سه سال پیش به همراه خواهرم سفری داشتیم به مالزی. از زبان مالایی هیچی نمیدونستیم جز keluar به معنای خروج. این لغت هم از تابلوهای راهنمای بزرگراهها و مراکز خرید و... یاد گرفته بودیم و از معادلش یعنیexit متوجه شدیم که معنیش میشه (خروج). و یادمه که
سال ۱۳۹۰ بود که من به اتفاق پدر و مادرم به مالزی سفر کردم . مجسمه مورگان - غار باتو از اونجایی که زبانم در حد " ایت ایز ا بلک برد" بود، من رو به عنوان مترجم خودشون بردند. در غیر اینصورت، عمرا اگه من رو
من و همسرم در سفر به مالزی تصمیم داشتیم از تورهای اونجا استفاده نکنیم. اما برای این کار با چالش بزرگی روبرو بودیم و آن ضعف در زبان انگلیسی بود. خوشبختانه مردم مالزی اکثراً به زبان انگلیسی مسلط بودند ولی ما بیشتر اعتماد به نفس
خرداد 95 بود و ما اتاقمان رادر هتل نووتل کوالالامپور تحویل گرفتیم. بعد از چک کردن اتاق و اوکی بودن همه چیز و بعداز دقایقی استراحت، از هتل زدیم بیرون. شب که برگشتیم، به خانم گفتم:« پاسپورتها و مدارک را گذاشتی تو سیو باکس؟» گفت:« آره» گفتم:«رمزش
داشتیم با اتوبوس میرفتیم ساحل معروف پنانگ (باتوفرینگی) مالزی. هوس اَدوِنچری زد به سرمون.گفتیم بذار پیاده نشیم تا ایستگاه آخر بریم ببینیم چی میشه. انقدر رفت که دیگه از دریا دور شدیم. پیاده شدیم دیدیم پارک آبیه. حالمون گرفته شد.نه تاکسی بود برای برگشت نه