فاتحه خوانی در جاده پر پیچ و خم!!!

5
از 2 رای
خاطره سفر: فاتحه خوانی در جاده پر پیچ و خم!!!
آموزش نوشتن خاطره سفر
30 مرداد 1400 17:00
7
1.7K

تقریبا ۴ سال پیش در اطراف یکی از شهرستان ها تو روستایی اجرای پروژه ساختمان دهیاری رو به عهده داشتیم.

هفته ای یکی دو بار از تهران با ماشین شخصی باید به پروژه سر میزدم.

روستا جاده ی عجیب و غریبی داشت.

تو یکی از پیچ و تابای جاده و تو سر سه راهی ای یه قبرستون خیلی نزدیک به جاده وجود داشت.

از قدیم هر وقت از کنار قبرستون رد میشدم فاتحه ای برای اهل قبور اون قبرستون میخوندم.

آخرای اجرای پروژه بود که تو مسیر رفت یکی از کارگرهای پروژه رو که اهل همون حوالی بود سوار کردم.

موقع رد شدن از کنار قبرستون و بنا به رسم همیشگی شروع به خوندن فاتحه کردم که دیدم کارگره داره آروم میخنده تا نگاه کردم گفت مهندس فاتحه واسه یهودیا میخونی.اینجا قبرستون یهودیاست!!!

هیچی دیگه شاید قسمت اون بنده خداها بوده ما یکسال واسشون فاتحه بخونیم.

 

نویسنده:سعید احمدی

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر