توبه!

3.6
از 11 رای
توبه! + تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
25 اردیبهشت 1399 13:00
10
734

ساکن دبی بودیم و با تعدادی از دوستان رفت و آمد خانوادگی داشتیم. هر از گاهی شام و ناهار مهمان منزل همدیگر بودیم. روی میز ناهارخوری یکی از این دوستان، کلکسیونی از انواع نمک‌دان، فلفل‌دان، جای خلال‌دندان، ظرف سس، ماگ، کارد، چنگال و ... با مارک و نشان رستوران‌ها، هتل‌ها و خطوط هوایی مختلف بود و با افتخار تعریف میکردند که هر کدام را از کجا برداشته‌اند.

روزی خانوادگی برای ناهار به رستورانی رفتیم. تقریبا ناهارمان تمام شده بود و در حال صحبت بودیم که خانم دوستم به همسرم گفت: میشه لطفا اون نمکدون را بگذاری تو کیفت. خیلی خوشگله. بیرون ازت میگیرم...

همسرم با تعجب گفت: چرا خودت بر نمیداری؟

گفت: آخه من توبه کردم دیگه از جایی چیزی بر ندارم!!!

 

نویسنده: حمیدرضا فتح العلومی

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر