این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
تو یه محوطه سرسبز و زیبا از هتل مشغول عکاسی بودیم که چند تا پسر بچه برای بازی اومدن. سعی کردم به زبون انگلیسی و ایما و اشاره و با صبر و حوصله ازشون خواهش کنم که یکم دورتر بازی کنن تا ما بتونیم به عکاسی مون ادامه بدیم.
یکم نگاه کردن و وقتی موافقتشون جلب شد خیالم راحت شد و لبخند بر لب رومو برگردوندم که یهو شنیدم یکی از بچهها به فارسی به بقیه گفت: بچهها بیاین بریم اون ور بازی کنیم!
خدایی چند بار این اتفاق براتون افتاده؟ برای من که زیاد اما هر بار مثل بار اول ازش خندهام میگیره.
#دهمین_سالگرد_تولد_لست_سکند
نویسنده: تهمینه م