سفرما در شهریور 1402 و به قصد انگشت نگاری در مرکز انگشت نگاری کانادا واقع در شهر اربیل یا هه ولیر(به کوردی) انجام شد.با توجه به اینکه در سفرهای قبلی از سفرنامه های لست سکند خیلی کمک گرفتم و تونستم در سفر ها زمان و هزینه رو مدیریت کنم بسیاری از سایت ها رو بری خوندن سفرنامه اربیل گشتم اما افسوس که یافت نشد واگر شد خیلی مختصر بود.پس به یادداشت همون اطلاعات کلی اکتفا کردم و بعد برنامه ریزی سفر شروع شد.با توجه به اینکه همسرم در رانندگی های طولانی مدت خیلی خسته میشه ، تصمیم اولیه من سفر با اتوبوس تهران - اربیل بود که متاسفانه با توجه به اینکه ده روز قبل از مراسم اربعین بود تمامی اتوبوس ها به همه مقاصد داخل و خارج کنسل شده بودن اما اگر تمایل به سفر با اتوبوس داشتید از سایت های بلیط می تونید بلیط خریداری کنید و از تهران به اربیل سفر کنید.مدت سفر حدود 12 ساعت و هزینه بلیط هشتصد و سی هزار تومان .
بعد از ناامیدی از اتوبوس ها رفتم سراغ تور اربیل و پروازهای تهران اربیل که در اون تاریخ هزینه رفت و برگشت حدود 12 میلیون تومان برای هر نفر بود اما در نهایت و بعد از سنجیدن شرایط تصمیم ما سفر زمینی شد. با توجه به اینکه من اصالتا کورد سنندج هستم و دلتنگ شهر سنندج هم بودم تصمیم ما سفرخانوادگی 4 نفره (من ،همسرم و دوپسرم ) به سنندج و بعد مریوان و رفتن به کردستان عراق از مرز باشماخ با ماشین شخصی شد.
ساعت 4 صبح روز یکشنبه 15 شهریوراز مسیر اتوبان ساوه به سمت سنندج حرکت کردیم.با نیم ساعت توقف در همدان جهت استراحت به قروه بعد دهگلان و در نهایت ساعت 10ونیم صبح به سنندج رسیدیم.در سنندج مستقیما خودمون رو به محل کاپوتاژ خودروها و دریافت پلاک در خیابان استانداری رسوندیم مدارک مورد نیاز: سند یا برگه سبز خودرو،کارت خودرو،گواهینامه وکارت ملی و یک قطعه عکس راننده خودرو جهت صدور گواهینامه بین المللی بود.
همه چیز درباره جهانگردی با خودروی شخصی
بعد از حدود 3ساعت و پرداخت دومیلیون و پانصد هزار تومان بابت پلاک خودرو و گواهینامه بین المللی ،به خیابان شاهپور (امام خمینی فعلی) و صرافی برازنده رفتیم (چند روز قبل تلفنی هماهنگ کرده بودیم و هرینه رو پرداخت کردیم تا برامون دینار عراقی کنار بگذارن)و 400 هزار دینار عراقی خریدیم به مبلغ هر 1000دینار 33000تومان والبته مقدار محدودی دلار. حدود ساعت 3 بعدظهربه خانه پدری رفتیم تا استراحت کنیم و صبح فردا از سنندج به سمت مریوان حرکت کنیم.
صبح دوشنبه ساعت 6 صبح از سنندج به سمت مریوان حرکت کردیم.بعد از گذشتن از جاده زیبای سنندج مریوان ساعت هشت و نیم به مریوان رسیدیم وبا توجه به گران بودن بنزین در اربیل و علت دیگری که بعدا توضیح میدم بعد از پر کردن باک ماشین از کنار چشم انداز زیبای دریاچه زریوار به سمت مرز باشماخ رفتیم. از مریوان تا مرز نیم ساعت بود وقتی به مرز رسیدیم با شلوغی عجیبی روبرو شدیم .موکب های مراسم اربعین برای کسانی که از مرز باشماخ به زیارت می رفتند برپا شده بود و البته رفتن از این مرز به کربلا مسیر دورتر و سخت تری بود!! اتفاق عجیبی که در مرز افتاد و هنوز هم علتش رو نمیدونم این بود که مرزبانی ایران جلوی خودرو ما را به دلیل اینکه پلاکش برای تهران بود گرفتن ، من پیاده شدم و علت را پرسیدم گفتند که برای ورود به اقلیم کردستان باید حتما پلاک خودرو مربوط به کردستان ایران باشد!!
درحالیکه پلاک قبل از ورود به عراق تعویض میشد پس فرقی نداشت در ایران پلاک چه شهری باشه. خلاصه با نشان دادن شناسنامه و صحبت با مامور مرزی ایران و در محله بعد پرداخت یک میلیون تومان بابت هزینه بنزینی که در باک خودرو است (علتی که میخواستم توضیح بدم این بود که چه باک خودرو شما پر باشد چه خالی بابت بنزینی که از ایران خارج می کنید این مبلغ دریافت میشود پس باک را پر کنید چون هزینه هر لیتر بنزین در اربیل 1250 دینار عراقی بود ) به سمت مرز عراق حرکت کردیم.
در مرز بعد از دریافت مهر خروج ایران ، پلاک خودرو با مبلغ 50هزار تومان نصب شد و به قسمتی که مهر ورود به عراق لازم بود رفتیم .بابت بیمه هر نفر 5000 دینارعراقی گرفتند که برای خانواده ما شد20000 دینار.برای خروج خودرو هم 40000 دینار عراقی بعنوان گمرک از ما گرفتند.و ما وارد اقلیم زیبای کردستان عراق شدیم.اقلیمی از جنگ های پی در پی کم نیاورده و با وجود خیلی از مشکلات ،دست رو زانو گذاشته وبلند شده و محکم و استوار ایستادگی کرده.
بعد از گذشتن از مرز اولین شهری که رسیدیم پینجوین بود .درجاده ای کوهستانی که گاهی با تمام زیباییش حس ناامنی می داد.بدون توقف به سمت سلیمانیه حرکت کردیم و بعد از حدود 2 ساعت به سلیمانیه یا سلیمانی رسیدیم .اولین چیزی که به چشمم خورد خودروهای لند کروزر در رنگ ها و مدل های مختلف بود که تقریبا همه مردم از طبقات مختلف داشتند، طوری که به ندرت خودروی دیگری در سطح شهر دیده میشد و افسوس من برای مردم سرزمینم که چه ماشین هایی مجبورند سوار شوند و برای همان ها هم باید کلی در صف انتظار باشند و بعد هم با منت خودرو نا ایمن تحویل بگیرند...بگذریم.
سلیمانیه دو پارک معروف به نام های آزادی و سرچنار داره که ما چون نزدیک پارک سرچنار بودیم به اونجا رفتیم .پارک برای هر نفر 1000 دینار ورودی می گرفت و ما نهاری که مامان برامون گذاشته بود و چای و میوه رو برداشتیم و وارد پارک شدیم.پارک خلوت و تمیز بود ودر گوشه ای بانوی عکاسی از عروس و دامادی خوشرو روی پل پارک در حال عکاسی بود.
بعد از یک ساعت استراحت به سمت اربیل حرکت کردیم.در مسیر از شهرزیبای دوکان و شهر کویه گذشتیم و بعد از طی جاده ای کوهستانی و پیچ در پیچ و البته ایست های مختلف بازرسی که علت سفر ما رو به دلیل ایجاد امنیت می پرسیدن به اربیل زیبا رسیدیم . جاده هم فقط جولانگاه لندکروزرها بود و دیگر هیچ و ما فهمیدیم چرا برای بازسازی جاده ها هیچ هزینه ای نمیشود!
ساعت 7 عصر بود.هوا کم کم تاریک شده بود که وارد اربیل شدیم.اولین چیزی که خودنمایی کرد هوای گرم و نخل های بلند وسط خیابان بود و البته فروشگاه های بزرگ شیک برندهای مختلف از جمله دیفکتو ، ال سی وایکیکی و کوتون ترکیه و بعد نایکی و آدیداس و...
اسم چند هتل را در دفترچه ی سفرم یادداشت کرده بودم و تصمیم گرفتم حضوری هتل را انتخاب کنم اما با ورود به اولین مورد به نام دارین پلازا که هتلی 4 ستاره بود و صحبت با رسپشن البته به انگلیسی (متاسفانه گویش کوردی رسپشن رو متوجه نشدم اینو گفتم که نگران زبان نباشید برخلاف ترکیه ،در اربیل مردم بیشتری به انگلیسی مسلط بودن) اتاق رو دیدم و با گرفتن تخفیف در هتل دارین پلازا مقیم شدیم.هتلی تمیز با امکانات کامل و مرتب و تمیز و صبحانه و سرد و گرم (برخلاف هتل های 4 ستاره افتضاح استانبول) .این هتل از مرکز انگشت نگاری پیاده 35 دقیقه و با خودرو 10 دقیقه فاصله داشت.اما اگر می خواید می تونید در خیابان مرکز انگشت نگاری که گولان استریت اسمش هست و هتل های زیادی داره مقیم بشید. ( Gulan street )
شب از سوپرمارکت نزدیک هتل چند ساندویچ آماده و یک باکس آب معدنی خریدیم (آب اربیل هم مانند استانبول قابل آشامیدن نیست حتما از آب معدنی استفاده کنید.) بعد از صرف شام مختصر خوابیدیم تا فردا اربیل را بیشتر کشف کنیم.
سه شنبه
با توجه به اینکه زمان انگشت نگاری ساعت 12 ظهر فردا چهارشنبه بود روز سه شنبه کامل برای اربیل گردی وقت داشتیم. صبح سه شنبه بعد از صرف صبحانه هتل که شامل انواع نوشینی گرم و سرد و انواع پنیر و ژامبون و غذای گرم که هر روز تغییر می کرد بود، به سمت ارگ اربیل حرکت کردیم.
ارگ اربیل در مرکز شهر اربیل قرار داره و قدمت آن به هزاره پنجم قبل از میلاد می رسه. مساحت ارگ حدود ۱۰۲۰۰۰ متر مربع است. اربیل در فهرست قدیمی ترین شهرهایی هست که انسانها در آن به طور مداوم سکونت دارن . این ارگ از سه بخش به نامهای تکیه، توپخانه و سرای تشکیل شده. ارگ اربیل در سال ۲۰۱۴ به عنوان میراث جهانی در یونسکو به ثبت رسیده.متاسفانه زمان حضور ما در اربیل ، در حال تعمیرات ارگ بودند و نتونستیم داخل بریم و به بازدید و چند عکس از بیرون ارگ اکتفا کردیم.اطراف ارگ مغازه هایی بود با اجناس ارزان قیمت که بیشتر فروشنده ها عرب بودند.
بعد از گشت و گذار مختصری اطراف ارگ ،به سمت معروفترین پارک اربیل یعنی پارک سامی عبدالرحمن رفتیم. هوا گرم بود و خشک پس در پارک گشت کوتاهی زدیم و واقعا پارک زیبایی بود ولی به دلیل گرمای هوا به سمت فامیلی مال که معروفترین و بزرگترین مرکز خرید اربیل هستش حرکت کردیم .
فامیلی مال بزرگ بود و البته خنک با یک فودکورد بزرگ با انواع غذاهای محلی و فست فود.به اصرار بچه ها از کینگ برگر4 ساندویچ گرفتیم با نوشابه که حدود 60۰۰۰ دینار شد و اونقدر کوچیک بودن که سیر نشدیم! کلا غذا بویژه برند هایی مثل کی اف سی یا کینگ برگر در اربیل گرونتر از بقیه بودن.
بعد از صرف نهار در ال سی وایکیکی و کوتون مقداری خرید کردیم و اونقدر فامیلی مال بزرگ بود که نفهمیدیم زمان چطور گذشت .عصر به سمت هتل رفتیم تا استراحت کوتاهی داشته باشیم و دوباره بیاییم بیرون.
بعد از استراحت کوتاهی من و همسرم تصمیم گرفتیم تا پیاده اطراف هتل گشتی بزنیم .البته به پسرهامون هم پیشنهاد دادیم بیان اما اونها محو اینترنت پرسرعت هتل بودن وخستگی روبهونه کردن و در هتل موندن.از در هتل که خارج شدیم کمی جلوتر و روبروی هتل مسجد بسیار زیبایی بود به اسم جلیل خیاط که صدای موذنش تا جلوی هتل می اومد و واقعا صدای گوشنوازی داشت.
در راستای هتل بعد از ده دقیقه پیاده روی به مرکز خرید رویال مال رسیدیم داخل رفتیم و دوباره انواع مغازه ها و انواع برند ها .یک ساعته گشتی زدیم و بعد از چند خرید مختصر از فود کورد اونجا برای بچه ها شام خریدیم و به هتل برگشتیم.
چهارشنبه
صبح چهارشنبه بعد از صرف صبحانه با ماشین به سمت خیابان گولان که مرکز انگشت نگاری کانادا اونجا بود رفتیم ساعت 11و نیم اونجا بودیم و راس ساعت 12 نوبت ما شد قبل از ورود کاملا بازدید بدنی انجام میشه و از ورود هر وسیله نوک تیزی مثل ناخن گیر وموچین و...جلوگیری میشه.با احترام از شما تحویل میگیرن و بعد از اینکه کارتون تموم بشه تحویل میدن. مراحل به سرعت انجام شد.پرسنل اونجا کاملا به زبان انگلیسی مسلط بودند و البته من کوردی صحبت کردم و کارمون حدود ساعت 2 بعد ظهر تموم شد.
برای نهار به سمت یکی از معروف ترین رستورانهای اربیل رفتیم به اسم ابوشهاب که داخل شهرکی به اسم ابوشهاب سیتی قرارداشت.شهرکی بزرگ با انواع رستورانهای سنتی و فست فود و قهوه خانه و کافی شاپ و نانوایی و....در رستوران اصلی که ساختمانی دو طبقه و بسیار زیبا بود به طبقه دوم رفتیم .من و همسرم چلو جوجه کباب و پسربزرگم چلوکباب تابه ای و پسرکوچکم لازانیا سفارش دادیم.پیش غذا هم سوپ وچهار بشقاب از غذاهای سنتی اربیل شامل خورشت بامیه عراقی ، حمص ، تاشریب و ترشی مخصوص بود و مبلغش برای 4 نفر حدود 2 میلیون تومان شد.
روبروی ابوشهاب سیتی مرکز خرید گولان مال بود و ما دوباره از گرمای هوا به اونجا پناه بردیم و بعد ار 2 ساعت گردش درگولان مال زیبا، تصمیم گرفتیم به سمت ارگ بریم و اونجا رو بیشتر ببینیم .اما در اوج گرما بارون شدیدی گرفت و شدتش اونقدر زیاد بود که ما تغییر مسیر دادیم و به سمت ماجدی مال رفتیم و تا شام اونجا گشتیم و بعد به هتل برگشتیم تا استراحت کنیم و فردا به سمت ایران حرکت کنیم.
گرچه دلمون می خواست بیشتر در اربیل بمونیم اما چون باید یک روز تا سنندج و روز بعد به سمت تهران حرکت می کردیم از موندن منصرف شدیم.صبح پنج شنبه بعد از صبحانه، ساعت 9 صبح با هتل زیبا و تمیز دارین پلازا خداحافظی کردیم( هزینه 3 شب اقامت ما با صبحانه 300 دلار شد) وبعد با اربیل زیبا و خیابان های تماما پر از لندکروزر و مردم خونگرمش وداع کردیم و به سمت سلیمانیه به راه افتادیم . نهار در سلیمانیه در در ماجدی مال صرف شد که البته نسبت با اربیل ارزونتر بود و بعد از کمی استراحت به سمت مریوان به راه افتادیم .
به خاطر توقف و استراحت های طولانی عصر به مریوان رسیدیم بعد از انجام کارهای مرزی و دریافت مهر خروج از عراق و ورود به ایران ، قسمتی که پلاک رو تعویض میکردن تعطیل شده بود و ما با همون پلاک به سمت سنندج حرکت کردیم.حدود 9 شب به سنندج رسیدیم و فردا صبح بعد از تعویض پلاک به سمت تهران حرکت کردیم و سفر ما با خاطراتی زیبا به پایان رسید.
از شما همراهان عزیز که برای مطالعه سفرنامه اربیل ( هه ولیر ) وقت گذاشتید ممنوم.با وجود سفرهایی که داشتم هیچ وقت فرصت نوشتن سفرنامه برام پیش نیومده بود وبه علت هایی که ذر ابتدای سفرنامه توضیح دادم این سفرنامه رو نوشتم.این اولین سفرنامه من بود و مطمنم بدون ایراد نیست.شما به بزرگی خودتون ببخشید.امیدوارم اطلاعات این سفرنامه تونسته باشه کمکی هرچند ناچیز به مسافران اربیل کرده باشه. ازلطف و حمایت شما سپاسگزارم.