم با لباس نخی‌های خیس از عرق.
عروس و دوماد لباس ست پوشیده بودن به کلفتی پتو، لایه لایه.

WhatsApp-Image-2020-03-28-at-19.41.40.jpeg

بالاخره یه عروسی کم خرج و بدون شینیون رفتم. ضمن اینکه حرکت ماجراجویانه با موفقیت انجام شد.

 

نویسنده: زهرا فقیه

 

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر