در چند قدمی انفجار انتحاری یک داعشی

3.4
از 5 رای
در چند قدمی انفجار انتحاری یک داعشی + تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
01 خرداد 1399 12:00
12
652

چند روزی به عید سال ۹۵ مانده است و من و همسرجان تصمیم گرفته ایم استانبول مقصد سفر نوروزیمان باشد تا با یک تیر دو نشان زده باشیم، خریدهای عروسی و گشت و گذار نوروزی.  صبح روز ۲۶ اسفند ‌قدم به خاک پاک استانبول گذاشتیم و پس از استراحتی کوتاه خریدهایمان را از محله فاتح آغاز کردیم، سه روز به همین منوال گذشت، چقدر مردم اینجا مهربان بودند.

 روز شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ است و‌ می‌خواهیم پس از گشتی در خیابان استقلال به دیدن برج گالاتا برویم، ساعت ۱۰.۳۰ دقیقه است و ‌راهی میدان تکسیم هستیم، از هتل تا آنجا راهی نیست و‌ خیلی زود به تکسیم می‌رسیم، یک روز عادی و شلوغ در تکسیم ‌شروع شده است اما من حس دلهره عجیبی دارم گویی حادثه‌ای تلخ آمدنمان را انتظار می‌کشد، آخر این حس ششم لعنتی همیشه اتفاق‌های بد را برایم بوق و کرنا می‌کند، به دنبال بهانه‌ای هستم تا آنجا نرویم و نمی‌دانم چرا؟!

در آن حس و حال عجیب یک لحظه به یاد آکواریوم فلوریا می‌افتم، شنیده بودم از میدان تکسیم به آنجا اتوبوس‌هایی هست، از همسر می‌خواهم که ساعت حرکت اتوبوس‌ها را پرس و جو کنیم، از یکی از مغازه‌های دور‌ میدان تکسیم سراغشان را می‌گیریم به خوبی راهنمایی می‌کنند، از آنها تشکر کرده و به سمت خیابان استقلال راه می‌افتیم. ساعت‌‌ حوالی۱۱‌ است و‌ تازه ‌وارد خیابان شده‌ایم که ناگهان صدای انفجار مهیبی به گوشمان م‌یرسد، گویی در خواب هستم، نظیر این صحنه‌ها را فقط در فیلم‌ها دیده‌ام، صدای انفجار و خیابانی پر از دود و فریادهای مردمی وحشت‌زده و در حال فرار، انگار آخر دنیا بود.

5830D9D4-D8B3-4BA1-ACBA-AB049458EEFE.png

با صدای همسرم به خودم می‌آیم، خوبی؟ صدای چی بود؟ بمب! نترس من کنارتم، چند لحظه‌ای در میانه آن صحنه‌های اکشن پر از رعب و وحشت صحنه‌هایی بالیوودی خلق می‌شود، نمی‌دانم اگر فقط چند دقیقه زودتر پا به این خیابان گذاشته بودیم چه بر سرمان می‌آمد...مات و مبهوت به اطراف نگاه می‌کنم، دخترک سوری یا الله یالله گویان در حال فرار است، صدای آژیر آمبولانس را می‌شنوم و مردی که فریاد می‌زند کنار بروید زخمی داریم...به هتل برمی‌گردیم و تا شب در اتاق می‌مانیم، مقامات محلیشان می‌گویند انفجار انتحاری بوده و ۵ کشته داشته است و داعش مسئولیت این انفجار را به عهده گرفته است، باز هم پای یک داعشی در میان است...

 
 #دهمین_تولد_لست_سکند

 

نویسنده: S.Khezri

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر