گدای مترو های تفلیس!

4
از 7 رای
گدای مترو های تفلیس! + تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
31 اردیبهشت 1399 15:30
3
784

چند سال پیش با پدرم به تفلیس سفر کردم. روز اول چون پدرم قبلا بلد بود تفلیس رو منو به مترو برد. روی سکو بودیم به پدرم گفتم: بابا یکم پول به من نمیدی؟ بابام هم لبخند زد و گفت حالا که احتیاج نداری من همراتم برسیم ایستگاه روستاولی بهت می دم. مترو رسید و جمعیت سوار شدن. بابام هم جلوتر از من. منم به خیال اینکه بزار بافرهنگ بازی در بیارم اجازه دادم چند نفر برن تو. چشمتون روز بد نبینه یهو دیدم مترو بدون هیچ بوقی درش بسته شد و مقابل چشمان متعجبم بابای من با صدای بلندی گفت نترسس بیا روستاولی. و مترو رفت.من موندم و سکو خالی. اولین چیزی که یادم اومد نداشتن پول بود. دومیش چهره پدرم. سومیش هم اینکه من کجام الان؟؟ و چهارمین کار گریه بود:)بیا روستاولی.هیچی دیگه سوار قطار بعدی شدم و گوشامو تیز کردم ببینم روستاولی کدوم ایستگاست و همون ایستگاه پیاده شدم دورو برم رو نگا کردم ولی بابا نبود (یه دور دیگه گریه کردم) بعد تصمیم گرفتم برم بالا (دوستانی که مترو تفلیس رو دیدن اینجاشو خوب متوجه می‌شن) سوار پله برقی شدم اینقدر طولانی بود که تهش معلوم نبود. گفتم میرم بالا مثه ایستگاه تجریش شاید بابام بالا واستاده. همینطور که پله بالا می رفت گیت مترو رو دیدم که دقیقا سر پله برقی بود. و من از مترو خارج شدم. پدرم در مقصد ذکر شده! نبود. دیگه تنها کاری که تونستم بکنم واستادن کنار گیت و گریه بود. از اونجایی که کلا انگلیسی حرف زدنم بسیار قوی هست سعی می کردم با کسی صحبت نکنم :))) یهو یه دختره اومد سمتم و فهمیدم داره می گه چی شده منم دیگه مجبورا همراه گریه هنرمو ریختم وسط و به جای (پدرم را گم کردم)I LOST my father. گفتم(دلم برای پدرم تنگ شده) I miss My Father . اون اکیپ منو بغل کردن و کلی همدردی و که بمیرم دلش برای پدرش تنگ شده و گناه داره و اینا بعد هم بدون اینکه کمکی به منه بی پول بکنن رفتن. خلاصه که با زبان ایما و اشاره به هر آدمی که رد می شد با گریه می گفتم بلیط می خوام و گدایی می کردم :) تا اینکه یکی کارتشو داد و من برگشتم توی مترو. اینکه چجوری با گریه برگشتم به ایستگاه اولی و چجوری با چشم هتل رو پیدا کردم و اینکه پدرم در لابی با آغوش باز مرا پذیرفت بماند هنوزم بعد 3 سال وقتی می گم پدر من مگه نگفتی بیا روستاولی؟می گه:آدم عاقل وقتی پول نداره سر جاش می مونه :) آقا کاش همون گدای متروهای تفلیس میموندم 

 

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر