1401/1/02: قرار بود عصر حرکت کنیم اما دایی معطلمان کرد و تازه ساعت هفت یادش آمد که با پراید نمیشه تا بندر رفت.اگر الان هم حرکت نکرده بودیم معلوم بود تا صبح هر ساعت یکبار زنگ میزد و میگفت الان حرکت میکنم و بعد باز خودش