هنرمندان فرانسوی زیادی همیشه تحت تأثیر چشماندازهای دور و اطرافشان بودهاند و نگاه ونگوگ نیز برایشان الهامبخش بوده است. خود ونسان ونگوگ نیز از این قاعده مستثنا نبود. او طی زندگی کوتاه 37 ساله خود در 15 شهر مختلف در اروپا زندگی کرده بود و همیشه به دنبال منبع الهام هنری و مکانی برای آرام کردن ذهن شلوغ خود بود. در سال 1888 او در نامهای به برادرش تئو نوشت: «همیشه خود را مسافری تصور میکنم که برای الهام گرفتن از چیزی به مکانی سفر میکنم.»
حجم بالای کار ونگوگ نشاندهنده مکانهایی است که او سفرکرده، شهرهایی که در آن زندگی کرده و البته نشاندهنده حالت ذهنی او در آن زمان است. هر مکان نه تنها منبع الهام او بوده بلکه سبک او را شکل داده و بروی عملکرد او تأثیر گذاشته است. از سواحل هلند تا شهرهای اطراف فرانسه 5 منظره وجود دارد که سبب شکلگیری کار و زندگی ونگوگ شدند.
ونگوگ در ابتدا در سال 1869 وقتی فقط 16 سال داشت بهعنوان اولین تجربه کارآموزی خود در گالری گوپیل به شهر ساحلی لاهه در هلند رفت. در آنجا ابتدا کارهای سایر نقاشان قرن نوزدهم اروپا به او معرفی شد که در کارهای بعدی خود از برخی از این کارها الهام گرفت.
ونگوگ مخصوصاً تحت تأثیر آنتونی رودولف ماوه، یک نقش رئالیست هلندی قرار گرفت که یکی از اعضای برجسته در کالج لاهه بود. در پایان سال 1881 وقتی ونگوگ تنها 28-29 سال داشت، سه هفته را در استودیو ماوه گذراند. طی این مدت برای اولین بار شروع به تجربه رنگها و بافتها کرد و اغلب نقاشیهای ضخیم و پررنگ میکشید. یکی از این تصاویر اولیه "منظره دریا در شونینگن" بود که یک روز خاکستری با وزش باد را در کنار دریایی که در آن زمان نزدیک خانهاش بود، ترسیم کرده بود. در حقیقت شدت وزش باد در این ساحل زیاد بود و وجود شن بروی صفحه نقاشی ونگوگ نیز نشان میدهد که او در زمان نقاشی در کنار ساحل حضور داشته است.
او در سال 1883 در سن 30 سالگی به خانه اجدادی خود در دهکدهای در نوئن در هلند نقل مکان کرد. باوجود رابطه عجیبی که او با پدر و مادرش داشت، ونگوگ از مناظر آرام اطراف لذت میبرد و بهزودی استودیوی خود را در پشت حیاط خانه پدری بنا کرد. طی این مدت او شدیداً مشغول کار بود و اغلب تصاویری از مناظر برابانت، روستاها و کلیسای محل میکشید که پدرش پیشوای روحانی آن بود.
ونگوگ باوجود نقاشیهای زیادی که کشیده بود قادر به فروش کارهای خود نبود، پس از نظر مالی به برادرش تئو وابسته شد که شغلش دلالی هنری در پاریس بود. آنها توافق کردند که هر ماه ونسان هریک از نقاشیهای خود را به مبلغ 150 فرانک به برادرش بفروشد.
حالا او میتوانست بدون فشار مالی تجربههای بیشتری را در نقاشی به دست آورد. یکی از آخرین نقاشیهای او در نوئن "منظره پائیز" بود که نشاندهنده افزایش مهارت او در ترکیب رنگها و نور بود. ونسان حین تکمیل کار در نامهای به برادرش نوشت: «پالت رنگهای من آب شده و دیگر اثری از رنگهای غمافزای اوایل کارم دیده نمیشود.»
سپس از فوریه 1886 تا 1888 به مدت 2 سال در پاریس زندگی کرد، جایی که برای اولین بار با سبک امپرسیونیسم (مکتب تجسم) آشنا شد. او با افرادی مانند هنری دوتولوز لوترک و پاول گوگن دیدار کرده و حتی یک خیابان پایینتر از آگوست رنیور زندگی کرد. کارهای این هنرمندان تأثیر عمیقی بر روی ونگوگ داشت، بهگونهای که سبک هنری کار با قلممو را که بسیار در آن مشهور شده بود، بهبود بخشید.
او در کنار نقاشی پارکها و مناظر خیابانی پاریس دو نمونه از مشهورترین پرترههایی که از خود کشیده بود را تکمیل کرد، یعنی پرترهای با کلاه نمدی مشکی و پرترهای با کلاه نمدی زرد. پیشرفت او طی این مدت کوتاه کاملاً در سبک رنگآمیزیهایشان مشخص بود.
اگرچه پاریس ازنظر ذوق هنری برای ونسان مناسب بود اما از نظر مالی در مضیقه بود، لذا به نوشیدن مشروبات الکی روی آورد. او یکبار در نامهای نوشت: «احساس میکنم که پاریس خیلی غمگین، مریض و مانند شخصی است که در مصرف الکل زیادهروی کرده است.» ونگوگ در فوریه 1888 برای به دست آوردن سلامتی خود به شهری آرام در جنوب فرانسه با نام آرلز سفر کرد.
ونگوگ به گونه ای تحت تاثیر مناظر این شهر که با مزرعههای گندم، تاکستانها و گلهای آفتابگردان احاطهشده بود قرار گرفت که طی 15 ماه اقامت در آنجا حدود 200 نقاشی کشید، یعنی هر هفته سه نقاشی. کارهایی مانند خرمن در پروانس، برزگر و تاکستان سرخ در آرلز که بهواسطه رنگهای پررنگ و متحرکشان مشهور شدهاند، نشاندهنده ذهنیت شاد او در این مکان بوده است.
در اوایل سپتامبر ونگوگ در خانه زرد مستقر شد و بعدها از آن به عنوان یک استودیو استفاده کرد. در این استودیو او نقاشیهایی مانند "اتاقخواب" را کشید که در واقع تصویری از مکان خواب خودش بود. در پائیز 1888 او هنرمند مشهور پاول گوگن را به شهر خود دعوت کرد اما این ملاقات نتیجه خوبی نداشت. مشاجرهی میان آنها باعث شد ونسان که از یک بیماری روانی رنج میبرد لاله گوش خودش را ببرد. این تجربه منجر به کشیدن یک مجموعه پرتره از خودش شد که شامل "پرتره با گوش بانداژ شده" بود.
پس از گذراندن یک سری مشکلات ذهنی، ونسان به میل خودش به تیمارستانی در 20 مایلی شمال آرلز رفت که سنت دوماسول نامیده میشد. سلامت روانی او دچار نوسان شده بود اما با این وجود بعضی روزها در میان دیوارهای سرسبز و مناظر اطراف تیمارستان به نقاشی مشغول بود. در همین دوران بود که یکی از مشهورترین کارهای خود بانام "شب پرستاره" را تکمیل کرد.
او قبل از طلوع خورشید از پنجره اتاقش که به سمت شرق باز میشد یک آسمان تاریک، ستارههای درخشان و ماه تابان را بروی یک دهکده کوچک نقاشی نمود. این نشان میدهد که او حتی در سختترین لحظههای زندگی به هنر خود متعهد بوده است. مارتین بیلی محقق و کتابدار در کتاب " زندگینامه ونسان ونگوگ: خانهها و مناظری که این هنرمند را شکل دادند" مینویسد: «این نقاشی گویای حالت قوی مبارزه ونسان با چالشهایی است که حین کار و زندگی در تیمارستان با آنها مواجه بوده است.»
هرچند تنها یک سال بعد یعنی در سال 1890، در شهر کوچک اوورز در شمال فرانسه ونسان تصمیم گرفت که به زندگی خود پایان دهد. ونگوگ با وجود زندگی کوتاهی که داشت توانست بیش از 850 نقاشی رنگروغن و 1300 طرح از خود بجای گذارد که نشاندهنده اشتیاق خلاقانه او برای زندگی و هنر بود که او را تبدیل به یکی از مشهورترین هنرمندان زمان کرد.
منبع: mymodernmet.com