نام تعزیه شما را یاد چه تصاویری میندازد؟ آیا وارد دالان دوران کودکیتان میشوید یا سکانسهایی از فیلمهای قدیمی را به خاطر میآورید؟ بعضیها هم هنر تعزیه خوانی را با فیلمهایی مثل شب دهم شناختند! امّا این هنر ملی، سابقه چندین ساله در فرهنگ ایرانیان دارد. اگر بخواهیم از ابتدا سر سخن را باز کنیم باید بگوییم که تعزیهخوانی یا شبیهخوانی، شکل سنتی از مجموعه نمایشهای آیینی و مذهبی است که بر اساس رویدادهای تاریخی و حماسی حزن انگیز واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و همراهانش و همچنین مصائب خاندان پیامبر (ص) روایت میشود که گاهی به آن موضاعات انتقادی، هجوآمیز و شاد و گزنده هم میافزایند.
این هنر ملی به اندازهای ارزشمند است که در سال 2010 جزو آثار ناملموس ایران، در فهرست جهانی یونسکو هم به ثبت رسید تا همه مردم جهان با آن آشنا شوند. گر چه امروزه تعزیه خوانی کمی به قواعد تئاتر و نمایش مدرن نزدیک شده امّا در این متن میخواهیم با ابعاد مختلف آن آشنا شویم. ببینیم از چه زمانی در ایران رایج شده و اساسا چه قواعد و قوانینی دارد؟
تاریخچه مختصری از تعزیه خوانی
اهل فن معتقدند که هنر تعزیهخوانی با وجود اینکه درونمایه اسلامی دارد، ریشههایش ایرانی است و این مضمون اسلامی روی همان ریشهها جوانه زدهاند و درخت عزاداری ایرانیان را تنومندتر کرده است. به عنوان نمونه میتوان از فرهنگ شاهنامهخوانی و پردهخوانی ایرانیان یاد کرد که چیزی شبیه به تعزیه بوده امّا مضمون حماسی ایرانی داشته است.
اینکه از چه زمانی تعزیه به مفهوم کنونی در ایران اجرا میشده چندان مشخص نیست. چون خلافت اموی و عباسی بر ایران حکومت داشتند، اگر هم شکل میگرفته بسیار محدود و در مجامع خصوصی بوده امّا سندی از گذشتههای دور در دست نیست. بعضی گفتهاند اولین اشکال تعزیه و شبیهخوانی در مناطق شمالی ایران که شیعه بودند، زمان دیلمیان شکل گرفته امّا در این باره هم اسناد محکمی در دست نداریم و بعضی مخالف این نظر هستند. به نظر میرسد شکل اولیه تعزیه به صورتی بوده که درون دستهگردانیها و نوحهسراییها در دوره آل بویه، این شکل نمایشی به مرور شکل گرفته و در ابتدا هم در میدانها و روی تکیهها اجرا میشده. به مرور افرادی را شبیه امامان (ع) و شهیدان میکردند و سوار بر اسب و ارابه در محلهها میچرخاندند و گاهی آن شبیهها از زبان شهدای کربلا سخنان و حرکات نمادین اجرا میکردند.
تعزیه در دوره صفویه
به نظر میرسد که از دوره صفویه تعزیه اجرا میشده زیرا جهانگردانی که در این عصر به ایران سفر کردهاند از تجربیاتشان مینویسند. مثلا تاورنیه اشاره کرده که در میدان نقش جهان اصفهان نمایش تعزیه را اجرا میکردند. بهرام بیضایی هم مینویسد: « تعزیه در آخرین نیم قرن دورۀ صفویه، تحول نهایی خود را پیمود و به آن شکلی درآمد که امروز رایج است» بنابراین میتوانیم دوره صفویه را به قطع تاریخ شروع تعزیه به شکل امروزی و نمایشی آن بدانیم؛ صورتی که قواعد و قوانین مشخص دارد.
امّا به هر حال از آن زمان هر چه به حال نزدیکتر میشویم تغییر و تحولاتی در این شکل نمایشی ایجاد شده است. مثلا در دوره زندیان شکل نظامیافتهتری پیدا میکند و پس از آن در عصر قاجاریه به اوج خودش میرسد.
تعزیه در دوره قاجاریه
گفته شده که تعزیه در دوره قاجار روند تحولی و شتابزدهای را طی میکند. فتحعلیشاه (پادشاه دوم سلسله قاجار) مردی مذهبی به حساب میآمد که به تعزیه علاقمند بود مشوق آن بود. دوره ناصرالدین شاه این علاقه بیشتر میشود و تعزیه در ایران توسعه و شکوه پیدا میکند. ناصرالدین شاه به اندازهای به تعزیه علاقمند بود که شخصا برای دیدن این هنر، به تکیهها و حسینیهها میرفت حتّی اگر در ییلاق و بیرون از تهران بود!
بعد از مدتّی که ناصرالدین شاه دید تکیه حاج میرزا آقاسی گنجایش کافی برای مردم ندارد و برای تعزیه کافی نیست، دستور ساخت تکیه دولت را داد. نخستین تعزیه تکیه دولت در بهمنماه سال 1252 شمسی برگزار شد و به جز وقفه دوساله که داشت، تا مرگ ناصرالدین شاه هر سال تعزیه در آن برقرار بود. بعدها تکیههای دیگری هم در تهران ساخته شد.
تعزیهخوانان چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
تعزیـهخوانها مانند روضهخوانان واقعهگو، از فراز سکوی تکیه که مثل منبر مسجد است، تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصائب اهل بیت پیامبر (ص) را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت میکنند. وظیفه تعزیهخوان نقل تاریخ مذهبی و واقعه کربلا به زبان شعر و به شیوۀ نقالی و همراه با حرکات سنجیده نمایشی است. مردم آنچه را که از مصائب امام حسین (ع) و خاندانش در پای منبر روضهخوان شنیدهاند، با چشم خود در پای سکوی تعزیهخوانی میبینند و در ذهن مجسم میکنند.
به جای واژه بازیگر، در تعزیه از عنوان «شبیه» استفاده میشود. تعزیهخوانان از حیث آن «شبیه» که در مجالس گوناگون در میآورند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیهخوانان که شبیههای اصلی را در تعزیههای واقعه درمیآورند، «مؤالفخوان» یا «موافقخوان» و «مخالفخوان» یا «اشقیاخوان» خوانده میشوند. منظور از موافق خوان، نقشهایی است که در سپاه امامان و نیروهای خیر هستند و اشقیاخوان، نقشهایی که نقش دشمن را بازی میکنند هستند. شبیههای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانهحالخوان»، و تعزیهخوانهایی که شبیه حیواناتاند؛ این شبیهها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. نقش زنها هم مردان بازی میکردند و برای اینکه به واقعیت شبیهتر به نظر برسد، از جوانان لاغر اندام با صدای زیر برای نقش زنان استفاده میکردند.
امّا لازم بود که تعزیهخوان ویژگیهایی داشته باشد. شعردانی، درستخوانی و بیان صحیح اشعار، داشتن چند دانگ صدای خوش، آگاهی از موسیقی و شناخت کموبیش دستگاهها، مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی، نکتهپردازی و بداههگویی، تیزهوشی و موقعشناسی، از عمدهترین ویژگیهای یک شبیهخوان برجسته و خوب بوده است. چنین تعزیهخوانی تاثیر عمیقتری میتوانست روی شنوندهها بگذارد. تعزیهگردانان معمولاً نقش شخصیتهای گروه موافقخوان، بهویژه امامخوان و شهادتخوان را از میان اشخاصی انتخاب میکردند که در میان مردم به دینداری و تقوا و خوشنامی و اخلاق نیک معروف باشند و شمایل آنها با آنچه اجرا میکنند کم و بیش متناسب باشد
آداب و قوانین تعزیهخوانی
تعزیهخوانی هم مثل هر هنر دیگری برای خودش قواعد و قوانینی دارد که آن را از سایر صورتهای نمایشی جدا میکند. از نحوه اجرا و مضمون گرفته تا مکان نمایش و صحنه و پوشاک بازیگران باید از قوانین آن پیروی کند.
معمولا تعزیهخوانی روی سکو یا صفه مسان صحن تکیه، روی بام مسطّح و برجسته آب انبار حسینیه، روی تختگاهی ساخته شده با الوار و تیرچوبی روی حوض سراها، کاروانسراها و خانهها یا صحن امامزاده و فضاهای عمومی برگزار میشد. بنابراین معمولا در فضای باز اجرا میشد و اگر ماه محرم و صفر در فصلی مثل زمستان یا تابستان میفتاد که نشستن در هوای باز آزاردهنده است، چادری روی محل تعزیه میزدند تا مردم از گرما و سرما در امان باشند؛ چادرهایی که از جنس کشمیر و پارچههای گرانقیمت بود. این چادرها را با پوست حیوانات که رویشان زرهها، خنجرها، سپرها و انواع اسلحه آویزان میکردند، تزیین میکردند.
نمادها و نشانهها در تعزیه پرکاربرد بود. سعی میکردند در اجرایشان از نمادها برای بیان مفاهیم مبسوطتر و عمیقتر استفاده کنند یا با انجام کارهایی، مفاهیمی را تداعی میکردند که مخاطب راحتتر تصویرسازی کند؛ به عنوان مثال از تشت آب و چند شاخۀ گیاه، شط فرات و نخلستان را یادآور میکردند؛ چند بار دور زدن گرداگرد صحنه، منظور پیمودن راه و فاصله دراز و سفر طولانی بود؛ آرام یا بهتاخت رفتن با اسب یا پیاده، نشانه رفتن از جایی به جایی دیگر بود و با چرخ زدن به دور خود، تغییر جا و محل را به بینندگان القا میکردند.
از فرم تا رنگ لباسها در تعزیههای اصیل، معنا داشتند؛ لباس و چکمه قرمز و آستینهای بالازده و خونآلود معرّف شمر، یا یکی از قاتلان و دشمنان امامان (ع)؛ جامه ترمه و عمامهای از پارچه قیمتی، معرّف خلفا و حکام غاصب؛ و جامۀ بلند سبزرنگ، معرف امامان (ع) بود. پوشیدن پیراهن سفیدرنگ و زره و کلاهخود بر روی جامه سبز، هنگام نبرد در صحنه جنگ را نشان میداد و پیراهن مشکی و پوشاندن صورت به طوری که فقط چشمان از آن بیرون باشد، معرف زنان تعزیه بود. شیطان کلاه بوقی بر سر میگذاشت و لباسی به شکل دلقکان میپوشید. شبیه حضرت ایوب (ع) و حضرت سلیمان (ع) و کسانی که شبیه ملائک مقرب را در زندگی پیامبران در میآوردند، جامۀ بلند سفید رنگ میپوشیدند. بنابراین، در تعزیه نیازی نبود «شبیهها» خودشان را معرفی کنند، لباسهایشان نشان میداد که هستند.
سخن آخر
تعزیهخوانی جزئیات فراوانی دارد و در این متن فقط سعی کردیم گذری کلی به این هنر مهم و ملی داشته باشیم و با آن آشنا شویم.
متاسفانه در حال حاضر این هنر نمایشی ملی محجور مانده و توجه اندکی به آن میشود. در بسیاری از موارد هم شاهد ایجاد تغییراتی در شکل اصیل تعزیهخوانی هستیم؛ در واقع بیشتر تعزیههایی که در حال حاضر اجرا میشوند بیشتر به هنر نمایشی تئاتر با مضمون مذهبی شبیه هستند تا آنکه برگرفته از هنر ملی تعزیهخوانی باشند. البته در بعضی شهرها و روستاهای کوچک هنوز رگههایی از آن هنر اصیل و قدیمی به چشم میخورد. امیدواریم این سبک ویژه و ملی ایرانی در هنر نمایش، احیاء شود و ماندگار بماند.
تألیف: لست سکند
منبع: دایره المعارف بزرگ اسلامی، کتاب تأملی بر کارکردهای روان ـ اجتماعی تعزیهخوانی از علی بلوکباشی، کتاب نمایش در ایران از بهرام بیضایی، کتاب دربارۀ تعزیه و تئاتر در ایران از جلال ستاری، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه از دوستعلی خان معیر الممالک