برای هنرمندانی از جمله توماس گرنسور (Thomas Granseuer) و تومیسلاو توپیک (Tomislav Topic) که بخاطر ایجاد سایت کوئیتیسنز " Quintessenz" مشهور هستند، «رنگ به مثابهی محتواست». این رویکرد رنگارنگ به فُرم همان رویکردی است که در اثر کارمه جنسیس (Carme Genesis) مورد تأکید قرار گرفته است. این اثر چیدمان (installation ) جدیدی است که با طیفهای مختلفی از رنگها، فضای خالی درون کلیسایی را پُر کرده است.
کوئیتیسنز "کارمه جنسیس" را برای ک.ا.ر.م.ه (C.A.R.M.E)، یک فضای نمایشگاهی که در این کلیسای سابق ایجاد شده است، ساخت. از نظر فنّی، کوئیتیسنز قصد داشت با آویزان کردن این صفحات رنگی عمودی، بر سقفهای بلند و فقدان فضای خالی در صحن کلیسا اشاره کند.
از نظر مفهومی، کوئیتیسنز قصد داشت حیات قبلی این مکان به عنوان یک کلیسا را بازتاب دهد و به آن ادای احترام کند. این حساسیت در استراتژی این چیدمان مشهود است. قطعات این چیدمان به رنگهای رنگینکمان انتخاب شدهاند و اولین قطعهی آن پارچهی بلندی است که به تدریج در نزدیکی سقف کوتاهتر میشود و کوئیتیسنز به همین دلیل آن را "پُلی میان زمین و آسمان" توصیف میکند.
چیزی که این قطعهی لطیف و اِتِری را فریبندهتر میکند، "تطبیقپذیری" آن است. کارمه جنسیس با پرسپکتیو بازی میکند، و باعث میشود بیننده، بسته به جایی و نقطهای که در آن ایستادهاند، این اثر را به رنگهای مختلف ببینند. این مفهوم برای کوئیتیسنز هستهی اصلی کارمه جنسیس است، «چیدهمانی که به ادراک [بینایی] فرد مربوط است، چیدهمانی که بدون بر هم زدن فضا، از سایر چیزهای اطرافش قابل تمیز و تشخیص است.
این اثر در کلیسای برسیای (Brescia) ایتالیا نصب شده بود.
آیا به نظر شما مساجد ما هم ظرفیت اجرای چنین آثار هنری را دارند یا اینکه خودشان به قدری زیبا هستند که اصلا نباید چنین آثاری را در آنها اجرا کرد و به نمایش گذاشت؟
منبع: mymodernmet.com