این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
این خاطره مربوط به سفر دبی من و همسر جان میشه که در هنگام بازگشت از سفر با پرواز ماهان زمانی که تازه سوار هواپیما شده بودیم حس کردم بوی بسیار بدی مییاد، چند دقیقهای گذشت و همچنان این بوی نامطبوع به مشام میرسید، به همسرم گفتم نمیدونم چرا بوی بدی شبیه به بوی ادرار حس میکنم:/
همسر هم گفت که تو به بو خیلی حساسی و چیز خاصی نیست و سیستم تهویه که روشن بشه این بو هم میره، چند دقیقه بعد که هواپیما پرواز کرد این بو نه تنها نرفت بلکه بیشتر هم شد و من که دیگه سردرد گرفته بودم روسریمو جلوی بینیم گرفتم و کمی هم عطر زدم تا بتونم تحمل کنم که دیدم کم کم صدای همه در اومده که این بوی نامطبوع چیه تا اینکه بالاخره یکی از مهماندارها واقعیت ماجرا رو گفتن که در پرواز قبلی یک آقایی با خانومش در داخل هواپیما شدیدا دعواش شده بوده و علت دعوا هم این بود که خانومه متوجه خیانت ایشون شده بود و دعوای شدیدی صورت گرفته بود و گویا آقا هم در اون شرایط ناگوار کنترل خودش رو از دست داده بود و ...
اون بویی که من موقع ورود به هواپیما حس کرده بودم کاملا درست بود که بعد از شنیدن این ماجرا مسافرین بعد از کلی شوخی و خنده نامهای خطاب به مدیریت شرکت هواپیمایی ماهان نوشتن و همگی امضا کردیم و اعتراض خودمون ثبت کردیم:) در نیمههای پرواز هم تکونهای هواپیما خیلی شدید شد، من که دیگه سردردم شدید شده بود و هم ترس از اون تکونهای وحشتناک داشتم چشمامو بسته بودم و دوست داشتم زودتر برسیم، در این لحظات بدبوی پر تکان هم همسر مشغول شنیدن صحبتهای آقای بغل دستیش بود که خاطراتشو از ناهار داخل برج خلیفه تا چند سال زندگی در انگلیس تعریف میکرد و بسیار ریلکس بود و هر از گاهی وسط خاطراتش به من میگفت دخترم تو هم گوش کن تا حواست پرت بشه و زمان بگذره و این تکونها و اون بو رو حس نکنی:)
#دهمین_تولد_لست_سکند
نویسنده: S.khezri