با شنیدن نام عراق اولین چیزی که به ذهن میرسد اماکن مذهبی آن است. در حالیکه "سومِر" یا بهطور دقیقتر شومِر، نخستین تمدّن شهری در منطقه تاریخی جنوب میانرودان، که آن را اولین تمدن در جهان می دانند، در جنوب عراق امروزی واقع شده است.
در دی ماه 1402 توسط یکی از دوستانم که در یکی از دانشگاه های قم معماری تدریس میکند به سفر عراق دعوت شدم. قرار بود همایش بررسی آثار باستانی بین النهرین در یکی از دانشگاه های عراق برگزار شود که تور بازدید "ایوان مدائن"، منطقه باستانی "اور" و "نیبور" نیز در برنامه بود. با توجه به رشته تحصیلیم ( معماری) آرزوی دیدن این مناطق را داشتم. بنا براین با کمال میل دعوت دوستم را پذیرفتم. اجازه بدهید قبل از آغاز سفرنامه به مطالبی در مورد تمدن سومر اشاره کنم.
سومری ها تمدنی شکوفا در بازۀ زمانیِ حدود ۴۱۰۰ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد داشتند. نامشان برگرفته از نام منطقه ای است که اغلب و اشتباها به آن« سرزمین سومر» می گویند. در شمال میان رودان، نام همسایۀ جنوبی منطقۀ "اَکَد"، سومِر بود و این منطقه توسط مردم اَکَد، تحت عنوان سومر به معنی« سرزمین پادشاهان متمدن» شناخته میشد و همچنین نام این سرزمین به گفته ی خود سومری ها،« سرزمین» یا«سرزمین کله سیاه ها» بود. این که سومریها در اصل از کجا و اهل کدام سرزمین بودند را کسی هنوز نمیداند، ولی آنان در حدود سال 2900 پیش از میلاد به طور قطعی در جنوب میانرودان مستقر شده بودند.
شهرهای سومِری، همیشه مرکز داد و ستدهای گسترده و پررونق بودند و خیلی از "نخستین" ها را به این تمدن نسبت میدهند. مانند نخستین مدارس ، نخستین تاریخ و حکم ، نخستین عصر طلایی بشر و ... علاوه بر همۀ اینها، ابداع «شهر» به مفهوم امروزی آن را نیز کار سومِریها میدانند، و یکی از مدعیان اصلی عنوان «قدیمیترین شهر دنیا» شهر سومِری "اوروک" است. نخستین شهرهایی که در سومر بنا شدند، عبارت بودند از:
اِریدو، اوروک ، اور ، لارسا ، ایسین ، اَداب ، کولاح ، نیپّور و کیش
مرکز یک شهر، معبد اصلی و مجموعۀ پرستشگاهی بزرگ آن بود که با "زیگورات" عظیم شهر مشخص میشد، زیگوراتی که بعدها الهامبخش افسانۀ «برج بابِل» شد. هر شهر ایزد حامی و نگهدار خاص خود را داشت که در معبد بزرگ زندگی میکرد و برای شهروندان سرچشمۀ امنیت و آسایش و هدایت شمرده میشد.
در دورۀ اوروک، فرهنگ رشد سریعی داشت و شاید بزرگترین اختراع بشر یعنی خط و نوشتار نیز در اوج همین دوره، حدود 3600 تا 3500 پیش از میلاد، رقم خورد و سومری به زبان نوشتاری رایج در سراسر میانرودان تبدیل شد و مبنای سامانۀ نوشتاری معروف به "خط میخی" قرار گرفت، که بعدها برای ثبت بسیاری زبانهای گوناگون منطقه به کار رفت.
سفر ما روز 13 اسفند 1402 از شهر قم آغاز میشد و تا روز 16 اسفند ادامه داشت. با توجه به برنامه ارائه شده تور عراق قرار بود از شهرهای ناصریه، دیوانیه، مدائن، نجف، کربلا، بغداد و کاظمین بازدید کنیم. شنیده های من حاکی از این بود که در عراق کیفیت غذاها خوب نیست. به همین دلیل با اینکه بد غذا نیستم، مقداری تنقلات از جمله آجیل و میوه خشک و بیسکویت تهیه کردم تا در صورت بد بودن غذا گرسنه نمانم. همچنین با توجه به شیوع زیاد بیماری توصیه میکنم ماسک و الکل و وسایل ضد عفونی همراه داشته باشید. عوارض خروج ار کشور نیز به صورت اینترنتی به مبلغ 15000 تومان پرداخت نمودم.
13 اسفند
ساعت 9:30 طبق قرار قبلی با یکی از دوستان از تهران به سمت قم حرکت کردیم. نهار را مهمان منزل دوستم بودم و ساعت 17:40با اتوبوسی که از طرف دانشگاه دربست کرایه کرده بودیم به سمت "مرز چذابه" حرکت کردیم. در مسیر از شهرهای اراک ، خرم آباد ، شوش و چذابه عبور کردیم. بجز چند توقف کوتاه در مسیر توقف نداشتیم و شام را هم در اتوبوس صرف کردیم .
14 اسفند
ساعت 4:30 صبح به مرز چذابه رسیدیم .البته قرار بود ساعت 7 به مرز برسیم و بدون معطلی از کشور خارج شویم چون قرار بود اتوبوسی از طرف "دانشگاه قادسیه" ما را به عراق ببرد. اما بخاطر عجله راننده خیلی زود رسیدیم. ساختمان و محوطه کاملا خلوت بود و تقریبا هیچ موجود زنده ای جز ما در آنجا نبود.
به ناچار، باید منتظر کارمندها و باز شدن گیت می ماندیم. نزدیک طلوع آفتاب صبحانه ای که از قبل توسط دانشگاه تدارک دیده شده بود را در نمازخانه خوردیم .کم کم سر و کله کارمندها و مسافران دیگری نیز پیدا شد و ساعت 6:40 از مرز خارج شدیم .
سوار ماشینهای مخصوص شدیم و در سمت دیگر که خاک عراق بود پیاده شدیم. اتوبوسی که دانشگاه قادسیه فرستاده بود در آنسوی مرز چذابه منتظر ما بود تا گروه را به بازدید مکانهای مختلف ببرد. یکی از همراهان ما به عربی مسلط بود و ایشان هماهنگی ها را انجام میداد. مسیر تقریبا خشک و بیابانی بود و وضعیت آسفالت هم چندان جالب نبود اما ماشینهای خارجی در طول مسیر به چشم میخورد .
عراق یک کشور جنگزده است و هنوز بقایای جنگ را میتوان در این کشور دید. سفر جادهای در این کشور توصیه نمیشود چون دزدی و حملات گاه و بیگاه به ماشینها در این کشور دیده شده است. بخشی از عراق در تصرف داعش است و دولت حاکم هر از چندگاهی عملیاتی را برای پاکسازی این مناطق انجام میدهد، پس ممکن است هر لحظه جَو کشور نظامی شود. ما به دلیل وجود همراهان عراقی خیالمان تا حدی از بابت امنیت راحت بود.
ساعت 8:30 اولین شهری که وارد شدیم "عماره" بود که شهر نسبتا کوچکی است . تقریبا در همه شهر ها هم از ماشینهای مدل بالا و هم ماشینهای کهنه و سه چرخه دیده میشد. ساختمان سازی رونق کمی داشت و نمای اکثر بنا ها آجری بود.
بعد از این شهر، به سمت شرق و سپس جنوب به مسیر خود ادامه دادیم و بعد از عبور از شهر "شطره"، ساعت حدود 13 وارد شهر "ناصریه" شدیم. در مسیر چندین ایست بازرسی وجود داشت و گاهی پاسپورت همه و گاهی چند پاسپورت به صورت رندوم بررسی میشد و به علت همین معطلی ها کمی دیر رسیدیم.
شهر تاريخي اور هزاران سال پيش ساخته شده و پايتخت تمدن باستاني سومر بوده است. اور نزدیک شهر ناصریه است و ما قرار بود از اور و نیبور بازدید کنیم. ساعت 14:30 وارد اور شدیم و بعد از بررسی پاسپورت ها و تهیه بلیط اجازه ورود به شهر باستانی را دادند. یک راهنمای محلی همراهیمان میکرد و توسط استاد همراه ما به فارسی ترجمه میشد .
اور، که با نام "تل المقیّر" نیز شناخته میشود، یک شهر باستانی در جنوب بینالنهرین است که در حدود ۳۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده بود. اور در طول تاریخ خود بهعنوان یک مرکز مهم سیاسی، مذهبی و اقتصادی در بینالنهرین شناخته میشد و بیشک یکی از بزرگترین و باشکوهترین شهرهای باستانی در تمام تاریخ است.
اور در دوران تمدن سومر به عنوان پایتخت شناخته میشد و در اوج خود، حدود ۵۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت. اور در حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح توسط اموریها فتح شد و بعدها توسط بابلیها و سپس هخامنشیان مورد حمله قرار گرفت.
این شهر زادگاه "حضرت ابراهیم"، پیامبر بزرگ الهی است و در کتاب مقدس نیز به آن اشاره شده است. کاوشهای باستان شناسی در اور در اواخر قرن نوزدهم میلادی آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. این کاوشها منجر به کشف بسیاری از آثار باستانی مهم از جمله مقبرههای سلطنتی، معابد، و لوحههای گلی شده است.
همچنین، یکی دیگر از مهمترین یافتههای باستانشناسی در اور، مقبرههای سلطنتی است که در حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ساخته شدهاند. این مقبرهها شامل بسیاری از اشیاء گرانبها از جمله جواهرات، ظروف سفالی، و مجسمهها هستند.
معبد "زیگورات اور" که بهعنوان "معبد نانار" شناخته میشود، از آثار باستانی مهم این شهر است. این معبد که در حدود ۲۱۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ساخته شده، به عنوان یکی از بزرگترین زیگوراتهای شناخته شده در جهان است. این بنای چندضلعی بزرگ، ابعادی به بزرگی ۶۴ در ۴۵ متر دارد و سه تراس در سطوح مختلف پلکانی دارد که ۲۰ الی ۳۰ متر ارتفاع دارند که یک پلکان بزرگ به سمت هر یک از این تراسها منتهی میشود. گفته میشود در بالاترین نقطهی این زیگورات، معبد الههی نانا (مادر بزرگ) قرار داشته که خدای حامی شهر باستانی «اور» بوده است. متاسفانه این معبد از بین رفته است.
این زیگورات توسط "شاه اور نامو" ساخته شد، اما قبل از پایان ساخت بزرگترین بنای عمرش از دنیا رفت. پس از مرگ او، پسرش، "شولگی"، در قرن بیست و یکم قبل از میلاد مسیح این بنا را به اتمام رساند .اما تا قرن ششم پیش از میلاد در دوره بابل نو به ویرانه تبدیل شد و سپس توسط پادشاه نبونعید بازسازی شد . بقایای زیگورات اور در دهه های 1920 و 1930 به طور گسترده توسط سر لئونارد وولی خاکبرداری و کاوش شد. در دوران ریاست جمهوری صدام حسین در دهه 1980، نما و پلکان یادبود این زیگورات تا حدی بازسازی شد.
بر خلاف اهرام مصر، زیگوراتها از آجرهای گلی ساخته میشدند و با قیر یا گِل در کنار هم چیده میشدند. این آجرها زیر بارشهای زمستانی مرطوب شده و در گرمای تابستان ترک میخوردند.
بعد از آن از بنای "معبد دبلال ماخ" بازدید کردیم . معبد کوچکی که در شرق زیگورات قرار دارد و متشکل از دو اتاق است . اتاق داخلی بالاتر از دیگری به نظر میرسد و مکانی برای خلوت بوده است. در اصل این معبد ورودی راهی است که به معبد خدای ماه روی زیگورات منتهی میشود.
سپس بنای "خورساگ" را دیدیم که در جنوب شرقی زیگورات واقع شده است و نام سومری آن به معنای "خانه سرکوه" است و ویژگی بارز آن دیوارهای قطور است که با آجر پخته و قیر ساخته شده است. ابعاد این بنا 59در59 متر است و دارای حیاط مرکزی گسترده ای بوده که توسط راهرو ها و اتاق های خدمات احاطه شده است. برخی محققان آن را به معبد تعبیر کرده اند اما در واقع کاخ بوده و آجرهای کتبه شده موید این مطلب است. اما ابعاد بنا برای کاخ کوچک است و شاید ساختمان اداری یا اقامتگاه موقت پادشاه برای مراسم مذهبی بوده است. از بنای اصلی تقریبا فقط پی ها مانده و قسمتی از دیوارها بازسازی شده است.
در کنار خورساگ "مقبره ملکه" قرار دارد که از آن هم چیز زیادی نمانده است.
یکی از غنی ترین گورستان ها در عراق باستان، "گورستان سلطنتی" توسط لئونارد وولی در سال 1926 کشف شد ابعاد کاوش شده گورستان 70×55 متر بوده و عمق آن بین 10 تا 13 متر بوده است. این گور حاوی هزاران گور بود که 16 قبر به دلیل ثروت فراوان مدفون در آنها به عنوان سلطنتی شناخته شدند. این مقبره ها همچنین حاوی بقایای بسیاری از افراد بود که ظاهراً خدمتکاران قربانی شده بودند که با پادشاه یا ملکه خود به زندگی پس از مرگ رفتند. علاوه بر 16 مقبره سلطنتی، حدود 2000 قبر خصوصی کشف شد. مقبره های سلطنتی و گورهای شخصی اطراف آنها مربوط به دوره بیماری سلسله اولیه (حدود 2600-2350 قبل از میلاد) است.
بیشتر مقبرههای سلطنتی در دوران باستان غارت شده بودند، اما چند آیتم که نام پادشاهان "سلسله اول اور" روی آنها حکاکی شده بود به صورت پراکنده در خاک پیدا شد. روی مهرهای استوانه ای "مسکلامدوگ" و همسرش "نینبندا" و احتمالاً "آکلامدوگ" نیز ذکر شده است. یکی از مقبره های سلطنتی که غارت نشده، حاوی زنی به نام "پوابی" بود که مهر استوانه ای او لقب "ارش" (ملکه) را داشت. او بیش از 2 کیلوگرم طلا و سنگ های قیمتی را روی سر و 3 کیلوگرم دیگر را روی بدن خود می پوشاند. بیشتر قبرهای سلطنتی شامل یک مقبره آجری بود که اطراف آن را منطقهای احاطه کرده بود که "وولی" آن را "گودال مرگ" نامید.
همچنین جسد سربازان، خدمتکاران و نوازندگان در زیورآلات آنها پیدا شد. بزرگترین آنها (معروف به گودال مرگ بزرگ) حاوی 74 جسد بود که 68 نفر از آنها زن بودند و جواهرات فراوان و لوازم جانبی خوبی مانند لیرهای طلا و نقره داشتند. این افراد احتمالاً یا خود را کشتند یا به قتل رسیدند تا به عنوان خدمتگزار خانواده سلطنتی در زندگی پس از مرگ ادامه دهند. گودال های مرگ گورستان سلطنتی تنها شاهد قربانی شدن انسان در بین النهرین است و فقط در دوره حدود 2500 تا 2400 قبل از میلاد اتفاق افتاده است. تمرکز اولیه ترین گورها در قسمت جنوبی محوطه قبرستان سلطنتی بوده است. در اینجا، وولی حفاری های خود را گسترش داد و گودال بسیار عمیق و بیش از 13000 متر مکعب خاک را برداشت بسیاری از تدفین ها در واقع به قرن 2900-2600 قبل از میلاد مسیح می رسد و ممکن است تداوم منطقه را به عنوان گورستان برای 1000 سال نشان دهد.
در ادامه راهنما ما را به بازدید از خانه ای برد که موسوم به "خانه حضرت ابراهیم" است. این محل کمی دور تر از بناهای قبلی بود و با ماشین رفتیم. راهی که به این خانه ختم میشد نیز بسته بود و راهنما با کلیدی که در اخیار داشت قفل را باز کرد تا وارد شویم.
در کتاب مقدس گفته شده است که شهری به نام اور زادگاه ابراهیم جد بزرگ ادیان یهودی، مسیحی و مسلمان است که گمان میرود در هزاره دوم قبل از میلاد در اور میزیسته او در این شهر بود تا اینکه خداوند متعال به او فرمان داد کنعان را بسازد. در حین حفاریها مهری استوانهای در مجاورت زیگورات پیدا کردند که نام «ابراهیم» را بر خود داشت. این باعث شد این گمان که این مجموعه خانه ابراهیم (ع) است، قوت پیدا کند.
این بنا نیز بطور کامل بازسازی شده است. البته سقف ندارد و شامل چند حیاط، اتاق و راهروهای تو در تو است.
هیچ کدام از بناهای قبلی اجازه ورود نداشتند و فقط از دور اجازه بازدید داشتیم. اما در این مکان اجازه ورود و بازدید از نزدیک داشتیم.
بنا به تصمیم میزبان عراقی، برای بازدید از "نیبور" دیر بود و متاسفانه بازدید از این منطقه باستانی را از دست دادیم. ساعت 16:30 دوباره به ناصریه بازگشتیم و بعد از جستجوی مختصری در شهر، نهار را در رستورانی به نام "مندی آشور" صرف کردیم.
برنج های رنگی پر از ادویه بودند و طعمشان خوب بود اما مرغ خیلی خشک بود. در کنار غذا یک نوع سوپ شبیه خوراک لوبیا اما طعم خاصی نداشت و یک پیاله آب مرغ شور هم بود که بخاطر ادویه ها خوشمزه بود. در کل در عراق حجم غذاها زیاد است اما هیچ کدام طعم خوبی نداشتند.
بعد از صرف نهار به سمت نجف حرکت کردیم. ساعت حدود 23 وارد نجف شدیم و در یک رستوران در "شارع المدینه" که نزدیک هتل است شام خوردیم و بعد از نوشیدن چای به سمت هتل حرکت کردیم.
در عراق چای ها بسیار غلیظ و با شکر فراوان است طوری که بعد از هر بار خوردن چای احساس میکردم دیابت گرفته ام! در شهرهای مذهبی عراق خانمها از فاصله بسیار زیاد از حرم باید چادر به سر کنند. خانمها یادتان باشد مانند من چادر را در چمدان نگذارید تا موقع ورود به کوچه های نزدیک حرم دچار دردسر نشوید. هتلی که دانشگاه برایمان در نظر گرفته بود، "آدم السیاحی" (adam tourist) نام داشت. امکانات خاصی نداشت و در حد مسافرخانه بود فقط مزیت آن نزدیک بودن به حرم بود.
بعد از اینکه اتاق ها را تحویل گرفتیم استراحت مختصری کردیم و به زیارت حرم امام علی رفتیم.
حرم خلوت بود و دو ساعتی در آنجا ماندیم. فاصله حرم تا هتل هم تعدادی مغازه بود که تا صبح باز بودند و با دو نفر از دوستان برای خرید سوغات کمی در اطراف چرخیدیم. دینار عراقی واحدپول این کشور است. مردم عراق به هر 1000 دینار، 1 عراقی میگویند. ریال ایران و دلار آمریکا نیز در این کشور استفاده میشود. اسکناس 10 هزار تومانی برای آنها آشناست. مغازه دار ها اکثرا فارسی حزف می زدند و قیمت اجناس را هم به تومان می گفتند.
15 اسفند
نزدیک صبح به هتل برگشتیم. قرار بود صبح زود به "مدائن" برویم. اما بدلیل مسائل امنیتی بازدید از ایوان مدائن توسط میزبان کنسل شد و صبح حدود ساعت 7:30 به سوی کربلا حرکت کردیم. ساعت حدود 9:30 وارد شهر کربلا شدیم و بعد از پارک اتوبوس در یک پارکینگ، مسیر طولانی تا حرمین پیاده روی کردیم.
در همه جا کاروان های زیادی در همه قسمتها دیده میشد که البته خیلی از آنها ایرانی بودند. اما به نسبت زمان های خاص مانند اربعین و نیمه شعبان خیلی خلوت بود و راحت میتوانستیم به ضریح نزدیک شوریم و زیارت کنیم.
در مسیر "بین الحرمین" مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان بود که خیلی با شکوه در حال برگزاری بود. بعد از اتمام مراسم عده ای در حیاط حرم با لباس و کلاه مخصوص فارغ التحصیلی مشغول گرفتن عکس یادگاری با خانواده و دوستانشان بودند. بعد از زیارت "حرم ابوالفضل" و "حرم امام حسین"، ساعت 13 نهار را در یک رستوران نزدیک حرم خوردیم.
بعد از نهار به سوی "بابل" حرکت کردیم.
شهر باستانی بابل از مشهورترین شهرهای دوران باستان بهشمار میرود و در 88 کیلومتری جنوب بغداد و در مجاورت شهر "حله" کنونی قرار دارد. این شهر که از دوران سومریان تا اشکانی برقرار بوده است، پایتخت تمدن بابل در جنوب بینالنهرین و در سده هفتم و ششم پیش از میلاد، در دوران اوج شکوه خود، پایتخت امپراتوری بابل نو (کلده) بود. این شهر در سال ۵۳۹ پیش از میلاد توسط "کوروش" فتح شد و به نقل از هرودوت، پس از آن باشکوهترین شهر جهان محسوب میشد.
مهمترین اثر معماری اشکانی بهدستآمده در این شهر یک بنای مرکب ورزشگاه و تئاتر است که آن را با خشت و ستونهای گچی و آجری بنا کردهاند و شامل یک حیاط ستوندار مستطیل شکل و مجموعهای از اتاقها میشود. در سال ۳۳۱ پیش از میلاد، بابل توسط اسکندر مقدونی فتح شد و او در قصر بختالنصر همین شهر از دنیا رفت. با احداث شهر سلوکیه در دوران سلوکیان، بابل از رونق پیشین افتاد. ساعت 16 به این منطقه رسیدیم. در ورودی باز هم تعدادی فارغ التحصیل با ماشین تزیین شده مشغول عکاسی بودند. برایم جالب بود این طور به موضوع فارغ التحصیلی اهمیت میدهند.
لازم به ذکر است برای ورود به "بابل" و "اور" باید بلیط تهیه کنید اما ما چون از طرف دانشگاه بودیم رایزنی شد و مبلغی پرداخت نکردیم. "دروازه ایشتار" دروازه داخلی شهر باستانی بابل است که با آجرهای آبی و تصاویر حیواناتی نظیر شیر، اژدها و گاو مزین شده است و به خاطر الهه ایشتار به این نام شناخته شده، همچنین گفته شده است "بخت النصر دوم" برای نشان دادن محبت و عشق خود به همسرش، این بنا را ساخته است.
این دروازه اصلیترین مسیر ورود به مرکز شهر و مکان برگزاری جشنهای دینی مانند جشن آغاز بهار و شروع فصل زارعی بود. باستانشناسان آلمانی در اویل قرن بیستم این دروازه را کشف کردند و طبق بنای منتقل شده به موزه پرگامون آلمان، آن را مورد بازسازی قرار دادند.
بعد از عبور از دروازه اصلی وارد یک حیاط شدیم که روی دیوار های آن چند نقاشی و نقشه دیده میشد. همچنین یک درخت قدیمی در گوشه ای از حیاط قرار دارد که زیر شاخه های آن با حصیر یک سایبان ساخته بودند.
"حمورابی" دیوارههای بلندی دور تا دور شهر بابل بنا ساخت و پس از او، "بخت النصر دوم " سه حلقه دیوار دیگر به طول 40 متر بدان اضافه کرد، به طوری که هرودت، تاریخنگار معروف یونانی درباره عرض این دیوار اینگونه نوشته است که ارابهها در بالای آن به راحتی رفتوآمد می کردند. شهر بابل به وسعت 517 کیلومتر مربع در مرکز این دیوارهای سر به فلک کشیده خودنمایی می کرد.
شهر بابل در زمان صدام به طور کامل بازسازی شده و بجز چند قسمت نسبتا کوچک ، در بقیه قسمتها اثری از بناهای قدیمی نیست. در تمام دیوار ها آجر های کتیبه نشان صدام به فواصل منظم دیده میشد.
"پیکره شیر بابل" که در سال 1776 میلادی توسط تیم باستان شناسی آلمان در این شهر باستانی عراق کشف شد از سنگ بازالت تیره ساخته شده است، این پیکره که 2 متر طول دارد به شکل شیری است که بر روی سینه انسانی قرار گرفته و در نزدیکی "باغهای معلق" کشف شده است.
تاریخ ساخت این پیکره به زمان حکمرانی "بخت النصر دوم"، پادشاه "کلدانی" بابل (562-605 ق.م) باز می گردد اما شکل و مواد سازنده آن به دوره امپراتوری "هیتیها" بر می گردد، در این میان برخی از دانشمندان معتقدند که احتمالا این پیکره بخشی از غنایمی است که بخت النصر در حملات خود به سرزمین هیتیها آن را به چنگ آورده است، پژوهشگران معتقدند که پیکره شیر بابل نماد اقتدار پادشاهی بابل و سلطه آن بر ملل تابعه است.
ساعت 18:30 دوباره عازم کربلا شدیم. فاصله بابل تا کربلا حدود یک ساعت است. اتوبوسمان در جایی خیلی دورتر از هتل پارک کرد و بعد از کلی پیاده روی به هتل رسیدیم. برای حمل چمدان چون تعدادمان زیاد بود و مسیر ها طولانی ، گاری مخصوص چمدان اجاره میکردیم و کرایه آنها بسته به میزان معطلی و طول مسیر متغیر بود.
"هتل نعیم الوارث"، تا "باب السلام" حدود 2 دقیقه پیاده روی دارد. این هتل یکی از هتل های 5 ستاره در کربلا می باشد و 120 متر تا حرم فاصله دارد و در ابتدای "شارع السدره" قرار گرفته است. این هتل دارای 9 طبقه می باشد، بعضی اتاقها از نمای آرامش بخش و چشم انداز حرم برخوردارند. همچنین در لابی میتوانید از خود با چای و قهوه عربی پذیرایی کنید و این خدمات به صورت شبانه روزی می باشد.
بعد از استراحت برای شام به یک رستوران فست فود نزدیک هتل رفتیم.
خوشبختانه مزه غذاها خوب بود. با اینکه در اماکن عمومی ماسک میزدم اما کم کم گلو درد به سراغم آمده بود به همین دلیل خیلی نتوانستم غذا بخورم. یکی از چیزهای جالب این رستوران که گویا در عراق مرسوم است بشقابی بود به نام "مقبلات" که ترکیبی از مزه های مختلف مانند حمص، سیب و ماست، ترشی و سالاد است. متاسفانه از غذاها عکسی ندارم. سپس برای زیارت به حرم رفتیم هر دو حرم نسبت به صبح خلوت تر بود و توانستیم دل سیر زیارت کنیم.
سپس برای خرید سوغاتی راهی بازارهای اطراف شدیم. با اینکه تعداد مغازه ها خیلی زیاد بود اما تنوع اجناس نسبت به نجف خیلی کم بود و انتخاب سوغاتی محدود بود. در کربلا هم اکثر مغازه دار ها فارسی بلد بودند و قیمت ها را به تومان اعلام میکردند.
نصف شب به هتل برگشتیم. قرار بود 6:30 صبح در لابی جمع شویم تا برای شرکت در همایش به "دیوانیه" برویم.
16 اسفند
بعد از تحویل اتاقها به سمت اتوبوس روانه شدیم. ساعت 9:15 وارد "دانشگاه قادسیه" شدیم. دانشگاه قادسیه در شهر "دیوانیه" مرکز استان "محظوریه" از شهرهای بزرگ نیمه جنوبی عراق است. رود "فرات" از میان این شهر عبور میکند که شاخه دیوانیه نامیده میشود.
بعد از تشریفات و شرکت در مراسم افتتاحیه، ما را به سالن اجتماعات بزرگتری بردند که همایش در آنجا برگزار میشد.
دکتر "کامیار عبدی"، باستان شناس برجسته ایرانی نیز در میان سخنرانان بودند. (نفر هفتم از راست در عکس)
بعد از صرف نهار در دانشگاه به سمت "مرز مهران" حرکت کردیم. در مسیر از شهر "کوت" و "بدر سپند" در عراق گذشتیم و چند توقف کوتاه برای صرف چای و تنقلات (همان چای های دیابتی) یا نماز داشتیم. رود "دجله" از داخل شهر کوت رد میشود حوالی غروب بود که به کوت رسیدیم و دجله ی زیبا را مشاهده کردیم.
ساعت 20به مرز مهران رسیدیم. از قبل با اتوبوس هماهنگ شده بود که ما را دربست به قم برساند.
پایانه خیلی خلوت بود. ساعتی منتظر ماندیم تا اتوبوس رسید. در شهر مهران در یک هتل شام خوردیم. در مسیر از شهر های ایلام ،کرمانشاه نهاوند ، ملایر و اراک رد شدیم.
17 اسفند
ساعت 6:30 در ملایر صبحانه را در یک قهوه خانه سنتی خوردیم. برای اینکه راه خسته کننده نشود . مسیر برگشت به بازی پانتومیم و ارائه مقالات همسفران گذشت. ظهر به قم رسیدیم نهار را منزل دوستم بودم و بعد از ظهر راهی تهران شدم.
هزینه های سفر به عراق و جاذبه های توریستی آن:
هزینه سفر ما 200 دلار برای 2 شب و 3 روز اقامت و همه ی هزینه های خورد و خوراک در عراق بود. هزینه مسیر رفت و برگشت در ایران با اتوبوس، غذاها و تنقلات بین راه و همچنین گاری هایی که برای حمل چمدان در عراق اجاره کردیم 2760000 تومان شد.
با پرسش از متصدیان هتل ها متوجه شدم هتل نجف هر نفر شب 8 دینار، هتل کربلا 80 دلار به ازای هر نفر شب بود.ضمنا بدلیل اینکه صبح های خیلی زود هتل را ترک میکردیم صبحانه با تنقلاتی که همراه داشتیم در اتوبوس صرف میشد. ورودی اور و بابل را از تور لیدر عراقی سوال کردم گفتند هر کدام نفری 40 دلار اما من مطمئن نیستم.
در کل شهرهایی که در این سفر دیدم ، کثیف و بدون نظم شهری بودند. در این سفر برنامه هایمان بارها توسط میزبان عوض شد و هر لحظه منتظر تغییر برنامه ها و اتفاقی جدید بودیم.
به هر حال دیدن مکانهای جدید و باستانی جذاب بود اما اگر به دیدن آثار باستانی علاقه ای ندارید یا خیلی به نظافت و غذا اهمیت میدهید، اینجور سفرها برایتان جذابیتی نخواهد داشت.
"پایان"