اینا همش خاطره است

4.4
از 44 رای
اینا همش خاطره است
آموزش نوشتن خاطره سفر
20 خرداد 1399 15:30
33
1.2K

مسافرت خارجی نوروزی از واجبات زندگی ما بود تا زمانی که بچه دار شدیم. اولین نوروز بعد از بچه دار شدن، پسرم 5 ماهه بود و ما به ناچار مسافرت نرفتیم. تابستان پسرم 8 ماهه بود که دیگه نتونستم طاقت بیارم و سفر نرم بنابراین اولین سفر خارجی بابچه رو به استانبول رفتم که البته با سفرهای قبلی خیلی متفاوت بود و دچار چالش‌هایی شدیم.

نوروز بعد پسرم یکسال و 5 ماهه بود و من مطمئن نبودم که سفر برم یا نرم و البته همسرم می‌گفت که نریم.

من توی دانشگاه کار می‌کنم. یکی از همکارهای اهل سفر که همیشه از تجربیاتش استفاده می‌کردم من رو دید و پرسید عید کجا میری؟ من گفتم دکتر بچه‌ام کوچیکه و مطمئن نیستم که جایی برم یا نه.

اون گفت خوب کوچیک باشه مهم نیست، من بچه‌ام 6 ماهه بود توی زمستون رفتم مسکو.

گفتم اخه تابستون رفتم استانبول چنین شد و چنان شد، گفت اینا همش خاطره است

منم رفتم به همسرم گفتم باید بریم مسافرت، دکتر گفته اینا همش خاطره است

خلاصه سفر به انتالیا، یک ساعت تا فرودگاه، 3 ساعت فرودگاه، 4 ساعت پرواز  و تا زمانی که ما به اتاق برسیم 8 الی 9 ساعت زمان برد. به محض اینکه به اتاق رسیدیم بچه رو روی تخت گذاشتم و پوشکش رو باز کردم که پاهاش نسوزه و خودم رفتم دستشویی. توی دستشویی بودم صدای خنده و سر و صدا از اتاق بلند شد، با تعجب از دستشویی خارج شدم که ببینم چه خبره که دیدم همسرم داره میخنده و میگه بیا بیا پسرت برات خاطره ساخت بیا عکس بگیر ببر به دکتر نشون بده بگو اینا همش خاطره است، من هم مات و مبهوت هی می‌پرسیدم چی شده؟

با اشاره کمد دیواری رو بهم نشون داد حدس بزنید چی دیدم، پسرم رفته بود توی کمد دیواری نشسته بود و پی پی کرده بود.

#دهمین_تولد_لست_سکند

۲۰۱۶۰۳۲۶_۱۳۵۱۰۱.jpg

 

نویسنده: منصوره اسکندری

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر