تا پیش از این، شواهد و مدارک حاکی از این بود که وجود انسان در استرالیا، به حدود 65000 سال پیش بازمیگردد. اما این سنگها که سیاه شدهاند، می گویند که این عدد، به بیش از ۱۲۰۰۰۰ سال میرسد. اما آیا این موضوع حقیقت دارد؟ با لستسکند همراه باشید تا پرده از راز این حقیقت مهم برداریم.
مکانی با سنگهای سیاه شده در جنوب ویکتوریا، در استرالیا، امکانِ وجود انسان در این قاره را تا ۱۲۰۰۰۰ سال پیش، افزایش دادهاست- تقریبا دو برابر زمان ثبت شده قبلی، درباره زندگی انسان اولیه بر روی زمین.
براساس گزارش گاردین، تحقیقاتی در محل انجام گرفته که توسط زمینشناس معروف یعنی "جیم بولر" رهبری می شده و نتایج آن، به انجمن سلطنتی ویکتوریا ارائه شدهاست. این محقق ۸۸ سالهی معروف، استخوانهای خانم و آقای مانگو (Mungo Lady & Mungo Man) را به ترتیب در سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۴ کشف کرد؛ استخوانهایی که بقایای قدیمیترین انسانهایی بودند، که در این قاره میزیستهاند. با توجه به سوابق تحسین برانگیز بولر، او اکنون هم میتواند جدول زمانی تمدن استرالیا را حسابی زیر و رو کند.
نتایج مطالعات او که در نشریهی جامعهی سلطنتی ویکتوریا منتشر شده، ادعا میکند که سنگهایی که در مویجیل (یا پوینتریچی) در نزدیکی رودخانهی هاپکینز هستند، بهجای اینکه به علت آتشسوزیهای ناگهانی (brush fires: آتشسوزی در زمینهای پوشیده از بوته و خاشاک که گاهی بدون دخالت انسان اتفاق میافتد) تغییر رنگ دادهباشند، بهخاطر آتشهای دستساز انسان سیاه شدهاند. همچنین، تحقیقات نشان میدهد که بقایای پراکندهی بعضی موجودات و نرمتنان خوراکی در این محدوده، مدرکی محکم دال بر وجود برخی فعالیتهای انسانی است.
ترکیبی از صدفها و سنگهای سیاه و خُرد شده در پوینتریچی، در جنوب ویکتوریا.
تجزیه و تحلیلهای متعددی که بر روی سنگهای سیاه شده انجام گرفته، محدوده زمانی مورد نظر را در بازه ۱۰۰ تا ۱۳۰ هزار ساله نشان میدهد.
وقتی بولر بقایای قدیمیترین انسان این قاره را در دریاچه مانگو در نیوساوت ولز، چیزی حدود نیم قرن پیش کشف کرد، در واقع بنیانهای باستانشناسی این منطقه را برای همیشه تغییر داد. چون در واقع، به لحاظ علمی ثابت کرد که انسانها، چیزی حدود ۴۰۰۰۰ سال است که در استرالیا زندگی میکردهاند.
از آن زمان به بعد، همهی یافتهها و فرضیهها به ۲۵۰۰۰ سال قبلتر از زمانی برگشت که خانم و آقای مانگو پیدا شده بودند؛ حالا باید یک بار دیگر زمانبندیهای قبلی مرتب میشد و تاریخ فعالیت بشر در استرالیا، ۶۵۰۰۰ سال دیگر به عقب برمیگشت.
اما تئوری جدید بولر حتی میتوانست تاریخ گسترش صنعت در سراسر جهان را هم حدود ۵۵۰۰۰ سال به عقب هل بدهد؛ مطالعاتش اساسا محکم و مستدل هستند و با شواهد کافی پشتیبانی و اثبات میشوند، در حالیکه مکان مورد نظر در مویجیل، از هر نشانه، ابزار یا استخوانِ انسانی خالی بود، اما او به یافتههایی استناد کرد که بدون حضور انسان، عملا غیر قابل توضیح بودند.
مردم گانتیجمارا برای دسترسی آسان به آب و غذا در طول دهها هزار سال، در مویجیل مستقر و ساکن شدند.
آنچه دربارهی سکونت افراد گفته شد، یک حقیقت علمی پذیرفته شدهاست، اما چیزی که دقیقا، باعث بهوجود آمدن سنگهای سیاه، شده، موضوعی است که مورد بحث و جدل جامعهی باستان شناسی است. جامعهی باستانشناسی مدتها بر سر اینکه سنگهای سیاه، منشا آتشفشانی دارند، که البته در منطقه ای مثل استرالیا یک پدیده طبیعی بهشمار میرود، بحث و جدل میکردند. در عوض بولر، با این توجیه که سیاه و خُرد شدن سنگها، به دلیل اردو زدن و برپا کردن آتش، توسط گونههای انسانی اتفاق افتادهاست، متقاعد شده بود.
به خاطر وجود بقایای برخی موجودات دریاییِ خوراکی، که بولر و گروهش در منطقه پیدا کردند و عمدتا بهشکل تودههای حجیم اما پراکنده بود، نتیجه گرفته شد که این باقی ماندهها، توسط انسان بهجای گذاشته شده، نه پرندهها یا هر دلیل ممکن دیگر.
تئوری مویجیل، در اثبات نظرات بولر، استدلال بزرگی بهحساب میآید، همانطور که تمام مطالعات منطقهای قبلی، تاریخ استقرار بشر را بهشکل فزایندهای قدیمیتر فرض میکردند و اینطور نظرات همچنان هم ادامه دارد. البته که تئوری جدید این زمینشناس، چارچوب زمانیِ پذیرفته شده را دو برابر کرده که همین نکته پذیرش آن را سختتر میکند.
بااینحال، بولر توضیح میدهد که مکانهای بیشمار دیگری، با شواهد کافی وجود داشته است، که نشان میدهد، این زمانبندی، هنوز هم باید به عقب برگردد، اما این شواهد بهدلایل آکادمیک و رسمی رد شدهبودند. و حالا مطالعات مویجیل، مثل نوری است که به این پهنه میتابد و فرضیههای قبلی را دوباره مورد ارزیابی قرار میدهد.
بولر اصرار زیادی دارد که او فقط شواهد و مدارک را مطالعه کرده و یافتههای خود را گزارش دادهاست. وقتی درباره یک مطالعه انجام شده در سال ۲۰۱۷ که به دستیابی انسان به آمریکا، در ۱۳۰۰۰۰ سال قبل میپرداخت، از او سئوال کردند که این افراد چه کسانی بودند؟ پاسخ او تاکید دوبارهای بر صداقتِ محض بود.
او جواب داد: "من فقط یک زمینشناسم و به چنین حوزههای فکری وارد نمیشوم. من از کجا بدانم که آنها کی بودند؟!"
یک اجاق احتمالی، با چینش دایرهای شکلِ سنگهایی که سیاه شدهاند.
او می گوید: "آنها کی بودند؟ چرا به اینجا آمدند و جای دیگری را انتخاب نکردند؟ چرا هیچ نشانی از ابزارها یا ردی از غذاهای مصرفی بهجا نمانده؟ درحال حاضر و در غیاب استخوان، پوستههای سنگی یا هیچ نشانه وابسته به بشر، قبول مفهوم سکونت، آن هم در ۱۲۰۰۰۰ سال پیش، بسیار دشوار بهنظر میرسد."
"از طرفی خوراکهای دریایی، سنگهایی با ظاهر و چیدمان غیرقابل توضیح و برپا کردن آتش به سبک اجاق، امکان وجود یک توضیح صرفا طبیعی و بدون دخالت گونههای انسانی را دائما کاهش میدهد. این غیبت بقایای انسانی، گزینه دور از ذهنِ فعلی، مبنی بر وجود اجتماع انسانی را به یک جایگزین کاملا محتمل تبدیل میکند."
نظر شما چیست؟ آیا به نظرتان این موضوع حقیقت دارد؟
منبع:allthatsinteresting