خاطره ای لهجه ای!

5
از 4 رای
خاطره ای لهجه ای! + ‌تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
12 خرداد 1399 10:00
6
631

ما اسفند سال 1394 زمانی که 9 سالم بود تصمیم گرفتیم از اردبیل سفرمونو آغاز کنیم به مقصد قشم و درواقع یه تور ایران گردی کاملو تجربه کردیم. حالا خود سفر بماند...بریم سراغ یه خاطره ی لهجه‌ای!

در زبان فارسی گفتاری امروزی، به جای ((الف)) از ((و)) استفاده میشه، مثلاً به جای ایمان، می‌گیم ایمون و این شد یه خاطره‌ی زیبا و خنده‌دار...

بابای من مدیر مدرسه هست و خداروشکر ما م‌یتونیم از اسکان فرهنگیان که بسیار کم‌هزینه ولی بسیار خوب هم هست استفاده کنیم. مدرسه اسکان ما هم تو کوچه‌ای بود که سر کوچه‌اش هم یه مسجد به اسم ایمان داشت. بابای من هم که همیشه از شهروندا آدرس مسجد ایمان رو می‌پرسید، یهویی نمی‌دونم چیشد که گفت: ((خانوم ببخشید مسجد ایمووووون (به واو دقت کنید!) کدوم طرفه؟!)) و اون خانوم قشمی هم گفت: ((بله؟!))

بعد هم بابای من که خودشو کنترل می‌کرد تا خنده‌ای نکنه و صد البته منو آبجیم و مامانم، !و بعد اینکه رسیدیم کلاس اسکانمون اونقد خندیدیم که نگو???!

 

 نویسنده: mohammadmahdi jafari

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر