این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
زمستان بود و ما در شهر دایجون کره جنوبی بودیم. برای اقامت به هتلی مراجعه کردیم. پذیرش گفت دو مدل اتاق داریم؛ استاندارد و سنتی.
پرسیدم چه فرقی داره؟
گفت در اتاق استاندارد تخت خواب داریم اما در اتاق سنتی ، امکانات خواب به شکل سنتی کره است.
من هم که همیشه دنبال تجربه چیزهای جدید هستم اتاق سنتی را گرفتم!
در اتاق سنتی، امکانات خواب همان لحاف و تشک بود و باید روی زمین میخوابیدم.
با خوابیدن روی زمین مشکلی ندارم و بعنوان تنوع در یک سفر خارجی هم برایم جالب بود.
بیرون یخبندان بود و سرمای هوا زیر صفر. هوای داخل اتاق از حالت عادی کمی سردتر بود و استفاده از یک پتو در زمان خواب دلچسب به نظر میرسید.
تشک را پهن کردم و پتویی به رویم کشیدم و خوابیدم. چند دقیقه ای که گذشت احساس گرمای زیادی در زیر پتو کردم. از گرما عرق کرده بودم. پتو را کنار زدم. بعد از چند دقیقه احساس سرما و لرز کردم.
مجدد پتو را به رویم کشیدم و همان داستان تکرار شد. کلافه شده بودم.
دنبال دلیل بودم و یافتم!
گرمایش اتاق از کف بود. وقتیکه میخوابیدم، زیر بدنم گرم بود در حالیکه هوای اتاق سرد بود و از بالا احساس سرما میکردم. نه میشد از پتو استفاده کرد و نه میشد استفاده نکرد....
خلاصه مثل گوشتی که در تابه این طرف و آنطرف میکنند تا همه طرفش کاملا سرخ شود، تا صبح مرتب غلت زدم و بین عرق کردن از گرما و لرزیدن از سرما با خودم درگیر بودم.
صبح بدلیل سرد و گرم شدنهای مکرر با درد در عضلات از تشک بلند شدم و در عین حال خوشحال بودم که شب بعد در هتل دیگری با اتاق استاندارد اقامت خواهم داشت.
با خودم فکر کردم این هم تجربه اتاق سنتی.
اگر هوسه.... یک بار بسه....
نویسنده: حمیدرضا فتح العلومی