این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
یکی از دغدغههای سفر برای هر مسافری میتونه پیدا کردن غذای مناسب باشه. اولین سفر من به کشور زیبای قبرس بود من که تجربه سفر خارجی تا اون زمان نداشتم برای این سفر هیجان انگیز لحظه شماری میکردم. در اولین روز شهرگردی بعد از یک گردش طولانی مونده بودم کجا رو برای غذا خوردن انتخاب کنم که چشمم به رستوران مک دونالد افتاد، ازونجایی که من تا او موقع چندتا رستوران بیشتر نمیشناختم و از رستوران مک دونالد هم دوستان خیلی تعریف میکردن ما هم رفتیم این رستوران.
من که حسابی گرسنم بود نگاهی به عکس غذاها انداختم که ببینم کدومش بزرگتره یعنی ساندویچش بزرگتره که یهو چشمم به یه ساندویچ میگو افتاد که تازه به منو هم اضافه شده بود و توی تبلیغاتشو میگفتن این 3 طبقه است و چنین و چنان است و البته توی عکس هم از بقیه بزرگتر به نظر میرسید. میگن آدم گرسنه مثل عاشق کوره ما هم بدون توجه یکی سفارش دادیم بد نیست بگم که قیمتش هم از بقیه بیشتر بودا پس دیگه حتما بزرگتره تو ذهن ما حک شده بود، خلاصه منتظر شدیم تا سفارش آماده شه که دیدم یه ساندویچ همبرگر برای یکی آوردن اندازه گردی کف دست منم یه نیش خندی زدم گفتم اینو هه ...
بذار ساندویچ منو بیارن تا بفهمن ساندویچ یعنی چی ... که ناگهان یه ساندویچ کوچولو اندازه همون و فقط یه نموره ارتفاع بیشتر گذاشتن رو میز ، یه لحظه به ذهنم خطور کرد که خوبه بگن این ساندویچ شماست!!! ولی هی به خودم امیدواری میدادم که شماره منو صدا کردن و منم با خوشحالی رفتم غذامو تحویل بگیرم که با صحنه دلخراشی روبرو شدم؟! مسئول تحویل غذا گفت بفرمائید سفارشتون دیدم یه چیز کوچولو اندازه اسمارتیز گذاشت جلوم، گفتم بقیش پس کو گفت کلا همینه ؟!!!!؟؟؟!!
بله همون ساندویچ فسقلی مال من بود و ... منو میگی عین این لشگرای شکستخورده وا رفتم انگار آب یخ ریخته بودن رو سرم، واقعا نمیدونستم از کدوم ور ساندویچه شروع کنم ... اینقدر به خودم فحش دادم که نگو ... درس عبرتی شد برام که دیگه مک دونالد نرم و دیگه به عکسهای نامردیه این رستورانا توجه نکنم ... پیشنهاد میکنم شما هم نکنید D-:
#دهمین_تولد_لست_سکند
نویسنده: MAKA