مسافرهای پاستوریزه

4.2
از 8 رای
خاطره سفر: مسافرهای پاستوریزه در کره جنوبی + تصاویر

من و یکی از همکارام برای یک سفرکاری و مذاکره با یک شرکت کره‌ای به سئول (پایتخت کره جنوبی) رفته بودیم. پرواز ما نزدیک‌های غروب آفتاب می‌نشست و قرار بود یکی از پرسنل اون شرکت به پیشوازمون بیاد. وقتی از سالن فرودگاه خارج شدیم، یک خانم جوان حدود 25 ساله را دیدیم که تابلو کوچکی در دست داشت و اسم ما روش نوشته شده بود.

جلو رفتیم و خودمون را معرفی کردیم. بعد از احوال پرسی معمول همراهش به سمت پارکینگ رفتیم. سوار ماشینش شدیم و به سمت هتل راه افتاد.

اکثرا در کره زبان انگلیسی را به سختی صحبت می‌کنن اما اون انگلیسی را خوب و روان صحبت می‌کرد. ازش پرسیدم از کجا انگلیسی یاد گرفتی؟

گفت چند سالی در آمریکا تحصیل می‌کردم و بعد از فارغ التحصیل شدن، جدیدا به کره برگشتم و در این شرکت بعنوان مترجم استخدام شدم. ظاهرا اولین تجربه این خانم برای همراهی با مهمان‌های خارجی شرکت بود و احتمالا با ذهنیت خودش و آنچه در آمریکا دیده بود می‌خواست مهمان‌نوازیش را نشون بده.

تو مسیر صحبت زیادی نکرد تا اینکه یکدفعه از جلو خیابانی رد شدیم. رو به من گفت این خیابون پر از بار و کلوپ شبانه است. می‌تونید آخر شب بیاید. من لبخندی زدم و چیزی نگفتم.

کمی جلوتر به یک تقاطع رسیدیم. گفت اینجا هم پاتوق دخترهاست. می‌تونید اینجا هم بیاید. باز من لبخندی زدم و چیزی نگفتم.

 بعد از گذشت یکی دو خیابون یکدفعه به ساختمونی اشاره کرد و گفت اونجا هم کلوپ هم جنسگراهاست! اینو که گفت، من و دوستم زدیم زیر خنده.

به فارسی به دوستم گفتم بیچاره هر جا را معرفی کرد دید ما عکس‌العملی نشون نمی‌دیم، فکر کرده اینجا را معرفی کنه...!

ضمن تشکر از پیشنهادهاش، براش توضیح دادم که پرواز طولانی‌ داشتیم و شدیدا خسته‌ایم. ترجیح می‌دیم شب را استراحت کنیم تا فردا برای جلسه سرحال باشیم.

 

نویسنده: حمیدرضا فتح العلومی

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر